سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر ص با یهود
درباره صلح نامه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و یهود مدینه هر چه سخن گفته میشود منحصر به پیمانی است كه به «موادعه یهود» شهرت یافته است. لیكن در این مقاله قرار داد دیگری كه تنها در كتاب «اعلام الوری» آمدهاستبه عنوان پیمان اصلی میان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و یهود معرفی میگردد و دلایل و شواهدی بر درستی آن متن ارائه میشود.
همچنین این نتیجه بهدست آمده كه پیماننامه مشهور، مربوط به یهودیان انصار است و به علاوه، آن مجموعهای از چند قرارداد است نه یك قرارداد.
بخش دوم این نوشتار به بررسی یكی از سریههای زمان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم پرداخته و چنین نتیجهگرفتهاست كه این حركتبرخلاف آنچه شهرت یافته سریه نیست، بلكه حركتی سیاسی است كه از سوی رسولخداصلی الله علیه وآله به منظور صلح با یهود خیبر انجام شدهاست. هر چند پایان این حركتبه درگیری كشیدهشدهاست.
پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه، برخوردهای گوناگونی با یهودیان این شهر داشته كه از این میان، جنگهای آنحضرت با بنیقینقاع، بنینضیر، بنی قریظه و خیبر شهرت یافته است. همچنین آنحضرت سریههایی را برای كشتن برخی چهرههای مفسد یهودی اعزام نمودهاند، لیكن درباره برخوردهای مسالمتآمیز میان رسول خدا و یهودیان كمتر سخن به میان آمدهاست. در اینجا دو مورد مهم از این برخوردها بررسی میگردد: یكی انعقاد قرارداد صلح میان آن حضرت و گروههای یهودی مدینه و دیگری تلاش ایشان برای برقراری صلح با یهود خیبر پیش از جنگ با خیبریان، هرچند این تلاش به نتیجه نرسیدهاست.
منابع اصلی این تحقیق عبارتاند از دو كتاب «السیرهٔ النبویه» و «المغازی». السیرهٔ النبویه كه به سیره ابن هشام شهرت دارد در واقع سیره ابناسحاق است كه عبدالملك بن هشام (متوفای ۲۱۳ق) آن را جمعآوری كرده و گاه از آن كاسته و گاه مطالبی را برآن افزودهاست. محمدبن اسحاق (متوفای ۱۵۰ق) قدیمیترین سیره نویسی است كه روایات او در تاریخ اسلام جایگاه ویژهای دارد. او كارهای پراكنده پیش از خود را جمع كرده و سیره منظمی را به دست دادهاست. با وجود آن همه مطالبی كه این مورخ درباره روابط پیامبرصلی الله علیه وآله و یهود آورده، از پیمان آن حضرت با سه گروه یهودی مدینه سخنی به میان نیاوردهاست، بلكه گزارش او از پیمان عمومی به گونهای است كه مورخان بعدی، گروههای اصلی یهود را هم در این قرار داد سهیم دانستهاند و به نظر میرسد این توهم ناشی از واژههایی است كه ابناسحاق در این گزارش بهكار بردهاست.
درباره وثاقت ابناسحاق اختلاف نظر فراوان است اما به نظر میرسد پذیرش گزارشهای او از سوی مورخان بعدی شاهدی بر وثاقت او باشد. گذشته از این، در بررسیهای تاریخی به آسانی نمیتوان گفتههای ابن اسحاق را كه با قراین و شواهدی قابل تایید است، رد كرد، زیرا در این صورت بیشتر اطلاعات تاریخی صدر اسلام با مشكل روبهرو خواهد شد، البته این سخن بدان معنا نیست كه هر نقل مشكوكی را هم بپذیریم. در این نوشتار همچنین از اضافات ابن هشام استفادههای زیادی شدهاست.
منبع دیگر (المغازی) از محمدبن عمر واقدی (متوفای ۲۰۷ق) است. او تنها مورخی است كه خبرهای مربوط به همه جنگها و سریههای دوران رسول خدا را به تفصیل ثبت كردهاست. قدیمی بودن او و كارشناسیاش در زمینه جنگها و سریهها اعتبار ویژهای به این كتاب بخشیده و ارائه جزئیات رویدادها آن را بر سیره ابن اسحاق برتری داده است.
پس از این دو منبع اصلی، كتابهای: الطبقات الكبری، تاریخ الخلیفه، الاموال، المحبر، انساب الاشراف، تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، دلائل النبوه، اعلام الوری و دیگر منابع مربوط به سیره و مغازی مورد توجه بودهاست. در این میان، كتاب الاموال و اعلام الوری در موضوع پیمانهای پیامبر و یهود بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. ابوعبید قاسم بن سلام (متوفای ۲۲۴ ق) مؤلف كتاب الاموال، دومین كسی است كه پس از ابن اسحاق متن كاملی از پیمان نامه مدینه ارائه كرده و به خاطر ذكر نام راویان، حتی برگزارش ابن اسحاق - كه به سند این قرار داد اشاره نكردهاست - برتری دارد. در عین حال یكی از مورخانی كه درباره ركتیهودیان معروف مدینه در این پیمان، ابهام ایجاد میكند ابوعبید میباشد كه سخن او منشا اشتباه برخی تاریخنویسان شدهاست. علامه ابوعلی طبرسی (متوفای ۵۴۸ ق) صاحب تفسیر مجمع البیان، نویسنده كتاب تاریخ اعلام الوری است. این كتاب گرچه در تاریخ چهارده معصومعلیهم السلام است، بخش زیادی از آن به سیره پیامبر اختصاص دارد. از این رو، منبع مهمی در موضوع پیمان با یهودیان اصلی مدینه (بنی قینقاع، بنینضیر و بنی قریظه) به شمار میرود و بلكه منحصر به فرد است. البته دست دوم بودن این منبع ضرری به اعتبار این نقل نمیزند چون از منابع كهن بر درستی گزارش او شاهد آوردهایم.
درباره بخش دوم این نوشتار ذكر این نكته لازم است كه همه مورخان سریه عبدالله بن رواحه را، برای كشتن اسیربن رزام، عنوان كردهاند اما با بررسی گزارشهای مختلف به این نتیجه دستیافتهایم كه این حركتبه منظور برقراری صلح با خیبر بودهاست ولی در هنگام بازگشت هیئت اعزامی، به درگیری كشیده شدهاست.
● پیمان با یهود
پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله پس از ورود به مدینه با گروههای زیادی پیمان بستند. آنچه مورد نظر ماست پیمانهایی است كه یهودیان مدینه در آن شركت داشتهاند. با اینكه مورخان به مناسبتهای مختلف به قراردادهای پیامبرصلی الله علیه وآله با یهود اشاره كردهاند اما به متن آنها چندان توجهی نشدهاست; مثلا هنگام گزارش جنگهای آن حضرت با سه گروه یهود میگویند: پیامبر با آنان پیمانی داشت كه نادیده گرفتند (۱) ولی مواد آن را بیان نكردهاند. تنها دو مورد از این قراردادها بهطور كامل ثبتشده كه یكی مربوط به همه گروههای مدینه است و به پیمان عمومی و موادعه یهود معروف شده و دیگری مخصوص سه طایفه بنینضیر و بنی قریظه و بنی قینقاع است. در این فصل مواد این دو قرارداد و طرفهای امضا كننده آن بررسی خواهد شد.
الف - پیمان عمومی
یكی از اقدامات رسول خداصلی الله علیه وآله در آغاز هجرت، انعقاد قراردادی میان مهاجرین و انصار بود كه در آن از یهود هم فراوان یاد شدهاست. با وجود اهمیت فراوانی كه تاریخنویسان متاخر برای این پیماننامه قائلاند و آن را از شاه كارهای دولت مدینه میدانند، مورخان اولیه چندان اهمیتی به آن نداده و به نقل آن همت نگماشتهاند. تنها ابن هشام متن آن را از ابناسحاق روایت كرده و ابوعبید - معاصر ابن هشام - هم در كتاب الاموال آن را آورده است. (۲) اما متاسفانه مورخانی همچون ابن سعد، ابن خیاط، بلاذری، یعقوبی، طبری و مسعودی اشارهای به آن نكردهاند. گر چه روایت ابن اسحاق و ابوعبید با قدمتی كه دارند برای ما ارزشمند است لیكن تعدد روایات و برداشتهای سیرهنویسان بعدی نیز میتوانست در تحلیل جزئیات قرارداد بیشتر راهگشا باشد.
متن این پیمان كه ابن هشام آن را قبل از داستان برادری مهاجرین و انصار آورده، طولانی است. در اینجا به بخشهایی از آن كه مورد نظر است توجه میكنیم:
ابن اسحاق میگوید:
رسول خداصلی الله علیه وآله بین مهاجرین و انصار نوشتهای امضا كرد و در آن با یهود پیمان بست. آنان را بر دین و اموالشان تثبیت كرد و به سود و زیان آنان شرایطی مقرر فرمود. متن پیمان چنین است: بسماللهالرحمن الرحیم این نوشتهای است از محمد پیامبرصلی الله علیه وآله بین مسلمانان قریش و یثرب و كسانی كه به ایشان ملحق شوند و به همراهشان جهاد كنند. آنان ملتی واحد را تشكیل میدهند. مهاجرین در پرداخت دیه و فدیه بر آداب پیش از اسلام باقیاند و به نیكی و عدالت آن را میدهند. بنیعوف، بنیساعده، بنی حارث، بنی جشم، بنی نجار، بنیعمروبنعوف، بنی نبیت و بنی اوس هم بر رسوم پیش از اسلام باقیاند. .. هر یهودی از ما پیروی كند یاری میشود و با دیگر مسلمانان مساوی است، بر او ستم نمیشود و دشمنش یاری نمیگردد... یهود هنگام جنگ همراه مسلمانان هزینه جنگی را میپردازند.
یهود بنیعوف و بندگانشان با مسلمانان در حكم یك ملتاند. یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود را، اما هر كه ستم كند خود و خانوادهاش را به هلاكتخواهد انداخت. برای یهودیان بنی نجار، بنی حارث، بنی ساعده، بنی جشم، بنی اوس، بنی ثعلبه، جفنه بنیثعلبه و بنی شطیبه همان حقوق بنیعوف ثابت است. نزدیكان ایشان هم از این مزایا برخوردارند. كسی بدون اجازه محمدصلی الله علیه وآله از این مجموعه بیرون نمیرود. از قصاص جراحتی كوچك هم گذشت نخواهد شد. هر كه دیگری را ترور كند خود و خانوادهاش را در معرض ترور قرار داده مگر اینكه به او ستم شده باشد. یهودیان و مسلمانان هزینه جنگ را به سهم خود میپردازند... قریش و دوستانشان پناه داده نمیشوند. اگر كسی به مدینه حمله كرد همه دفاع خواهند كرد. یهود اوس و موالیشان نیز از این حقوق برخوردارند.
این قرارداد همانگونه كه پیداست میان مهاجرین و قبایل مسلمان و یهودی انصار بسته شدهاست. یهودیانی كه نامشان در این پیمان آمده شهرتی ندارند و در گزارشهای تاریخی توجه چندانی به آنها نشدهاست. (۳) گویا این یهودیان همان كسانیاند كه یعقوبی درباره آنان میگوید: «گروهی از اوس و خزرج به خاطر همسایگی با یهود، آیین یهود را برگزیدند» (۴) و به متهودین (یهودی شدهها) یا یهود انصار شهرت دارند. این گروهها به جهت اوس یا خزرجی بودنشان كمترین تنشها را با مسلمانان داشتهاند (۵) و به نظر میرسد كمكم اسلام آورده و ارتباطی با یهودیان اصیل نداشتهاند. علت معروف شدن این پیمان به موادعه یهود هم، شركت این گروه از یهود انصار، در آن است. اما نامگذاری این قرارداد به موادعه یهود چندان درست نیست چون طرفهای اصلی آن مهاجران مكه و انصار مسلمان مدینه هستند. در ابتدای متن و در گزارش منابع دیگر نیز تنها همین گروه به عنوان طرف قرارداد مطرح هستند و هیچ اشارهای به یهود نشدهاست. (۶) به همین دلیل برخی محققان براین باورند كه این پیمان مجموعهای از چند قرارداد است كه ابناسحاق و دیگران آن را در كنار هم و به عنوان یك پیمان نامه آوردهاند. (۷) تكرار برخی مواد متن نیز چنین مطلبی را تایید میكند.
به هر حال عنوان «موادعه یهود» و شركت گروههای یهودی انصار در این پیمان نامه، بسیاری را به اشتباه انداخته و موجب شدهاست گمان كنند سه طایفه معروف یهود - كه گفته میشود یهود اصلی حجازند (۸) - نیز در این قرارداد شركت داشتهاند. علت چنین تصوری این است كه اولا، برخی مورخان هنگام نقل این قرارداد از آن سه طایفه نام بردهاند. (۹) ثانیا، همه مورخان هنگام بیان جنگهای پیامبرصلی الله علیه وآله با این سه گروه یهودی، گفتهاند: «آنان هنگام ورود رسول خدا به مدینه با او پیمان بسته بودند» و چون متن دیگری غیر از این پیمان به موادعه یهود شهرت ندارد، بلافاصله تصور میشود كه مراد از پیمان با سه گروه یهود، همین پیمان عمومی است. لیكن این مطلب درست نیست و این سه گروه در این قرار داد دخالتی ندارند بلكه آنان پیمانی مخصوص دارند كه بعدا از آن سخن خواهیم گفت. البته ممكن است انعقاد هر دو معاهده در یك زمان انجام شده باشد اما به هر حال در پیمان عمومی كه عنوان موادعه یهود به خود گرفته حرفی از آنان نیست، زیرا این سه طایفه از یهودیان سرشناس مدینه بودند و اگر در این پیمان شركت داشتند حتما نام آنان برده میشد. چگونه ممكن است از هشت گروه یهودی غیر معروف در این پیمان نام برده شود اما به یكی از سه گروه معروف اشاره هم نشود؟! پس باید گفت پیمان با سه طایفه، غیر از این قرارداد است.
صاحب اثر : مصطفی صادقی
منبع : سایت بلاغ
پینوشتها:
( ۱ ) ر.ك: ابن هشام، السیرهٔ النبویهٔ، تحقیق سقا، ابیاری، شلبی، (بیروت: دارالمعرفهٔ، بیتا) ج ۲، ص ۲۲۱; واقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز (قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۴ق) ج ۱، ص ۳۶۵ - ۳۶۸ و ۴۵۴ - ۴۵۹; ابن سعد، الطبقات الكبری، تحقیق عطا (بیروت، دارالمكتب العلمیه، ۱۴۱۸ق) ج ۲، ص ۵۱; بلاذری، فتوح البلدان (بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۰۵ق) ص ۳۵; یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، تحقیق مهنا(بیروت، مؤسسهٔ الاعلمی، ۱۴۱۳ق) ج۱، ص ۳۷۰.
. ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۵۰۱; ابوعبید قاسم بن سلام، كتاب الاموال، تحقیق هراس(قاهره، مكتبه كلیات الازهریهٔ، ۱۹۶۸م) ص ۲۹۱. منابع بعد، همان روایت ابن اسحاق را آوردهاند.
. ر.ك: ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ترجمه قره چانلو (تهران، امیر كبیر، ۱۳۶۵) ص ۶۲ و جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام (بغداد، نشر جامعه، ۱۴۱۳ق) ج ۶، ص ۵۱۹.
