چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

محمد جواد ظریف مرد محبوب کابینه


محمد جواد ظریف مرد محبوب کابینه

پرونده ای برای محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که این روزها به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفته راز محبوبیت او چیست

پرونده ای برای محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که این روزها به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفته؛ راز محبوبیت او چیست؟

وقتی دولت دکتر حسن روحانی برای رأی اعتماد به مجلس معرفی شد، یکی از سایت های خبری به مزاح کابینه یازدهم را به «ریش پروفسوری ها» تشبیه کرد. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، محمد نهاوندیان رئیس دفتر ریاست جمهوری، محمدعلی نجفی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، عباس آخوندی وزیر مسکن و شهرسازی و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه همگی در این دسته قرار می گرفتند اما این وسط تکلیف این آخری از دیگران جدا بود.

دکتر ظریف علاوه بر ظاهر خاصش، توانست با نطق جالبش هم رأی بالا بیاورد، هم چشم ها را به سمت خودش بگرداند. اتفاقی که بعدا در اولین حضور تلویزیونی اش در برنامه دیروز، امروز و فردا هم تکرار شد. حالا همه زا هم درباره او می پرسند اما از زندگی خصوصی وزیر امور خارجه ۵۴ ساله ایران اطلاعات زیادی، به غیر از آنچه که در کتاب تازه منتشر شده «آقای سفیرل» آمده در دست نیست.

او در همین کتاب می گوید به ازدواج در سنین پایین معتقد است برای همین خودش در ۱۹ سالگی ازدواج کرده و دخترش را در ۱۷ سالگی به خانه بخت فرستاده و پسرش را هم در ۱۹ سالگی داماد کرده است. شاید این صداقت ها، در کنار آن لحن و صحبت های جذاب، باعث شده جوان ها نسبت به این مرد ریش پروفسوری کنجکاو بشوند. کسی که او را می توانند به صورت غیرحضوری، هر روز در صفحه اختصاصی فیس بوکش ببینند و با او حتی در مورد عکس کاورپیچش کلنجار بروند.

همه اینها شد بهانه یک پرونده همشهری جوانی. این وسط فقط جای خالی مصاحبه با آقای وزیر به چشم می خورد که با توضیحات سردبیر در ستون مقابل متوجه می شوید تلاش زیادی برای مصاحبه با او صورت گرفت اما به دلیل سفر مهم پادشاه عمان به کشورمان این مصاحبه به تاخیر افتاد و آقای وزیر، وعده کرد در روزهای آینده پذیرای تیم تحریر به همشهری جوان باشد.

● الو، آقای وزیر؟

وقتی دارم شماره را می گیرم، خیلی امید ندارم حتی موبایلش روشن باشد. فقط شانسم را امتحان می کنم. روشن است. بوق می خورد. آیا جواب می دهد؟ چرا باید این کار را بکند؟ ساعت نه و نیم شب است و روی صفحه گوشی اش شماره ای افتاده که نمی شناسد. اگر این نکته کوچک را هم حساب کنیم که تفاوتش با خیلی های دیگر که همین الان دارد گوشی شان زنگ می خورد در این است که وزیر خارجه ایران است. تقریبا دلیلی برای امیدواری به پاسخگویی باقی نمی ماند. بوق ها قطع می شود. حالا کسی پشت خط است. کی ممکن است باشد؟ مسئول دفتر؟ دستیار؟ راننده؟ بارها با چنین موقعیتی روبرو شده ایم.

اینکه شماره مدیر یک مرکز یا موسسه کوچک را هم که می گیری، باز هم به خود طرف دسترسی نداری. همیشه کس دیگری هست. کس دیگری برای اینکه چک کند آیا کاری که داری به اندازه کافی «ضروری» هست که وقت آقای مدیر محترم بابتش گرفته شود؟ می گویم «سلام. آقای دکتر ظریف؟». همان صدای موقر که دو هفته پیش در مجلس شنیده بودیم، با لحنی که خستگی درش مشهود است جواب می دهد «سلام. بله بفرمایید». و به ساده ترین شکل ممکن، دور از همه پیش فرض ها و عادت هایی که از صحبت با مدیران طراز اول در ذهنم شکل گرفته است، گفتگوی کوتاه ما پای تلفن آغاز می شود.

