سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نوسان ابدی جهل و آگاهی


نوسان ابدی جهل و آگاهی

«رادیو ایران» از افتتاح تا کودتای ۲۸ مرداد

مارکونی ایتالیایی روزی که رادیو را اختراع می‌کرد شاید هیچ بدین نیندیشیده بود که ابزار بی‌سیم او چه تحول بزرگی را در عرصه جهان سبب خواهد شد. به نظر می‌رسد که تصویر ذهنی او از رادیو تنها ابزار ارتباطی بود که از قید و بندهای تلگراف خلاص باشد، اما انسان جست‌وجوگر در فلسفه عملی مارکونی نماند و بزودی دریافت که بوسیله امواج بی‌مرز می‌تواند موسیقی، اخبار و هر آنچه که نسبتی با کلام و شنیدار دارد را تولید و پخش کند. این به مثابه تغییری شگرف در زندگی بشر بود. رادیو از نخستین ابتکارات بشر است که جهانی شدن را رقم زد. دولت‌ها، سیاسیون و ایدئولوگ‌ها نیز از قافله زود راه افتاده هنر که بر محمل رادیو نخستین سوار بود جا نماندند و به اهمیت و توان این رسانه نوین پی بردند وتلاش کردند که تا سرحد امکان از آن به سود خود بهره‌برداری کنند. جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) بارزترین نمونه بهره‌برداری از رادیو به مثابه یک رسانه جریان‌ساز است که تاثیری مستقیم بر تحولات جنگ در تمام جنبه‌های آن داشت. جالب اینکه نخستین اقدام‌های عملی برای تاسیس رادیو در ایران نیز در همین زمان یعنی سال‌های آغازین جنگ دوم بین‌الملل صورت می‌پذیرد. (۱۹۳۸) انگار که در لحظه تحولی بزرگ تمام ابزارها و مقدمات آن ناخواسته مهیا می‌شود. ورود رادیو به ایران در این برهه از تاریخ این سرزمین نقشی بی‌بدیل بدان می‌دهد که تا مدت‌ها پس از آن جایگزینی برای آن نیست. رادیو تمام عرصه‌های زندگی انسان ایرانی را از درون خانه‌اش تا پهنای خیابان در بر می‌گیرد، چرا که او هر لحظه در مسیر تحولاتی قرار می‌گیرد که ناامیدانه می‌پندارد که این نخستین ابزار و رسانه حقیقتا مدرن می‌تواند همچون پیشگویی غیبی او را از منطقه خطر دور کند.

● رادیو ایران

«... مردمی که هنوز بار شتر می‌کنند و با کجاوه سفر می‌کنند، مشاورشان رمال است و طبیبشان جن‌گیر، احیای اقتصادشان را از فکرهایی عامیانه توقع دارند و استقلال‌شان را با حرف می‌خواهند جان بدهند، از یک چنین فلک‌زده مردمی چه دستور می‌توان انتظار داشت؟ هیچ!» این سخن به روشنی نگرش روشنفکران آغاز زمامداری پهلوی اول همانند علی‌اکبر داور و دیگران را درباره ایران بیان می‌کند که تنها راه دستیابی به دموکراسی را گذر به مدرنیته با چکمه‌های دیکتاتوری چون رضاخان می‌دانستند.

یعنی کسانی که با تشکیل جمعیت «ایران جوان» در دهه نخست زمامداری رضاشاه راه را برای ورود اشکال و ابزارهای مدرن به ایران گشودند. در مرامنامه این جمعیت، در بخش فرهنگی آن ضمن توجه به آموزش رایگان و اعزام محصلان به غرب به تاسیس موزه‌ها، کتابخانه‌ها، تئاترها و... به عنوان اشکال نوین فرهنگی تاکید شده بود. همین نوع نگرش بزودی زمینه را برای تاسیس رادیوی ملی فراهم ساخت. پس از وقایع خونین مسجد گوهرشاد و مساله کشف حجاب، رضا خان در تلاش برآمد تا پیشبرد سیاست‌های فرهنگی ـ اجتماعی که تا پیش از این عمدتا در اختیار سازمان‌های غیر دولتی بود را کاملا در اختیار حکومت درآورد.

به همین منظور در سال ۱۳۱۷ه. ش به دستور وی سازمانی با عنوان «پرورش افکار عمومی» تاسیس شد تا تمام جراید، رساله‌ها، کتب، سخنرانی‌ها و همچنین تئاتر، سینما، رادیو و... پیگیری و نظارت شده و با هر آنچه که خلاف امیال همایونی بود برخورد شود. این نخستین‌باری بود که در یک مصوبه دولتی نامی از رادیو به عنوان یک رسانه داخلی به میان می‌آمد. در حالی که این رسانه هنوز در ایران ایجاد نشده بود. این به مثابه سانسور رسانه‌یی بود که وجود نداشت!

احمد متین‌دفتری (۱۳۵۰-۱۲۷۵ه. ش) وزیر دادگستری وقت و از اعضای «جمعیت ایران جوان» خود را نخستین کسی می‌داند که فکر تاسیس «سازمان پرورش افکار عمومی» و در پی آن تاسیس رادیو را به رضا شاه پیشنهاد داد. او هدف خود را «پیاده کردن مدل ترکیه در ایران عنوان می‌کند بر این اساس که با ایجاد حزبی فراگیر و توده‌یی و آموزش در چارچوب موازین دولتی برای ایجاد وفاداری توده‌ها به نهاد سلطنت با استفاده از ابزارهایی همچون کتاب، موسیقی و...» اعلام می‌کند. در این میان نقش رادیو از همه پررنگ‌تر است چرا که اکثریت کم‌سواد مردم ایران می‌توانستند از آن متاثر شده و از این رهگذر منویات دولت اعمال شود.

پس از این است که به دستور محمود بدر، وزیر پست و تلگراف و تلفن که همزمان رییس کمیسیون رادیو نیز بود در بهمن ۱۳۱۷ دو دستگاه فرستنده موج کوتاه به قدرت ۲ و۲۰ کیلووات به شرکت بریتانیایی استاندارد سفارش داده می‌شود. همزمان عمارت سابق تلگرافخانه هند و اروپا برای احداث ساختمان مستقل رادیو تخریب می‌شود تا پیمانکار آلمانی آن یعنی شرکت هوختیف آن را بسازد. اما زمانه آبستن تحولات دیگری بود که سرنوشت رادیو ایران را دستخوش تغییر کرد.

● رادیو در اشغال

رادیو ایران پس از در اختیار قراردادن اتاقی در مرکز بی‌سیم پهلوی به آن به صورت موقت بنا به ضرورتی که برای وجود آن احساس می‌شد به سرعت و در روز ۱۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ به دست ولیعهد افتتاح شد. در زمان افتتاح احمد متین دفتری که اینک در کسوت نخست‌وزیری بود به همراه هیات دولت محمدرضا پهلوی را مشایعت می‌کردند. متین دفتری پس از اجرا و پخش سرود شاهنشاهی نخستین کسی بود که در رادیو به ایراد سخن پرداخت. وی در آنجا ورود رادیو به ایران را نویدی تازه و ورود سبکی نو به زندگی ایرانی قلمداد کرد که بوسیله آن «... تعلیمات گوناگون برای بسط دانش و آسان کردن راه زندگی...» صورت خواهد پذیرفت.اینچنین سخنانی بیانگر این مساله است که با وجود تمهیدات و مطالعات و سختگیری‌هایی که نسبت به رادیو اندیشیده شده بود، هنوز خود برپا‌کنندگان آن با نگاهی آرمانی از تاثیرات دقیق و واقعی آن بی‌اطلاع بودند. از این روز به بعد با ابزارهای دریافت و ارسال امواجی که نصب شده بود، اکثر شهرهای کشور که دارای برق بودند از ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۴ و از ۱۷ تا ۲۳ می‌توانستند برنامه‌های رادیو ایران را بشنوند.

در این میان شرکت آلمانی «هوختیف» پیمانکار ساختمان رادیو هرگز نتوانست پروژه را به ثمر برساند چرا که احداث پروژه با اشغال ایران توسط متفقین همزمان می‌شود و آلمان‌ها مجبور به ترک کشور شده یا از سوی نیروهای متفق دستگیر می‌شوند.

شهریور ۱۳۲۰ فرا رسیده است. رادیوی تازه تاسیس ایران هنوز در آغاز راه است که به نخستین نقطه عطف دوران خود می‌رسد، کشور از هر سو مورد تهاجم و اشغال است اما از رادیوی ملی تنها اخبار جبهه‌های جنگ در اروپا پخش می‌شود. سانسور در بالاترین حد خود قرار دارد. دولت علی منصور نخست‌وزیر وقت تصمیم گرفته تا سرحد امکان از انتشار خبر اشغال جلوگیری کند چرا که می‌پندارد با این روش جامعه از التهاب دور می‌ماند.

اما منصور مجبور به استعفا می‌شود و رضاخان برای حفظ سلطنت، دوباره دست به دامان محمدعلی فروغی شده، او را که از پهلوی زخم خورده ودلخور است به تشکیل دولت ترغیب می‌کند. فروغی نیز پس از اما، اگرهای بسیار نخست‌وزیری را می‌پذیرد و در نخستین اقدام برای نشان دادن حسن نیت خود به دول اشغالگر و اثبات این مساله که جامعه ایرانی طرفدار آلمان در حال تغییر موضع است، همزمان با کنترل شدید اخبار جنگ اطلاعیه‌یی را از رادیو پخش می‌کند که با انکار ضمنی اشغال درباره شایعاتی که در این مورد منتشر می‌شود نسبت به شایعه‌پردازان هشدار می‌دهد.

همزمان جنگ رادیویی بین متفقین و دول محور بر سر ایران بالا می‌گیرد. در حالی که رادیو برلین خبر از اشغال ایران توسط روس و انگلیس می‌دهد، رادیو بی‌بی‌سی و رادیو دهلی تحت سیطره انگلیسی‌ها رضاشاه را مورد حمله شدید تبلیغاتی قرار می‌دهند. جالب اینکه نویسنده بیشتر متون منتشر شده علیه رضاشاه از بی‌بی‌سی، «آن لمبتون» وابسته مطبوعاتی سفارت انگلستان در تهران بود.

به هر شکل رضاخان در پی فشار متفقین استعفا داده به سوی تبعید می‌رود. نهم بهمن همان سال کشورهای اشغالگر با دولت ایران در کاخ وزارت خارجه پیمان اتحادی را به امضا می‌رسانند که طی آن بسیاری از امکانات کشور از نفت و راه‌آهن گرفته تا ارتباطات بی‌سیم در اختیار نیروهای متفق قرار می‌گیرد. بر این اساس سانسور اخبار نیز در حیطه اختیار آنها قرار می‌گیرد.

یکی از این محدودیت‌ها که از سوی آنها به دولت و ملت تحمیل می‌شود، درخواست جمع‌آوری رادیوهای اتومبیل‌ها به بهانه امکان استفاده طرفداران نازی‌ها برای ارتباط بی‌سیم از سوی بولارد سفیر انگلیس است. اما دولت در اقدامی عجیب که نشانی از ترس داشت، رادیوهای اماکن عمومی از جمله کافه‌ها را که بیشترین مخاطبان رادیو در آنجا حضور می‌یافتند را جمع‌آوری کرد و در اقدامی جالب‌تر سفیر انگلستان از دولت خواست به سرعت این رادیوها را دوباره نصب کند اما با این شرط که از پخش برنامه رادیو کشورهای محور از آن جلوگیری شود. در همین زمان با فشار سفارت انگلیس هر خریدار دستگاه‌گیرنده رادیو می‌باید برای خرید رادیو از دولت کسب مجوز می‌کرد.

چالش‌های رادیو با اشغالگران بدینجا محدود نمی‌شد، آنها بزودی از دولت ایران خواستند که طبق پیمان‌نامه فی‌مابین، در ساعاتی از شبانه‌روز رادیوی ملی در اختیار آنان قرار گیرد تا از آن طریق مواضع خود را به ملت ایران اعلام کنند البته بدین شرط که در آن برنامه‌ها به دولت ایران انتقاد نشده و کشورهایی غیر از دول محور مورد حمله تبلیغاتی قرار نگیرند. پر واضح است که این مساله هرگز از سوی اشغالگران رعایت نشد و کار بدانجا کشید که درگیری‌های درون رادیو بین مدیران ایرانی آن و وابستگان و اشغالگران به وجود آمد.

● رادیوی ملی

پس از خروج اشغالگران که به غائله آذربایجان ختم شد، حکومت در پی تجربه دوران اشغال روز به روز به اهمیت رسانه فراگیری همچون رادیو پی برد. نشانه این آگاهی در نامه «سرتیپ دانشپور» رییس شهربانی آذربایجان به سپهبد «شاه بختی» نمودی واضح دارد. وی در این نامه می‌نویسد: «اوضاع امروز دنیا تماما منوط به تبلیغات است و دستگاه تبلیغات خوب بهتر از توپ و تانک و بمب اتم است.» به همین منظور در اقدامی عاجل نخستین رادیوی استانی در تبریز در سال ۱۳۲۵ راه‌اندازی شد.

این در حالی بود که تا پیش از این آذربایجان بشدت از سوی رادیو باکو زیر بمباران تبلیغاتی روس‌ها قرار داشت اما در این زمان توجه به وطن‌دوستی و ملی‌گرایی در رادیو، بشدت شکل گرفته بود؛ نمونه واضح و مشهور آن سرود «ای ایران» است که در همین دوران متولد شد.

در سال ۱۳۲۳ دولت از مرحوم «روح‌الله خالقی» معاون وقت اداره کل موسیقی درخواست کرد که برای بالا بردن روحیه ملی آهنگی بسازد. در همین زمان «حسین گل گلاب»، ترانه‌سرا، در پی مشاهده نحوه بدرفتاری اشغالگران با مردم با حالتی متالم در دیداری با خالقی از اوضاع مملکت شکوه می‌کند که در همانجا خالقی از او می‌خواهد که با همکاری یکدیگر آهنگی ملی بسازند. سرود «ای ایران» نتیجه این دیدار است که در رادیو ضبط می‌شود. اما نکته اینجاست که «ای ایران» تا مدت‌ها با وجود تحسین همگان توقیف می‌شود چرا که برخی متملقین به شاه می‌گویند: «خالقی آهنگی زیبا در مدح وطن ساخته اما در آن کلمه‌یی از شاه نگفته است!»

● ۲۸ مرداد رادیو

یکی از مهم‌ترین نقاط عطف رسانه رادیو در ایران مربوط به دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق و کودتای منجر به برکناری اوست. تصویر مصدق با لباس خواب روی تخت، در حالی که در مقابل میکروفن رادیو نوشته‌یی را می‌خواند یکی از مشهورترین تصاویر تاریخ معاصر ایران است.

در آغاز دوران زمامداری او با وجود آزادی مطبوعات ،رادیو به توصیه بسیاری از نزدیکان وی در انحصار دولت ماند و دولت اجازه نداد که حتی دیگر بخش‌های حکومت ایستگاه رادیویی ایجاد کنند. نگاه به وضع سیاسی و اجتماعی ایران نیز بر این تصمیم صحه می‌گذارد چون نسبت بیسوادان کشور آنقدر بالا بود که براحتی می‌توان نتیجه گرفت رادیو در ایران به نسبت رقبای کاغذی‌اش به سرعت زایدالوصفی رشد کرد و در سراسر کشور تا آنجا که امکانات اجازه می‌داد شنونده داشت.

بدین صورت است که «علی‌اصغر فرهمند» مدیر وقت سازمان انتشارات و تبلیغات، ایجاد ایستگاه‌های رادیویی از سوی دیگران را تنها دادن تریبونی به مخالفان در جهت انتقاد بی‌رحمانه از دولت می‌داند و به مصدق توصیه می‌کند که اینچنین منابع ملی اتلاف نشود.

در سوی دیگر نیز در اواخر مرداد ۱۳۳۲ کودتاچیان به رادیو به مثابه یکی از مهم‌ترین ابزارهای خود می‌نگرند و برای دستیابی به آن برنامه‌ریزی می‌کنند. در پی شکست تلاش نخست آنها در ۲۵ مرداد «دکتر فاطمی» با تشکیل میتینگی در میدان بهارستان به مدیران رادیو دستور ضبط آن را می‌دهد. پخش این میتینگ در شب ۲۵ مرداد از رادیو که در آن «موسوی» نماینده مجلس، «سید علی شایگان»، مهندس «زیرک‌زاده»، مهندس «رضوی» و فاطمی حضور داشتند با حمله به شاه سعی در مشابه‌سازی کودتای نافرجام ۲۵ مرداد با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ می‌کنند که تاثیر بسزایی در فضای جامعه داشت. در همین برنامه بود که مردم و حتی یاران کودتاگر محمدرضا پهلوی از فرار او به بغداد آگاه شدند.

اعلام و نمایش اقتدار دولت با ابزار رادیو تا ۲۶مرداد نیز ادامه داشت. طی این روز چندین اعلامیه مختلف از سوی دولت از رادیو پخش شد و در عین حال کودتاچیان بویژه شخص ارتشبد «زاهدی» تهدید به مجازات و برای دستگیری وی جایزه تعیین شد. در صبح روز ۲۷ مرداد برای نخستین‌بار پخش سرود شاهنشاهی لغو شد اما در ادامه روز رادیو از تکاپو افتاد. این وضع در صبح روز ۲۸ مرداد وخیم‌تر شد. چرا که با وجود اتفاق بزرگی که در شرف وقوع بود رادیو موضعی کاملا انفعالی به خود گرفت. در این روز روزنامه‌های طرفدار شاه حکم نخست‌وزیری زاهدی و مصاحبه‌یی جعلی از او که در آن وی نخست‌وزیر قانونی اعلام می‌شد را به چاپ رساندند. اما رادیو در اقدامی عجیب به بررسی تحولات قیمت پنبه طی یک سلسله گفت‌وگوی ملال‌آور و عاقبت پخش موسیقی پرداخت!در همین حال کودتاچیان تدارک حمله به ساختمان رادیو را دیدند که با مقاومت نه چندان جدی تعداد اندک مدافعان کار سختی تا تصرف نداشتند. به محض تصرف رادیو که با همراهی و خیانت عده‌یی از کارمندان و کارشناسان رادیو صورت گرفت «کرمیت روزولت»، زاهدی را برای ایراد نطق پیروزی‌اش به رادیو برد تا هر چه سریع‌تر پایان روزگار آزادیخواهی را در ایران اعلام کند. بعدها برخی از کودتاچیان اعتراف کردند که اگر رادیو به تصرف آنها درنمی‌آمد کارشان بسیار دشوار یا حتی غیرممکن می‌شد.

منابع و ماخذ:

- تاریخ تحولات اجتماعی رادیو در ایران/ رضا مختاری اصفهانی/ دفتر پژوهش‌های رادیو ۱۳۸۸

- رادیو، فرهنگ و سیاست در ایران/ رضا مختاری اصفهانی/ دفتر پژوهش‌های رادیو۱۳۸۸

رویا زهتاب