جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جوانان بایدها ونبایدها


جوانان بایدها ونبایدها

گفته می شود جوانان قلب تپنده یک مملکت اند

گفته می شود جوانان قلب تپنده یک مملکت اند . آیا این مقوله ادعای تحقیقی است یا شعار تهییجی ویاهردو؟ تجربه ثابت نموده که هرسه مورد در جوامع متعدد، می تواند مصداق داشته باشد. جوامع که وضیعت انسان شأن از رشد وشکوفائی فرهنگی، توسعه سیاسی ورفاه اجتماعی حکایت دارد به تحقیق نقش جوانا درآن به مثابه قلب تپنده ای است که نیرو بخش ومحرک همه ارکان حیاتی آن می تواند باشید.

از ابراز صنعتی وسایل زراعتی ومالداری گرفته تاسلاح دفاع وتامین امنیت همه وهمه آشنای دستان نیرومند جوانان اند که باصرف انرژی جسمی ولحظه های پر طروات بهار زندگی خویش گردونه حیات ملت هارا به پیش می رانند، البته این تکلف همه جانبه قشر پرانرژیدر میدان عمل به وسیله شگردهای سیاسی ومجرب ومؤثر وکا برد به موقع ومناسب آن از جانب دولتمردان امکان پذیر می گردد. در برخی کشورهای رو بتوسعه که هنوز دوران گذار به سوی مدنیت معاصر را طی نکرده وجامع شان بلوغ مفکوره لازم نیافته اند، محافل تفاهم هنوز هم به منظور استفاده از توانای های جامعه جوان شان خود را از شعارهای مهیج بی نیاز نمی دانند هرچند حضور معقول وروز افزون جوانان وبهره گیری عادلانه از دسترنج شان در عرصه تولید ضرورت به شعارهای تحریک آمیز را منتفی کرده است اما در سایر میادین منجمله صحنه های نظامی واجتماعی بدیلی برای چنین شعارها تاکنون مشاهده نشده است. جوانان کشورهای مسلمانان می توانند برای آیند خود عناصر مفید باشند باید به موارد ذیل توجه داشته باشند:

۱) علوم شخصیت:

اصولاً مجموع خواص برجسته روحی واخلاقی انسان، بنای شخصیت آن را تشکیل می دهد گاه این برجستگی ها حالتی معکوس ومعصیت بار داشته وضعف شخصیت انسانی را سبب می شود .در کشورهای اسلامی معیارها بنای شخصیتی انسان نسبت به جوامع غیر اسلامی تفاوت های اساسی دارد مثلاً وقتی گفته می شود ربانیت وخداگرایی پاک وبی غل وغش است که شالوده اساسی ونخستین معیار علو شخصیت انسان مسلمان محسوب می شود، پاسخ بسا سئالات در این باب داده می شود، هرچند صداقت امانمت داری، گذشت، مردانگی، شجاعت، بخشندگی، احترام به حقوق دیگران و... که جزء تأکیدات دین ما مسلمانان است در هر جامعه ودر وجود هر انسانی اعتلای شخصیت آن را موجب می گردد اما این خصال پسندیده درکنار ربانیت وخداگرایی انسان مسلمان، نوری است علینور که جوان مسلمان باید به آن توجه جدی وکافی داشته باشد.

مولفه های بنیادی ونردبان تعالی شخصیت انسان عناصر تعریف شده وثابتی هستند که سلیقه های زورمندان ، تمایلات ثروتمندان ویا برخی ناهنجاری های اجتماعی بر خلاف رسم معمول امروزی نمی توانند بر آن حدود و ثغوری تعیین نمایند یا به عبارتی شخصیت یک صفت ذاتی اصالت وتعالی معنوی واخلاقی در شخص است نه یک نوهم وتصور در نگاه دیگران.

متأسفانه در ترازوی نامیزان زمانه آنچه که کفهء شخصیت انسان را سنگین می کند ارزش های کاذبی هستند که هیچ گاه عناصر حقیقی علو شخصیت نمی توانند باشند از آن جمله سرمایه وامکانات مادی است با این تفاوت که در گذشته متمولین جواد وبخشنده از علوم شخصیت بر خوردار بودند وزراندوزان بخیل وممسک همواره مورد نکوهش، اما امروز پول وسرمایه ذاتا صاحبش را شخصیت می بخشد در حالی که این امر تحریف شخصیت حقیقی بشمار می رود. وبازبان بازی، ریا، تملق، نوعیت لباس وغیره تعیین کننده میزان شخصیت وسبب بالا نشینی واحترام است ولوکه جاهل وهوا پرست ورندی باشد در عبای تفضل.حضرت سعدی رحمت الله علیه چه خوش گفته است :

ای درونت برهنه از تقوی کز برون جامعه ریا داری

پرده هفت رنگ در مگذار تو که در خانه بوریا داری

پس این جوان مسلمان باید معیاری حقیقی شخصیت والای انسانی را بشناسد واین گوهر اساسی را باخرمهره های جواهر نمای باب روز اشتباه نگیرد.

۲) عفت وپاک دامنی :

این سیره پیامبری به خودی خود چند صفت برجسته ای که بایسته و شایسته جوان مسلمان است مانند تعادل عقل واحساس، پایداری، اعتماد به نفس وحرمت نهادن به حقوق دیگران را نیز تفسیر می کند وبرعکس جوان شهوی وهوسباز، اسیری است در دست نفس لوامه که بندی ای این بند را نه آزادی ایست ونه اراده ای . عفت وپاک دامنی، همین مقوله ای امروز بر عناصر نا آگاه ودلباخته وانگاری غرب مایه دلتنگیاست وگریز از این بوستان پر طروات به سمت پلیدی ها وآلایش های جنسی را بالا رفتن به پلکان تمدن می پندراند، جامعه شناسان ومتولیان امور اجتماعی جوامع غرب همان جوامعی که سالهاست بی بندو باری اخلاقی را در سایه لیبرالیسم تجربه کرده اند، امروز محتاج آنند، هر چند غرق شهوات اند اما آن را تکریم می کنند وبر آن به عنوان یک ارزش ثابت اجتماعی ارج می نهند، گذشته از امراز لا علاج محصول بحران های ضد اخلاقی ، نا پایداری های روحی ورفتاری، گستن پیوندهای خانوادگی وغیره نیز از تبعات زشت مفاسد اخلاقی است که ارتکاب آن موقعیت معنوی و اجتماعی انسان را به شدت زیر سؤال قرار می دهد

۳) آزادگی وخود اتکایی :

ستم وبیداد گری ریشه های تاریخی واشکال گوناگونی دارد، هر گاه پدیده زشت ستم پذیری ومظلومیت در هر جامعه بوجود آید کسانی پیدا می شودکه به جان این جنگل خشکیده با تبرهای بران بشتابند وآتش ظلم را مشتعل نمایند. همچنان گفتند " دشوار است که ملل یا افراد از مشاهده بدبختی های همسایگان خود به فکر سود جویی نیفتند" شاید بارها مشاهده شده باشد که گدی قوی تر میدان گدایی را بر گدای ضعیف تر تنگ کرده وبه کرات آن را محل استثمار قرار داده باشد، پس غریزه استثمار گری وبهره کشی در وجود هر فردی قسما وجود دارد وگهگاه .بانه مد کشچ وفرصت تبارز پیدا می کند. ( لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم ) "خدواند بانگ برداشتن به بد زبانی را دوست ندارد مگر از کسی که بر او ستم رفته باشد " آیه مبارکه تصریح نموده است که حتی اگر به غوغا وداد وفریاد هم می شود به مقابل ظالم ایستادگی نمائید .وآن حضرت صلی الله علیه وسلم فرموده اند: " لاضرر ولا ضرار فی الاسلام ـ یعنی تحمیل وتحمل ضرر در اسلام نیست" از همین جاست که آزادگی وتسلیم ناپذیری در برابر پدیده های طاغوتی از خصایص برجسته وارزشمندی معرفی می شون که باید جوانان مسلمان از ین برخوردار باشند حکما گفته اند تحمل بیدادگری در سرشت آزادگان نیست زیرا تجارب تاریخی ثابت می کند که مردان قهرمان هر گز در برابر پدیده های ستم شعار وزور گو سر خم نکرده است وسر نوشت خود وحتی جامعه را باخود اتکای کامل، از دستبرد زور مندان حفظ کرده اند وبه این باور رسیده اند که زور مداران و زرگرایان، انسان پویا تلاشگر، مبتکر وعزت مند را به مسلخ حقارت می کشانند تا از ان کالبدی تهی وفاقد ارزش های معنوی و انسان بسازند . پس جوان مسلمان است تا عزت ازادگی را به هیچ قیمتی نفروشد وجیب شخصیت خویش را از این در گرانمایه تهی نسازد وباید بداند که جامعه زبون در پنجه ارباب زور زورمثل مرده های بی اختیار اند در دست مرده شوی ها . هنگامی که اگزیستانسیالیزم به توصیف شخص زبونی می پردازد می گوید که این شخص بدین سبب زبون نشده که وضع روحی خاصی دارد بلکه زبون است زیرا باعمال خود، خود خویشتن را زبون ساخته است هیچ کس فطرتاً زبون ساخته نشده است .

۴) اعتماد به نفس:

هر جامعه نیاز دارد تا از وجود جوانان خویش در همه عرصه های تولیدی، دفاعی، علمی، فرهنگی وغیره به نیکوترین وجهی استفاده نماید اما این ضرورت عام را چه جوانای می توانند برآورده سازند؟ مسلماً آنهایی که بخواهند افتخار خدمت گذاری واصلاح جامعه را به عهده بگیرند باید از اعتماد به نفس بالای برخوردار باشند جوانان مسلمان کشورهای اسلامی هر چند از برخی گذرگاه های تاریخی خطرناک پیروز مندانه عبور کرده اند لیکن در برخی عرصه ها به دلیل ضعف های عدید ناشی از ناهنجاری های اجتماعی، واقتصادیو...... به گونه تأسف باری به میل به غربی ها نمودند . بناءً نیاز به بیداری وآگاهی عام بیش از هر وقت دیگری متصور است تا به کمک این آگاهد« مرمچ مسلمان بخصوص جونان مسلمان ا. اعتماچ بنفس بیشترد برخورچار گردند وروحیه بالندگی وعدم قناعت به وضعیت فلاکت بار موجود در ایشان تقویت گردد ، باشد که براین سؤلات ذهن سوزء که استیلای اجانب تابکی بر ما مسلماناندوام خواهد داشت؟ آیا ما هنوز ملتی به معنی واقعی نشدهایم وهمچنان در منجلاب نفس گیر عصبیت های قومی دست وپا خواهیم زد؟ وده ها آیای دیگر پاسخ های دلنواز پیدا نمایند.

۵) پایداری هدفمندانه:

نمی توان منکر أی واقعیت شد که ما در مصاف با دشمنان مختلف وعرصهای گوناگون شکست های فاحشی را قهرا تحمل کرده ایم وهمین اکنون هم در حالت شکست بسر می بریم؛ برخی شاید احساس کنند وبگویند که زبان نگهدار! حالا چه جای این بحث هاست ؛ آخر روحیه ها تضعیف می شود و... اما باید گفت که مسلمانها باید دیگر کارد به استخوان رسیده وباید نقطه های قوت را تقویت وبر نقطه ضعف های موجود دلیرانه انگشت انتقاد گذاشت وباچشم نقد وتحقیق به قضایا نگاه کرد ؛ ولیکن در وسطیت وعادلانه باید عمل شود ، نه درعنف ووهرچه طوی.

جواهر لعل نهرو در یکی از سخنرانی هایش پس از استقلال هند می گوید: این مبارزه بر ضد هیچ کشوری نیست، این پیکار بر ضد ضعف خودمان است این ناتوانی خودمان وبر ضد عقب ماندگی خودمان است این جهاد به مراتب از پیکار استقلال طلبانه ما دشوارتر، بزرگ تر ودامنه دار تراست . نکته قابل تأمل همین کوتاهی ما در مبدرت به اصلاح فکری است که شکست ما پیامد تلخ آن بود شکستی که ضعف روز افزون ما را موجب گردید وتا هنوز هم در سراشیبی آن سریعاًدر حرکتیم. پایداری از خصوصیات بارز یک جوان مسلمان است اما أنگاه که هدفمندانه نباشد چه بسا که به لجاجت بدل شود وخود مایه درد سر قرار گیرد. درهم ریختگی های موجود را نمی توان در انتقال از این وآن ویا مداخلات خارجی ها در اموری کشورهای اسلامی از طریق نظامی ویا فرهنگی وسایر بهانه های مدارانه بهم آورد بلکه باید استقامت وپایمردی کامل به ترک مشکلات بینی رفت وباهدف اعمار بناهای ویران شده دینی ودنوی جامعه مسلمان قدم در یک راه حقیقی ونتیجه بخش نهاد. هرگاه جوانان مسلمان با نیتی خالص، آگاهی کامل، نگاهی گسترده به واقعیت های عصر وروحیه ایثار و فداکاری وارد عمل شوند بدیهی است که پیام آور غنای فکری ومعنوی آرامش سیاسی و آسایش اجتماعی در کشورها خواهند بود.