. یعقوبی، همان.
. ابن اسحاق و بلاذری آنجا كه نام دشمنان یهودی پیامبر را ذكر میكنند كمترین اشاره را به این قبایل دارند (ر.ك: ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۵۱۶ و بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق زكار زركلی(بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۷ق) ج۱، ص ۳۴۰).
. ر.ك: احمد بن حنبل، مسند احمد (بیروت، دارصادر، بیتا) ج ۱، ص ۲۷۱ و ج ۲، ص ۲۰۴ و كلینی، الكافی (بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق) ج ۵، ص ۳۱.
۷ . عون شریف، نشاهٔ الدولهٔ الاسلامیهٔ (بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۱ق) ص ۲۵; مونتگمری وات، محمد فی المدینهٔ (بیروت، المكتبهٔ العصیریهٔ، بیتا) ص ۳۴۳ و اكیرا گوتو، «قانون نامه مدینه»، كیهان اندیشه، ش ۷۵; این محقق ژاپنی با بررسی مواد قرارداد، نتیجه گرفته كه آن تركیبی از چند سند تاریخی است. اگر این مطلب اثبات شود اطلاق «قانون اساسی» و مانند آن بر این پیمان نامه وجهی نخواهد داشت چون این قرارداد شامل همه گروههای ساكن مدینه نمیشود.
. ابو الفرج اصفهانی، الاغانی (بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۹۴م) ج ۲۲، ص ۳۴۳. البته یهودیان اصیل و اسرائیلی منحصر به اینها نیستند ولی دیگران به این اندازه شهرت ندارند.
. ابوعبید، همان، ص ۲۹۷; ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ(بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق) ج ۳، ص ۲۷۲.
۰ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴; عامری، بهجهٔ المحافل (مدینهٔ المنورهٔ، المكتبهٔ العلمیه، بیتا) ج ۱، ص ۲۱۳; دیار بكری، تاریخ الخمیس (بیروت، دارصادر، بیتا) ج ۱، ص ۲۱۳.
۱ . ابوعبید هم گفته استیهود در جنگها همراه پیامبر بودند و سهم خود را میگرفتند (ر.ك: الاموال، ص ۲۹۶).
۲ . شهلا بختیاری، پیامبر و یهود مدینه (پایان نامه كارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه الزهراء، ۱۳۷۳) ص ۱۲۴.
۳ . عاملی، الصحیح من سیرهٔ النبی الاعظم (بیروت، دارالسیرهٔ، ۱۹۹۵م) ج ۴، ص ۲۵۵.
۴ . هیكل، حیاهٔ محمد (قاهره، مطبعهٔ السنهٔ، ۱۹۶۸م) ص ۲۲۷; وات هم این نظر را دارد (محمد فی المدینه، ص ۳۴۶).
۵ . در پاورقی اعلام و بحار الانوار كه متن طبرسی آمده، به اكمال الدین، تفسیر قمی و قصص الانبیاء آدرس داده شدهاست ولی ما حتی با جستوجوی رایانهای چیزی از این مطالب را نیافتیم تنها چند كلمه از پیماننامه در قصص الانبیاء راوندی وجود دارد كه آن هم از سه گروه یهود و مواد عهدنامه نام نبردهاست. گویا مصحح در پاورقی بحار به پیمانشكنی یهود اشاره میكند نه متن پیمان.
۶ . طبرسی، اعلام الوری (قم، مؤسسهٔ آلالبیت، ۱۴۱۷ق) ج ۱، ص ۱۵۷; مجلسی، بحارالانوار(بیروت، مؤسسهٔ الوفاء، ۱۴۰۳ق) ج ۱۹، ص ۱۱۰ و علی احمدی میانجی، مكاتیب الرسول (تهران، مؤسسهٔ دارالحدیث، ۱۴۱۹ق) ج ۱، ص۲۶۰.
