پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

توضیحی درباره اعتیاد تفریحی


توضیحی درباره اعتیاد تفریحی

توصیه های دکتر فربد فدایی به خانواده هایی که خواستگار دخترشان اهل اعتیاد تفننی است

باب آشنایی شما با کسی که حس می‌کنید مورد مناسبی برای ازدواج‌تان است باز شده است. او را از محل کار، دانشگاه و یا خانواده می‌شناسید. در نگاه شما بسیار معقول است و به او فکر می‌کنید. روزی در یک گفتگوی صمیمانه می‌گوید به نظر او کشیدن سیگار، البته تفریحی، مصرف فلان ماده مخدر، البته از روی کنجکاوی، امتحان کردن فلان نوشیدنی یا داروی خاص و... هیچ مانعی ندارد و شاید خود او هم این تجارب را داشته باشد. شما چه رفتاری نشان می‌دهید؟ حرف‌اش را نادیده می‌گیرید و باز هم به ازدواج با او فکر می‌کنید؟ ما از دکتر فربد فدایی، روان‌پزشک، در این خصوص مشورت خواسته‌ایم. بهتر است نظرات کارشناسی دکتر فدایی را قبل از هر اقدامی به دقت بخوانید.

● قصه از کجا شروع شد؟

یکی از همکاران دخترم از او خواستگاری کرده. او در محل کارش بسیار موجه و مورد تایید است. از نظر شخصیتی و تحصیلی هم مورد پسند دخترم بوده و هست. با اجازه و نظارت من قرار شد مدتی با هم آشنا شوند و در صورت تایید، ازدواج کنند.

از آنجا که این روزها نمی‌توان به ظاهر هر کسی اعتماد کرد، علاوه بر پرس‌وجو درباره او، به محل زندگی‌اش سر زدم و طبق تحقیقات موثق، متوجه شدم که عموی این آقا، مدتی به دلیل خاصی در زندان بوده است. این منبع موثق می‌گفت که چاقوکشی و شوخی با چاقو که به زخمی شدن یکی از دوستان عموی پدرام (خواستگار دخترم) منجر شده؛ دلیل زندان رفتن او بوده! از این بابت که مبادا خود پدرام هم گرایشاتی به بزهکاری و اعتیاد و غیره داشته باشد، می‌ترسیدم. لذا از دخترم خواستم جلسه‌ای ترتیب دهد تا با او شام بخوریم. در صحبت‌هایم او را با سوال‌هایم به چالش کشیدم تا با عقایدش آشنا شوم. گویا در نوجوانی بسیار اهل رفت و آمد با عمویش و دوستانش بوده.

می‌گفت که خوب است تفننی یا از روی کنجکاوی همه چیز را امتحان کرد. البته بعد از دانشجو شدن و سر کار رفتن، رابطه‌اش با این عمو کمتر شده ولی در مورد مصرف تفننی سیگار، الکل و یا حتی مواد مخدر نظر منفی نداشت. خلاصه من مانده‌ام و استرس اینکه آیا این آقا می‌تواند همسر مناسبی برای دخترم باشد یا نه؟ آیا چون یکی از اقوامش چنین سابقه‌ای دارد، اشکالی ندارد دخترم را به او بدهم؟ از دخترم به طور غیرمستقیم پرسیدم که اگر متوجه شوی پدر او معتاد بوده یا در خانواده‌اش بزهکاری وجود دارد باز هم حاضری قبول کنی؟ او می‌گوید تقصیر پدرام چیست که عمویش معتاد شده یا احیانا زندانی بوده؟! می‌گوید من خود او را می‌خواهم.

