دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رفرمیست آرمانگرا


پانزده سال پیش وقتی دیوار برلین فرو ریخت و همراه خود پرده آهنین كمونیسم را هم درنوردید و از میان برداشت, گروه موسیقی The Scorpions تك آهنگ آن زمان خود, «Winds of Change» به معنی «تحولات» را به بازار عرضه كرد

امروز، شخصیتی دیگر متعلق به نسل امروزی البته با موهایی متفاوت با استیل مورد علاقه اش در دهه ۸۰ میلادی در رأس توفانی از تغییراتی مثبت قرار گرفته است؛ تغییرات در مجموعه یی كه به نمونه یی عینی تیمی خشك و انعطاف ناپذیر تبدیل شده بود: تیم ملی آلمان. یورگن كلینزمن دوباره به فوتبال بازگشته است آن هم به بهترین شیوه ممكن و با قرار گرفتن در پست مربیگری تیم ملی در راه آماده سازی اش برای میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶. او با تجربه مربیگری «صفر» و در حالی كه دو سال گذشته را در جنوب كالیفرنیا به برنزه كردن پوست خود و كار كردن در مدرسه فوتبالش پرداخته بود، وارد عرصه مربیگری شد و با تمام این اوصاف، یكی از بالاترین شغل های فوتبال بین المللی از لحاظ وجهه شخصی را برعهده گرفت. ریسك از این بالاتر نمی شد انجام داد! در سال های اخیرع ركورد تیم ملی آلمان در رقابت های بین المللی حداقل با توجه به استانداردهایش، بسیار پیش پا افتاده و معمولی بوده است. آنها از رقابت های یورو ۹۶ تا به امروز، در هیچ كدام از دیدارهایشان در جام ملت های اروپا پیروز نشده اند و در عین حال، از سال ۱۹۹۰ تاكنون، تنها دو دیدار از هشت دیداری را كه در جام های جهانی مقابل دیگر تیم های اروپایی و رقبای امریكایی جنوبی اشان برگزار كرده اند را با پیروزی به پایان رسانده اند. اصلاً تحت تأثیر حضور آنها در فینال جام جهانی ۲۰۰۲ قرار نگیرید؛ شاهكاری كه بدون نقش قهرمانانه الیور كان در درون دروازه، یك سری داوری های ضعیف و متوسط بودن رقبا حاصل نمی شد. از همه مهمتر اینكه به این قضیه هم اشاره نكردیم كه دستان كدام تیم، ژرمن ها را با نتیجه خفت بار ۱-۵ در راه جام جهانی تحقیر كرد. حتماً خودتان می دانید كدام تیم را می گوییم...

یك نمایش خسته كننده دیگر آن هم به عنوان میزبان مرحله نهایی رقابت های جام جهانی می تواند برای غرور جمعی آلمان ها در عرصه فوتبال، ضربه یی فاجعه آمیز باشد. به همین خاطر بود كه اتحادیه فوتبال آلمان پس از بركناری رودی فولر به دلیل نمایش های ضعیفش در رقابت های یورو ۲۰۰۴ در پرتغال، قصد داشت كاملاً محتاطانه عمل كند. هدف قرار دادن اوتمار هیتسفلد، سرمربی سابق بایرن مونیخ كه اكنون در سطح باشگاهی پس از سرالكس فرگوسن در رتبه دوم موفق ترین مربیان اروپا قرار دارد و اتورهاگل كه طراح اصلی شوك یونان در تابستان سال گذشته در راه رسیدن این تیم كوچك به عنوان قهرمانی یورو ۲۰۰۴ بود، نشان دهنده احتیاط صرف آلمان ها بود. گرچه بعدها هر دو طرف با رد كردن پیشنهاد اتحادیه، اوضاع را به هم بریزند تا اینكه نام فرد مورد نظر از طریق روزنامه ها به آنها الهام شد.«زوددویچه سایتونگ» ، روزنامه صبح مونیخ، مصاحبه یی بلند را با یورگن كلینزمن به چاپ رساند كه طی آن او، مشكلات فوتبال آلمان را تشخیص داده و راه حل هایی را برای رفع آنها ارایه كرده بود. این مصاحبه، عملاً مثل فرم درخواست كار پر شده بود. با این وجود، روند رسمی قصه به این صورت بود كه مهاجم سابق تاتنهام هاتسپر حتی فكر سرمربیگری آلمان را هم نمی كرد تا اینكه از طرف اتحادیه با او تماس گرفته شد. در عین حال، كلینزمن هم با انبوهی از ایده های نو كه از درجه خلاقانه تا مؤثر طبقه بندی شده بودند، پا به عرصه گذاشت. این حقیقت با تصویری كه كلینزمن همیشه به عنوان بازیكن از خود بروز داده است، كاملاً تطابق دارد؛ چه در قالب انسانی از هفت دولت آزاد! كه با فولكس واگن قورباغه یی خود در شمال لندن سر و صدا می كرد و چه در قالب كسی كه روزهای تعطیلش را به چرخ زدن در بازارهای كهنه فروشان میلان می گذراند. كلینزمن ابتدا پیراهن های خارج از خانه تیم را عوض كرد و طرح جدیدی را برای آن برگزید. او رنگ قرمز آتشین را انتخاب كرد تا به این گفته كه این رنگ حس خشونت و سلطه جویانه را منتقل می كند، جامه عمل بپوشاند (لطفاً به یورگن نگویید كه تا به حال تنها یك تیم با پوشیدن پیراهن های قرمز قهرمان جام جهانی شده است!) در عین حال او پستی تحت عنوان مدیر ورزشی را برای تیم ملی به وجود آورد و الیور بیرهوف، دوست قدیمی اش را به آن منصوب كرد و یك تیم بدنسازی كامل را از كالیفرنیا به همراه خود آورده است. تمام این مسائل در حالی رخ داده اند كه او به بازیكنانش اجازه داده كه در كمپ تمرینات تیم ملی، خیلی راحت رفت و آمد كنند. مسأله یی كه تاكنون بی سابقه بوده است. عقل سلیم با توجه به مسائل قراردادی حكم می كند كه برای ساختن روحیه تیمی باید یك سری مسائل جانبی رایج را حذف كرد اما آزادی عملی كه امروز بر اردوی تیم حاكم است این ایده قدیمی را نقض می كند.

