جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سقوط با چشمان بسته


سقوط با چشمان بسته

نگاهی به نمایش «کریستال تاور» به کارگردانی نصرا قادری

▪ کارگردان: نصرا... قادری براساس نوشته ای از رونالد گرنز

▪ بازیگران: محسن حسینی، مهرخ افضلی، محمود هندیانی، وحید جباری و ...

▪ خلاصه داستان: «آناپومر»، دختر فقیری که خودش را با زحمت زیاد از طبقات فرودست جامعه آمریکایی به یکی از برجهای دوقلوی نیویورک رسانده، حالا یک آسانسورچی است که رؤیای حضور در طبقات بالای برج را در سر می پروراند. آنا در روز یازدهم سپتامبر و پیش از حادثه تروریستی انفجار این برجها، رؤیاهایش را از دست رفته می بیند و ...

«کریستال تاور» به معنای برج شیشه ای، قصد دارد شکنندگی برجهای استوار و نمادین دنیای آمریکایی را به نمایش بگذارد. برجهایی که اگر چه با همه بزرگی شان نماد آرزوهای بزرگ هزاران آمریکایی هستند اما به راحتی شکستن شیشه ای در هم می ریزند و تمام رؤیاهای آرمانی غرب را با خودشان مدفون می کنند.

نمایش نصرا... قادری از آنجا آغاز می شود که مردگان مدفون در زیر آوار کریستال تاور از خواب مرگ برمی خیزند و این حادثه را از دریچه دنیای خودشان روایت می کنند.

«کریستال تاور» در ظاهر حادثه تروریستی حمله هوایی به برجهای دوقلوی نیویورک را بستر داستان قرار داده اما در واقع به طور نمادین قصد دارد به نظام سرمایه داری آمریکا طعنه بزند. آنچه به عنوان یک سند واقعی در مورد این حادثه ترسیم شده نشان می دهد که برجهای آمریکایی توسط گروهک تروریسی القاعده مورد حمله قرار گرفته اند اما این واقعیت در نمایشنامه قادری از منظری دیگر مورد پرداخت قرار گرفته است.

نمایش نصرا... قادری بیش از آنکه به تفسیر و توضیح حادثه یازده سپتامبر بپردازد نمونه ای از یک جامعه آمریکایی را تشریح کرده و نظام سرمایه داری را به عنوان ستون این جامعه معرفی می کند.

تجمل گرایی، قدرت طلبی، بیماریهای جنسی و روانی، تعصبات شدید، ایده آلیسم غربی، بی هویتی و سرگردانی، اجزای جدایی ناپذیر جامعه ای هستند که در نمایش به آنها پرداخته می شود. در واقع هر یک از این ویژگیها و خصلتها را می توان در شخصیتهای مختلف نمایش مورد بررسی قرار داد و با توجه به آن به نتیجه ای کلی در مورد جامعه مورد نظر دست یافت.

در این حوزه شاید شخصیت پردازی و انتخاب درست شخصیت های نمایشنامه و همچنین بازی مناسب بازیگران بیش از هر چیز به کمک کارگردان آمده باشد. بازیگران «کریستال تاور» به خوبی از پس ایفای نقش هایشان برآمده اند و بازیهای قابل قبولی را در اجرای نمایش ارائه می دهند.

در حوزه ساختار اجرایی، نورپردازی و افکت های صوتی و تصویری از دیگر عناصری هستند که اگر چه تأثیر چشمگیری در اجرای نمایش ندارند، اما کمبودی را نیز از این لحاظ در صحنه بر جای نمی گذارند.

طراحی لباس شخصیتها متناسب با ویژگی ها و درونیات آنها انتخاب شده است؛ هر یک از طبقه پایینی های برج یا به اصطلاح قربانیان جامعه وسیله یا لباسی قرمز رنگ پوشیده اند که در واقع رنگ لباسهایشان نشانه ای از احساس و عاطفه آنهاست که باعث می شود وجه تمایزی با طبقه بالایی های برج داشته باشند.

طراحی صحنه و آرایش دکور نمایش نیز اگر چه چشم نواز و نمادین و مدرن است و کاربرد قابل توجهی دارد و نیز در سازگاری با مفاهیم درونی نمایش قرار می گیرد اما می توانست بهتر از این باشد. به عنوان مثال اگر از آینه، شیشه و فلز بیشتر از این استفاده می شد، صحنه و دکور نمایش نزدیکی بیشتری با منطق و پیام اثر پیدا می کرد.

اگر بخواهیم کلی تر به نمایش نگاه کنیم خواهیم دید که «کریستال تاور» با توجه به تمام زیبایی های بصری که در خود دارد و همچنین با وجود بازی خوب و تسلط بازیگران بر نقش و توانایی آنها در جلب مخاطب، نتوانسته آنچنان که باید نمایش تأثیرگذار و تأمل برانگیزی باشد.

شاید ریتم کند، نامأنوس و عجیب بودن رفتار وانگیزه های برخی از شخصیتها و همچنین برخی میزانسن های تکراری و خسته کننده مهمترین دلایل این مسأله بوده باشند.

اما در هر صورت باید پذیرفت که «کریستال تاور» به خوبی سقوط انسانهای ساده دل پایین دستی را با ارائه دلیل و مستندات و همچنین بازیچه قرداد نشان توسط طبقات بالا (نظام سرمایه داری غرب) که در حقیقت پیام اصلی نمایش است در معرض انتقال به تماشاگر قرار داده است.

«کریستال تاور» تراژدی مدرنی است که با تم «قدرت طلبی» قصد به نمایش گذاشتن پوچی تمدن غرب را دارد و در این راه انتخاب یک دختر ساده غربی و قرار دادنش در کنار یک صهیونیست خود باخته، شگردی مناسب و هوشمندانه محسوب می شود.

زهرا حبیبی