شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اسطوره خواب


اسطوره خواب

«دیشب خواب ابوی تان را دیدم. جای شان بحمدالله عالی بود، باغی سبز و خرم و از در و دیوار نور می بارید... ولی در نگاه شان غمی عمیق احساس می شد، گله ای داشتند از داماد خانواده تان... از معبر …

«دیشب خواب ابوی تان را دیدم. جای شان بحمدالله عالی بود، باغی سبز و خرم و از در و دیوار نور می بارید... ولی در نگاه شان غمی عمیق احساس می شد، گله ای داشتند از داماد خانواده تان... از معبر پرسیده ام، باید گوسفندی بكشید و خونش را بمالید به سپر ماشینی كه به تازگی دختر آن مرحوم سوارش می شوند، این كار را باید قبلا می كردید، ولی خب، جلوی ضرر را هر وقت بگیرید توفیر دارد، تعجب می كنم از خانواده آن مرحوم ایشان خیلی مقید بودند، از من می شنوید دوتا گوسفند بكشید، شگون ندارد سوار این چنین ماشینی شدن... با اعتقادات شوخی نمی توان كرد...» تصور اینكه مردگان زنده اند، اینكه حساب روح از جسم جدا است، اینكه تن فانی است و جان باقی، اینكه اگر ظلمی كنی به هر حال نمی توانی قسر در روی و بالاخره یك جا یك وقت گریبانت را خواهد گرفت ولو بعد از مرگ، در جهانی دیگر... شاید بتوان گفت منشاء همه این تصورها یك جور فكر كردن، یك جور اعتقاد ورزیدن است كه می توان صفت «دینی» بدان داد. می گویم دینی می تواند صفت این جور فكر كردن باشد، چون چنین اظهارنظری محدود به دین ها نمی شود. روانكاو بزرگ سوئیسی كارل گوستاو یونگ جایی گفته است: «تقاص هرگونه ستمی كه مرتكب شده ایم یا حتی صرفا بدان فكر كرده ایم، «روزی» از «روح»مان ستانده خواهد شد...»

كافی است حكم یونگ را در متن كتاب طبیعت جای دهید این روز كی از راه می رسد، اگر مردم و تقاص پس ندادم، چه. و تازه، چرا قرآن می گوید یهودیانی كه مسیح را به صلیب كشیدند او را به صلیب نكشیدند بلكه امر بر ایشان مشتبه شد، به عبارت دیگر، چرا در دعوای مسیح و دشمنانش مسیح پیروز است بدین علت ساده كه در كتاب مقدس، مسیح پادشاه جهان است و در تاریخ واقعی یا همان كتاب طبیعت، كسی شك ندارد كه مسیح مصلوب یا لااقل مغلوب است اما چه نكته ای در داستان ابتدای این نوشته بود كه نقلش كردیم.

قضیه به منطق رویا بازمی گردد كه صورت بندی آن را بیش از همه مدیون فروید ولی شاید پیش از او وامدار نیچه ایم. مثالی كه نیچه می زند بی اندازه روشن است: «اگر دو نوار به پای خود ببندید بعید نیست به خواب ببینید كه مارهایی به دور پاهای تان پیچیده اند» در اینجا است كه نیچه باز پتك مشهورش را برمی دارد: اگر بخواهید از این خواب، اعتقادی بیرون بكشید شاید بگویید: مارها علت احساس بودند كه در خواب تجربه كردم اما افسوس كه می دانید ماری در كار نیست. منطق رویا ایجاب می كند كه «گذشته از راه تخیلی كه تحریك شده به صورت نوعی اكنون در آید»... وقتی كسی خواب می بیند و در حین خواب صدایی از بیرون می شنود، فورا آن صدا را با رویایش پیوند می زند و در چارچوب خوابش آن را تفسیر می كند، قضیه ساده است: او در خواب صدا را تجربه می كند اما منشا و علت صدای از خارج آمده را در خود خواب می جوید... یكی از كارگاه های كارخانه بزرگ بت سازی ذهن همین خواب هایی است كه هر شب می بینید، هنگام خواب پتكی به دست تان باشد.

صالح نجفی



همچنین مشاهده کنید