چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گفتگو درباره شخصیت امیرمومنان ع


گفتگو درباره شخصیت امیرمومنان ع

در تاریخ اسلام معاویه به عنوان یکی از نمادهای عینی فتنه مطرح است و عملکرد او را می توان به عنوان یک الگوی تمام عیار برای شناسایی فتنه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد

در تاریخ اسلام معاویه به عنوان یکی از نمادهای عینی فتنه مطرح است و عملکرد او را می توان به عنوان یک الگوی تمام عیار برای شناسایی فتنه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.

هر چند فتنه به زمان و مکان خاص محدود نمی شود و در هر دوره با شکل و برنامه خاص و مناسب با همان زمان وارد صحنه می شود ولی ارائه یک نمونه و مصداق از فتنه گوشه ای از سیاست ها و برنامه های معاویه به عنوان نماد عینی بیان می گردد.

این بخش از تاریخ گفتگویی است بین « قیس بن سعد بن عباده » « عبدالله بن عباس » و « معاویه » و در زمانی اتفاق افتاد که معاویه پس از کشته شدن امیرمومنان (ع ) و صلح امام حسین (ع ) به قصد انجام حج از دمشق به مدینه آمد و مردم مدینه به پیشواز او شتافتند.

معاویه دانست که استقبال کنندگان قریشی بیشتر از انصار هستند. دلیلش را پرسید. به او گفتند : آنان فقیرند و چهارپایی نداشتند که بیایند.

معاویه رو به « قیس بن سعد بن عباده » کرد و گفت : ای گروه انصار! شما را چه شده است که همراه برادران قریشی خود به پیشوازم نشتافتید قیس که رئیس انصار و پسر رئیس آنان بود گفت : ای امیرالمومنین ! نیامدیم چون چهارپایی نداشتیم .

ـ معاویه : پس شتران کجایند !

ـ قیس : آنها را در نبرد بدر و احد و دیگر نبردهای رسول خدا(ص ) وقتی که در راه اسلام با تو و پدرت می جنگیدیم از دست دادیم تا اینکه دین خدا پیروز شد و شما آن را ناخوش داشتید.

ـ معاویه : خداوند بر ما ببخشاید.

ـ قیس : رسول خدا(ص ) فرمود : شما به زودی پس از من فردی خودخواه و مستبد را خواهید دید.

ـ معاویه : به شما چه دستوری داد

ـ قیس : به ما فرمود : صبر کنیم تا هنگامی که او را ملاقات نماییم .

ـ معاویه : خوب ! پس صبر کنید تا او را ملاقات کنید!

سپس قیس گفت : ای معاویه ! ما را به خاطر شتران ما سرزنش می کنی به خدا سوگند! در نبرد بدر با همین شتران با شما روبه رو شدیم و شما می کوشیدید تا نور خدا را خاموش کنید و آرمان شیطان را بالا برید بعدها تو و پدرت ناخواسته به اسلام در آمدید اسلامی که ما به نام آن و در راه آن با شما جنگیدیم .

ـ معاویه : گویا به خاطر پیروزیت می خواهی بر ما منت نهی ! به خدا سوگند که عزت و عظمت قریش از اسلام است ! آیا شما انصار می خواهید با یاری رساندن به رسول خدا که از قریش بود و پسر عمومی ما و از ما بود بر ما منت نهید! عزت و عظمت از ما است زیرا خداوند شما را یاری و پیروان ما قرار داد و به وسیله ما شما را هدایت کرد!!(۱ )

قیس با شهامت و آزادگی با تکیه بر آیات قرآن سنت و سیره پیامبر اکرم (ص ) و گزارش های مستند تاریخی بر حقانیت علی (ع ) استدلال کرد و از بیان مناقب مولای خود فرو گذار نکرد. معاویه تلاش کرد تا پاسخ قیس را بدهد ولی قدرت بیان و استدلال قیس چنان نیرومند پرمغز و مستدل بود که معاویه از پاسخ فرو ماند و خشمگین شد و گفت : ای پسر سعد! این حرفها را از چه کسی یاد گرفته ای و از چه کسی روایت می کنی و از چه کسی شنیده ای پدرت اینها را به تو گفته و از او آموخته ای

ـ قیس : از کسی شنیده و آموخته ام که از پدرم بهتر و برتر بود و بر من حق بیشتری از پدرم داشت .

معاویه : او کیست

ـ قیس : او امیرمومنان علی بن ابی طالب عالم این امت و معیار تدین و صدیق و فاروق این امت است .

سپس قیس آیه هایی را که در شان علی (ع ) نازل شده است یکی پس از دیگری قرائت کرد و چنان معاویه را مبهوت و سرگردان کرد که منفعل شد. کسی که خود را امپراتور جهان اسلام می دانست و می پنداشت تمامی موانع حکومت را از سر راه خود کنار زده و اکنون برای تثبیت پایه های قدرت خود به مدینه آمده است و چنین تصور کرده بود که همه موانع برطرف شده است و کسی بر جای نمانده است که حقیقت را فریاد کند. گفتگوی قیس و محاکمه مردمی و تاریخی او بر معاویه گران آمد و ناگزیر چهره اصلی او از پس دروغ ها و نیرنگ ها ظاهر شد. و شخصیتی دروغین که چهره پلید خود را زیر نقاب اسلام پنهان کرده بود و با شعارهای اسلامی و دینی دین را به انزوا کشانده بود از زیر نقاب خارج شد و از فرادی آن روز و پس از فرو ماندن در بحث و استدلال از طریق رسانه هایی که در اختیار داشت رسما " اعلان کرد : « بدانید هر کس حدیثی در مناقب علی بن ابی طالب (ع ) یا فضایل خاندانش روایت کند بری الذمه است و بر خویش کیفر روا داشته است . معاویه این فرمان را در سراسر بلاد به کارگزارانش بخشنامه کرد. از آن پس در هر جا و هر روستا خطیبان بر منبرها شدند لعن بر علی بن ابی طالب و بیزاری از او را آغاز کردند و از او و خاندانش به زشتی یاد کردند و چیزهایی به آن حضرت و خاندانش نسبت دادند که در آنان نبود . (۲ )

در همین سفر معاویه بر جمعی گذشت . آنان به احترام معاویه از جای برخاستند ولی « عبدالله بن عباس » از جای خود برنخاست .

ـ معاویه گفت : ای پسر عباس آیا به خاطر نبرد در صفین کینه مرا در دل داری

در این بین « عبدالله بن عباس » مانند قیس با بیان و استدلال محکم در مقابل معاویه ایستاد و او را منفعل ساخت .

ـ معاویه : ما به سراسر قلمرو خلافت نوشته ایم و از ذکر مناقب علی و خاندانش نهی کرده ایم زبانت را بگیر و مواظب خودت باش .

ابن عباس : آیا ما را از خواندن قرآن هم نهی می کنی

ـ معاویه : نه !

ابن عباس : پس آیه قرآن را بخوانیم و نپرسیم منظور خدا چه بوده است

ـ معاویه : آری !

ابن عباس : کدام یک بر ما واجب است خواندن قرآن یا عمل به قرآن

ـ معاویه : عمل به قرآن .

ابن عباس : وقتی ندانیم منظور خدا از آنچه نازل کرده چه بوده چگونه به آن عمل کنیم

ـ معاویه : تفسیر و تاویل آن را از کسانی جز خودت و خاندانت بپرس .

ابن عباس : قرآن فقط بر خاندان من نازل شده آیا تفسیر و تاویل قرآن را از خاندان ابوسفیان یا خاندان ابومعیط یا از یهود و نصاری و مجوس بپرسم !

ـ معاویه : ما را در ردیف یهود و نصاری و مجوس گذاشتی و از زمره آنان به شمار آوردی !

ابن عباس : به جانم سوگند! تو را در ردیف آنان گذاشتم این تو هستی که ما را از پرستش خداوند توسط قرآن نهی می کنی ما را از عمل به امر و نهی و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محکم و متشابه قرآن بازمی داری و اگر امت از این ها نپرسند هلاک شوند و دچار اختلاف گردند و تباه شوند.

ـ معاویه : قرآن را بخوانید و تاویل و تفسیرش کنید ولی چیزی از آنچه خداوند درباره شما نازل کرده روایت نکنید و آنچه را رسول خدا درباره شما گفته نگویید به جز این ها هر چه می خواهید روایت کنید.

این عباس : خداوند در قرآن می فرماید : « می خواهند نور خدا را با سخنان خود خاموش کنند و خدا نمی گذارد که چنین کنند خداوند نور خویش را کامل می کند هر چند که کافران نخواهند . » (۳ )

ـ معاویه : ای پسر عباس ! دست از من بردار و زبانت را نگهدار اگر ناچاری که چنین کنی پس در نهان بکن و آشکارا کسی از تو چیزی نشنود . (۴ )

پاورقی :

۱ ـ تاریخ سیاسی صدر اسلام ص ۳۸۸

۲ ـ همان مدرک ص ۳۹۱

۳ ـ قرآن کریم سوره توبه (۹ ) آیه ۳۲

۴ ـ تاریخ سیاسی صدراسلام نقل از موج در موج ص ۳۵ ـ۳۱

معاویه خطاب به یکی از وابستگان به اهل بیت و دوستداران امام علی (ع ) :

قرآن را بخوانید و تاویل و تفسیرش کنید ولی چیزی از آنچه خداوند درباره شما نازل کرده روایت نکنید و آنچه رسول خدا درباره شما گفته نگویید به جز این ها هرچه می خواهید روایت کنید...



همچنین مشاهده کنید