شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

«چی» از «کجا» بخریم


«چی» از «کجا» بخریم

این روزها دیگر مثل قدیم نیست حتی از درون خانه هم اگر پایتان را بیرون نگذارید می توانید با تلفن کردن به بقال محل, نیازهای سوپر مارکتی روزتان را رفع کنید یا با اینترنت به سایت عرضه کالای مورد نیازتان بروید و سفارش خرید دهید یا اگر حوصله یا اطلاع از هیچ کدام ندارید یک توک پا بروید در همان محله خودتان و در دریایی از انواع و اقسام مغازه و فروشگاه و پاساژ و مجتمع غرق شوید نسبت به گذشته ها, خرید آسان شده اما خرید داریم تا خرید

این روزها دیگر مثل قدیم نیست. حتی از درون خانه هم اگر پایتان را بیرون نگذارید می‌توانید با تلفن‌کردن به بقال محل، نیازهای سوپر مارکتی روزتان را رفع کنید یا با اینترنت به سایت عرضه کالای مورد نیازتان بروید و سفارش خرید دهید یا اگر حوصله یا اطلاع از هیچ‌کدام ندارید یک توک پا بروید در همان محله خودتان و در دریایی از انواع و اقسام مغازه و فروشگاه و پاساژ و مجتمع غرق شوید! نسبت به گذشته‌ها، خرید آسان شده... اما خرید داریم تا خرید!

● انواع خرید و خریدار!

بعضی‌ها که عشق خریدند هر وقت حوصله‌شان سر رفت، شال و کلاه می‌کنند (البته در مواقعی که هوا سرد باشد!) و به قول خودشان می‌روند ویندوز شاپینگ! (به قول دیگران، همان دور دور!) همین طور قدم‌زنان و بی‌هدف پشت ویترین مغازه‌ها می‌ایستند، اجناس را نگاه می‌کنند، شاید سری هم به درون مغازه بزنند و دوباره از این ویترین و مغازه به ویترین و فروشگاه دیگر! چون خرید‌کردن برای آنها یک تفریح جذاب و سرگرم‌کننده است.

بعضی‌ها در این گیر و دار شاید هوس کنند چیزی را که بعدها متوجه می‌شوند نیازی هم به آن نداشته‌اند بخرند یا اگر به جنسی بهتر یا ارزان‌تر یا مقادیری کمتر نیاز داشته‌اند فروشنده طوری از آن سخن گفته که مجبور شده‌اند همان را بهترین و ارزان‌ترین کالا بدانند یا گمان کنند نیازشان واقعا بیشتر است و فروشنده به مقدارش بیشتر از خودشان واقف است! کم پیش می‌آید بعدها قومی، خویشی، دوستی یا حتی یکی از اعضای خانواده متوجه کیفیت یا قیمت آن شده باشد و (پس از کنار گذاشتن همان شال و کلاه مواقع سرد!) بفهمند سرشان تا کجا کلاه رفته و اگر هم کسی متوجه نشود فکر می‌کنند عجب کلاهی سر فروشنده گذاشته‌اند با خریدشان!

بعضی‌های دیگر هم هستند که فقط وقتی به خرید می‌روند که بخواهند خرید کنند؛ یعنی تفننی به بازار نمی‌روند که به قولی اگر چیز به درد بخوری دیدند بخرند و اگر نه، نه. بین خودمان بماند... از یک نظر، این دسته هم با دو دسته قبل فرق چندانی ندارند، زیرا چه بعدها متوجه شوند چه نه، به طور معمول و بسته به انصافی که دیگر کم‌کم میان برخی اصناف دیده نمی‌شود (آقا گفتیم برخی اصناف!) یا اغلب پول زیادی می‌دهند برای وسیله‌ای ارزان‌تر و مشابه اصلی یا گرفتار خرابی​ها و تعمیرات جنسی می‌شوند که کیفیت لازم را نداشته!

در این میان، بعضی دیگر متفاوت از ظاهرا خریداران باطنا تماشاگر، خریداران تفننی و خریداران معمولی، روشی دیگر دارند. خود را خریداران آگاه می‌دانند و خوب که دقت کنید در اغلب موارد از نتیجه خریدشان هم معمولا راضی و خشنودند و در ذهن یا کلامشان پس از هر خرید رضایتبخشی، یک جمله تکرار می‌شود: «این روزها باید آگاهانه خرید!»

