چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

درسینای شعله


درسینای شعله

گمان

باز هم تردید
از آتشی که در سینای شعله می خواند
آواز
به بادها کویر دهیم
که زمان زمان تاختن است
به بهار
تا بخواند ناگفته های پاییز را
به تابستانی که
برف بر دوش می آید
هیچ …

گمان

باز هم تردید

از آتشی که در سینای شعله می خواند

آواز

به بادها کویر دهیم

که زمان زمان تاختن است

به بهار

تا بخواند ناگفته های پاییز را

به تابستانی که

برف بر دوش می آید

هیچ می دانید که هیچ چه می گوید ؟

به گمان

از رازی دیرینه سخن هست

راز ساحل و دریا که چشم در چشمند

ولی از خویش غافل

آه از این دریای سر به هوا که هرگز

به زیر پای خود نینداخت نگاهی

و حسرت از دست ساحل

که خویش را نشناخت .

عابدین پاپی