دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
قضاوت قورباغهای
![قضاوت قورباغهای](/web/imgs/16/96/i9e8j1.jpeg)
دو قورباغه تمام عمرشان را در یک روستا گذرانده بودند؛ آنها دوست داشتند شهر را ببینند. فاصله شهر تا روستای آنها زیاد بود. پس از مدتی بالاخره تصمیم گرفتند به طرف شهر حرکت کنند.
صبح یک روز گرم و آفتابی بود که به راه افتادند. آنها پس از پیمودن مسیری نهچندان زیاد خسته شدند. یکی از آنها به دیگری گفت: «باید به شهر نزدیک شده باشیم. تو میتوانی شهر را ببینی؟» قورباغه دوم سوار پشت قورباغه اول شد تا شهر را ببیند. اما تنها میتوانست پشت سرش را ببیند، همان جایی که دهکده خودشان بود و پیشرو چیزی را ندید. او فکر کرد دهکده همان شهر است.
از اینرو وقتی قورباغه اول از او پرسید شهر را میبینی یا نه، جواب داد بله میبینم. شهر هم درست مثل دهکده خود ماست. آنها فکر کردند حالا که شهر درست مثل دهکده است، پس چرا زحمت بکشیم و جلوتر برویم، سپس برگشتند و به قورباغههای دیگر گفتند شهر مثل دهکده خود ماست.
بچهها، قورباغهها با قضاوت عجولانه و نادرست نهتنها هدفشان را گم کردند، بلکه باعث گمراهی قورباغههای دیگر هم شدند.
![](/imgs/no-img-200.png)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست