پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

شبح آزادی یا شبه آزادی...


شبح آزادی یا شبه آزادی...

این فیلم در سال ۱۹۷۹ در ژانر داستانی-کمدی ساخته شده است.
تصویر آغازین فیلم، عکسی ست از رمان خرمگس نوشته ی اتل لیلیان وینچ. این کتاب،مشهورترین رمان انقلابی جهان نام گرفته است. …

این فیلم در سال ۱۹۷۹ در ژانر داستانی-کمدی ساخته شده است.

تصویر آغازین فیلم، عکسی ست از رمان خرمگس نوشته ی اتل لیلیان وینچ. این کتاب،مشهورترین رمان انقلابی جهان نام گرفته است. با دیدن این صحنه در آغاز فیلم، متوجه می شویم با فیلمی دارای تم سیاسی،انقلابی رو به رو هستیم.

بونوئل،بار دیگر سعی می کند،آزادی های لفظی،اخلاق بورژوایی،فرهنگ دروغین سرمایه داری،مذهب ریاکارانه را با طعنه و کنایه به تصویر کشد.او در این فیلم مباحث گوناگونی چون کلیسا،خانواده،فرهنگ،مسائل امنیتی و نظامی و آزادی بشری را به چالش کشیده است.

سورئالیسم او در این فیلم؛نه لزوما واقعی و موجود درجهان عینی اما برآمده از واقعیتِ دنیایی ست که بونوئل در آن می زیست. او سورئالیسم خود را با نمادهایی همچون باغ وحش،خرچنگ،شترمرغ و... در بستر فیلم نشان می دهد.

همچنین این فیلم نوعی دهن کجی به آزادی و فرانسه به عنوان مهد آزادی و فرهنگ می باشد.(زبان فرانسوی فیلم بر این امر تاکید بیشتری می ورزد. تا جایی که در یک صحنه از فیلم،افراد روشنفکر و فرهیخته ی جامعه روی توالت(به عنوان صندلی های میز شام) نشسته اند و با هم مشغول گفت و گوی فرهنگی هستند.از طرف دیگر اتاق غذاخوری،مانند توالت بوده و دارای حوزه ی خصوصی می باشد.(هر فردی به تنهایی وارد آن می شود و در را پشت سر خود می بندد.)

این صحنه،نشان دهنده ی فرهنگی ست که اجازه ی هر جابه جایی و ناهنجاری را به اسم فرهنگ و فرهیختگی و با نام آزادی به افراد بشر داده است.می توان گفت این صحنه نقطه ی عطف فیلم می باشد زیرا نشان می دهد که شبه آزادی چگونه اجازه ی جابه جایی تمام شئونات فرهنگی و هنجارها را داده است.

از طرف دیگر در صحنه های دیگر فیلم می بینیم که این آزادی چگونه اختلالاتی در مذهب (که خودش را با قماربازی کشیشان نشان می دهد.) در روابط جنسی(پسر نوجوانی که دچار رابطه ی عاطفی با عمه ی پیرش می باشد.) و مسائل مربوط به مدیریت و اجتماع و مسائل نظامی به وجود آورده است.

طنز دیگر فیلم که در اعماق می تواند بسیار تلخ باشد،رجوع خانواده ای به پلیس برای پیدا کردن دخترشان می باشد،درحالیکه دختر گم شده شان در کنار آن ها و در تمام مراحل جست و جو همراه آن ها می باشد،پلیس دستور می دهد تمام شهر را برای پیدا کردن دختر گمشده بگردند و در برابر آن قاتلی را می بینیم که از بالای ساختمان های بلندی، به مردم معمولی و رهگذران، بدون هیچ دلیلی تیراندازی می کند و آن ها را می کشد. او در دادگاه صرفا به عنوان متهم(و نه قاتل) تبرئه می شود و به قهرمانی تبدیل می شود که مردم از او امضا می گیرند.

اشاره به وضعیت نابه سامان امنیتی و اینکه پلیس به خاطر چیزهای واضح و بی ارزش،چیزهایی که حتی وجود خارجی ندارند،حاضر به جست و جوی کلان و به هم ریختن شهر می شود اما در زمینه های اصلی تر عملا هیچ اقدامی نمی کند. بونوئل به دنبال علت یابی و دلیل رفتار پرسوناژهای فیلمش نمی گردد بلکه صرفا با طنزی تلخ بینانه آن را به تصویر می کشد.

هیچ چیز در شهر سر جای خود نیست.آشفتگی،به هم ریختگی،هرج و مرج و جابه جایی رفتارهای فرهنگی و هنجارهای انسانی در تمام فیلم حکمفرماست. صحنه ی آخر فیلم با نشان دادن حیوانات باغ وحش بر این وضعیت جامعه صحه می گذارد.

پ.ن:

در ابتدای فیلم صدای مردم را می شنویم که شعار مرگ بر آزادی سر داده اند. گواینکه همه ی چیزهایی که در ادامه ی فیلم می بینیم ،خود را پشت اسم آزادی پنهان کرده اند و آزادی همچون شبحی بر فراز شهر به چرخش درآمده و باعث آشوب و آشفتگی شده...

راضیه مهدی زاده

کارشناسی ارشد سینما، دانشکده ی سینما و تئاتر، دانشگاه هنر تهران