شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

جزمیت های یکی پنداشتن کیفیات ذهنی و مغزی


جزمیت های یکی پنداشتن کیفیات ذهنی و مغزی

آیا اساسا معقول است فرض کنیم که کیفیات ذهنی، انواع کیفیتی که داشتن آن ها به طور مثال درک تجربه ای آگاهانه را به وجود می آورند، نمی توانند چیزی بیش از کیفیات مغز باشند. در آن جا …

آیا اساسا معقول است فرض کنیم که کیفیات ذهنی، انواع کیفیتی که داشتن آن ها به طور مثال درک تجربه ای آگاهانه را به وجود می آورند، نمی توانند چیزی بیش از کیفیات مغز باشند. در آن جا البته دلایل قوی ای برای شک و تردید وجود دارد. کیفیاتی که ما هنگام مواجهه با تجربه ای آگاهانه در می یابیم به هیچ عنوان شبیه کیفیاتی که با تامل بر مغز در می یابیم به حساب نمی آیند.

به گزارش مهر تصور کنید که امروز یک روز آفتابی است و شما در میدانی ایستاده اید و یک اتوبوس دوطبقه قرمز که غرش کنان از کنار شما می گذرد مشاهده می کنید. شما تجربه ای مشاهدتی از این اتوبوس قرمز دارید، صدای آن را می شنوید، به احتمال زیاد بویی از آن نیز به مشام تان می رسد و از طریق کف های پایتان حرکت آن را حس می کنید. این کیفیات تجربه آگاهانه آشکار و برجسته هستند. اما آیا فردی می تواند به جد فکر کند که هنگامی که جمجمه شما بر ما گشوده است و عمل کرد مغز را حین درک این تجربه مشاهده می کنیم ما با این کیفیات مواجه می شویم؟ اگر این نکته غیرموجه است چگونه ما فرض می-کنیم که تجربه شما در واقع فرآیندی در مغز شماست؟

یک نکته مقدماتی شایان ذکر است. برای یک لحظه فرض کنید که این نظریه این همانی درست است و حالات ذهن همان حالات مغز هستند درک یک تجربه دیدن، شنیدن، حسن کردن و بو کشیدن یک اتوبوس در حال گذر شاید مستلزم مواجهه مغز با رشته پیچیده ای از فرآیندها است. هم اکنون فرض کنید که یک دانشمند در حال مشاهده متفاوت هستند؟ (کیفیات تجربه دانشمند از مغزتان را با کیفیات تجربه تان از گذاشتن اتوبوس که اگر نظریه این-همانی درست باشد همان کیفیات مغز شماست خلط و خبط نکنید).

این کیفیات که در این مورد مقایسه می شوند کیفیات فرآیندهایی در مغز دانشمند هستند که با مشاهده وی از مغز شما هم زمان شده اند. آخر آن-که آن چه ما مقایسه می کنیم به صورت خلاصه این است که چگونه یک تجربه، آگاهانه یک ناظر به نظر می رسد و این تجربه برای کسی که آن را درک می کند چگونه است. این بدان معنا است که باید کیفیات مشاهده تجربیات آگاهانه مغز شما را که بنا به فرض خود پدیده های عصب شناختی هستند با کیفیات تجربیات آگاهانه خودتان (که ما فرض می کنیم پدیده های عصب شناختی هستند) مقایسه کنیم. هرچند که این ها متفاوتند مشاهده یک مغز از جهت کیفی از مشاهده اتوبوس در حال عبور متفاوت است دلیلی برای این اندیشه که این ها باید کاملا از جهت نوع نیز متفاوت باشند وجود ندارد.

حکم آن است که اگر ما بخواهیم کیفیات تجربیات آگاهانه را با کیفیات مغزها مقایسه کنیم باید مواظب باشیم که امور درستی را به مقایسه بنشینیم. اگر نظریه این-همانی درست باشد آن-گاه هدف مناسب مقایسه مغز مشاهده کننده است. برای این مشاهده-کننده رخدادهای مغز مشاهده کننده «جلوه و احساس» مغز شما را می سازد.

همه این ها تاکید بر یک نکته ساده است. مواجه شدن با یک تجربه چیزی است و مشاهده مواجهه با یک تجربه مشخص چیز دیگری است. کیفیات این دو یقینا متفاوت خواهند بود. به یک مغز نظر کنید. این مغز یقینا شبیه مشاهده یک اتوبوس در حال گذر نیست اما این کیفیات نیاز دارند که کاملا و در نوع با هم متفاوت باشند این که آن ها در اساس با یکدیگر تفاوت دارند از سوی دوآلیست ها مطرح می شود.