برایش توضیح می دهم که می دانیم روزهای شلوغی دارد اما می خواهیم جلد این شماره را به او اختصاص بدهیم و چه خوب می شد اگر شده حتی نیم ساعتی به ما وقت بدهد. همه را گوش می کند، بعد هم مودبانه عذر می خواهد و توضیح می دهد که رسیدگی به امور تشریفات مهمان خارجی (آقای سلطان قابوس) که مسئولیتش با اوست، قرار برای این هفته را نشدنی می کند و قول می دهد برای هفته آینده قرار بگذاریم.

واقعیت این است که از این اتفاق خوشحال و هیجان زده ام. خوشحالی ام از این است که برایم چیزی به اثبات رسیده. حالا می دانم کسی که در برنامه «دیروز امروز فردا» تصویر آدم منطقی و مسلطی را در ذهن بیننده ها ساخت که در حرف زدنش بی نهایت دقت داشت و نگاهش به دنیا نگاه آمیخته با عقلانیت و استدلال بود، مردی که خوش اخلاق ولی در عین حال صادق بود و مردی که در آن تصویر توانسته بود به شکل معجزه آسایی بی اطوار و باورپذیر و جذاب به نظر برسد، تنها در مقابل دوربین ها اینطور نیست.

خوشحال و هیجان زده ام چون می بینم او کسی است که باور دارد شفاف بودن شکل درست تری از زندگی است. برای همین هم فرقی ندارد جلوی دوربین باشد، یا جلوی نماینده های مردم در مجلس، یا پشت خط تلفنش در حال حرف زدن با کسی که نمی شناسد. همه جا یک جور است و همان جوری است که دوست دارد باشد. بدون ادا، بدون تعارف و شفاف.

دیپلمات باتجربه ای که می آند آنقدر تجربه و اعتبار دارد که لزومی به اثبات خودش نداشته باشد. او به کاری که باید بکند، کاملا آگاه است. می داند که مسیر آسانی پیش رویش نیست اما روش طی کردن این مسیر را می داند. پس دلیلی برای پنهان کاری یا دوپهلو حرف زدن وجود ندارد.

آنقدر به روز هست که بداند دنیای امروز هم دقیقا دارد به همین طرف می رود. به سمت شفافیت. او می داند که در دنیای امروزنمی شود از پاسخگویی در مقابل حرفی که می زنید یا کاری که می کنید فرذار کرد. شبکه های رسانه ای و ارتباطی هر حرکت شما را می بینند و درباره شما قضاوت می کنند. خیلی زودتر و سریعتر از آنکه فکرش را بکنید. اگر ندانید حضور در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی چه اهمیتی در دنیای امروز دارد، کارتان ساخته است.

پس یک صفحه شخصی در فیس بوک راه می اندازد تا نشان دهد که اهمیت این چیزها را می داند. جایی که او مستقیما می تواند با مردم، با کسانی که دوستش دارند، یا ندارند، یا به او انتقاد دارند، یا چه می دانم می خواهند درد دل! کنند ارتباط داشته باشد، بدون واسطه های رسمی همیشگی و کاغذبازی های مرسوم.

این سال ها یاد گرفته ایم خیلی زود جوگیر نشویم. این تصویر نه به همه دولت جدید قابل تعمیم است و نه درباره خود دکتر ظریف در طول زمان اما همچنان خوشحال و هیجان زده ام. بیایید به این فکر کنیم که چند وقت بود با چنین تصویری از یک سیاستمدار ایرانی مواجه نبوده ایم؟ چند قوت بودکه مسائل سیاست خارجی دیوارهای بلندی داشتند که حتی فکر کردن به اتفاقات پشت آن هم کار بیهوده ای بود؟ این اتفاقات ما را دلگرم می کند. برای همین هم دوست داریم صادقانه برای وزیر خارجه کشورمان آرزوی موفقیت کنیم و فکر کنیم که کنارش هستیم و هر وقت که لازم باشد حمایتش می کنیم. تا هر وقت که همین قدر شفاف و صادق و محکم باشد. همین قدر شبیه تصویر کاورفوتوی صفحه اش باشد، شبیه دماوند.

● از خودمونه!

