چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آرزویم این است که در ایران به خاک سپرده شوم
پرفسور آرتور اپهام پوپ،مؤلف کتاب بسیار نفیس بررسی هنر ایران از خاورشناسان بنام جهان و از علاقهمندان واقعی به هنر و مفاخر ایران بود. وی در سال ۱۳۰۴ برای نخستین بار به ایران آمد و سخنرانی جامعی درباره گذشته و آینده صنایع ایران ایراد کرد و در همان هنگام ترجمه آن در رسالهای در ۶۲ صفحه به وسیله وزارت معارف چاپ شد. در مقدمهای که بر آن رساله نوشته شده چنین آمده است: «در ابتدای سال جاری پرفسور پوپ متخصص صنایع اسلامی در دارالصنایع شیکاگو، برای معاینه آثار صنعتی به ایران آمد و ... خطابه ذیل را راجع به گذشته و آتیه صنایع ایران به زبان انگلیسی ایراد و آقای میرزا عیسیخان صدیق آن را به فارسی ترجمه کردند.»
این سخنرانی از عمیقترین و مهیجترین سخنرانیها درباره صنایع ایران بود که در آن جنبههای مختلف صنعت و هنر ایران مورد بحث و مطالعه قرار گرفت و رئوس مطالب آن پس از مقدمه عبارت بود از: ادوار صنعتی، عوامل موجده نفوذ صنایع ایران، بعضی از ممیزات صنایع ایران، موازین صنایع ایران، وضعیت فعلی صنایع ایران، اقدامات عملی برای تجدید حیات صنایع ایران عقاید غلطی که تجدید حیات صنایع ایران را به تعویق میاندازد.
وی در مقدمه گفتار خود یادآور شد که «... متجاوز از ۲۰۰۰ سال است که دنیای متمدن قدیم و جدید با لفظ و پول قریحه ایرانی را در زیبایی تقدیر کرده است. در ایام روم قدیم غنیترین بزرگان آن مملکت، مبالغ گزاف برای قطعه کوچکی از پارچههای دوره ساسانی که حتی امروز عظمت و زینت آنها ما را تهییج میکند خرج میکردند. چین و ژاپن به وسایل مختلف از ایران اقتباسات صنعتی میکردند. در میناکاری و رنگآمیزی، در کاشیسازی و پارچهبافی چین مدیون ایران است. معماری و نقاشی و بدایع ادبی هند شمالی مستقیما تحت نظر صنعتگران ایران ایجاد گردید. در زمان سلجوقیان آسیای صغیر دارای صنعت با اهمیتی شد که تقریبا تمام آن کار معلمین و اهل حرفه ایران بود. تقریبا همه صنایعی که منسوب به ترک است اصلا ایرانی است ... صنعت ایران بزرگترین سرمایه این مملکت بوده زیرا نه فقط ثروت و حیثیت برای آن به وجود آورده بلکه در هر دوره و هر جا برای ایران دوستان فراهم کرده و امروز هیچ مملکت متمدنی نیست که مجموعهای از صنایع ایران نداشته باشد ... در رشته صنایع به درجه عالی رسیدن کار کوچکی نیست.» وی در مورد ادوار صنعتی به معماری حیرتآور کاخهای عهد هخامنشی اشاره کرده و گفته است: سقفها و سر تیرها را از فلزات درخشان پوشانده بودند، ستونها و دیوارها را با کاشیهای طلایی و مینائی تزیین کرده بودند، کف تالارها را از کاشیهای خوشرنگ عالی فرش کرده بودند، طاقها را به طرز ماهرانهای با سدر و آبنوس و عاج که فوقالعاده مزین به الوان درخشان و طلاکاری بود ساخته بودند، پردهها به دیوارها آویخته و بر روی هم تمام فضا پر بود از جلال و عظمت. درباره صنایع دوره صفویه اشاره کرده است که این مسأله صحت ندارد که صنایع بزرگ ایران منحصر به ما قبل اسلام است ...
یونانیهای قدیم که از جلال و شکوه البسه ایرانی در تحیر بودهاند اگر لباس شاهزادگان ایرانی را در زمان شاه عباس میدیدند چه میگفتند؟ زریهایی که از طلا و نقره ساخته شده بود و همچون مواد مایع در حرکت بود و به نظر نرم میآمد و در روی آنها نقشهای عالی و زیبا با سلیقه و تناسب طرح شده بود. خلاصه آنکه سراسر این خطابه آموزنده، جالب، مهیج و غرورانگیز است.
در سال ۱۳۳۹ کنگره بینالمللی هنر و باستانشناسی ایران در نیویورک و واشنگتن تشکیل شد و از ایران ۱۰ تن از استادان دانشگاه به ریاست آقای دکتر صدیق در این کنگره شرکت داشتند. پرفسور پوپ در همانجا از ریاست هیأت ایرانی خواست که اجازه فرمایند تا در وصیتنامهاش قید کند که پس از مرگ جسد او به ایران حمل و در اصفهان دفن شود، وی گفت: «من اکنون در آستانه هشتادمین سال عمر خود قرار دارم و میخواهم وصیت کنم. آرزوی من این است که جسدم در ایران به خاک سپرده شود تا آیندگان از ستایش من نسبت به ایران و هنرمندان و متفکران بزرگی که در دامان خود پرورده است مستقیما و به رأی العین آگاه شوند و قدر و مقام این مملکت را بدانند. من بر اثر مطالعات و تحقیقات و مشاهدات خود ضمن ۲۰ سفر به ایران ستایش بیحد و عشق بیریا نسبت به ایران پیدا کرده و زیبادوستی و انسانیت و قدرشناسی ایران چندان مرا مسحور کرده که میخواهم این ستایش و عشق را در آینده در مردم سایر ممالک نیز ایجاد کنم.» پس از مراجعت هیأت و پس از مکاتبه و مذاکره با استاندار و شهردار اصفهان در باغ شهرداری در سواحل زایندهرود، در شمال شرقی پل خواجو زمین مناسبی برای این منظور انتخاب شد.
در مهرماه ۱۳۴۴ پرفسور پوپ از وارن، ایالت کنتیکوت، ایالات متحده آمریکا نامهای به آقای دکتر صدیق نایب رئیس هیأت مأسسین انجمن آثار ملی نوشت و علل آرزومندیش را به این امر که در ایران و در شهر اصفهان بخاک سپرده شود شرح داد که خلاصه ترجمه آن چنین است: « ... اصفهان مورد عشق مخصوص من است، در آنجا مهمترین کارهای خود را انجام داده و بزرگترین سعادت را درک کردهام... منظور عمده من از انتخاب آخرین منزل در اصفهان این است که به مردم ایران نشان داده شود که اندیشمندان بزرگ و هنرمندان و سخنوران و رهبران اخلاق و دانشمندان آنها چنان اوصاف و خصائلی دارند که باعث ژرفترن ستایش متفکران سایر کشورهاست، تا آنجا که میخواهند ابراز حقگزاری و اخلاص آنها تنها زبانی نباشد بلکه به زوّاری که از سایر اقطار عالم بدانجا میآیند ثابت کنند که اگر کسی در ایران به خاک سپرده شد به این علت نیست که تصادفا در آنجا جهان را بدرود گفته بلکه بر اثر اعتقاد راسخ به مقدسبودن آن سرزمین است و برای کسانی که به مقام معنوی ایران پی بردهاند مزیت و افتخاری است که ایران را آخرین منزل خود قرار دادهاند تا بدینوسیله ایمان خود را به سرزمین مردان بزرگی که آن را طی قرنها به وجود آوردهاند و آینده با افتخاری که برای آن پیشگویی میکنند ابراز دارند.».
به هنگام تشکیل پنجمین کنگره بینالمللی هنر و باستانشناسی ایران در تهران و اصفهان و شیراز در فروردین ۱۳۴۷ پرفسور پوپ که ریاست کنگره را به عهده داشت در اصفهان از باغ شهرداری و زمینی که برای آرامگاه او انتخاب شده بود دیدن کرد و مراتب امتنان خود را کتبی و شفاهی ابراز داشت. آقای مهندس محسن فروغی نقشه آرامگاه را طبق تمایل پرفسور پوپ به اسلوب معماری قرن پنجم هجری تهیه نمود و مورد تحسین پرفسور واقع گردید.
پس از پرفسور پوپ در اواخر زندگانی تهیه مقدمات لازم در تاریخ اردیبهشتماه ۱۳۴۹ عملیات ساختمان آرامگاه بر مبنای نقشه تهیه شده به وسیله آقای مهندس فروغی و نظارت دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی اصفهان و معرفی معمار آغاز گردید و تا سال ۱۳۵۲ آرامگاه ساخته شد و در اواسط آن سال کاشیکاریهای داخلی، نصب سنگ قبرها و ترتیب فضای اطراف آرامگاه و تزیینات دیگر به پایان رسید.
