یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
برنامه ریزی فرهنگی مفهومی هنوز مبهم

● برنامهریزی فرهنگی مفهومی هنوز مبهم
مکانهای فعالیتهای فرهنگی دسته جمعی، آثار مهم و پایدار زیباییشناختی، اجتماعی، اقتصادی و نمادین بر شکل و کارکرد شهرهای بزرگ و کوچک دارند. هنرها، به ویژه وقتی متمرکز و یکپارچه اداره میشدهاند، نقشی محوری در حیات جامعههای گوناگون در دورههای مختلف (کلاسیک، رنسانس، صنعتی و پساصنعتی) و در سرتاسر جهان داشتهاند. همراه شدن این واقعیت با رفاه و تحول تکنولوژیکی و اجتماعی به حمایت اقتصاد شهرها از تولید هنری و صنایع دستی، نوآوری و صنایع فرهنگی رشد یابنده میانجامد که به نوبهی خود ایجاد مزیت نسبی میکند و در همان حال احساس تعلق خاطر به شهر و کشور و هویت مشترک بهوجود میآورد.
کاربری زمین و فرهنگ پدیدههای پایهای طبیعی و انسانی هستند. اما ترکیب مفهوم فرهنگ با عملِ برنامهریزی در برگیرندهی تضاد میان سنت و مقاومت در مقابل دگرگونی، دگرگونی یا میراث فرهنگی گذشتگان و تلاشهای فرهنگی معاصران از سویی و آرمانهای حقوق فرهنگی، برابری و زیبایی از سوی دیگر است. هرگاه فرهنگ عمومی و تمدن مورد اعتناست و غرور و دلبستگی به شهر، ایالت یا قومیت مورد نظر است، یادمانهای عمومی، میدانها، ساختمانها و رویدادهای فرهنگی به کار میآیند. البته انگیزهها ممکن است تشریفاتی، تبلیغاتی یا زیباسازی باشد. این نمودها معمولاً نمادین و قدیمی هستند و مکانها، شهرها یا حتی کشورها را در برمیگیرند. بنابراین، تحقق و چگونگی برنامهریزی فرهنگی بازتاب جایگاه هنرها و فرهنگ در جامعه و همچنین نوع نگاهی است که در جریان تحولات جامعه شهری، سنت برنامهریزی شهری به طراحی و برنامهریزی سکونتگاههای انسانی پیدا کرده است:
«مکان و فرهنگ مستمراً با هم در میآمیزند، زیرا هر مکان شناختهشدهای در واقع جایگاهی است برای روابط متقابل و متراکم میان انسانها که به نوبهی خود یکی از خاستگاههای فرهنگ میباشد» (اسکات، ۲۰۰۰:۳۰).۲
در گذشته شهرهای فرهنگی به مراکز امپراطوریها، دولت شهرها و مراکز بازرگانی و صنعت منطبق میشدند. اما امروزه رنسانس شهری که فرهنگ را بعنوان مصرف، تولید و استراتژی ارایه تصویری از شهر به کار میگیرد، در همه شهرها و مناطق شهری در کشورهای توسعه یافته، کمترتوسعه یافته، نوخاسته و در حال بازسازی، اعم از تاریخی و جدید و همة شهرهایی که خواهان ماندگاری در این عصر پساصنعتی (یا بعبارت دقیقتر، عصر صنعتی جدید) هستند، قابل مشاهده است. البته جنبههای نمادین و سیاسی - اقتصادی فرهنگ هیچگاه کاملاً با هم منطبق نبودهاند. شاید در عصر جهانی شدن این موضوع تعجبآور نباشد، زیرا سرمایهداری متأخر کالاهای نمادین را بخشی از بازار محلی و خانگی و هنر و فرهنگ را جزو کسب و کار بزرگ و بینالمللی گردشگری به شمار میآورد. پس برنامهریزی برای فرهنگ به این معنا در واقع همان برنامهریزی و تخصیص منابع اقتصادی است.
رویکرد حقوق فرهنگی و شهرنشینی و جهانگرایی رو به رشد، جنبههایی از هنر و فرهنگ را جزء خدمات رفاه اجتماعی به شمار میآورد
برنامه ریزی فرهنگی باید هنز سطح بالا را همچون فرهنگ عمامه پسند و محلی در مکانها و زمانهای مختلف در برگیرد
اما جنبههای کالبدی فرهنگ عمومی (امکانات و اسباب آسایش در حوزة عمومی) که اغلب زیرساخت فرهنگی۳ خوانده میشود مستقیماً بخشی از طراحی و برنامهریزی شهری (تعیین روابط میان کاربری زمین، دسترسی و حمل و نقل) است. هرچند شهرها و صنایع فرهنگی طراحی شده و دارای سبک خاص از زاویه تاریخی و همینطور معاصر شایان توجه بیشتر هستند، اما ایجاد، برنامهریزی و پشتیبانی از امکانات فرهنگی بویژه امکاناتی که برای استفاده محلی طراحی شدهاند و همچنین امکانات مخصوص خود هنرمندان (مثل امکانات آموزشی، مهارتآموزی، امکانات تولید خرد و استودیوها) کاربرد و سابقة بسیار بیشتری دارند. این وضعیت در قرن بیستم بسیار رواج یافته، بطوری که رویکرد حقوق فرهنگی و شهرنشینی و جهانگرایی رو به رشد جنبههایی از هنر و فرهنگ را جزء خدمات رفاه اجتماعی به شمار میآورد. این موضوع نه فقط در الگوی سوسیالیستی (کاخهای خلق)، بلکه از قدیم هرجا که برنامههای سرگرم کنندة عمومی و فرهنگی در گردهماییها و مکانهای تجمع، فستیوالها و بازارهای سیار، باغهای تفریحی و ساختمانهای مخصوص به اجرا در میآمدند، بدیهی تلقی میشد.
در واقع حوزة کار برنامهریزی برای فرهنگ مراکز هنری محلی یا به اصطلاح خانههای فرهنگ۴ در روستاهای بزرگ، مراکز محلات باشگاههای کارگری یا امکانات فرهنگی خصوصی یا متعلق به شهرداری از موزه و تئاتر گرفته تا سالنهای اجتماعات ، سینما، فستیوالهای محلی و...را در برمیگرفت. بنابراین برنامهریزی فرهنگی میبایست هنر سطح بالا را همچون فرهنگ عامهپسند و محلی در مکانها و زمانهای مختلف در برگیرد. سطح بینالمللی، امکان مقایسه را نیز فراهم میآورد و نشان میدهد که در کشورها و حکومتهای مختلف با عینیت یافتن فرهنگ در جامعه و طراحی سکونتگاههای شهری چه برخوردهایی صورت گرفته است.
● تعریف برنامهریزی فرهنگی:
مثل «فرهنگ» واژة برنامهریزی کاربرد گستردهای دارد و با مجموعهای از وظایف و رشتههای علمی، از جغرافیای انسانی (یعنی همان رشتهای که مادر برنامهریزی شهری مدرن است) گرفته تا طراحی شهری (شامل طرحریزی برای سکونتگاهها مثل طرحهای جامع)، برنامهریزی اقتصادی (برنامههای ۵ ساله، طرح مارشال) و سیاستگذاریهای اجتماعی همراه آنها و مدیریت عمومی و بازرگانی، نظریة سازمان و سرانجام برنامهریزی استراتژیک در پیوند است و در هر حال برنامهریزی کاربرد روش علمی (هرچند نهچندان دقیق) در سیاستگذاری است و از آن به عنوان رشتهای که هم علم است و هم هنر و با نظریههای سیاستگذاری عمومی و انتخاب پیوند تنگاتنگ دارد، نام برده میشود (دان لیوی، ۱۹۹۱)۵. از زاویهای دیگر، برنامهریزی را فرآیند تعیین اقدامات مناسب آینده بواسطة سلسلهای از انتخابها (گزینهها) دانستهاند (دیویدوف و راینر۶، ۱۹۷۳: ۱۱).
اگر این تعاریف را در مورد برنامهریزی تسهیلات و اسباب آسایش به کار ببریم، همانطور که تیتز در اثر عظیم خود در باب مکانیابی تسهیلات آورده است «تسهیلات عمومی... در شکلگیری شکل کالبدی شهرها و کیفیت زندگی درون آنها نقش اساسی دارند» (۱۹۶۸: ۳۵). تعاریفی که در ذیل میآیند هرچند نسبت به هم مستقل هستند به صورت ترکیب شده با یکدیگر هم به کار میروند و در عمل ممکن است با یکدیگر همپوشی داشته باشند. «به اقرب احتمال، دشواری دستیابی به تعریفی دقیقتر از این مفهوم ناشی از چند وجهی بودن آن است، اما در نهایت همه بر این موضوع توافق دارند که هدف پایانی سازماندهی شهر به صورتی است که برای ساکنانش شادمانی بیشتر فراهم آورد» (کوهن و فورتیه،۷ ۱۹۸۸: ۱۲).
اصطلاحات استراتژی و برنامه استراتژیک نیز امروزه وسیعاً به کار میرود. شاید این گستردگی بازتاب رویکردهای مدیریت بازرگانی و علمی باشد که از دهة ۶۰ میلادی به این طرف از ایالات متحده وارد شدهاند و در آنها از اصطلاحات فنی و نظامی استفاده شده است. مثلاً استراتژیهای فرهنگی (زوکین، ۱۹۹۵)۸، استراتژیستهای شهری (بجای برنامهریزان در لندری ۲۰۰۰). یک تقلید دیگر، استفاده از مفهوم زیرساخت است که نخستین بار در راهآهن فرانسه و سپس در مورد تجهیزات نظامی و تسهیلات عمومی به کار برده میشد. مفاهیم بالا از دهة هشتاد میلادی به این طرف در مدیریت فرهنگ و هنر و سیاستگذاری و اجرا (شورای هنر، ۱۹۸۴، ۱۹۹۳)۹، مدیریتگرایی نو و خدمات عمومی خردمندانه (پیک، ۱۹۸۸، ۱۹۹۱، ایوانز، ۲۰۰۰، آدورنو، ۱۹۹۱)۱۰ و در طرحها و استراتژیهای منطقهای و شهری رایج بوده و با دیدگاهی که برنامهریزی را تخصیص منابع و تصمیمگیری راجع به آینده میداند، سازگار بودهاند.
۱) برنامهریزی شهری(۱۱) این نوع برنامهریزی که در انگلستان بر مبنای قانون برنامهریزی شهر و روستا (۱۹۴۷) و در ایالات متحده تحت عنوان برنامهریزی شهری ومنطقهبندی رسمیت یافت در برگیرندة طرحریزی برای تسهیلات (اوقات فراغت، حفاظت بناها) و همینطور توسعة اقتصادی است و در درجة اول تابعی از جمعیت، کاربری زمین و کنترل ساخت و ساز (منطقهبندی، طبقهبندی کاربری زمینها) و در درجة بعد حفاظت میراث فرهنگی و نواحی ارزشمند میباشد.
۲) برنامهریزی استراتژیک(۱۲) تخصیص منابع کلان اقتصادی، برنامهریزی و سرمایهگذاری دراز مدت (زیربناها) برنامهریزی بنگاهی۱۳ صنایع خصوصی و برنامهریزی استراتژیک تجارتی را در برمیگیرد. این فعالیت هم برنامهریزی رفاه اجتماعی را شامل میشود و هم کاربری زمین ملی / منطقهای و گسترش تسهیلات (مثلاً طرحهای ساختاری بالادست در انگلستان و طرحهای جامع یا استراتژیک در آمریکا- سو و گتزلز، ۱۹۸۸)۱۴.
برنامهریزی استراتژیک تضمین این نکته است که توسعة مناسب در مکان مناسب انجام بگیرد و با ارایه خدمات و زیربناهای مورد نیاز پشتیبانی شود (انگلفیلد، ۱۹۸۷:۲۹).۱۵
۳) برنامهریزی فرهنگ و هنر(۱۶) تخصیص منابع و توزیع یارانهها و امکانات عمومی برای مجموعهای از فعالیتهای هنری تشویق و طراحی شده (تماشا خانهها، گالریها، موزهها، تالارهای کنسرت، مراکز هنری و رسانهای، نمایش فیلم و غیره) و حمایت از هنرمندان و کارکنان فرهنگی (شامل آموزش). این نوع برنامهریزی در سطح ملی (سیاستهای هنری دولتی ملیگرا)، منطقهای (نواحی هنری منطقهای و استانی) و اجتماعات محلی انجام میشود. بنابراین برنامه فرهنگ و هنر نوعی برنامة استراتژیک (بخش دوم از تعریف قبلی) برای منابع هنری (هنرمندان و کارکنان هنری خلاق، امکانات اعتبارات، بازارها و مخاطبان و شرکتکنندگان در یک حوزة دسترسی یا یک اجتماع محلی) است. برنامهریزی فرهنگ و هنر و مفهوم توسعة فرهنگ و هنر و دسترسی به فرهنگ و هنر (یا حقوق فرهنگی) را نیز شامل میشود. به این ترتیب که با مداخله در اجتماعات محلی تلاش میکنند تا تقاضا برای مصرف و تمایل به مشارکت در تولید آثار هنری را تشویق کنند و در مواردی نیز در جهت تحقق اهداف دموکراسی و توسعة فرهنگی میکوشند.
۴) برنامهریزی فرهنگی(۱۷) از یک دیدگاه هنر برنامهریزی شهری را گویند (مونرو، ۱۹۶۷)۱۸ و از دیدگاهی کلیتر، هماهنگسازی فعالیتهای هنری در جامعة شهری مورد نظر میباشد. همچنین گاه آن را «استفادة استراتژیک از منابع فرهنگی به منظور توسعة یکپارچة شهرها، مناطق و کشورها» تعریف کردهاندDMU) ، ۱۹۹۵)۱۹. از ترکیب این تعریفها یک رویکرد فرهنگی نسبت به برنامهریزی و طراحی شهری به وجود میآید که:
۱) از نظام ایجاد شده با برنامهریزی فرهنگ و هنر استفاده میکند.
۲) ساز و کارهای مورد استفاده عبارتنداز: ملاحظات مربوط به طراحی شهری، هنر عامهپسند، حمل و نقل ایمنی، فضاهای کار فرهنگی و صنعتی و مفاهیم پیوند دهنده عبارتند از: مفهوم زنجیرة تولید خلاق و سلسله مراتب امکانات فرهنگی. با توجه به نقش توسعة فرهنگی و دموکراسی نهفته در ذات این نگرش به فرهنگ، ایفای نقش حکومت محلی و مشارکت اجتماع محلی در فرآیند برنامهریزی و مکانیابی امکانات و طراحی شهری نیز جزیی از این نوع برنامهریزی است...
برنامهریزی، همانطور که پیش از این گفته شد، به برنامهریزی منابع در حال و آینده برمیگردد. بنابراین برنامهریزی فرهنگی فعالیتها، امکانات و تسهیلاتی را شامل میشود که جمعاً منابع فرهنگی یک جامعه را تشکیل میدهند. بدین منظور چارچوبی طراحی شده است که عرصههای متنوعی را که نگرش برنامهریزی فرهنگی در زمینة طراحی سیاستها فراروی ما میگشاید، نشان میدهد. مطابق این چارچوب «برنامهریزی فرهنگی» یعنی «فرآیند تحت نظرداشتن و توجه به پیامدهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، زیست محیطی، سیاسی و نمادین منابع فرهنگی شهر» (کمدیا، ۱۹۹۱: ۲۰۷۸ و همینطور نگاه کنید به شکل۱).
