شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ایران و فرصت های پرونده هسته ای


ایران و فرصت های پرونده هسته ای

پرونده هسته ای ایران مسیر بسیار طولا نی و پرافت و خیزی را تاکنون طی کرده است و در مسیر حرکت خود ادبیات قابل توجهی را در حوزه های مختلف علوم سیاسی, روابط بین المللی, حقوق بین الملل, سازمان های بین المللی در ابعاد سیاسی, حقوقی, اقتصادی, فنی و علمی تولید کرده و چالش های زیادی را موجب شده است

پرونده هسته‌ای ایران مسیر بسیار طولا‌نی و پرافت و خیزی را تاکنون طی کرده است و در مسیر حرکت خود ادبیات قابل توجهی را در حوزه‌های مختلف علوم سیاسی، روابط بین‌المللی، حقوق بین‌الملل، سازمان‌های بین‌المللی در ابعاد سیاسی، حقوقی، اقتصادی، فنی و علمی تولید کرده و چالش‌های زیادی را موجب شده است.

اختلا‌فات فنی و حقوقی ایران و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای به سطح جهت‌گیری سیاسی، امنیتی شورای امنیت ارتقا یافته و تنش‌های سیاسی ایران و آمریکا را تشدید نموده و به عنوان متغیر تاثیرگذار در مناسبات ایران و اتحادیه اروپا بدل گشته و به‌طور کلی جایگاه بااهمیتی در طراحی و مدیریت سیاسی خارجی و داخلی کشور به خود اختصاص داده است. توجه به سوابق گذشته پرونده هسته‌ای از آن جهت حائز اهمیت است که فرصت و تهدیدهای این پرونده برای طراحی و مدیریت سیاست‌های آینده مورد توجه قرار گیرد. بدون ارزیابی واقع‌بینانه دستاوردها و هزینه‌های پرونده هسته‌ای تا به امروز، امکان مدیریت موفقیت‌آمیز پرونده هسته‌ای به سوی آینده مقدور نخواهد بود. به‌رغم بازیگران و کنشگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در پرونده هسته‌ای، این ایران است که نقش تعیین‌کننده‌ای در طراحی مسیر آینده این پرونده ایفا می‌کند. تصمیم‌های سیاسی و نه حقوقی و فنی ایران به عنوان متغیری مستقل، تصمیم‌ها و مواضع سایر بازیگران در این پرونده را جهت می‌دهد. با این وجود بیانیه‌ها و قطعنامه‌های شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل، صف‌آرایی آمریکا و متحدانش در این پرونده به عنوان عناصر قابل توجه در حوزه تصمیم‌گیری ایران حضور دارند. اتخاذ تصمیم بر پایه حق‌انگاری مبتنی بر نظام ارزشی، فرهنگی و فلسفی می‌تواند پرونده را از مسیر حقوقی و سیاسی به حوزه برخورد تمدنی و فرهنگی سوق دهد. در حالی که تاکید بر حق در مفهوم حداقلی آنکه در محدوده حقوق بین‌الملل قابل شناسایی است می‌تواند موفقیت‌های قابل حصول در چارچوب ظرفیت‌های روابط بین‌الملل به‌دنبال داشته باشد. ایران در اعلا‌م و بیان سیاست‌های خود نشان داده است که از مدل حق‌طلبی بر پایه الزامات حقوق بین‌الملل حرکت می‌کند چرا که به حقوق و تعهدات خود در قالب معاهده ‌NPT پایبند بوده و غنی‌سازی اورانیوم را برای مقاصد صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای، بخشی از این حقوق تلقی می‌کند. تاکید ایران بر حقوق مسلم خود در چارچوب معاهده ‌NPT هرگز و هیچ‌وقت مورد انکار و تردید هیچ مقام، کشور یا نهاد بین‌المللی قرار نگرفته است.

با قاطعیت می‌توان گفت که در شناسایی حق ایران در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای اجماع جهانی وجود دارد. از طرف دیگر در خصوص شیوه حل اختلا‌ف و رفع ابهام در پرونده هسته‌ای همگان بر روش دیپلماتیک و انجام مذاکره تاکید دارند. دولت جمهوری اسلا‌می نیز همیشه از مذاکرات سازنده استقبال کرده و نمایندگان ایران چندین دوره مذاکره با دیپلمات‌های اروپایی و نمایندگان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، روسیه و چین انجام داده‌اند. از این رو به نظر می‌رسد که درخصوص ماهیت و محدوده فعالیت هسته‌ای ایران و حل و فصل اختلا‌فات مرتبط به آن به شیوه مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک اختلا‌فی وجود ندارد. پس مشکل کجاست؟آقای البرادعی در چندین فرصت ایران و آمریکا را دعوت به انجام مذاکره برای حل اختلا‌فات فی‌مابین کرده است.

