سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

زیر سایه تاچریسم


زیر سایه تاچریسم

مروری بر تاریخچه و مواضع حزب محافظه کار انگلیس

در تمام دنیا انگلیس را به محافظه کاری می شناسند. این نسبتی است که نه تنها در عرصه سیاست، بلکه در عرصه اجتماعی، فرهنگی و حتی زندگی خصوصی مردمان بریتانیا صدق می کند. انگلیسی ها نیز خود به این صفت یا منش می نازند و آن را نشانه یی از داشتن ریشه های محکم و اصول پابرجای کلاسیک خود می دانند. شکل کنونی حزب محافظه کار انگلیس در طول قرن ۱۹ بنیانگذاری شد و از لحاظ تاریخی عمده ترین حزب سیاسی انگلیس با گرایشات راست بوده است. به رغم داشتن نام محافظه کار، حزب محافظه کار از حزب «توری» که در سال ۱۶۷۸ بنیانگذاری شده بود، برگرفته شده است. از زمان واگذاری انتخابات به حزب کارگر در سال ۱۹۹۷، این حزب در پارلمان در اپوزیسیون بوده است. محافظه کاران اکنون بزرگ ترین حزب اپوزیسیون در بریتانیا هستند. حزب محافظه کار دومین حزب سیاسی بریتانیا از لحاظ اشغال صندلی توسط مشاورانش در دولت محلی است. رهبر کنونی حزب دیوید کمرون است که به عنوان رهبر اپوزیسیون است و کابینه سایه را رهبری می کند. همان طور که پیشتر ذکر شد، ریشه های این حزب به حزب ویگ در قرن ۱۸ برمی گردد که این حزب با نام «ویلیام پیت» یکی شد. (نخست وزیر بریتانیا ویگ های مستقل، دوستان آقای پیت، یا پیتی ها نام های شناخته شده این حزب است.)

بعد از مرگ پیت، واژه «توری» بر سر زبان ها افتاد. این نام گریزی به توری ها بود؛ یک گروه سیاسی که از سال ۱۶۷۸ وجود داشت، اما هیچ پیوستگی سازمانی با حزب پیتی نداشت. حدوداً از سال ۱۸۱۲، نام «توری» برای حزب جدید مورد استفاده قرار گرفت.

اما همه اعضای حزب از نام «توری» راضی نبودند. جرج کنینک اولین بار واژه محافظه کار را در دهه ۱۸۲۰ استفاده کرد و در دهه ۱۸۳۰ ویلسون کروکر این نام را برای عنوان حزب پیشنهاد کرد. این عنوان به طور رسمی در سال ۱۸۳۴ در پرتو نام رابرت پیل پذیرفته شد. پیل با اعلام بیانیه «تام ورث» بنیانگذاری حزب محافظه کار را تصدیق کرد. رهبری حزب محافظه کار از دهه ۱۹۷۰ به ترتیب در دست افرادی چون ادوارد هیث، مارگارت تاچر، جان میجر، ویلیام هاگ، لین دوفکن، اسمیت، مایکل هوارد و دیوید کمرون بوده است.

● محافظه کاری و تاچریسم

مارگارت تاچر اگرچه در آغاز تصدی نخست وزیری در سال ۱۹۷۹ به لحاظ ضعف دانش و تجربه دیپلماسی مجبور بود از گزینه مطمئن و محافظه کارانه و حمایت از امریکا و مخالفت با شوروی اطاعت کند، اما به مرور توانست از تجارب اقتصادی خود بهره بگیرد و ضعف سیاسی را با برپایی مکتب تاچریسم براساس اقتصاد بازار آزاد جبران کند. تفکرات اقتصادی او مبتنی بر لیبرالیسم، پول گرایی، خصوصی سازی صنایع دولتی، مخالفت با اتحادیه های تجاری دولتی و کنترل و نظارت بر حجم و اندازه دولت چنان قدرتی داشت که توانست با برانگیختن احساسات ملی گرایانه، انگلستان را از اروپا جدا کند و هویتی مجزا ببخشد. آثار تاچریسم سال ها پس از پایان دوران نخست وزیری اش هنوز پابرجا است. چنان که شبکه بی بی سی، بانوی آهنین را به عنوان بهترین نخست وزیر انگلیس در قرن بیستم انتخاب کرده است.

به واسطه سیاست های اقتصادی مارگارت تاچر، اقتصاد انگلستان که پیشتر «مرد بیمار اروپا» لقب گرفته بود، رو به پویایی گذاشت. آثار احیای اقتصادی در اواسط دهه ۸۰ و نخستین بار در صنایع خدمات جنوب شرقی و صنایع کارخانه داری نمودار شد. اگرچه در ادامه سیاست های افزایش مالیاتی باعث شکل گیری مخالفت هایی به ویژه در درون حزب محافظه کار شد و در نهایت تاچر متاثر از فشارهای داخلی در اواخر نوامبر ۹۰ از نخست وزیری کناره گرفت، اما موافقان و مخالفان وی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن اینکه تاچریسم موفق شد با از بین بردن سلطه و اقتدار دولت در حوزه سیاست و اقتصاد پس از جنگ جهانی دوم، راه را برای تکثر عقاید و مکاتب اقتصادی و سیاسی باز کند. کارنامه اقتصادی تاچر در طول مدت نخست وزیری را می توان به شرح زیر خلاصه کرد؛ او در اوایل دهه ۸۰ برای غلبه بر رکود اقتصادی نرخ های بهره را افزایش داد. در اثر این سیاست نرخ بیکاری به شدت افزایش یافت تا جایی که شمار بیکاران انگلیس در ژانویه ۸۲ به سه میلیون نفر رسید. اما به موازات نمایان شدن آثار خصوصی سازی و بهبود شرایط اقتصادی، نرخ های بهره کم کم رو به کاهش گذاشت. در دوره دوم نخست وزیری یعنی از ۱۹۸۶ - ۱۹۸۳ تاچر تلاش خود را معطوف به کاهش قدرت اتحادیه های تجاری کرد. در واکنش به این اقدام، شماری از اتحادیه های تجاری انگلیس از جمله اتحادیه ملی کارکنان معادن دست به اعتصاب زدند.

اما پس از یک سال از آنجا که به نتیجه دلخواه نرسیدند، اعتصاب ها را متوقف کردند. شکست آنان در معامله با دولت تاچر به از بین رفتن کارایی اعتصاب ها انجامید و در عمل سیاست کاهش قدرت اتحادیه ها با موفقیت همراه شد. فلسفه سیاسی و اقتصادی تاچر بر بازارهای آزاد و کارآفرینی تاکید داشت. او برای آغاز، شروع به فروش صنایع وابسته به دولت کرد و تا آنجا پیش رفت که تاچریسم مترادف با خصوصی سازی شد. در سال ۸۹ محبوبیت تاچر به دلیل فشارهای اقتصادی ناشی از نرخ های بهره بالا که برای توقف افول رشد اقتصادی وضع شده بودند، کاهش یافت. در مارس ۱۹۹۰ تظاهراتی صدها هزار نفری در لندن و در اعتراض به افزایش مالیات سرانه به راه افتاد. افزایش اعتراض ها نسبت به سیاست های مالیات بندی بر حکومت های محلی، مخالفت تاچر با پیوستن به اتحادیه اروپا و رواج پول واحد اروپایی به جای پول های ملی و در مجموع اعتراض مردمی به سیاست های اقتصادی در نهایت او را مجبور به استعفا کرد. امروزه در انگلستان نظر حمایت گرا یا مخالفت آمیز تمام عیاری از تاچر رایج نیست. برخی او را ناجی اقتصاد دهه ۷۰ و برخی دیگر او را اقتدارگرا و حذف کننده دولت رفاه می دانند که باعث تخریب بسیاری از صنایع تولیدی انگلیس شده است.

