شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

آلیس در سرزمینی که اصلا عجیب نیست


آلیس در سرزمینی که اصلا عجیب نیست

«آلیس در سرزمین عجایب»، شاهکار بی‌بدیل ادبیات ویکتوریایی، تاکنون به انواع و انحای مختلف اقتباس شده است. اقتباس‌های سینمایی، تلویزیونی، تئاتری در کنار ترانه‌‌ها، تابلوها، …

«آلیس در سرزمین عجایب»، شاهکار بی‌بدیل ادبیات ویکتوریایی، تاکنون به انواع و انحای مختلف اقتباس شده است. اقتباس‌های سینمایی، تلویزیونی، تئاتری در کنار ترانه‌‌ها، تابلوها، بازنویسی‌ها و تصویرسازی‌هایی که بر اساس این داستان هست، دوستدار «آلیس در سرزمین عجایب» را با جهانی از محصولات دیدنی مواجه می‌کند. همه این اقتباس‌ها منظومه‌ای غنی می‌سازند که در حافظه دوستداران آلیس «آرشیو» می‌شود، طوری که می‌توان پس از گذشت سال‌ها از سرمایه‌ای بصری حرف زد که ماحصل برداشت‌ها، تفسیرها، تاویل‌ها و در مجموع خلاقیت صدها انیماتور، نویسنده، کارگردان، نقاش و... است. ماجرای اقتباس از این کتاب عجیب لوئیس کارول، کشیش و ریاضیدان انگلیسی، با نخستین تصویرسازی‌های این کتاب آغاز می‌شود، تصاویری که بعدها منبع الهام دیزنی و هالیوود شد. اما به‌رغم اقتباس‌ها ناموفق اولیه از این اثر، بعدها آثار درخورد توجهی پدید آمدند که خاطره تصویرسازی‌های کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» را در ذهن مخاطب خود زنده می‌کرد.

البته این زنده‌شدن خاطرات ارتباطی با مخاطب ایرانی، از جمله بنده ندارد، زیرا که آلیس کمی دیر به ایران آمد: نخستین بار سال ۱۳۳۷ با ترجمه حسن هنرمندی، و به همراه تصویر‌سازی‌ها مشهور «جان ت‍ن‍ی‍ل‌»؛ کمی بعد با ترجمه ایرج قریب در ۱۳۵۳. اما حدودا سال ۸۰ یا ۸۱ بود که ترجمه بسیار بد خانم زویا پیرزاد از آلیس منتشر شد، بعدها که رمان‌های او پر فروش شدند، این کتاب هم به‌واسطه اسم خانم پیرزاد، خوانندگان بیشتری پیدا کرد!! مدتی نایاب بود ولی حالا نشر مرکز بارها تجدید چاپ کرده است. تا پیش از ترجمه خانم پیرزاد ترجمه‌های ساده‌شده، مختصر یا تنظیم‌شده برای کودکان منتشر می‌شدند، می‌توان گفت که همه اسم «آلیس در سرزمین عجایب» را شنیده بودند، داستان کلی آن را هم می‌دانستند اما کمتر کسی خود اثر را خوانده بود.

بنابراین آن خاطره‌ای که مخاطب اروپایی و آمریکایی از تصویرسازی‌های سیاه و سفید و تا حدودی شلخته و نیز آن تصویرسازی‌های رنگی و تیره جان ت‍ن‍ی‍ل‌ دارند، در برابر تصاویر شیک تیم برتون قرار می‌گیرد. کاراکترهای تیم برتون، البته جز آلیس، خرگوش و چند کاراکتر دیگر، اغلب شباهتی با تصویرسازی‌های جان ت‍ن‍ی‍ل‌ ندارند، اما بدیع و دوست‌داشتنی‌اند. اما مشکل اینجاست که کاراکترهای برتون، کلا فاقد آن هراس، خوف و شگفتی هولناک تصاویر جان ت‍ن‍ی‍ل‌ هستند؛ به همین دلیل شاید با سلیقه دوستداران آلیس جور نباشد؛ این مسئله درباره تغییراتی که برتون در اصل داده نیز صادق است. یکی از جذابیت‌های این شاهکار ادبی، ماجرای نوشته شدن آن است. شاید بتوان گفت که در تاریخ ادبیات، چگونگی نوشته شدن این داستان، به اندازه خود داستان شناخته شده و برای دوستداران آن با اهمیت است. کارول، این داستان را در یک گردش دوستانه با قایق، برای دختری به نام «آلیس لیدل» خلق می‌کند. لیدل از کارول می‌خواهد که برای او قصه‌ای تعریف کند، کارول هم دست به کار شده و تا پایان گردش داستان را هم به آخر می‌رساند.

لیدل شیفته داستان می‌شود و آن را از کارول می‌خواهد، پس کارول ریاضیدان، به خانه رفته و فردای آن روز داستان بداهه‌پردازی شده‌اش را مکتوب کرده به لیدل تحویل می‌دهد. در انتهای این داستان، عکس آلیس لیدل هم هست، عکسی که خود کارول از او گرفته (کارول عکاس مشهور پرتره کودکان نیز بود). این ماجرا را باید ضمیمه «آلیس در سرزمین عجایب» دانست، چون اتفاقا در میان اقتباس‌ها چندان مورد توجه قرار نگرفته است. تیم برتون نیز به سیاق برخی اقتباس‌های بد از این اثر، هیچ بهره‌ای از جهان جذابیت‌های آلیس نبرده و به جای آن صحنه‌هایی به فیلم افزوده که یادآوری قهرمان‌بازی‌های ایندیانا جونز است.

تعقیب و گریزهای بی‌نمک، بتمن‌بازی و یک مشت تصویر باسمه‌ای و رنگارنگ و صد البته، چشم‌نواز و زیبا خلق شده تا همۀ جذابیت‌های «آلیس در سرزمین عجایب» را وانَهَده و فیلمی شود که در برای دوستداران آلیس نمره صفر هم زیادش باشد. اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که با ساخته‌شدن این فیلم، «بانک تصویری آلیس در سرزمین عجایب» سپرده‌ای تازه‌ای دارد، بنابراین اقتباس‌کنندگان بعدی، برای وام گرفتن از این بانک تصویری، سرمایه‌های تازه‌ای در دسترس خواهند داشت.