وزیر امور خارجه آمریکا نیز اعلا‌م کرده است که در صورت تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از انجام مذاکره در هر جایی از دنیا با ایران استقبال می‌کند. به نظر می‌رسد که پرونده هسته‌ای ایران به مناسبات پرتنش ۲۸‌ساله ایران و آمریکا تکیه زده است، به نحوی که هر دو بازیگر این پرونده آن را فرصتی برای نشان دادن قدرت خود در مقابل حریف تلقی می‌کنند. دولت ایالا‌ت متحده با استفاده از امکانات خود در سازمان‌های بین‌المللی، چون شورای امنیت، آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و بانک جهانی به بهانه خطر فعالیت هسته‌ای، فشارهای بین‌المللی را علیه ایران سازماندهی می‌کند. در مقابل ایران با شناسایی نقاط ضعف آمریکا در مسائل منطقه‌ای، در مقابل تهدیدها و فشارهای آمریکا مقاومت کرده و اقتدار خود را به رخ حریف می‌کشد. این رویارویی و زورآزمایی در حال حاضر در عرصه غیرنظامی انجام می‌گیرد. اما با ارتقای سطح بحران و ناتوانی دیپلماسی در حل آن خطر ورود به مرحله نظامی که گزینه روی میز مقامات سیاسی آمریکاست دور از انتظار نیست.

ولی حتی اگر تهدید نظامی یک بلوف سیاسی باشد، آمریکا می‌تواند با استفاده از این کارت به صورت تاکتیکی، استراتژی ایجاد اجماع جهانی برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی را با به‌کارگیری کلیه امکانات من‌جمله نفوذ در سازمان‌های بین‌المللی و رسانه‌های گروهی، محقق سازد. در چارچوب این استراتژی معرفی ایران به‌عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی، جایگاه ویژه‌ای به خود اختصاص داده است. از این‌رو قطعنامه‌های ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ فرصت‌های خوبی برای آمریکا فراهم آورد و تصویب قطعنامه سوم موقعیت آمریکا در اعمال فشار علیه ایران را تقویت خواهد نمود. به طور کلی آمریکا به دنبال ایجاد جو بدبینی و بی‌اعتمادی علیه ایران است و خنثی کردن سیاست‌های آمریکا فقط از طریق اعتمادسازی و رفع سوءتفاهمات و بدبینی‌ها مقدور می‌باشد.

ایران باید نام خود را از فهرست تهدیدکنندگان صلح و امنیت بین‌المللی خارج کند. در حال حاضر آمریکا خواهان فعال نگاه داشتن پرونده هسته‌ای ایران در شورای امنیت است و ایران باید با بسیج کلیه امکانات خود در سطح ملی و بین‌المللی و تقویت همکاری خود با نهادهای بین‌المللی ازجمله سازمان ملل، آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، اتحادیه اروپا و سازمان‌های منطقه‌ای همچون کنفرانس اسلا‌می و شورای همکاری خلیج فارس، ابتکار عمل در حل مشکل از طریق مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک را فراهم کند. به عنوان مثال ایران می‌تواند از دبیرکل سازمان ملل دعوت کند که در چارچوب منشور سازمان ملل مساعی جمیعه خود را برای حل مسالمت‌آمیز این بحران به کار گیرد. فعال شدن ایران در این عرصه نه‌تنها عقب‌نشینی در مقابل فشارهای آمریکا نبوده و به منزله عدول از مواضع خود نمی‌باشد، بلکه با توجه به انتظارات جامعه جهانی از ایران برای حل مسالمت‌آمیز این مساله و نگرانی و دغدغه افکار عمومی و کشورها و شخصیت‌های صلح‌‌طلب از شعله‌ور شدن آتش خشونت در منطقه، ابتکار عمل ایران در هدایت و مدیریت پرونده نشانه اقتدار و درایت ایران توصیف خواهد شد. تنها مساله‌ای که باقی می‌ماند این است که اگر در این پروسه تمکین ایران به قطعنامه‌های سازمان ملل (شورای امنیت) درخصوص تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در مقابل تعلیق تحریم‌ها مطرح شود، آیا ایران می‌تواند با اخذ تضمین‌های بین‌المللی از دبیرکل سازمان ملل درخصوص همکاری جامعه جهانی برای تکمیل پروژه‌های هسته‌ای ایران و رفع دغدغه‌های ایران در زمینه تامین سوخت هسته‌ای، صرفا در جهت اعتمادسازی برای مدت کوتاه و مشخص آن هم در مقابل امتیازات موردنظر ایران، غنی‌سازی را به حالت تعلیق درآورد؟ یا اینکه تعلیق غنی‌سازی خط قرمز ایران است و به هیچ‌وجه قابل عدول نمی‌باشد؟ از آنجا که مسوولیت‌پذیری در مقابل صلح و امنیت بین‌الملل بدون انعطاف‌پذیری مقدور نمی‌باشد در هر صورت پرونده هسته‌ای ایران فرصت مناسبی فراهم آورده است تا ایران نقش تعیین‌کننده‌ای در حل بحران‌های منطقه در قامت یک بازیگر پرتوان ایفا کند. در مقابل عدم درک شرایط جهانی و ظرفیت‌های بهره‌برداری از پرونده هسته‌ای، ممکن است ابتکار عمل در مدیریت پرونده در اختیار آمریکا قرار بگیرد که در آن صورت این پرونده می‌تواند تهدیدهای جدی علیه امنیت و حاکمیت ملی فراهم آورد و منطقه بار دیگر در چنگال جنگ و خشونت گرفتار آید.

یوسف مولا‌یی



همچنین مشاهده کنید