۷ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴; طبری، تاریخ الامم و الملوك (بیروت، مؤسسهٔ الاعلمی، ۱۴۰۹ق) ج ۲، ص۱۷۲.
۸ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴; بغوی، معالم التنزیل، تحقیق عك رسوار (بیروت، دارالمعرفهٔ، ۱۴۱۵ق) ج ۴، ص ۳۱۳; عامری، همان، ج ۱، ص ۲۱۳.
۹ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۲۲۰; بلاذری، فتوح البلدان، ص ۳۵ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۵.
۰ . ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۱۹۱; واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۷، بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۳ و طبری، همان، ج ۱، ص ۱۷۳.
۱ . برای نمونه ر.ك: ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۲۴۰ ; بلاذری، همان، ج ۱، ص ۴۳۳ ; یعقوبی، همان، ج ۱، ص۳۷۱ ; طبری، همان، ج ۲، ص ۲۴۹ و ابن سعد، همان، ج ۲، ص ۵۷.
۲ . واقدی ، همان ، ج ۱، ص ۳۷۳ و طبری، همان، ج ۱، ص ۲۲۵.
۳ . بغوی، همان، ج ۱، ص ۲۸۲ و طبرسی، مجمع البیان (بیروت، دارالمعرفهٔ، ۱۴۰۶ ق) ج ۱، ص ۷۰۶.
۴ . منابع دست اول انعقاد آن را در اوایل هجرت میدانند لیكن برخی محققان معاصر با توجه به موارد آن میگویند پیماننامه در سالهای بعد نوشته شدهاست (اكیر اگوتو، همان; احمد بركات، محمد و الیهود (بیجا، الهیئهٔ المصریه العامهٔلكتاب، ۱۹۹۶م) ص ۸۳).
۵ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۳۶۳.
۶ . طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۵۸.
۷ . البته استاد احمدی میانجی پنجمین ماه هجرت را زمان انعقاد آن دانستهاند (مكاتیب الرسول، ج ۱، ص ۲۶۰) لیكن این تاریخ در اعلام الوری و دیگر منابع نیست. از مورخان متاخر تنها دیار بكری موادعه یهود را در ماه پنجم هجرت دانسته است (تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۵۳).
۸ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۳۶۸.
۹ . همان، ج ۱، ص ۴۵۶.
۰ . همان، ج ۱، ص ۴۵۴; عامری، همان، ج ۱، ص ۲۱۳ و دیار بكری، همان، ج۱، ص ۴۶۰.
۱ . وادی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴ و طبری، همان، ج ۲، ص ۱۷۲.
۲ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۶، و عامری، همان، ج ۱، ص ۱۶۷.
۳ . ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۵۰۱ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۶.
۴ . مراد از پیمان عمومی در نظر كسانی است كه آن را یك مجموعه میدانند. ولی اگر آن را چندین قرارداد بدانیم پیمان عمومی معنا نخواهد داشت.
۵ . ر.ك: احمد بركات، همان، ص ۸۳ و مونتگمری وات، همان، ص ۳۴۵.
۶ . خلیفهٔ بن خیاط، تاریخ الخلیفهٔ (بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۵ق) ص ۳۴; یعقوبی، همان، ج ۱، ص ۳۹۵; طبرسی، همان، ج ۱، ص ۲۱۰ و محمد بن حبیب، المحبر (بیروت، دارالافاق، بیتا) ص ۱۱۹.
۷ . نام این یهودی در منابع گاه اسیر و گاه یسیر و نام پدرش زارم، رازم و رزام ضبط شدهاست. یكی دیگر از فرماندهان یهود كه درجنگ خیبر كشته شد اسیر نام دارد كه هیچگاه به نام پدرش اشاره نشدهاست ولی برخی از مورخان درباره این دو نفر به اشتباه افتادهاند، برای نمونه ر.ك: واقدی، همان; طبرسی، همان و... .
۸ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۳۳.