البته دخترم از من خواسته به او مشاوره بدهم و دایم می‌پرسد که چه تصمیمی عاقلانه‌تر و بهتر است. همین مساله بار مسوولیت‌ام را بیشتر کرده. لطفا راهنمایی کنید که به عنوان یک کارشناس، آیا دخترتان را به چنین پسری می‌دهید یا نه؛ و اگر دخترتان راهنمایی بخواهد به او چه می‌گویید؟تصمیم گرفتن درباره ازدواج یا عدم ازدواج با فردی که خویشاوندی دارد که مبتلا به بیماری شدید روانی یا اعتیاد یا بزهکاری است، یک مساله ساده و پیش‌پاافتاده نیست که با پاسخ «بله یا خیر» بتوان به آن جواب داد. باید این موضوع را از جنبه‌های متنوع مورد بررسی قرار داد، چرا که ما انسان‌ها در سیستم‌هایی متعدد زندگی می‌کنیم و این سامانه‌ها (جامعه، خانواده و ...) هستند که افراد درون خود را تحت تاثیر قرار می‌دهند. پس باید این سیستم مورد بررسی قرار گیرد. برای مثال، اگر شما تصمیم گرفتید با مردی ازدواج کنید که برادر او اعتیاد دارد، نمی‌توانید فقط راجع به خود این برادر و مردی که قصد ازدواج با او را دارید، ارزیابی و نتیجه‌‌گیری کنید. باید کل مسایل را در نظر بگیرید و سایر افراد خانواده را هم مورد بررسی قرار دهید. برای مثال؛ آیا اعتیاد در این خانواده شیوع دارد یا تنها همین مورد استثناست؟ نظر همسر آینده شما در این مورد چیست؟ آیا او اعتیاد برادرش را رد می‌کند یا می‌پذیرد؟ ذهنیت همسر آینده شما می‌تواند خیلی از نکات را برای شما روشن کند. اگر مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید گفت که اعتیاد برادرش از نظر او مورد پذیرش نیست، با کسی که اعتیاد را می‌پذیرد و می‌گوید هرکسی امکان دارد گاهی مواد مصرف کند، تفاوت دارد. طبیعی است که در ازدواج با چنین مردی که فرد معتاد یا بزهکار را می‌پذیرد باید احتیاط کرد. اگر تعدادی از افراد خانواده خواستگار شما اعتیاد داشته باشند ممکن است یک شرایط ویژه و یا استعداد ژنتیکی در این خانواده باشد و شما باید فکر ازدواج با او را کنار بگذارید. دلیل ما از این توصیه آن است که به‌طور ژنتیکی چه بسا فرزند شما هم کششی به سمت موادمخدر پیدا کند. در مورد بزهکاری هم باید موضوع را به صورت سیستمیک بررسی کنید. باید از خودتان بپرسیدم فرد بزهکار با همسر آینده شما یا متقاضی ازدواج با شما چه نسبتی دارد. هر چه‌قدر این نسبت نزدیک‌تر باشد خطر تاثیرپذیری فرد بزهکار در زندگی آینده شما هم بالاتر می‌رود.

افرادی که سهوا یک جرم یا قتل را مرتکب می‌شوند با کسی که عمدا این کار را کرده باشد تفاوت دارند و عموی «پدرام» که عنوان می‌شود از روی شوخی با چاقو به کسی صدمه رسانده است باید به این پرسش جواب دهد که مگر هر آدم عادی چاقو حمل می‌کند؟ علاوه بر این، مگر یک فرد عادی با چاقو با همکار یا دوست‌اش شوخی می‌کند؟

این علامت سوال‌ها و پاسخ منطقی و ذهنی که برای آن داریم، به ما می‌رساند که این فرد دچار مساله است و باید از نظر تمایلات ضداجتماعی بررسی شود. البته تاکید می‌کنم که دیدگاه همسر آینده شما در مورد آن خویشاوند (در اینجا، عموی پدرام) برای ما اهمیت دارد. اگر دید او منفی است و این فرد خویشاوند یک بار برحسب تصادف مرتکب جرمی شده باشد، قطعا این موضوع نمی‌تواند در ازدواج شما تاثیری بگذارد.

این پدر گرامی عنوان کردند در مورد اعتیاد به موادمخدر و مصرف تفریحی و تفننی پرس‌وجو کرده‌اند. باید گفت که اساسا چیزی به عنوان استفاده تفریحی از مواد مخدر وجود ندارد. ما بحث خاصی تحت عنوان سوءمصرف مواد داریم؛ یعنی کسی که معتاد به مواد نیست اما از آن استفاده می‌کند که خود این مساله هم نشان‌دهنده یک خلأ رفتاری و شخصیتی است. هیچ‌کس حق ندارد به علت لذت‌جویی خودش، حتی گاهی، قواعد زندگی اجتماعی را زیر پا بگذارد؛ چون این فرد ممکن است بعدها به خودش اجازه بدهد مرتکب جرایم سنگین‌تری هم بشود. جرایم بزرگ همیشه با جرایم کوچک آغاز می‌شود. نکته‌ای که این پدر گرامی و خانواده‌اش از جمله دختر محترم آنها باید مدنظر قرار دهند این است که اگر خانمی پس از ازدواج متوجه بشود همسرش‌ گاهی موادمصرف می‌کند شاید فکر کند که چاره‌ای جز ادامه زندگی ندارد اما اگر شما هنوز با کسی ازدواج نکرده‌اید و او بگوید که به طور تفریحی موادمصرف می‌کند، بهتر است که با او ازدواج نکنید. همیشه اعتیاد به مواد به همین ترتیب تفریحی و گاه‌گاه شروع می‌شود و ما هیچ مدل دیگری برای معتاد شدن نداریم. برخی از خانم‌ها یا خانواده‌هایشان هستند که به رغم اینکه از خواستگار خود شنیده بودند مواد مصرف می‌کند اما تنها با این دلخوشی که به صورت تفریحی است، زندگی مشترکی را آغاز کرده‌‌اند که آنها را دچار مشکلات فراوانی کرده است.

به‌عنوان توصیه باید گفت، پس از در نظر گرفتن تمام جوانب، اگر فرد احساس کند که بنا به دلایلی مجبور به ازدواج است، شاید بتواند با وجود آگاهی از مشکلات کوچک و یا شبهات این‌چنینی با موضوع کنار بیاید، اما اگر کسی مجبور به ازدواج نیست بهتر است که به این مسایل اهمیت بدهد و چنین اشکالاتی را نادیده نگیرد.

این پدر محترم عنوان کردند که داماد، امکان دارد به علت کنجکاوی حتی از مواد، به عنوان امتحان کردن و تنها برای یک بار استفاده کرده باشد و البته این موضوع مربوط به نوجوانی ایشان می‌شود. اجازه بدهید نکته‌ای را در این خصوص متذکر شوم، حتی اگر کسی به علت کنجکاوی از مواد استفاده کند خصوصیت تازه‌جویی و تنوع‌طلبی و ماجراجویی دارد و البته این خصوصیت را از دست نخواهد داد. چه بسا بعدها هم مرتبا به دنبال تجربه کردن چیزهای جدید، حتی غیرقانونی باشد. ممکن است برای امتحان و تنوع‌طلبی وارد روابط خارج از چارچوب زناشویی شود و بگوید من همین یک بار را امتحان کردم! به هر حال این فرد قابل اعتماد نیست و اگر مطمئن هستید که چنین خصیصه‌ای در این آقا وجود دارد، باید این نکته را مدنظر قرار دهید.

نکته بعدی آن است که شخصیت افراد پس از پانزده سالگی کاملا شکل گرفته است و اگر فردی رفتارهای ضداجتماعی در آن سنین از خود نشان دهد، خیلی احتمال دارد که بعدها هم آنها را تکرار کند و نمی‌توان گفت که با بالا رفتن سن، آن خصوصیت در فرد از بین می‌رود. به دخترتان تذکر بدهید که اگر قرار باشد با شخصی که تجربه چنین مسایلی را داشته ازدواج کند باید خودش را برای تکرار این مسایل، حتی پس از ازدواج نیز آماده کند. قطعا روان‌پزشکان در مشاوره به چنین افرادی می‌گویند که ازدواج با فردی که در جوانی اعمال غیراخلاقی داشته صحیح نیست. مهم‌ترین نکته بررسی دیدگاه همسر آینده شماست که در مورد خویشاوند بزهکار یا معتاد خود چه عقیده‌ای دارد. بهتر است بدون آنکه احساساتی شوید، تمام سیستمی را که فرد خواستگار شما در آن پرورش یافته، بررسی کنید و با چشم باز و منطقی ببینید که آیا آن خانواده متمایل به رفتارهای غیراخلاقی و ضداجتماعی هستند یا خیر. اگر تعداد این‌گونه افراد در خانواده آنها زیاد است، احتیاط حکم می‌کند که از ازدواج منصرف شوید ولی اگر یک مورد وجود داشته باشد، مساله چندانی نیست. شاید به قول دختر شما خود خواستگار مانند برخی از خویشاوندان‌اش رفتارهای غیرقانونی ثبت شده نداشته باشد اما ممکن است در آینده تحت تاثیر شرایط و رفتارهایی که در خانواده او رایج بوده است، مرتکب چنین رفتارهایی شود. برای مثال ثابت شده مردانی که همسران خود را کتک می‌زدند، پسران‌شان نیز زنان خود را کتک می‌زنند، حتی اگر بگویند که ما از این کار پدرمان خوش‌مان نمی‌آید و یا افرادی که در بچگی، توسط والدین خود بسیار تنبیه‌ شده‌اند، در آینده فرزندان خود را بیشتر تنبیه می‌کنند، یعنی بدون اینکه خواست فرد در کار باشد به دلیل عوامل ناخودآگاه روانی، این رفتارها تکرار می‌شود. پس از همه این توصیه‌ها و در پایان بهتر است خانواده‌هایی که چنین داستان مشابهی دارند به نکات مطرح شده دقت کنند و هرگز بدون بررسی همه جوانب، یک ازدواج پرشبهه را آغاز نکنند.

● در انتخاب همسرتان ریسک نکنید!

از آنجا که افراد مختلف از جنبه‌های گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند باید مورد به مورد پاسخ‌های متفاوتی ارایه داد. جالب است بدانید امکان دارد یک فرد نرمال با شرایط و تاریخچه مثبت و پاک، گاهی تحت تاثیر برخی بحران‌های زندگی در گذر زمان یک‌سری رفتارهای ضد اجتماعی از خود بروز دهد، چه رسد به کسانی که تاریخچه خانوادگی و شخصی درستی نداشته باشند. البته تعداد افراد عادی که در آینده آلوده به رفتارهای ضد اجتماعی می‌شوند کمتر از افرادی است که تاریخچه رفتارهای غلط و ضداجتماعی در زندگی خودشان یا خانواده‌شان دیده می‌شود. گذشته از این، مساله وجود مهارت‌های فردی در حل مشکلات و نوع برخوردهای قبلی او با مشکلات‌اش بسیار مهم است. کسی که در گذشته در برخورد با ناملایمات زندگی، شکست‌های تحصیلی، مشکلات ریز و درشت و سختی‌های زندگی عملکرد خوب و قابل قبولی داشته و به صورت انطباقی عمل کرده است و هرگز برای کاستن این فشارها به رفتارهای ضد اجتماعی و یا استفاده از مواد روی نیاورده باشد، مطمئنا اگر در آینده هم دچار مصایب و گرفتاری شود قدرت برخورد و حل مسایل از مجاری منطقی را خواهد داشت. برعکس اگر فردی در گذشته در برابر مشکلات زندگی نتوانسته رفتار درست را انتخاب کند، مطمئنا در زندگی مشترک که همراه با مشکلات جدید و مختلف خواهد بود نیز توانایی گزینش یک انتخاب صحیح را نخواهد داشت و شاید به سمت رفتارهای ضد اجتماعی و غیرانطباقی روی بیاورد.

دومین نکته‌ای که می‌توان در جهت راهنمایی این خواننده گرامی عرض کرد وجود تاریخچه رفتارهای اشتباه و ضداجتماعی در بین خویشاوندان است. افراد در زندگی خود از برخی خویشان نزدیک و یا دوستان تاثیر می‌پذیرند. گاهی از نظر گفتاری و رفتاری از اشخاص مورد نظر به عنوان مدل و الگو استفاده می‌کنند. خویشاوندان دورتر و آنهایی که در ارتباط مستقیم و نزدیک با فرد نیستند قاعدتا نمی‌توانند روی رفتارهای او موثر باشند. ذکر این مساله حایز اهمیت است که بر اساس دانسته‌های موجود، رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکاری، برخلاف تصور برخی افراد جامعه، به هیچ وجه ژنتیکی نیست که از یک نسل به نسل بعدی منتقل شود. مقصودم آن است که بر اساس شرایط محیطی بیشتر آنها شکل می‌گیرند.

از آنجا که یک شخصیت ضد اجتماعی و بزهکار، شخصیتی محبوب و دوست‌داشتنی نیست که برای تقلید دیگر اعضای خانواده‌اش از جمله یک فرد نوجوان، کاندید شود، گاهی با برخی مکانیسم‌های پیچیده روانی حالت عکس هم اتفاق می‌افتد، یعنی فرد با توجه به رفتارهای ضد اجتماعی و غیرمنطقی خویشاوندان خود سعی به دوری و اجتناب از آن رفتارها می‌کند و در حقیقت با الگو ساختن آن رفتارهای اشتباه، در عدم انجام آن رفتار سعی و تلاش می‌کند و می‌کوشد تا از آن رفتارها فاصله بگیرد. شاید در نوع ساده آن «ادب از که آموختی از بی‌ادبان» باشد. هستند مردانی که پدرشان معتاد بوده اما آنها حتی از کشیدن یک نخ سیگار متنفرند. می‌بینید که روان ما انسان‌ها با مکانسیم‌های پیچیده‌ای کار می‌کند و هرگز نمی‌توان یک نسخه واحد برای همه این گروه تجویز کرد. تنها راه چاره این خانم تلاش مستمر برای شناخت هر چه بیشتر این آقاست. باید خوب بسنجد که آیا با یکدیگر سنخیتی دارند؟ آیا ارزش‌ها و ضد ارزش‌های آنان مشترک است؟ با اینکه در مورد انسان‌ها که موجودات پیچیده‌ای هستند نمی‌توان به قطع صددرصد مطلبی را عنوان کرد اما باید توجه داشت تاریخچه خانوادگی افراد تا حدودی گویای برنامه آینده زندگی آنهاست. واکنش‌هایی که یک فرد نسبت به موضوعات مختلف در گذشته از خود بروز داده و فضا و شرایطی که در آن بزرگ شده است تا حدودی پیش‌بینی کننده آینده اوست.

با توجه به اینکه موضوع ازدواج موضوعی نیست که به راحتی شکل بگیرد و به راحتی خاتمه یابد، عقل سلیم حکم می‌کند افراد در مورد سرنوشت آینده خود و یا عزیزان‌شان هیچ وقت ریسک نکنند. نمی‌توان بی‌منطق جلو رفت و گفت شاید مورد خواستگار ما از قاعده ادب از بی‌ادبان آموختن پیروی کرده باشد و حتی اگر پدر معتاد و برادر بزهکار دارد، گرایشی به این سو نیابد. باید نظر واقعی او را در این خصوص سنجید.