در کتاب جدیدی که اخیراً درباره برنامهریزی فرهنگی و توسعة محلی در استرالیا منتشر شده است، برنامهریزی فرهنگی بسادگی به عنوان «رویکردی هدفمند و استراتژیک به توسعة فرهنگی» تعریف شده است که مثل هر نوع برنامهریزی با ارزیابی کامل وضع موجود، تعیین اهداف کلی و جزیی دقیق، و تعیین اولویتها و مسألههای مشخص از راه طراحی و اجرای راهکارهای عملی، مشخص میشود.» (گوپی، ۱۹۹۷: ۸)۲۱. محقق دیگری به نام لندری همین نگرش را با استفاده از اصطلاحات مدیریت و ادارة امور حکومتی منابع فرهنگی (بنت، ۱۹۹۸)۲۲ بیان میکند به این شرح: «برنامهریزی فرهنگی فرآیند تشخیص پروژهها، طراحی برنامهها و مدیریت استراتژیهای اجرا را گویند. هدف از این نوع برنامهریزی نه برنامهریزی کردن فرهنگ، بلکه در واقع کسب یک نگرش فرهنگی به انواع سیاستگذاریهای عمومی است» (لندری، ۲۰۰۰:۱۷۳)۲۳. میتوان ادعا کرد که این نگرش مشخصاً بوروکراتیک به برنامهریزی فرهنگی در سادگی این فعالیت اغراق میکند و پیچیدگیها و تنشهای ذاتی فرآیندهای توسعه محلی، توسعة فرهنگی و خلاقیت (مثلاً نقش هنرمندان) و دشواری اولویتگذاری میان آنها (فرهنگ کی؟ اولویتهای کی؟) را از یاد میبرد. با وجود این، همین کتاب در صفحات بعدی با نگرشی واقعگرایانهتر چنین راهنمایی میکند:
«برنامهها و سیاستهای فرهنگی نقشی دایمی برای ارزیابی و عمل فرهنگی در محیط رقابتی برنامهریزی تعریف میکنند. از یک سو، گفتمانی رسمی در قالب برنامهریزی قانونی مطرح میکنند و از سوی دیگر، راهی غیررسمی و پرانرژی بر روی اجتماعهای مشتاق به مشارکت در حفظ و توسعة هویتهای فرهنگی یک ناحیه میگشایند» (گوپی،۱۹۹۷:۵۴)۲۴.
● نتیجه:
هرکدام از تعاریف بالا را میتوان گسترش داد. اما بطور کلی میتوان چند نوع فعالیت را که معمولاً بعنوان برنامهریزی برای فرهنگ شناخته میشوند، از هم تفکیک کرد. یکی برنامهریزی که از نوع برنامهریزی اقتصادی است و به تخصیص منابع برای فعالیتهای فرهنگی (یارانه، بودجه، کمکهای بلاعوض، وام) براساس مجموعهای از اولویتها میپردازد. این نوع فعالیت که بسیاری اوقات برنامهریزی فرهنگ و هنر نامیده میشود با چالشهایی روبهرو است که مهمترین آنها اعمال نفوذ و تصمیمگیری دولت دربارة حمایت از آثار هنری است که همیشه با آزادی بیان سازگار نیست. نوع دوم برنامهریزی فرهنگی که در دهه اخیر مشخصاً با این نام مشهور شده۲۶، در واقع جزیی از برنامهریزی و حتی طراحی شهری است و عنصر مکانیابی و طراحی فضاهای فرهنگی شهر را نیز دربر میگیرد. به سخن دیگر، عنصر کالبدی در اینجا قوی است و دسترسی و حمل و نقل و نقش نمادین و یادمانی مراکز فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد. برخی دیگر از متخصصان برنامهریزی فرهنگی را در واقع برنامهریزی برای جلب مشارکت مردم در اداره امور شهرها از بعد اجرایی و عمرانی، هر دو میدانند. از این دیدگاه، برنامهریزی فرهنگی در واقع برنامهریزی برای فرهنگ نیست، بلکه برنامهریزی برای مشارکت در سطح محلی است و با مقولههای مدیریت و حکومت مرتبط است و جزیی از برنامهریزی شهری است.
فعالیت دیگری که باز هم برنامهریزی فرهنگی خوانده میشود، طراحی استراتژیهای فرهنگی است. برخی این فعالیت را از نوع برنامهریزی استراتژیک به شمار میآورند و از برنامهریزان فرهنگی با نام استراتژیستهای فرهنگی نام میبرند. این دیدگاه نیز در برگیرندهی فعالیتهای مختلفی از طرحریزی کالبدی گرفته تا سیاستگذاری کلان عمومی است. با وجود این، میتوان این نگرش را با سیاستگذاری فرهنگی کلان یکسان شمرد، زیرا از این زاویه برنامهریزی فرهنگی تعیین اولویتبندی و طراحی سیاستهای عمومی است که باعث تقویت وحدت و انسجام ملی شده، هویت ملی و فرهنگی شهروندان را تقویت و تثبیت میکند.