۱- یک سال پیش بود؛ طبقه دوم مرکز کامپیوتر پایتخت، مردی آرام به آخرین مدل های تبلت و لپ تاپ نگاه می کرد. فروشندگان نمی دانستند او کیست و مثل همه مشتریان دیگر به او پاسخ می دادند. شاید اگر می دانستند کمتر از یک سال دیگر او بر رفیع ترین کرسی سیاست خارجی ایران می نشیند، نوعی دیگر از او استقبال می کردند اما به هر حال روزنامه نگاری است و وسوسه اش! سلام علیک با شخصیت های سیاسی چه داخلی و چه خارجی. بنابراین نزدش رفتم و بعد از سلام و علیک درخواست کردم که وقتی برای مصاحبه تعیین کند اما پخسش منفی بود. از پله ها که پایین می آمدیم به همسرم گفتم: «چه جالب که دکتر ظریف مثل جوانان عاشق تکنولوژی روز است. کارش باز هم مسوولیت داشت چون کمتر آدمی مثل او در حوزه سیاست خارجی و تعاملات بین المللی تبحر دارد.» همان شب همسرم در صفحه ایننترنتی دکتر ظریف برای او نوشت که «ملاقات روز پنجشنبه با شما در پایتخت، باعث خوشبختی شد» و طولی نکشید که او پاسخ داد: «سلام ممنون. به سرکار خانم سلام برسانید.»

۲- مراسم تحلیف دکتر روحانی بود و گفته بودند بعد از تحلیف اسامی کاندیداهای پیشنهادی به مجلسیان داده می شود. شاید خیلی ها بیشتر از انجام مراسم تحلیف، منتظر آن لیستی بودند که در کیف رئیس جمهور بود. بالاخره «کلید» گشوده و نام دکتر ظریف به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت خارجه خوانده شد.

آن روز خوشحالی مضاعفی داشتم چون می توانستم خاطرات سال قبل را بار دیگر تعریف کنم و بگویم بچه ها! وزیر امور خارجه هم از خودمان است. مثل خودمان به مراکز فروش کامپیوتر می آید، مثل خودمان در پایتخت با ولع به آخرین مدل تبلت ها خیره می شود و بدون هیچ خجالتی داخل فروشگاه می شود و قیمت می پرسد و تخلیف می گیرد.

۳- معمولا وزرای امور خارجه آدم های اتوکشیده ای هستند که به واسطه ارتباط با دیلمات های سایر کشورها این ویژگی را پیدا کرده اند اما ظریف باز هم اینطور نیست. آقا جواد، کلاس دیپلماتیک خودش را حفظ می کند و در عین حال مردی از جنس مردم است. در مردمی بودن او بس که وقتی سال گذشته تولدش را تبریک گفتم، برایم پیام فرستاد و تشکر کرد.

این روزها همه آرزویم این است که چقدر خوب می شد وزیر جوانان هم مثل ظریف باشد. دقیقا «یکی مثل خودمان»! شاید رئیس جمهور، وزیر امور خارجه اش را بهتر از همه ما می شناخت که در مراسم معارفه او گفت: «وقتی صدای مردم را نشنویم، شکست می خوریم.» حالا این وزیر خارجه گوش هایش را تیز کرده و به چشم هایش عینک زده که تصویر و صدای جوان ها را خوب ببیند و خوبتر بشنود.

● کدام ویژگی های وزیر امور خارجه باعث شد او به چهره مورد علاقه جوان ها تبدیل شود؟

اصول ظرافت

این روزها هر طرف را که نگاه می کنیم صحبت از اوست. یکی از جوانترین اعضای کابینه تدبیر و امید و دیپلمات برجسته ای که انتخابش به عنوان وزیر امور خارجه آنقدر هیجان انگیز بود که خبرنگاران داخلی و خارجی را وادار کرد مدام درباره او گزارش و تحلیل بنویسند. از خصوصیات کاری اش گرفته تا ادب و نزاکتش و احترامی که مدام در گفتار و رفتارش به همراه دارد. سخنوری و تسلط بر واژگان هم علت دیگری بود که ظریف را از دیگران جدا کرد. به همین دلیل شخصیت های زیادی درباره او اظهار نظر کردند و در تمام این اظهارنظرها جایی نبودکه کسی از او خاطره بد یا تلخی نقل کند. این روزها دکتر ظریف، با ظرافت زیادی دارد امورش را پیش می برد. کسی که خیلی ها از جمله خود ما جوان ها به تخصص او در حوزه کاریش دل بسته ایم و امیدواریم بتواند هر روز احترام ما را در دنیا بیشتر کند.

● چهره بین المللی

دیپلمات نرم خو

«تقدیم به دشمن قابل احترامم، محمد جواد ظریف». این جمله ای است که در ابتدای کتاب «دیپلماسی» سیاستمدار کهنه کار آمریکایی، «هنری کیسینجر» نقش بسته است. شاید همین نوشته او کافی باشد تا نگاه دیپلمات های غربی به وزیر امور خارجه کشورمان مشخص شود. مطرح شدن نام «محمدجواد ظریف» از سوی «حسن روحانی» موجی از گزارش و تحلیل در رسانه های خارجی به راه انداخت که برای کمتر وزیر ایرانی سابقه داشته است.

مثلا خبرگزاری رویترز در مطلبی که در همین رابطه منتشر کرد وزارت «ظریف» بر امور خارجه ایران را انتخابی معنادار دانست: «اگر حسن روحانی رئیس جمهور منتخب ایران، در پی بهبود روابط خارجی ایران با غرب است، انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه بهترین انتخاب است.»

«مارکوس جورج» و «پل تیلور» نویسنده های این گزارش ظریف را فردی معرفی می کنند که «در دانشگاه «دنور» دکترای خود را اخذ کرده، به زبان انگلیسی مسلط است و در چندین مذاکره مهم حضور داشته است» اما چه دلیلی باعث شده است که تا این حد وزیر امور خارجه کشورمان مورد توجه غربی ها قرار بگیرد؟ بیشتر از هر چیز این راه و رسم و منش و تحصیلات ظریف است که حسابی به مذاق دیپلمات های کشورهای دیگر خوش آمده است.

رسانه های جهان، دیپلمات ها و آنهایی که با او حشر و نشر داشته اند، ظریف را فردی «خوش صحبت، منطقی، مستحکم و نرم خو» می دانند که راه و رسم دیپلماسی را به خوبی بلد است. مثلا یک دیپلمات ارشد غربی در مورد وزیر امور خارجه مان می گوید: «در مذاکراتی که ظریف شرکت داشت، همه تلاش خود را می کرد تا طرفین به راه های روشن و هوشمندانه برسند.»

ظریف مدت زیادی یعنی از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ میلادی به مدت پنج سال نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد بوده است. علاوه بر این او با سیاستمدارانی مثل «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا و «چاک هیگل» وزیر دفاع و مقامات امنیت ملی آمریکا سروکله زده است. همه اینها یعنی اینکه هم غربی ها به خوبی ظریف را می شناسند، هم ظریف به پیچ و خم های رفتارهای سیاسی آنها تسلط دارد.

«دنیس راس» دیپلمات و مشاور سابق باراک اوباما در امور خاورمیانه در سال ۲۰۱۱، ظریف را «دیپلماتی نرم خو» و «با حسن نیت» می داند که البته به هیچ وجه برای منافع ملی ایران پا پس نمی کشد یا مثلا «برنت اسکوکرافت»، مشاور امنیت ملی «جورج دبلیو بوش» رئیس جمهور سابق ایالات متده هم ظریف را فردی «معقول» می داند.

علاوه بر این ظریف در مجامع علمی جهان نیز چهره معتبر و شناخته شده ای است. «لوموند» هم در معرفی وزیر امور خارجه حسن روحانی، ضمن پرداختن به سوابق تحصیلی و کاری موی، به نوشته «هنری کیسینجر» در ابتدای کتاب «دیپلماسی» اشاره کرده و محمد جواد ظریف را «دیپلماتی قابل» معرفی می کند.

تحلیل ها در مورد «ظریف» و وزارت او البته به رسانه های غاربی منحصر نمی شودو رسانه های خبری منطقه نیز مطالبی در مورد روی کار آمدن این دیپلمات کهنه کار منتشر کردند. مثلا یکی از روزنامه های عربی، از ظریف به عنوان «دیپلماتی کارکشته و فردی بسیار قابل احترام» یاد می کند.