از همه مهمتر، كلینزمن تیمش را با نیروی جوانی بسته است. دعوت بازیكنانی چون توماس هیتسلسپرگر از استون ویلا، پرمرته زاكراز هانوفر، روبرت هوت از چلسی و لوكاس پودولسكی از كلن. مرته زاكر فقط ۲۰ سال سن دارد و كمتر از یك سال تجربه حضور در سطح اول بین المللی را دارد. پودولسكی به جز این فصل فقط در دسته دوم بوندس لیگا بازی كرده است اما این مسائل جزیی هیچ كدام برای كلینزمن اهمیت ندارند. یورگن كسی است كه روبرت هوت ۲۰ ساله را از ابتدا در تركیب اصلی و در دیدار دوستانه اما حساس مقابل برزیل به میدان فرستاد و او را مأمور مهار رونالدو كرد. این همان مدافعی است كه در لیگ برتر و در این فصل تنها ۲۰ دقیقه برای چلسی به میدان رفته است. در ابتدا، فدراسیون فوتبال آلمان از این تصمیمات كلینزمن متعجب شد اما بعد نتایج خوب پشت سر هم به دست آمدند: پیروزی مقابل ژاپن و ایران و برد آسان صفر _ ۳ مقابل كامرون. به این ترتیب یك بار دیگر خنده روی لبان هواداران نشست و اعتماد به نفسی كه همواره آلمان ها را از دیگر ملل جدا كرده است دوباره برایشان به ارمغان آورد. كلینزمن همواره طرفدار فوتبال تهاجمی و مثبت است؛ فاكتورهایی كه مدت ها است در فوتبال آلمان دیده نمی شود و از همه مهمتر این است كه این خصوصیات در حالی در تیمش دیده می شوند كه كمبود استعدادهای آشكار در حوزه كاری اش دیده می شود. خط حمله تیم ملی آلمان هنوز هم از زوج میروسلاو كلوزه پرفراز و نشیب و كوین كورانی با آن بازی ایستایش تشكیل شده است. در ظاهر، رمز موفقیت كلینزمن در خونسردی حاكم برروش كاری و شور و هیجان جوانی حاكم بر تیم است. اما پشت این نمای زیبا، ذهنی حسابگر، با هوش و درپاره یی از مواقع سنگدل خوابیده است. منتقدین كلینزمن در مورد او می گویند كه او بیشتر اوقات نگران این است كه چگونه خود را خونسرد نشان دهد آن هم زمانی كه مدام در مورد جزییات و موفقیت های پیش پا افتاده وسواس به خرج می دهد.

آنها همیشه دوست دارند این مسأله را مطرح كنند كه او در زمان بچگی، به پدرش قول داده بود كه هیچ وقت برای بایرن مونیخ بازی نكند اما قول خود را در سال ۱۹۹۵ به خاطر قراردادی بزرگ و وسوسه بردن بوندس لیگا زیر پا گذاشت. اما شاید این دو گانگی آنقدر هم بد نباشد. آلمان امروز هم به تفكرات خلاق احتیاج دارد و هم به حسابگری و بی رحمی. تاریخ نشان داده كه ژرمن ها همیشه دومی را داشته اند، اما همواره كمبود اولی را احساس كرده اند. مینی _ انقلاب كلینزمن حداقل اتحادیه فوتبال آلمان را مجبور كرده تا به گونه یی متفاوت و از دیدی نو به خود نگاه كند. در عین حال نباید فراموش كرد كه اگر اوضاع خوب پیش نرود، اولین انتقاد حاضر و آماده از كلینزمن، رنگ قرمز روشن بی سابقه ییخواهد بود كه برای پیراهن تیم ملی انتخاب كرده است.