● خرید آگاهانه

این روزها که دنیا، دنیای اطلاعات است برای خرید، حتی خرید یک بطری دوغ ناقابل هم باید آگاهانه‌تر و دانسته‌تر پولی را که به هزار زحمت به دست می‌آید خرج کرد، چه رسد به این‌که کالای مورد نیاز نه دوغ و ماست و میوه، بلکه وسایلی گران‌قیمت چون یخچال و فریزر و خودرو و مانند آن باشد. هیچ‌کس نمی‌خواهد جیب بسختی پر شده‌اش را بی‌ملاحظه خالی کند و اندوخته بسختی به دست آورده‌اش را به آسانی از کف دهد، پس چه چیزی باعث می‌شود برخی پس از خرید جنسی گمان کنند سرشان کلاه رفته یا واقعا نیاز به آن جنس نداشته‌اند یا آنچه خریده‌اند جنس مورد نظرشان نبوده، اما اکنون آن جنس را خریده‌اند؟ آگاهی از چه باید داشت جز دانستن جنس مورد نیاز و پرسیدن قیمت آن از چند فروشگاه و خرید ارزان‌ترینش؟

● نیازسنجی

مدتی است می‌خواهید تلویزیون قدیمی را کنار بگذارید و تلویزیونی جدید بخرید. یک فروشگاه تلویزیون هم جلوی رویتان با تصاویری شفاف و شگفت‌آور ذهنتان را بمباران می‌کند که یادتان هست قرار است تلویزیون بخرید. وارد فروشگاه می‌شوید و پس از کمی تماشای تلویزیون‌ها، فروشنده خود را به شما می‌رساند: کمک می‌خواهید؟ پاسخ مثبت خود را با نیت خرید می‌دهید و تعاریف شروع می‌شود. برای فروشنده اهمیتی ندارد چه چیزی نیاز دارید. هر چه اطلاع کمتری داشته باشید بهتر! چند کلمه عجیب و غریب: ال‌سی‌دی کهنه شد، این ال‌ای‌دی است و سرعت پاسخگویی به تصویرش اینقدر میلی‌سکاند! (هاااان؟) ریتش چنین است (هوم؟!) ساپورت شبکه هم دارد با وایرلس (آهان!) ده تا یواس‌بی می‌خورد (اوهوم!...چند؟) این را داریم به این قیمت ولی این یکی از آن هم بهتر است به این یکی دیگر قیمت! تازه این یکی اتوارنج کانال هم دارد که این روزها دیگر همه آپشنال سراغ همین می‌روند! (باشد... همین همه آپشنال را بپیچید!) تلویزیون بدون میز که با دکور خانه جور نمی‌شود! این هست شیشه بشکن به این قیمت، ولی آن هست با شیشه نشکن به آن یکی قیمت... البته بگویم آن یکی که آنجاست ضد خش است و این هم که کنارش جلوه می‌کند هر چند گران‌تر، ولی بچه که نه، فیل هم برود رویش آخ نمی‌گوید!

بسیارند کسانی که به همین ترتیب سیستم دالبی هفت کاناله را همراه میز و تلویزیون در اتاقی دوازده متری جای داده‌اند! بسیارند کسانی که رایانه‌ای خریده‌اند با پرینتر و اسکنر به امید آن‌که شاید در هفته‌ای بخواهند یک برگ پرینت بگیرند یا عکس کسی را اسکن کنند! هستند کسانی که در سرمای زمستان قیمت لباس تابستانی پشت ویترین را پرسیده‌اند و با دو رنگ و طرح از آن به خانه رفته‌اند!

نیازسنجی یعنی دقیقا چه می‌خواهید و چه استفاده‌ای از کالای مورد نظر انتظار دارید. پرداخت پول برای وایرلس بلااستفاده، اسکنر بی‌فایده، لباس فصل گذشته یا آینده، خرید ناآگاهانه است.

● کسب اطلاعات

با یک جستجوی ساده در اینترنت با کلمات کلیدی و اصلی درباره آنچه می‌خواهید بخرید، می‌توانید راه‌های تشخیص جنس اصلی از تقلبی، امکانات و آپشن‌ها، تفاوت مدل‌ها، مفهوم علائم اختصاری، نظر خریداران و استفاده‌کنندگان دیگر، مکان‌های اصلی و فرعی خرید، تفاوتشان با جاهای دیگر و... مقدار زیادی اطلاعات اولیه را درباره کالای یادشده به دست آورید. تبلیغات در زمانه ما چنان گسترش یافته و چنان با مباحث روان‌شناسانه آمیخته که هرکس اندکی از آن هم بداند می‌تواند بخش عظیمی از مشتریان را با آنچه واقعا نیاز ندارد یا آنچه نیاز دارد و قدرت تشخیص بهینه‌اش را ندارد با ترفندهای خاص به سوی خریدی خاص بکشد.