تلویزیون NBC، خبرگزاری شینهوا، آسوشیتدپرس و روزنامه فرانسوی فیگارو هم از دیگر رسانه هایی بودند که اخبار و تحلیل هایی در مورد کابینه روحانی و در رأس آن محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران منتشر کردند. به نظر می رسد با توجه به آینده پرحادثه و حاشیه سیاست خارجی، «محمد جواد ظریف» همچنان «با احترام» در صدر رسانه های جهان باقی خواهد ماند.

● رفتارهای خاص

دیپلمات شبانه روزی

هنوز ۲ هفته نشده که ظریف، سکان سیاست خارجی را در دست گرفته اما در همین مدت کوتاه، مورد توجه جهانی قرار گرفته است. جدا از جایگاه خاص ایران در منطقه و جهان، شخصیت خود ظریف هم در این جلب توجه موثر بوده است. ظریف در این چند روز تقریبا با اکثر همتاهای خارجی اش تلفنی حرف زده که خبرسازترین آنها گفتگو با کاترین اشتون بود که کلی جملات طنز به راه انداخت.

از طرف نمایندگی پنج ساله ایران در سازمان ملل باعث شد تا جفری فلتمن، معاون آمریکایی دبیر کل سازمان ملل وسفیر سابق آمریکا در لبنان، سه شنبه هفته پیش به تهران بیاید؛ آن هم در روزی که ظریف به فرودگاه مهرآباد رفته بود تا از سلطان قابوس، پادشاه عمان که اولین مهمان رسمی دولت روحانی بود، استقبال کند. ضمن اینکه مراسم معارفه او از معتدود مراسمی بود که ترک کننده کرسی وزارت هم راضی بود چون صالحی بلافاصله رئیس سازمان انرژی اتمی شد.

ظریف ۵۳ ساله، ۳۵ سال است که پله پله دستگاه سیاست ایران را بالا آمده و می توان گفت او یک دیپلمات یقه سفید است. او از ۲۸ سالگی وارد سیاست شده و چنان خودش را مقید به ضوابط دیپلمات پرورش داده که همه حرف هایش در تمام طول شبانه روز، فکر شده است. این ویژگی ظریف اصلا به مذاق خبرنگاران و روزنامه نگاران خوش نمی آید چون او هوشمندانه گزکی دست آنها نمی دهد تا از آن تیتری جنجالی بسازند.

حتی اگر کاملا غیررسمی و دوستانه با او صحبت کنید، احساس می کنید او دارد با یک مقام سیاسی مذاکره می کند چون شمرده، مودبانه و تعاملی با شما حرف می زند. حضو رمقتدرانه و متنوع ظریف در مجامع سیاسی و دانشگاهی آنقدر پر رنگ بوده و هست که لیسا آندرسون، رئیس موسسه امور عمومی و بین المللی دانشگاه کلمبیا به او تکه انداخته که نمی خواهی کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا بشوی؟

● روحیه جوانانه

کامنت پلیز!

ظریف به « دیپلماسی رسمی» تسلط دارد. به قواعد رابطه هایی که او در طول سال ها کار در تیم سیاست خارجی دولت های مختلف با دولت و دولتمردان خارجی برقرار کرده. حالا او در کنار ارتباط با دولت ها و سیاسون کشورهای دیگر، « دیپلماسی عمومی» را هم کلید زده. ارتباط مستقیم یک دولتمرد با افکار عمومی را ارتباطی که سیاسیون و دستگاه های زیادی خواسته و ناخواسته از آن فرار می کنند. شاید به خاطر همین است که وقتی ظریف، بعد از شش سال به ساختمان آجری و زیبای وزارت امور خارجه در خیابان سی تیر برمی گردد، در یکی از اولین اقداماتش برای زنده کردن دیپلماسی عمومی، حضورش در فضای مجازی را فعال می کند.

یک دیپلمات، قواعد کار را بلد است و می داند کی و چگونه باید مردم را در جریان اخبار و اطلاعات قرار دهد و با آنها ارتباط مستقیم برقرار کند. مخاطبان صفحه شخصی او هم که این روزها به مرز ۱۰۰ هزار نفر رسیده انده، فارغ از شگفت زده شدن در روزهای اول، از خواند گزارش کارهای روزانه او لذت می برند و جزیی ترین نظرات خودشان را بی واسطه به مرد شماره یک دستگاه دیپلماسی خارجی کشور منتقل می کنند. او هم قول می دهد روزانه و مستمر این نظرات را رصد کند. حتی اگر به تک تک آنها پاسخ ندهد؛ «از اینکه به دلیل گرفتاری هفتهاول کاری نتوانستم بیشتر در خدمت شما باشم پوزش می خواهم. به هر حال، تلاش می کنم نظرات شما را مرور کنم و اگر فرصت پاسخ پیدا نکردم، امیدوارم با نگاه خطاپوش خود مرا ببخشید.»

این ارتباط در طول چند روز آنقدر شفاف و صادقانه می شود که وقتی آقای وزیر در صفحه اش، تصویر برج میلاد را قرار می دهد، به دلیل اعتراض مخاطبان به تهرانیزه شدن دولتمردان، یک روز بعد تصویر را عوض و عکس قله دماوند را جایگزین می کند. کار و وظیفه رسمی او به ظاهر مثل وزارتخانه هایی مثل اقتصاد و صنعت و معدن ارتباط مستقیم با مردم ندارد و شاید از دور به نظر برسد فقط ارتباطات سیاسی در دستور کار او و وزارت متبوعه اش است اما ظریف حالا وظیفه ای سنگین را بر دوش خودش احساس می کند؛ «من با استعانت از خداوند بزرگ و به امید به خدمت به مردم، اعتلای نام ایران و ایرانی و بهبود شرایط بین المللی در جهت کاستن از فشار اقتصادی بر مردم عزیز این مسئولیت سنگین را پذیرفته ام.»

آقای وزیر آداب رفتار در فضای مجازی را هم مثل قواعد دیپلماتیک خوب بلد است و این مهارت و اخلاق را در مسائلی مثل ماجرای مخالفت قاضی پور نماینده مجلس نشان داده.

او به راحتی می تواند قید مخاطرات این ارتباط مستقیم را بزند وص ورت مساله را پاک کند. مثل همه نهادها و شخصیت هایی که در بهترین حالت، وب سایت هایی را برای این کار راه اندازی کرده اند اما در عمل اتاق هایی متروکه و بی رفت و آمد هستند. ظریف اما با وجود بالا بودن مشغله های کاری اش کوتاه نمی آید و روزانه گزارش کار می دهد و عکس هایی از دیدارهای خودش و دولت را منتشر می کند.

حتی اگر خودش فرصت نکند و این کار را به دو پسرش بسپارد. مردم هم متقابلا به راحتی درباره رنگ و مدل کفش، لباس و ریش او تا برنامه های دولت و استراتژی های خارجی نظام نظر می دهند. کامنت هایی که تعداد آنها در بعضی موارد از مرز ۲ هزار تا هم می گذرد. تعداد لایک های هر پست او هم که قابل شمارش نیست و بعضی مواقع به ۲۰ هزار نفر هم می رسد. او همچنان دوست دارد این دیپلماسی عمومی ادامه پیدا کند.

● سخنوری

آی آم ز غمت وِری وِری ساری!

«اگر می خواهید یک مقدار از وقت وزیر بهداشت را هم به شما بدهیم چون خطیب خوبی هستید...» وقتی کسی چون علی لاریجانی - با آن سابقه طولانی در سخنرانی - این «تحشیه» را بر نطق وزیر پیشنهادی امور خارجه بزند، یعنی «محمد جواد ظریف» موفق شده اهالی بهارستان را با همه مخالفت های ظاهری و باطنی شان برای رأی اعتماد بالا مجاب کند.

نسل ما چندان شناختی از ظریف ندارد (شاید تا قبل ازت این، وقتی با چنین نام خانوادگی مواجه می شدیم، یاد لیبروی ریزنقش تیم ملی والیبال می افتادیم تا وزیر امور خارجه!)، نه سخنرانی هایش را شنیده و نه ارتباط نزدیک و ملموسی با او داشته. سن و سال دارهای ما، خیلی که به ذهنشان فشار بیاورند، نهایتا تصویر صامتی از او در سازمان ملل متحد یادشان هست که با یک گوشی بزرگ در گوش، بی لبخند و مسلط حرف می زند. همین!

ولی در همین مدت کوتاه، از جلسه رأی اعتمادش تا حضور در برنامه «دیروز، امروز، فردا» تازه متوجه می شویم که چرا درباره او می گویند خطیب توانا، چرا سخنرانی اش در سازمان ملل متحد (پس از اولین قطعنامه علیه ایران) باید برای دیپلمات های انگلیسی تدریس شود.

ظریف آرام، متین و سنجیده حرف می زند، هیجان زده نمی شود، صدایش جز به ضرورت متنی (مثلا در همان نطق رأی اعتماد) از حدی بالاتر نمی رود، لحنش خواب آور نیست، تسلط و اعتماد به نفس را از مدل نشستنش می توان فهمید (همان Body language خودمان) طوری که مجری همیشه حراف برنامه را هم وادار کند به سکوت و همراهی.

در انتخاب کلمات دقیق است و تا جایی درباره هر موضوع توضیح می دهد که طرف مقابل را کاملا توجیه کند (البته این نکته آخری شاید از نقطه ضعف هایش باشد!). اینها توصیفاتی است که از تمام مدت حضور او در قاب تلویزیون دیده ایم و شنیده ایم. مردی که همراه همه این توصیفات، اعتماد برانگیز است و حتی وقتی درباره مسائل ریز شخصی و خصوصی اش مثل «رانندگی ویلچر مادربزرگ»ش حرف می زند، صداقت را نمی توان ندید گرفت: «با پوزش از ملت عزیز ایران که وقت آنها را با این مسائل مصرف می کنم...».

و می ماند یک تأسف خودمانی که بهانه تیترِ این متن هم هست (از دیالوگ پرویز پرستویی در فیلم آدم برفی)؛ حالا که همه میخ حرف هایش می شوند در تلویزیون و تعداد علاقمندانش در اینترنت ساعت به ساعت بالاتر می رود، حسرتی بزرگ رخ نشان می دهد. وقتی مملکت ما در همه این سال ها، آدمِ حسابی و مرد لایقی چون محمد جواد ظریف دارد، چرا باید خانه نشین باشد؟ چرا دیپلماسی ما باید سراغ آزمون و خطا برود؟ بگذریم!

محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه «دیروز، امروز، فردا» از پشت صحنه گفتگو با دکتر ظریف می گوید

● شب به خیر!

برنامه «دیروز، امروز، فردا» پنجشنبه هفته پیش به واسطه حضور دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه رنگ و بوی دیگری گرفت. محمدحسین رنجبران مجری برنامه، به گفته خودش: «نسبت به محمدجواد ظریف ارادتی دارد و او را یک دیپلمات کارکشته می داند.» به همین دلیل با مجری و سردبیر «دیروز، امروز، فردا» به گفتگو نشستیم تا از حواشی اولین حضور تلویزیونی وزیر امور خارجه و روحیات او باخبر شویم.

محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه «دیروز، امروز، فردا» از پشت صحنه گفتگو با دکتر ظریف می گوید شب به خیر!

چرا دکتر ظریف را به عنوان اولین مهمان از کابینه جدید به برنامه دعوت کردید؟

- خب مشخص است که مهمترین برنامه های دولت آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی مطرح می شود. در واقع سه بخش هستند که برای دولت تدبیر و امید اهمیت دارد، روابط خارجی، مسائل اقتصادی و سیاست داخلی. و به دلیل این اهمیت، حضور دکتر ظریف به عنوان اولین مهمان برنامه کاملا منطقی بود. خب خدا رو شکر که پیشدستی کردیم و قبل از تمام برنامه های سیاسی و میزگردها، ما میزبان ایشان شدیم.ک

شما سابقه خبرنگاری و گفتگو با وزرای امور خارجه سابق را هم دارید. چه تفاوتی از لحاظ اخلاقی بین دکتر ظریف و بقیه وزرای خارجه سابق دیدید؟