آرامگاه بر روی سکویی بنا شده که تا سطح زمین در حدود ۶۰ سانتیمتر ارتفاع دارد و از سنگ تیشهای مفروش شده و به وسیله پلههایی که در اطراف تعبیه شده است به بالای آن میرسند. در خارج آرامگاه و گرداگرد آن ایوانی میباشد و ساختمان به صورت اطاق مستطیل شکلی است که طول آن ۶ و عرض آن سه متر میباشد و حدود پنج متر ارتفاع دارد. در سمت مشرق و مغرب دو درگاه طاق و چشمهای مشبک از آجر و کاشی و در سمت شمال یک درگاه به همین وضع میباشد و اطراف هر درگاه حاشیهای است که با کاشی و آجر تزیین یافته است. ازاره آرامگاه به ارتفاع ۳۰ سانتیمتر از سنگ تیشهای است و در ورودی آرامگاه که در جنوب واقع است از چوب و به سبک درهای دوره صفویه با آلت تزیین شده و کار حسن عشاقی نجار اداره فرهنگ و هنر اصفهان میباشد. نمای آرامگاه از آجر و بنا دارای دو گنبد از سنگ تیشهای است که در واقع یک گنبد بر فراز قبر پرفسور پوپ و یک گنبد بالای قبر همسر او میباشد.
داخل آرامگاه با سنگ تیشهای مفروش است و قبری که در سمت جنوب آرامگاه است از شادروان پرفسور پوپ میباشد و سنگی به طول ۱۶۰ سانتیمتر و عرض ۵۰ سانتیمتر از نوع سنگ گرانیت مرغوب اصفهان بر روی قبر میباشد و بر آن نوشتهاند:
آرامگاه
پرفسور پوپ ایرانشناس نامور آمریکایی
۱۳۴۸-۱۲۶۰ هجری خورشیدی
ARTHUR UPHAM Pope
AMERICAN EXPERT
IN PERSIAN ART
۱۹۶۹-۱۸۸۱
در ایران از آن جستم آرامگاه
که تا باز دانند یاران راه
که اندر جهان هرکه دانشور است
از این خاک پاکش به سر افسر است
بر دیوار شمالی آرامگاه لوحهای است از سنگ گرانیت مشکی و روی آن دو لوحه فلزی قرار دارد، یکی به زبان انگلیسی و دیگری ترجمه آن به زبان فارسی.
لوحه انگلیسی نامهای است که پرفسور پوپ درباره علل آرزومندیش در به خاک سپردهشدن در اصفهان نوشته است.
در حاشیه گنبدها با خط نستعلیق با کاشی زمینه فیروزهای این ابیات سروده استاد جلالالدین همایی نوشته شده است. کتیبه گنبد اول چنین است:
شما ای که بر خاک من بگذرید
سزد ژرف در حال من بنگرید
کنونم که امکان گفتار نیست
زبان درونم جز آثار نیست
اگرچه نباشد زبانم به کار
ز خاکم شود راز دل آشکار
منم پیکری از هنر ساخته
به عشق هنر عمر در باخته
مرا آرزو بود کاندر جهان
به ایرانزمینم سر آید زمان
در ایران از آن جستم آرامگاه
که تا باز دانند یاران راه
که اندر جهان هرکه دانشور است
از این خاک پاکش به سر افسر است
از آن رو سپردم تن ایدر به خاک
که خاکم شود جزو این خاک پاک
و کتیبه گنبد دوم چنین است:
گزیدم از ایرانزمین اصفهان
جهانی که خوانیش نصف جهان
نهادم بر این تربت پاک سر
که گنجینه دانش است و هنر
زدم خیمه در ساحل زندهرود
که تا جان شود زنده ز آواز رود
... در این سرزمین تا بر آسودهام
سر فخر بر آسمان سودهام
بود تا ز پیشینگان یاد بود
بر آیندگان بد از من درود
چنان کرد باید که در روزگار
ز ما نام نیکو بود یادگار
به پنجاه و سیصد پس از الف سال
سنا گفتا بگذشته را وصف حال
پرفسور پوپ در سال ۱۳۴۵ مؤسسه آسیایی را که مدتها پیش برای پژوهش و تدریس فرهنگ آسیا به ویژه ایران در نیویورک تأسیس کرده بود به تصویب دولت به شیراز منتقل و وابسته به دانشگاه آنجا کرد و خود و همسرش در آنجا مشغول خدمت شدند.
پرفسور پوپ شهریورماه ۱۳۴۸ دنیا را بدرود گفت و جنازهاش به اصفهان حمل و در محل تعیینشده در باغ شهرداری با احترامات شایسته به خاک سپرده شد.
دکتر فیلیس اکرمن پوپ همسر پرفسور پوپ نیز پس از درگذشتش در شیراز، جسدش به اصفهان حمل و در کنار همسرش پرفسور پوپ به خاک سپرده شد.
کلکسیون فوق العاده ارزشمند آثار باستانی مربوط به ایران و کلیه اشیاء و کتابهای با ارزشی که در منزل این زن و شوهر نگهداری میشد بنا بر وصیت دکتر فیلیس به دانشگاه شیراز تعلق گرفت. از این زن و شوهر ایرانشناس فرزندی باقی نمانده است.
نویسنده : دکتر حسین بحرالعلومی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست