پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

استراتژی بازدارنده


استراتژی بازدارنده

سال هاست که غرب به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی ایران را به حمله نظامی تهدید می کند حتی گاهی زمان دقیق نیز برای این حمله در نظر گرفته شده و اعلام می شود اما این تهدیدها تاکنون از حد حرف و تبلیغ و رجزخوانی فراتر نرفته است

سال هاست که غرب به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی ایران را به حمله نظامی تهدید می کند. حتی گاهی زمان دقیق نیز برای این حمله در نظر گرفته شده و اعلام می شود اما این تهدیدها تاکنون از حد حرف و تبلیغ و رجزخوانی فراتر نرفته است. به راستی چرا؟

امکانات نظامی جمهوری اسلامی ایران روی کاغذ از طرف مقابل بسیار کمتر است. بودجه ای که ایران صرف مسائل نظامی خود می کند با بودجه ارتش آمریکا قابل مقایسه نیست اما باز هم تهدیدها عملی نمی شود. شاید برخی بگویند آمریکا نگران افکار عمومی دنیاست. بهانه قابل قبولی نیست. مگر افکار عمومی دنیا با آمریکا در تجاوز به عراق و افغانستان موافق بود و مگر کاخ سفید برای افکار عمومی و حتی شورای امنیت و سازمان ملل تره هم خورد کرد؟!

پاسخ این پرسش کلیدی نیاز به فرصتی مجزا و البته مفصل دارد. پاسخی که ریشه در ماهیت و هویت اسلامی- ایرانی این نظام و مردم دارد. یکی از برگ های تعیین کننده در این بازی، تنگه استراتژیک هرمز است. آنچه در این مقاله می خوانید هر چند تمام واقعیت نیست و تمامش هم واقعیت نیست اما همین مقدار نیز حاکی از واهمه دشمن از توانایی های نظام جمهوری اسلامی ایران است. دشمن به نقاط قوت ما در این موضوع واقف است و سعی دارد با پیش کشیدن برخی احتمالا و خیالات به خود تسکین دهد اما خوب می داند که همه چیز را درباره ما نمی داند و ندانستن آغاز ترس است.

تنگه هرمز یکی از مهمترین راه های ایران برای جلوگیری از تهاجم به مرزهایش محسوب می شود. این کشور با تهدید به بستن این تنگه که گلوگاه کشتی های حامل نفت از خلیج فارس است از حمله به مرزهایش جلوگیری می کند. این اقدام با توجه به شرایط اقتصادی کنونی جهان که به تازگی در حال خروج از یک بحران بزرگ است می تواند تأثیر بسیاری بر روی قیمت نفت در سطح جهانی داشته باشد. اما آیا ایران واقعا قادر به انجام این کار است؟

اغلب شنیده می شود که می گویند «گزینه اصلی هسته ای» ایران توانایی این کشور در بستن، و یا حداقل سعی در بستن، تنگه هرمز را دارد، تنگه ای که صادرات ۹۰ درصد نفت خلیج فارس (۴۰ درصد تجارت نفتی دریایی جهان) و همچنین صادرات گاز طبیعی مایع این خلیج به آن بستگی دارد. در موقعیتی که اقتصاد جهان به مشقت در حال بیرون آمدن از بزرگترین بحران اقتصادی خود پس از بحران بزرگ سال ۱۹۲۹ (Great Depression) است این تهدید جدی و نیازمند بررسی دقیق است.

در واقع کشور ایران برای نابودی صادرات انرژی که از گذر این تنگه تحقق می یابد گزینه های نظامی بسیاری دارد و این یک مسئله تازه نیست. تقریبا از روزهای نخستین تشکیل جمهوری اسلامی این کشور از نیروهای خود در خلیج فارس استفاده کرده است به عنوان مثال می توان به حملات مکرر آنها به تانکرهای عراقی (و تانکرهای کویتی که نفت عراق را حمل می کردند) در طول جنگ با عراق در سال ۱۹۸۰ اشاره کرد. اما در تمام این مدت ایران هرگز از تمام قدرت خود برای بستن کامل تنگه هرمز به روی بازرگانی دریایی استفاده نکرده است- اگرچه توانایی آن را دارد.

اگرچه ایران گزینه های بسیاری را با توجه به نوع حملات در اختیار دارد اما قصد ما در اینجا نگاهی کلی به توانایی کلی این کشور است.

تهران از دیرباز به اهمیت موقعیت استراتژی جغرافیایی خود در نزدیک بودن به تنگه هرمز آگاه است. تهدید به مین گذاری تنگه و یا مورد هدف قرار دادن تانکرها توسط موشک های ضدکشتی نقش مهمی را در استراتژی دفاعی ایران بازی می کند. با در دست داشتن این برگ برنده ایران عواقب حمله به مرزهایش را مورد توجه قرار داده است که مهمترین آنها تأثیر مخربی است که می تواند بر روی قیمت جهانی نفت داشته باشد. از آنجایی که تاکنون ایران از حرکت نظامی در این تنگه اجتناب کرده است به نظر می رسد این استراتژی بازدارنده موفقیت آمیز است.

با این وجود این استراتژی نقاط ضعفی نیز دارد. ایران با این کار تنها می تواند احتمال حمله را پایین آورد و انگیزه ها را سست کند اما نمی تواند جلوی حمله را بگیرد. به محض اینکه حمله ای علیه ایران صورت بگیرد استراتژی نظامی تهران شکست می خورد. بستن تنگه هرمز پس از شروع حملات نمی تواند باعث توقف حملات گردد و تنها پیامدی تنبیهی برای دشمن خواهد داشت. موقعیت جغرافیایی ایران با توجه به تنگه هرمز برگ برنده ای است که این کشور از آن در مذاکرات آتش بس می تواند استفاده کند و ایجاد دردسر در این تنگه اقدامی دفاعی تلقی می شود. جهان در حال بیرون خزیدن از منجلاب بحران اقتصادی است که گریبان کشورهای بزرگ را گرفته و با اذعان به این موضوع باید گفت که هرگونه اقدام در جهت ایجاد دردسر در این تنگه اقتصادی می تواند به متحد شدن تمام کشورهای جهان علیه ایران منتج شود- شاید چیزی شدیدتر از جنگ خلیج سال ۱۹۹۱ علیه عراق.

ضعف دومی که وجود دارد مربوط به مشکلات کلاسیک بازدارنده هسته ای می شود- انگیزه نظامی برای وارد ساختن اولین ضربه. در این مورد آمریکایی ها خیلی مایل خواهند بود از تکنیک غافلگیری استفاده کنند و تا حد ممکن به تصرف و نابودی ایران بپردازند که در این مورد آنها نه تنها برنامه های هسته ای ایران را مورد هدف حملات خود قرار می دهند بلکه توانایی نظامی دفاعی و تهاجمی این کشور، مکان هایی که انتظار می رود در آنجا یافت شوند، را هدف قرار می دهند. در طرف مقابل نیز البته کشور ایران نیازمند تکنیک غافلگیری می باشد. زیرا اهداف درجه یک نیروی هوایی آمریکا با توانایی های ایران در پاسخ مستقیم به حملات مواجه خواهد شد- پایگاه های موشک های ضدکشتی ایران، تجهیزات جنگ مینی این کشور و موشک بالیستیکی- پس از شروع حملات آمریکا پاسخگویی نیروی نظامی ایران رفته رفته تضعیف می شود که این امر به سیستم اطلاعاتی آمریکا بستگی دارد (ایران مشکلات جاسوسی فراوانی را برای آمریکا به وجود می آورد.)

در نتیجه در حالی که استراتژی بازدارنده ایران مدت مدیدی است که جنگ را به تأخیر انداخته است اما هر لحظه امکان دارد که یکی از طرفین پا را از گلیمش بیشتر درازکند و اوضاع به نابسامانی کشیده شود. هر یک از طرفین با خشونت بیشتری برخورد خواهد کرد تا مبادا طرف مقابل یک گام پیشی بگیرد. مسئله ای که در این موقعیت بسیار اهمیت پیدا می کند مسئله محاسبات و پیش بینی ها است. محاسبات غلط به اقدامات اشتباه می انجامد.

بنابراین با وجود عدم تمایل ایران به بستن این تنگه باید گفت که احتمال آن صفر نیست. در واقع فی الحال با توجه به تحرکات سیاسی بالا نه تنها بین واشنگتن و تهران بلکه همچنین بین واشنگتن و مسکو- و باتوجه به خشونت بالای اسرائیل- خطر محاسبات اشتباه از سوی تمام جناح ها بسیار بالا است.

● تنگه هرمز

تنگه هرمز خلیج فارس را به خلیج عمان، دریای عرب و اقیانوس های جهان متصل می کند، این تنگه در باریکترین نقطه خود ۲۰ مایل وسعت دارد. حمل و نقل های دریایی و بازرگانی در این تنگه که شامل ۱۶ الی ۱۷ میلیون بشکه نفت خام در حدود روزانه ۱۵ تانکر دارای دو باند ترانزیت در درون آب های عمان می باشد. هر یک از این دو باند (یکی به درون خلیج و دیگری بیرون) دارای وسعتی برابر ۲ مایل می باشند و توسط یک حائل دو مایلی از هم جدا می شوند. (تقریباً تمام تنگه جنوب قشم و جزایر لارک دارای عمق کافی برای حمل و نقل و عبور و مرور تانکرها می باشد بنابراین فضای کافی برای تغییر محل عبور و مرور از سواحل ایران به آن طرفتر وجود دارد). اهمیت این آب راه هم برای نیروی نظامی آمریکا و هم منافع اقتصادی آنها نیازی به توصیف ندارد. با توجه به منافع کلی و بنیادین واشنگتن در حفظ آزادی دریاها، نیروی دریایی آمریکا به هرگونه تلاش برای بستن تنگه هرمز پاسخی خشونت آمیز خواهد داد.

تهران نه تنها از نزدیکی استراتژیک خوبی نسبت به تنگه هرمز برخوردار است بلکه گزینه های نظامی نامتقارنی (asymmetric) نسبت به آن نیز در اختیار دارد. کشتی های جنگی و زیردریایی ها شاید حداقل آن باشد. ناوهای محافظ و رزمناوهای بزرگتری که یک ردیف توپ دارند تعدادشان اندک است و به راحتی توسط نیروهای دریایی آمریکا و نیروی هوایی آمریکا مورد هدف واقع می شوند. با وجود اینکه دو عدد از سه زیردریایی کلاس «کیلو» ساخته شده توسط روسیه برای ایران می توانند به سرعت وارد عملیات شوند باید توجه کرد که آب های کم عمق و باریک این تنگه مانور زیردریایی ها را با مشکل مواجه خواهد کرد. خدمه کار کشته زیردریایی های ایران به سختی مورد امتحان واقع خواهند شد. آمریکا نیز زیردریایی های کلاس «کیلوی» ایران را به عنوان یکی از مهمترین تجهیزات این کشور می شناسد و دست به هر کاری می زند تا بلافاصله آنها را، یا در آب و یا در بندر خنثی کند. در صورت وقوع هرگونه اتفاقی نیروی دریایی ایران زیردریایی کلاس «کیلوی» کافی برای حفظ عملیات دریایی خود نخواهد داشت و لذا پس از بالا گرفتن جنگ مقاومت آنها طولی نخواهد کشید.

کشور ایران با علم کامل به ضعف نیروی دریایی خود نسبت به نیروی دریایی آمریکا تنها چند انتخاب نامتقارن دیگر دارد. مهمترین این جنگ افزارها حمله تند و تیز قایق های موشک انداز این کشور است، خصوصاً دو شناور موشک انداز کلاس کمان به ساخت فرانسه (ایران ساخت کپی این شناورها را به طور داخلی شروع کرده است که هر یک از این قایق ها دارای یک تفنگ دریایی نیم کالیبر و دو الی چهار موشک ضد کشتی است. این شناورها در جنگ ایران- عراق نقش بسیار مهمی را بازی کردند. اگرچه موشک های ضدکشتی کلاس هارپون (Harpoon) ساخت آمریکا به طور کامل در آن جنگ مورد استفاده واقع شدند، قایق های موشکی به موشک های ضدکشتی C-۸۰۲ ساخت چین مسلح بودند که طراحی آنها براساس هارپون آمریکا و اگزوست (Exocet) فرانسه بود. این قایق های موشکی اگر در حملات ناگهانی مورد استفاده واقع شوند می توانند ضربات اولیه خوبی را به ترافیک کشتی های موجود در تنگه وارد آورند.

حتی با وجود قایق های موشکی تندرو هنوز هم مسئله وابستگی لنگرگاه و آسیب پذیری وجود دارد. جنگ افزار دریایی ایران که قایق های موشک انداز بخش مهمی از آن محسوب می شوند، مجبور خواهند شد به سرعت بندر را ترک کنند تا از تخریب در اسکله جلوگیری بکنند- که اگر آمریکا ضربه اول را وارد سازد کار دشوارتر می شود. البته با توجه به نیروی دریایی و هوایی برتر آمریکا کشتی ها و زیردریایی های ایران- همچنین قایق های موشک انداز تندروی آنها- قادر نخواهند بود که سریعتر عمل کنند. حتی اگر قایق های موشک انداز آنها آنقدر دوام بیاورند تا جایی که تمام ذخایر خود را به کار گیرند، بندر گاهی نخواهند داشت که به آن بازگشته و تجدید قوا نمایند.

اگرچه کشور ایران ترفندهای نامتقارن دیگری نیز زیر آستین دارد.

محمد جعفری