- طی این چند سال تجربه، دو بار با دکتر ولایتی مصاحبه کرده ام، دو بار با آقای متکی گفتگو و با آقایان صالحی و خرازی هم به سفر رفته ام. با همین تجربه می توانم به شما بگویم دکتر ظریف را متفاوت تر از بقیه دیدم. البته این موضوع را ضمن احترامی کهب رای تمام وزرای خارجه پیشین قائلم، اعلام می کنم. به طور مثال دکتر ولایتی بسیار باتجربه و خوش اخلاق هستند یا دکتر صالحی هم بسیار خوش صحبت هستند. آقای خرازی وزیر خارجه پیشین که بسیار محترم هستند اما کمی خشک بودند و مصاحبه با ایشان سخت تر بود اما در مورد دکتر ظریف باید بگویم انگار ایشان نیروی دیگری دارند. نوعی ابهت که حس می کنید واقعا برای وزارت خارجه ساخته شده اند و جدا یک دیپلمات کارکشته است.

محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه «دیروز، امروز، فردا» از پشت صحنه گفتگو با دکتر ظریف می گوید شب به خیر!

موقع ضبط برنامه اتفاقاتی رخ داد که منجر به خاطره ای شده باشد؟

- ما کمی دکتر ظریف را زودتر بردیم سر صحنه و خب بچه ها سعی داشتند نور را تنظیم کنند. به همین دلیل چند بار مجبور شدند او را از روی صندلی شان بلند کنند. من خیلی ناراحت شدم و سختم بود. به هر حال ایشان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی بودند. با اینکه نسبت به ایشان شناخت قبلی هم داشتم، پشت سر هم عذر می خواستم ولی دکتر ظریف، راحت و خاکی برخورد کرد و گفت: اصلا مسئله ای نیست؛ که خیالم موقع گفتگو راحت شد.

این موضوع مشخص هست که نسبت به آقای ظریف ارادت هم داریید اما در بخشی از برنامه چندتا سوال عجیب هم پرسیدید.

- به یکی از سوالاتم واقعا لازم بود ایشان جواب بدهند. پرسیدم اگر شما همه کارکشتگی و توان خودتان را هم بگذارید اما طرف غربی و مقابل کنار نیاید، چه می کنید؟ ایشان یکسری پاسخ دادندو من باز پرسیدم که یک درصد احتمال بدهید که این اتفاق بیفتد، آن وقت چه؟ که در این لحظه دکتر ظریف، خیلی خوب پاسخ دادند و نشان دادند مواضع ایشان کاملا منطبق بر مواضع جمهوری اسلامی است.

آیا سوالی بود که دلتان بخواهد از ایشان بپرسید اما به دلیل یکسری از محدودیت ها مانع خودتان بشوید؟

- نه اتفاقا همه را پرسیدم چون قبل از مصاحبه کتاب «آقای سفیر» را خواندم. از گذشته هم با ایشان آشنایی داشتم و هیچ مانعی هم وجود نداشت. تنها مشکل وقت بود که داغ یک سوال را بر دلم گذاشت، راجع به قطعنامه ۵۹۸.

محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه «دیروز، امروز، فردا» از پشت صحنه گفتگو با دکتر ظریف می گوید شب به خیر!

موضوعی که بیننده ها از دیدن برنامه تعجب کردند، این بود که انگار شما توجهی به خستگی دکتر ظریف نمی کردید و حتی چند بار مجبور شد به شما بگوید ساعت خوابش گذشته است.

- همین نکته برای من خیلی جالب بود. چون من در حال ارائه پایان نامه ام برای مرحله کارشناسی ارشد هستم در مورد اینکه دلایل موفقیت دکتر ظریف، چه مساله ای بوده و چه موضوعی عامل پیشرفتشان شده سوال پرسیدم. جوابی که دادند جالب بود. گفتند: «ببین من عادتی که دارم این هست که از ساعت چهار و نیم تا هفت صبح بیدار می شوم و مطالبم را می نویسم. به خاطر همین موضوع نهایتا ساعت ۱۰ شب می خوابم. به خاطر برنامه شما کل عصر را خوابیدم که سرحال باشم» اما با اینکه ما قول داده بودیم، ۲۰ دقیقه به ۱۲ شب تمام شود تا ساعت ۱۲ ادامه پیدا کرد. بعد از برنامه دکتر می گفتند: «من واقعا خوابم گرفته و دیگر نمی توانم تحمل کنم. شب به خیر و خسته نباشید.



همچنین مشاهده کنید