● دیوید کمرون رهبر کنونی حزب

دیوید کمرون در مبارزات انتخاباتی، نزدیک ترین رقیبش دیوید دیویس را با مابه التفاوت دو به یک (۶۴۳۹۸ به ۱۳۴۴۴۶) شکست داد. سپس او تمایلش را به اصلاحات و تغییر موضع محافظه کاران اعلام کرد و از تغییر در شیوه نگرش، احساس، اندیشه و رفتار خبر داد و از مواضع راست میانی طرفداری کرد. همچنین وی خواهان فعال کردن حزب به کمک جوانان و رای دهندگان لیبرالی است به طوری که حزب بتواند موفق عمل کند. از زمان انتخاب دیوید کمرون به عنوان رهبر حزب، سیاست حزب به طور فزاینده یی بر موضوعات اجتماعی و کیفیت زندگی متمرکز شده است، نظیر موضوعات زیست محیطی و تسهیل و ترقی خدمات دولتی.

● سیاست خارجی حزب

روابط نزدیک بریتانیا و ایالات متحده امریکا یک رکن از سیاست خارجی محافظه کاران از زمان جنگ جهانی دوم بوده است. وینستون چرچیل در دوران نخست وزیری اش طی سال های ۱۹۵۵ - ۱۹۵۱ یک رابطه قوی با دولت آیزنهاور در ایالات متحده امریکا بنا کرد. هارولد مک میلان یک ارتباط نزدیکی با دولت دموکرات جان اف اکندی داشت. مارگارت تاچر نخست وزیر سابق بریتانیا یک رابطه نزدیک با رونالد ریگان در مخالفتش با اتحاد شوروی برقرار کرد، اما جان میجر در قراردادهایش با روسای جمهور جرج اچ دبلیو بوش و بیل کلینتون کمتر موفق بود.

● دیدگاه بن والاس به عنوان محافظه کار نسبت به ایران

بن والاس از نمایندگان ارشد حزب محافظه کار انگلیس در مجلس عوام این کشور رئیس کمیته روابط پارلمانی ایران و انگلیس که در جلسه ویژه پارلمانی با محوریت روابط ایران با غرب، به ویژه انگلیس سخن می گفت، سیاست غرب در مقابل ایران و چگونگی نزدیک شدن به ایران را این گونه بررسی کرد؛ ایران یک قدرت راهبردی است که از فرهنگ غنی تاریخی برخوردار است و به همین علت ما نمی توانیم به آن بی اعتنایی کنیم یا در تلاش های خود برای بهبود روابط با آن اهمال کنیم.

والاس می گوید؛ نظام نوین جهانی نه تنها به عضویت ایران احتیاج دارد بلکه ایران باید به عنوان یک بازیگر و نه یک عضو ساده در این نظام حضور داشته باشد. باید رابطه خود را با اعتراف به این حقیقت آغاز کنیم که نقش انگلیس در ایران طی ۱۰۰ سال گذشته تاثیر منفی بر مردم آن کشور گذاشته است و ما اشتباهاتی در برخورد با ایران داشته ایم. رئیس کمیته پارلمانی ایران و انگلیس ادامه می دهد؛ حمایت ما از صدام در جنگ وحشتناک هشت ساله میان ایران و عراق اشتباه بود در حالی که محاکمه صدام به علت جنایات ضد عراقی ها و منظور نکردن جنایات وی ضد ایرانیان به ویژه استفاده از تسلیحات شیمیایی ضد شهروندان و نیروهای ایرانی در روند دادگاه نیز اشتباه بزرگ تری بود. در مساله هسته یی نیز ایران در سال ۲۰۰۴ برنامه غنی سازی اورانیوم خود را به امید تعامل با غرب و امریکا تعلیق کرد اما متاسفانه این تلاش با بی تفاوتی مواجه شد و ایران می تواند اکنون این سوال را مطرح کند که چرا بار دیگر به تکرار چنین تعلیقی بپردازد. وی با تاکید بر اهمیت ایران به عنوان یک قدرت منطقه یی و جهانی با اشاره به فرهنگ و تاریخ غنی کشورمان بیان داشت که ما باید سیاست خود را در مقابل ایران بررسی کرده و نقاط ضعف و شکست آن را شناسایی کنیم .

ترجمه؛ تانیا تجلی

منابع؛

۱- En. Wikipedia.org

۲- Amir z farhad.com