۹ . ابن اسحاق، خالدبن سفیان بن نبیح و واقدی، سفیان بن خالدبن نبیح ضبط كردهاند (سیره، ج ۲، ص ۶۱۹ و المغازی، ج ۱، ص ۵۳۱).
۰ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۳۶ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۲.
۱ . به ترتیب پی نوشت فوق: همان، ص ۶۳۵ و همان، ص ۱۷۴.
۲ .همان، ص ۵۱ و همان، ص ۱۸۴.
۳ . هما، ص ۲۷۳ و همان، ص ۳۹۱.
۴ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۸.
۵ . چگونه پیامبر به دیگر یارانش فرموده با اسیر گفتوگو كنند یا او را برای گفتوگو به مدینه دعوت كنند و وعده ریاستخیبر را به او بدهند، اما به عبدالله بن انیس فرمودهاست اسیر را نبینم؟!
۶ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۳۳; داستان بخشیدن عصا، در حركت عبدالله بن رواحه هم تكرار شدهاست.
۷ . همان، ص ۳۹۴.
۸ . همان، ج ۲، ص ۶۸۶.
۹ . از مجموع مطالبی كه كتب شرح حال نوشتهاند استفاده میشود كه در میان یاران پیامبر دو نفر عبدالله بن انیس نام داشتهاند كه نام هر دو هم در منابع تاریخی آمدهاست (ر.ك: ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۴۶۳ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۱۷ و ۱۷۰).
۰ . البته بخشهای دیگری از این رویداد و دیگر سریهها را نیز عبدالله بن انیس گزارش كردهاست ولی در آنها مطلب غیر معقولی به چشم نمیخورد و شواهدی بر درستی آن وجود دارد.
۱ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۱۸. در این كتاب در دو صفحه پیاپی دو تعبیر به كار رفته است كه به نظر میرسد با توجه به گستردگی لغات عرب و حروف تعدیه، معنای «اصاب» در این دو مورد با یكدیگر فرق كند.
۲ . این محل در شش میلی خیبر بودهاست (ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۱۸ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۷).
۳ . بلاذری، همان، ج ۱، ص ۴۸۵.
۴ . ر.ك: صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد (بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۴ق) ج ۶، ص ۱۱۲.
۵ . جالب توجه است كه برخی مورخان میگویند: «پیامبر این گروه را برای كشتن اسیر و یاران یهودیاش فرستاد». در حالی كه همراهی آنان با اسیر پس از رفتن اصحاب پیامبر به خیبر مطرح شد!
۶ . گزارش این سفر از اضافات ابن هشام است و ابن اسحاق تنها در یك سطر به اصل آن اشاره میكند.
۷ . درباره زمان حركت عبدالله بن رواحه نظریات دیگری هم مطرح است. ابن خیاط، ابن حبیب و طبرسی آن را در رویدادهای سال پنجم نوشتهاند (تاریخ خلیفه، ص ۳۴; المحبر، ص ۱۱۹ و اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۹۶) ولی این سخن درست نیست چون حركت عبدالله پس از مرگ ابو رافع بوده (ر.ك: واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۶) و ابو رافع هم پس از نبرد خندق یعنی اواخر سال پنجم كشته شدهاست (ر.ك: برخوردهای پیامبر و یهودیان حجاز، ص ۱۳۹). به نظر نمیرسد در آخرین روزهای سال پنجم این حركت انجام شدهباشد، چون آنگونه كه برای پیامبر خبر آوردند اسیر در حال جمعآوری نیرو برای حمله به مدینه بوده و بعید است این كار در فرصت كوتاه، پس از مرگ ابورافع، یعنی روزهای باقی مانده از سال پنجم، انجام شدهباشد.
۸ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۶; ابن سعد، همان، ج ۲، ص ۷۰ و طبری، همان، ج ۲، ص ۴۰۶.
۹ . ر.ك: عامری، همان، ج ۱، ص ۱۹۳ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۳۷۴.
۰ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست