عزیزم شام چی داریم؟

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوائی اش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد و بدین خاطر نزد دکتر خانوادگی …

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوائی اش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد و بدین خاطر نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: «برای اینکه بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو; ابتدا در فاصله ۴متری او بایست و با صدای معمولی مطلبی را به او بگو. اگر نشنید همین کار را در فاصله ۳متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب دهد.» آن شب، همسر مرد مذکور در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق تلویزیون نشسته بود.

مرد با خودش گفت; الان فاصله ما حدود ۴متر است، بگذار امتحان کنم. سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید: «عزیزم شام چی داریم؟» جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید: «عزیزم شام چی داریم؟» بازهم پاسخی نیامده بازهم جلوتر رفت و از جاییکه تقریبا ۲متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: «عزیزم شام چی داریم؟» باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نیامد. این بار جلوتر رفت و درست در پشت سر همسرش گفت: «عزیزم شام چی داریم؟» زنش گفت: «مگه کری؟» برای پنجمین بار میگم: «خوراک مرغ! »