سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به فیلم در امتداد شهر


نگاهی به فیلم در امتداد شهر

پیش از هرچیز باید بگویم که دیدن فیلم «درامتداد شهر» برای اهالی سینما و به ویژه آنها که قدری تربیت بصری و دانش سینمایی دارند و به سطحیت و مهمل بافی عادت نکرده اند، می تواند به شدت …

پیش از هرچیز باید بگویم که دیدن فیلم «درامتداد شهر» برای اهالی سینما و به ویژه آنها که قدری تربیت بصری و دانش سینمایی دارند و به سطحیت و مهمل بافی عادت نکرده اند، می تواند به شدت عصبی کننده باشد.

فیلمی که هیچ ویژگی قابل دفاعی ندارد و از کمترین و کوچک ترین ارزش های سینمایی تهی است و اصلا معلوم نیست چرا و چگونه و بر چه اساس و با چه هدفی ساخته شده و روانه اکران گردیده است.

در پی سرقت از یک جواهرفروشی، «محمدرضا گلزار» ستاره سینما گروگان گرفته می شود. فیلم روایت هایی موازی از زندگی آدم هایی است که در پی این اتفاق درگیر ماجراهای خاصی می شوند.

آنچه از فیلم می بینیم نه داستانی نه میزانسنی نه بازیگری نه فیلمنامه نه حرکت و ایده و جنبش و خلاقیت و ارزش و هویت و هنر و...! همه اش اینکه جناب استاد عالم تاب محمدرضا گلزار چه کرد و چه گفت و کجا رفت و..!

فیلم مشعشع و منور «درامتداد شهر» پر است از این چیزها،.گذشته از اینکه نام فیلم را برای متبادر ذهن گشتن و تداعی شدن فیلم مبتذل

«در امتداد شب» زمان رژیم منحوس پهلوی، انتخاب کرده اند تا ...!

لعنت بر این مرض فیلمسازی و بازیگرنمایی که مثل افیونی به جان این جماعت پرادعا افتاده است.

«در امتداد شهر» بیشتر به یک شوی باسمه ای می ماند که گمان شده با حضور تعدادی سوپراستار بی هنر ، می تواند اتفاقی باشد برای برپایی یک گعده بی طعم و سطحی.

اما می دانید مسئله چیست و حضرات، کجای کار را اشتباه کرده اند و در محاسباتشان رو دست خورده اند؟

اینکه مردم دیگر از این ادا و اطوارها به شدت و حدت خسته شده اند و دیگر برای شان مهم نیست که گلزار یا شوره زار عطسه زد ... چه کرد! مردم می روند سینما که فیلم خوب ببینند نه اینکه با مشتی اعوجاج و لودگی و بی مزگی، وقتشان به فجیع ترین شکل ممکن تلف شود و از دست برود!

راستش متاثر و متاسفم از اینکه متنم به کلمات و جملاتی آلوده شد که هیچ خوش نداشته و ندارم و اصلا رسمم بر این نیست، اما چه کنم که وجدان و شرافتم اجازه نمی دهد تا دربرابر چنین وضعیتی سکوت کنم یا آن را به تعارف و من بمیرم تو بمیری و... و کارهایی از این دست برگزار نمایم.

جریان بی سواد و تنبل و سطحی حاکم بر فیلم فارسی های مد روز، نشان داده که با تعارف از رو نمی رود و برای خواهش و تمنای مودبانه هم تره خرد نمی کند. با او باید به زبان دیگری حرف زد. به زبانی که در شأنش باشد و لیاقتش! و برای برچیده شدن این بساط هم باید یک فکر جدی کرد. این آفت و افیون دهشتناک و سرطانی، اگر همین طور ادامه یابد سینمای مملکت را به درک واصل خواهد کرد!

محمد قمی