در یک بقالی کسی وارد شد و پرسید: «ماست فلان دارید؟» فروشنده گفت: «آن ماست که به درد نمی‌خورد. این را ببرید که تازه وارد بازار شده و بهتر از آن است.» جواب مشتری، نشانگر آگاهی وی از ترفندهای بازار بود: «من مزه دهانم را تشخیص می‌دهم یا شما؟!»

مزه دهان یا بهتر است بگوییم کیفیت ماستی که آن مشتری در نظر داشت، همان اطلاع و شناختی است که هنگام خرید هر کالایی باید داشت، حتی اگر آن کالا یک سطل ماست باشد.

بگذارید مثال ساده‌تری بزنیم. شاید شما هم بارها طالبی یا هندوانه خریده باشید و بارها هم به دیگران گفته باشید: «من که توی هندوانه نبودم»! یا «نامرد گفت شیرین است»! پولتان هدر شده. خریدار آگاه با وجود آن‌که درون هندوانه یا طالبی نیست از محتوایش خبر دارد. دستی به پوسته آن می‌کشد: «زبر است، نه صاف»! برآمدگی جلوی آن را اندکی فشار می‌دهد: «جز این قسمت نرم، باقی قسمت‌ها سفت است»! محل اتصال میوه و ساقه بوته را نگاه می‌کند: «ساقه همراه آن نیست و از بیخ کنده شده»! نتیجه: «طالبی رسیده و شیرین است»! به همین سادگی! کسب آگاهی پیش از خرید، خرید شما را آسان و مطمئن می‌کند.

● بورس، مجتمع و مغازه

خرید از بورس لوازم، مزایای گسترده‌ای دارد. قصد خرید لوستر یا آینه و شمعدانی دارید. تنوع مدل، طرح، رنگ و بویژه امکان قیمت‌گیری فرارویتان است. با احتساب هزینه رفت‌وآمد و مانند آن، صرفه اقتصادی و زمانی در خرید از بورس است.

امکان تهیه و خرید برخی لوازم مثل یک پمپ صنعتی آب یا نوعی لباس نظامی خاص در منطقه شما مهیا نیست یا اگر هست تفاوت حدودی قیمتی که از مرحله کسب اطلاعات در ذهن خود دارید با آنچه در بورس آن کالا می‌توانید بخرید قابل توجه است. معطل نکنید! نشانی انواع و اقسام بورس لوازم را با یک جستجوی ساده در اینترنت می‌توان به دست آورد و به آنجا رفت. گاهی قصد دارید پیراهنی ساده بخرید، وقت چندانی ندارید، مهم نیست حتما در فروشگاه‌های متعدد بگردید تا نوع و مدل و رنگ و قیمتی خاص بیابید. تفاوت قیمت خرید جنس نیز با خرید آن از محل بورس چندان نیست که بتواند با زمان و هزینه رفت و آمدتان برابری کند، مجتمع‌های گوناگون و بسیاری بسته به منطقه زندگی‌تان، این روزها در گوشه‌گوشه شهر سر بر آورده که نیاز شما را برطرف می‌کند. ممکن است همان کالا را حتی بتوان از مغازه‌ای کوچک‌تر دید و پسندید.

● چند توصیه

تا نیاز به داشتن چیزی پیدا نکرده‌اید سراغ خرید آن نروید. بدانید چه چیزی را از کجا و با چه قیمت بخرید. بازارچه‌های اطرافتان را بشناسید. رفتار فروشندگان و ترفندهای تبلیغی تولیدکنندگان را زیر ذره‌بین قرار دهید.

پیش از هر گونه خریدی نظرات را بشنوید، اما با منطق گفته‌ها را بسنجید، نه با احساس. از نخریدن ابایی نداشته باشید. خریدتان را بخصوص برای اجناس گران‌قیمت با دقت انجام دهید و... یادتان باشد این روزها باید آگاهانه خرید.

فرشید حسامی