واقعیت این است که کاربردهای فوق از هم قابل تفکیک نیستند و جایگزین یکدیگر میشوند. بنابراین برنامهریزی فرهنگی کماکان مفهومی است مبهم.
یادداشتها:
۱- این مقاله ترجمه مقدمة کتاب زیر با حذف برخی قسمتها و تلخیص بخشهای دیگر است.
Graeme Evans. Cultural planning: an Urban Renaissance?, London, Routledge, .۲۰۰۱
۲- Scott,A.(۰۰۰۲) The Cultural Economy of cities, London, Sage.
۳- Cultural Infrastructure
۴- Maison de la Culture, Casa de Cultura
- Dunleavy, p.(۱۹۹۱) Democracy, Bureavcracy and Public choice: Economic۵ Explanations in Political Science, Hemel Hompstead: Harvester Wheatsheaf.
- Davidoff, P. and Reiner, T. A(۳۷۹۱),"A choice theory of planning", in۶ ۴۹۹ rep), Oxford: pergamon.۱Faludi A. (ed) A Reader in planning Theory (
- Cohen,J.L. and Fortier,B.(۸۸۹۱) Paris La Ville et Ses projects (A City in the۷ Making), paris: Babylone.
- Zukin. S. (۵۹۹۱) The Culture of Cilies, Cambridge, MA: Blackwell.۸
- Arts Council (۴۸۹۱) The Glory of The Garden: A Strategy for the۹ Development of the Arts in England, London, Arts Council of Great Britain.
-۰ Pick,J. (۸۸۹۱) The Arts in a State:A Study of the Government Arts Policies۱ from Ancient Greece to the present, Bristol: Bristol Classical.
Pick.J. (۱۹۹۱) vile Jelly: The Birth, Life and Lingering Death of the Art Council- of Great Britain, Doncaster: Brymill.
Evans. G.L.(۰۰۰۲),"Measure for Measure: evaluating Performance and the- .۲۴۳-۶۶:۶ation in". Studies in Cultures, organizations and Societies, zarts organi
Adorno, T.W.(۱۹۹۱) The Culture Industry: Selected Essays on Mass Culture,- London: Routledge.
-۱ Town Planning۱
-۲ Strategic Planning۱
-۳ Corporate Planning۱
-۴ So,F.S. and Getzels, J.(۸۸۹۱) The Practice of Local Government Planning,۱ Washington, DC: International City Management Association.
-۵ Engelfield, D. (۷۸۹۱) Local Government and Business: A Practical Guide,۱ London, Municipal Journal Ltd for The Industry and Parliment Trust.
-۶ Arts Planning۱
-۷ cultural Planning۱
-۸ Munro, T(۷۶۹۱) The Arts and their Interrelation, Cleveland, W. Reserve۱ University.
-۹ DMU (۵۹۹۱) "Course prospectus for MA in European Central Planning",۱ Leicester: De Montfort University.
-۰ Comedia(۱۹۹۱) London World City: The Position of Culture, London,۲ London Planning advisory Committee.
-۱ Guppy,M.(ed.)(۷۹۹۱) Better Places, Richer Communities, Sydney:۲ Australia Council.
-۲ Bennet, T.(۸۹۹۱) Culture: A Reformer۰۳۹;s Science, London, sage.۲
-۳ Landry, C.(۰۰۰۲) The Creative City. A Toolkit for Urban Innovators,۲ London: Earthscan.
-۴ Guppy,M.(ed.)(۷۹۹۱) Better Places, Richer Communities, Sydney:۲ Australia Council.
-۵ Comedia(۱۹۹۱) London World City: The Position of Culture, London۲ London Planning advisory Committee.
۲۶- شاید بشود در فارسی این نوع برنامهریزی را طرحریزی فرهنگی خواند (مترجم).
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست