جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بررسی نقش دولت ها در گسترش عدالت


بررسی نقش دولت ها در گسترش عدالت

از آنجا که انسان یک موجود اجتماعی و به اصطلاح مدنی بالطبع است وجود دولت یک ضرورت اجتماعی برای او به حساب می آید ضرورتی که در هیچ حالتی بی نیازی از آن ممکن نیست بلکه یکی از نیازهای بدیهی و طبیعی جامعه بشری است

از آنجا که انسان یک موجود اجتماعی و به اصطلاح مدنی بالطبع است وجود دولت یک ضرورت اجتماعی برای او به حساب می آید؛ ضرورتی که در هیچ حالتی بی نیازی از آن ممکن نیست بلکه یکی از نیازهای بدیهی و طبیعی جامعه بشری است. پس باید گفت اولین شرط برای گسترش عدالت در جوامع انسانی تشکیل دولت است لذا با عنایت به اینکه انتخاب حاکم و شیوه حکومت یک تصمیم گیری اجتماعی است و می تواند در استقرار عدالت اجتماعی نیز نقش بسیار گسترده یی داشته باشد، به افراد جامعه واگذار شده است. چنانچه مردم جامعه از این حق خود یعنی حق تعیین سرنوشت به درستی استفاده کنند اولین قدم را خود به سوی گسترش و توسعه عدالت در جامعه برداشته اند. اما چنانچه در این حرکت اشتباهی صورت پذیرد مردم خود مسوول هستند و باید در جهت اصلاح و حرکت به سمت عدالت قدم بردارند. (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم)۱ بعد از برقراری حکومت می توان به موضوع رضایت مردم در برقراری حکومت به عنوان یکی دیگر از عوامل گسترش عدالت در جامعه اشاره کرد. در سیره علوی حکومت از آن همه مردم است. تمام آحاد مردم یک جامعه اعم از مسلمان و غیرمسلمان حق زندگی دارند و هیچ کس به هیچ بهانه یی نمی تواند کسی را از حق اظهارنظر محروم کند.

آداب و رسوم مردم مورد احترام است. آزار و بدرفتاری با مسلمان و غیرمسلمان ممنوع و مردود است. جلب رضایت مردم و خشنودی آنان در صدر خواسته های حکومت اسلامی قرار دارد. امام علی(ع) ۲۵ سال سکوت و دوری از سیاست و حکومت را تجربه کرده بود. اکثریت مردم جامعه نیز به رای شورای سقیفه بنی ساعده و شیوه انتخاب خلفا اعتراض نداشتند. پس امام علی(ع) نیز ضمن داشتن لیاقت و شایستگی روش سکوت و دوری خود از حکومت را ادامه داد. تا اینکه ظلم و جور و بی عدالتی برخی حکام و فرمانروایان ولایات اوج گرفت و فتنه ها ایجاد شد و در نهایت خلیفه سوم نیز کشته شد و مردم به صورت خودجوش و خودخواسته به سراغ علی(ع) رفتند و بر وی هجوم آوردند تا او را به خلافت برگزینند. وی بعد از پذیرش خلافت این گونه با مردم صحبت کرد؛ «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خدا از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش می ساختم. آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله یی بی ارزش تر است.»۲

پس پذیرش حق مردم در تعیین سرنوشت خود و رضایت مردم از برقراری آن حکومت (ضمن محدود کردن قدرت حاکم و جلوگیری از تشکیل یک حکومت استبدادی) می تواند در گسترش عدالت در جامعه موثر باشد. از جمله مسائلی که امام علی(ع) آن را در جهت استقرار عدالت اجتماعی در جامعه مهم و اساسی ارزیابی کرده، توجه به خواست عموم مردم است.موارد متعددی از سیره آن حضرت وجود دارد که زمانی ایشان می دانستند نظر اکثریت مردم صواب نبوده و نادرستی آن بر امام پیدا بود اما چون پافشاری اکثریت و نظر جمع را بر آن متفق می دیدند، می پذیرفتند و از رای خود صرف نظر می کردند. از طرفی دیگر زمانی که حضرت علی(ع) از مدینه به سمت کوفه حرکت کردند در نامه یی به مردم فرمودند؛ «پس از یاد خداوند و درود، من از جایگاه خود برون شدم.

ستمکارم یا ستمدیده، نافرمانم یا مردم از فرمانم سرکشیده، من خدا را به یاد کسی می آورم که این نامه ام بدو برسد تا چون نزد من آمد، اگر نکوکار بودم یاری ام کند و اگر گناهکار بودم از من بخواهد تا به حق بازگردم.»۳ اما به عنوان رهبر حکومت اسلامی، خود از مردم می خواهد مراقبت کنند که حکومت از معیار حق منحرف نشود و همواره ناظر کارهای حکومتی باشند. یکی دیگر از وظایف دولت ها در گسترش عدالت در جامعه به رسمیت شناختن ویژگی های انسان به ویژه کرامت انسانی است. در یک حکومت شایسته و عدالت گستر، همگان اعم از مسلمان و غیرمسلمان احساس امنیت و آرامش می کنند. در این حکومت کرامت انسانی فقط به واسطه همین خصیصه (انسان بودن) در عالی ترین درجه ممکن رعایت می شود. قرآن انسان را میان دو بی نهایت معرفی می کند؛ یک بعد حیوانی تا بی نهایت پستی و یک بعد انسانی تا بی نهایت عزت و کرامت. بشر از جنبه مثبت، موجود برتر، آگاه، امانتدار، خلیفه خدا در زمین و صاحب فضیلت و کرامت است. (علم الانسان ما لم یعلم، انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان،۵ انی جاعل فی الارض خلیفه،۶ و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر.۷)

از طرف دیگر در سیره امام علی(ع) زمانی که وی برای مالک اشتر نامه می نویسد شاهد بروز این تفکر قرآنی هستیم که گویای اهمیت کرامت انسانی در دیدگاه وی است. «ای مالک مردم دو دسته هستند. یا برادران دینی تو هستند یا در خلقت با تو برابرند.» این جمله می تواند مبنای سیاستی کاملاً عادلانه در هر جامعه یی به ویژه جامعه اسلامی باشد که در آن انسان ها به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی تحت فشار قرار نگیرند. پس لازمه عدالت انسانی به رسمیت شناختن ویژگی های انسان کریم است. و این کرامت در اسلام علی(ع) تجلی و تبلور پیدا می کند و انسان با آزادی و آفرینندگی و آگاهی به رسمیت شناخته می شود. از این رو کرامت یک شعار و یک بهانه برای عوام فریبی نیست بلکه حقیقتی است که باید در رابطه با مردم ظهور و بروز پیدا کند.

یکی دیگر از موارد وظایف دولت ها در گسترش عدالت در جامعه، قبول و پذیرش حق دگراندیشی، آزادی انتقاد و اعتراض با تاکید بر امنیت مردم است. هر کس می تواند در ضمیر خویش هرگونه اعتقاد و باوری نسبت به مذهب، اخلاق و امور دیگر داشته باشد و نمی توان به علت اعتقادات و باورهای درونی اش او را مواخذه کرد. خداوند این آزادی را به بشر داده است. در حقیقت پی بردن به چند و چون اندیشه و اعتقاد انسان امری مشکل و بلکه محال است چرا که قلمرو عرصه اندیشه درون و ضمیر آدمی است که کسی را جز خدا در آن راه و آگاهی نیست. به همین دلیل در قوانین و مقررات و احکام، به تظاهرات بیرونی افکار و عقاید توجه می شود نه به نفس اعتقادات. بنابراین تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده یی مورد تعرض و مواخذه قرار داد.۸ پس در جامعه یی که می تواند سرشار از اعتقادات و عقاید متفاوت باشد یکی از مهم ترین وظایف دولت در برقراری عدالت ایجاد فضایی برای بیان و اظهار تفکرات موجود در جامعه است تا به این وسیله مردم جامعه با عقاید متفاوت آشنا شده و ضمن شکوفا شدن استعدادهای موجود در جامعه به رشد فکری مردم نیز کمک شده باشد.

تحمل صدای دیگری که همانند من حاکم فکر نمی کند یکی از موارد مهم گسترش عدالت در جامعه است. آزادی بیان یعنی حق اظهار فکر، عقیده و سلیقه که از طریق سخنرانی یا مطبوعات و کتاب و... و مانند آن انجام می گیرد. به موجب این حق انسان می تواند عقاید و اندیشه های خود را بی هیچ ترس و نگرانی از تعقیب و توقیف و مجازات ابراز دارد. (البته در اظهار عقیده حدود قانونی وجود دارد و تا آنجا مجاز است که با نظم عمومی و حقوق دیگران مغایر و معارض نباشد.)

قرآن آدمی را به شنیدن همه سخنان و اندیشه ها و گزینش و تبعیت بهترین آنها دعوت فرموده است. از طرف دیگر و به استناد اصل امر به معروف و نهی از منکر، نظارت و کنترل رفتار و عملکرد زمامداران و مدیران کشور برعهده مردم است. این نظارت در واقع تضمین کننده حق مشارکت و تعیین سرنوشت است. پس حکومت نباید خود را بی نیاز از این نظارت بداند. با سپردن این حق به مردم در واقع حکومت قدمی به سمت توسعه عدالت برداشته است. بدیهی است نظارت در مرحله اول، اطلاع و آگاهی مردم از جریانات امور جامعه را ایجاب می کند که لازمه این کار، گردش آزاد اطلاعات در یک مجموعه مطبوعات آزاد است. پس اگر حکومتی خواستار توسعه و گسترش عدالت در جامعه است نباید با مقدس جلوه دادن حکومت حق نظارتی مردم را از بین ببرد.

این حرکت در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرمومنان علی(ع) به خوبی مشهود است که آنان نه تنها از اعتراض و انتقاد مردم ناراحت نمی شدند بلکه آنان را به این امر تشویق و ترغیب نیز می کردند. حاصل سخن اینکه با تشکیل حکومتی که از طرف مردم تحقق پیدا می کند و در آن حکومت رضایت مردم یکی از مهم ترین ارکان حکومتی به حساب می آید و انسان ها فقط به واسطه خصیصه انسانی خود دارای اهمیت و کرامت هستند و همچنین حق دگراندیشی، آزادی بیان، انتقاد و اعتراض داشته و از امنیت کامل نیز برخوردارند و حق نظارت بر حکومت برای آنان به رسمیت شناخته می شود در چنین شرایطی باید گفت تمام پله ها برای رسیدن به جامعه یی که در آن عدالت اجتماعی و اقتصادی به آسانی تحقق خواهد یافت طی شده است.

احمدرضا نجفی

پی نوشت ها؛

۱- قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۱۱

۲- شهیدی، سیدجعفر، ترجمه نهج البلاغه، خطبه سوم، ص ۱۱

۳- همان، نامه ۵۷، ص ۳۴۳

۴- سوره علق، آیه ۵

۵- سوره احزاب، آیه ۷۲

۶- سوره بقره، آیه ۳۰

۷- سوره اسراء، آیه ۷۰

۸- قانون اساسی، اصل ۲۳