جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

باز هم حکایت داروی تلخ


باز هم حکایت داروی تلخ

از آن روز که داروی تلخ نامزدی را نوشید و بعد از ماه ها تردید و احتمال, حضور رسمی خود را در انتخابات ریاست جمهوری نهم اعلام کرد, قریب به ۳ سال می گذرد

از آن روز که داروی تلخ نامزدی را نوشید و بعد از ماه ها تردید و احتمال، حضور رسمی خود را در انتخابات ریاست جمهوری نهم اعلام کرد، قریب به ۳ سال می گذرد. عکس تمام قامت او بر صفحه اول روزنامه ها نقش بسته بود و بیانیه ای که طی آن حضورش را اعلام کرد، تیتر اول خبری رسانه ها شده بود. او می گفت: «هرگز گمان نمی بردم شرایط چنان رقم خورد که در معرض آزمونی دوباره قرار گیرم.»

شاید این سیاست او بود که همگان را تا آخرین لحظات در انتظار بگذارد و در هاله ای از ابهام، اشتیاق سایرین را دو چندان کند. او می خواست اول به اندازه کافی فضا را مهیا کند و فراتر از آن ذائقه هایی بیافریند که تنها او را به کام خود شیرین حس کنند. گرچه او از طرح زود هنگام حضورش امتناع می کرد اما کسانی که دستی در سیاست داشتند، نیک می دانستند این همه وسواس برگرفته از برگی دیگر از دفتر سیاست هاشمی است. لابه لای خطوط بیانیه اش می شد نقد وضع موجود و تصویر ناکارآمدی دولت خاتمی را به وضوح دید. آخرین برگ فضاسازی رقم می خورد.

او برای حضورش دلایلی بر شمرد. دلایلی که از آن می توان آنچه را که او را در هر زمان وادار به حضور در صحنه می کند، دریافت. دلایلی که به نظر هنوز از نظر او جایگاه دارد و ظهور "نقطه عطفی" را در مسیر مواضع او رقم زده است. "نقطه عطفی" که با پایان "دوره مدارا" آغاز می شود و شاید به شکست در انتخابات ریاست جمهوری دهم بینجامد. او به صراحت اعلام کرده است:« ۳ سال است در مورد نظارت بر اجرای سیاست‌های اصل ٤٤ در دولت مدارا کرده‌ایم. مقام معظم رهبری در ابتدای فعالیت دولت نهم از ما خواستند مدتی با این دولت مدارا کنیم. می‌توانیم بگوییم این مدت تمام شده است.»

اینکه چرا پایان "دوره مدارا" اکنون رسیده است، خود سؤالی است که در پس آن می توان واقعیات زیادی را جست. برای شفاف شدن آنچه در پس پرده است، بد نیست اول مروری بر بیانیه ۳ سال پیش هاشمی و دغدغه های آن روز او داشته باشیم و آن همه را با مواضع امروزش بسنجیم. در این صورت خواهیم دید احتمال حضور او در انتخابات با کنار هم گذاشتن این کدها چندان هم غیر قابل باور نیست.

آن روز دلیل اول هاشمی گسترش تنش ها و تنازعات زیان باری بود که مانع جدی پیشرفت کشور است. چیزی که احتمالاً به ظن او تا کنون نیز گریبان گیر ایران است. دلیل دوم بروز گرایش های افراطی بود که زحمات مدیران نظام را نادیده می گیرند و با بزرگنمایی نقصان هایی که نوعاً جناح های سیاسی در آن بی نقش نبوده اند، می کوشند دامان خود را پاک جلوه دهند و چهره نظام را بیالایند. او نقد عملکرد خود را بر نمی تافت.

شاید اگر نامه آن روز او را کسی امروز ببیند، متوجه زمان انتشار آن نشود. او می گفت: «شرایط حساس منطقه ای و جهانی به گونه ای است که غلبه بر آن، نیازمند انسجام و عزم ملی برای تنش زدایی و جلب اعتماد بین المللی است.» حرفی که اکنون هم در مواضع او به کرات می توان یافت. او بارها و بارها شرایط کشور را ویژه ارزیابی کرده و انگشت اتهام را به جانب دولت نهم گرفته است.

هاشمی خود را نگران وضع کشور، بیکاری و سند چشم انداز نشان می داد و حرکت همه جانبه برای تحقق سند چشم انداز ۲۰ ساله نظام برای رسیدن به ایرانی مقتدر، آزاد، آباد و دانایی محور را دلیلی دیگر بر آمدنش می دانست و امروز باز هم همان تأکیدها را دارد.

بگذارید به سر خط برگردیم. خرداد ماه امسال نمایندگان مجلس هشتم به دیدار هاشمی آمدند تا او با اشاره به آنچه نقض آئین نامه ای می خواند، همزمان به جدال با مجلس و دولت برود: «این نقص آئین نامه‌ای ناشی از این است که دولت و مجلس نمی‌خواهند نهادی به عنوان ناظر در کنار آنها قرار گیرد.» او همچنان همه را نفی می کند چنانکه ۳ سال پیش هم می کرد.

او می گوید کشور در شرایط ویژه ای به سر می برد. شاید او دوران پر پیچ و تاب ریاست جمهوری خودش را فراموش کرده، شاید هم سیاست هاشمی این چنین اقتضا می کند. او با اشاره به تهدیدات خارجی و توطئه‌هایی که علیه جمهوری اسلامی ایران انجام می‌پذیرد، می گوید: «عبور از این مرحله، زیرکی، کاردانی و تدبیر مناسب می‌طلبد و همه باید تلاش کنند تا کشور را از این توطئه‌ها سالم عبور دهیم.» و این همان چیزی است که پیش از این با عنوان "شرایط حساس منطقه ای و جهانی" در بیانیه او آمده بود.

او مثل گذشته حرکت در مسیر چشم انداز را اندک می داند و اجرای سیاست های کلی نظام را نیازمند مدیریتی قوی قلمداد می کند. چنانکه در خصوص طرح تحول اقتصادی دولت نیز می گوید: «اجرای چنین طرحی بزرگ و اجتناب‌ناپذیر نیاز به مدیریتی قوی دارد تا مانع از شوک‌های گسترده به جامعه و مردم شود.»

شاید بتوان بند بند بیانیه آن روز هاشمی را با مواضع امروز او تطابق داد و این بدین معناست که آنچه او را در خصوص حضور در انتخابات پیشین ریاست جمهوری مصمم کرده بود، امروز هم از نگاه خود او موضوعیت دارد. او آن روز دولت خاتمی و کارهای انجام شده او را نفی می کرد و از لزوم حضور کسی که بتواند کشور را از وضع موجود نجات دهد، سخن می گفت و امروز نیز چندی است دولت نهم را زیر تیغ نقد گرفته است و البته هنوز هم در کنار اندرزهای پشت پرده به خاتمی از ناکارآمدی دولت او می گوید: «دولت که عوض شد، مشخص بود در مسیر چشم انداز حرکت نمی‌شود. هم دولت خاتمی و هم دولت فعلی نظارت مجمع را برنتافته‌اند، مجلس هفتم و هشتم هم گفته‌اند نمی‌توانید ما را مورد نظارت قرار دهید.» و این بدین معناست که او ضمن تأکید بر نواقص کنونی، حضور شخصی چون خاتمی را هم بی فایده می داند. کسی که این روزها برخی اصلاح طلبان برای حضورش دست و پا می زنند؛ اما به نظر احتمال شکست در انتخابات او را به ملاحظاتی فراخوانده است.

قطعه های پازل کم کم کامل می شود. چندی پیش بود که کارگزارانی ها با نگاهی دلسوز مآبانه خاتمی را از حضور در انتخابات بیم دادند تا آنجا که سرمقاله نویس هفته نامه ارگان غیررسمی این حزب نوشت: «نامزدی سید محمد خاتمی پریدن اصلاح طلبان از آخرین طبقه ساختمان است؛ اگر پروازی در کار نباشد، استخوان اصلاح طلبان سخت تر خواهد شکست.» این دلسوزی ها همراه با دو نگاه هاشمی در خصوص "رد وضع موجود" و "ضرورت ظهور مدیریت قوی"، آن چیزی است که دستیابی به اهداف پنهانی احتمالی سیاست مداران را آسان می کند.

آیا هاشمی برای رقبایش هم طرحی دارد تا مثل گذشته حضورش با واکنش سرسختانه کسی چون کروبی مواجه نشود؟ آیا آنچه این هفته نامه به ضمیمه عکس هایی که شکست خوردگی خاتمی را القا می کرد، منتشر نمود، خود بخشی از یک پروژه بود؟ آیا سخن گفتن هاشمی از تقلب و تخلف در انتخابات بلافاصله بعد از پایان "دوره مدارا" دلیل خاصی دارد؟ باید نشست و دید در پس پایان یافتن این دوره چه خط مشی ای پی گرفته خواهد شد. نقدها به کدام سو خواهد رفت و مواضع چه رنگ و بویی خواهند گرفت. آن گاه است که می توان آخرین قطعات پازل را با اطمینان کامل کرد.

محمد مهدی تهرانی