دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عملیات شکلات برداری


عملیات شکلات برداری

ماجرای سفر با کاپیتان اسکاتلندی و تحویل سال نو

دریائی بودن برای خودش یک محاسنی دارد که خیلی از مشاغل دیگر از آن بی‌بهره‌اند یکی هم تحویل سال در غربت است. معلوم نیست در آسیای شرقی باشید، اروپا باشید یا کجا. هرجا که باشید الزاماً مراسم سال نو داخل کشتی و در کنار همکاران خواهید بود.

ما هم به اقتضای شغلمان از این‌گونه تحویلات بسیار داشتیم ولی شیرین‌ترین آن را با یک کاپیتان اصکهاتلندی (ترکیبی از اصفهانی و اسکاتلندی) که به رعایت اصول اقتصادی معروف و شهره می‌باشند تجربه کردیم. این کاپیتان عزیز ما از آن‌جائی که بسیار مقتصد بودند با هر کار و روشی و مراسمی که به نوعی مخارجی داشت مخالف و آن را بدون اصل و اساس می‌دانست نوعی اسراف قلمداد می‌کرد. ایشان برای خودش یک نظام طبقه‌بندی پرسنلی داشت و هرکس که از لحاظ رعایت اصول صرفه‌جوئی پیشگام بود، نمرهٔ بالاتری را دریافت می‌کرد و عزیزتر و محبوب‌تر محسوب می‌گردید تا بدان‌جا که حتی پرسنلی که مثلاً چائی نمی‌نوشیدند یک امتیاز از چائی‌خورها جلوتر بودند. برای هر نوع مصرفی امتیازی کسر می‌شد و در انتهای هر روز کارنامهٔ افراد مورد بررسی قرار می‌گرفت.

کاپیتان عزیز اعتقاد داشت ما مسرفین هرگز مدارج ترقی مالی را طی نمی‌کنیم و حتی خوردن سه وعده غذا را هم یکی از عوامل عدم پیشرفت می‌دانست چون انسان مقتصد با یک وعده غذا در روز هم می‌تواند به حیات خویش ادامه بدهد. در چنین وضعیتی حلول سال جدید نیز مصادف شده بود با حضورمان در کشتی این کاپیتان معزز، همه عزا گرفته بودیم که چه‌طور قضیه را عنوان کنیم هیچ‌کس داوطلب صحبت با ایشان نمی‌شد چون پیشاپیش نتیجه مشخص بود، تصمیم بر این شد که به‌صورت جمعی قضیه را مطرح کنیم و عاقبت نیز طی یک حرکت انقلابی رضایت ایشان را برای انجام نمادین این مراسم به‌دست آوردیم و صد البته همگی متعهد شدند که کلیه خوراکی‌های حاضر در مراسم جنبه نمایشی داشته باشد و بدون هرگونه تعرض به آنها در کمال صحت و سلامت عودت گردد.

روز موعد فرا رسید و همه اقلام خوراکی توسط فردی امین لیست‌برداری شد. تعداد سیب‌ها، پرتقال‌ها و لیتراژ شربت موجود، همه صورت‌برداری شد، شکلات هم در ظروف سربسته روی میز در کنار دیگر خوارکی‌ها گذاشته شد. چون شمارش آنها خیلی ساده نبود شکلات‌ها را در یک ظرف کریستال دردار آوردند. خلاصه طبق قول و قرارهای از پیش صورت پذیرفته همه با حسرت فقط ناظر این خوان پر نعمت بودیم و دست از پا خطا نمی‌کردیم.

با آغاز سال جدید کاپیتان سخنرانی کوتاهی ایراد فرمودند که بیشتر حول محور اقتصاد بود و این‌که چه‌قدر بشریت از عدم انضباط مالی ضربه خورده تا به این‌جا رسیده و از ما به‌عنوان پرسنلی متعهد به تعهدات و وفادار به عهد نام برد و برایمان آرزوی سالی سرشار از صرفه‌جوئی نمود، در ضمن ایشان طی مزاحی اضافه فرمودند که هرگز فکر نمی‌کردند ما تا بدین حد بتوانیم در مقابل شکممان خوددار باشیم و به راستی که با ترس و واهمه رضایت به انجام مراسم دادند.

ولی اکنون از همه ما رضایت کامل دارند که با خویشتن‌داری خود خوراکی‌های حاضر از آماج حملاتمان مصون مانده‌اند و این سخنان در حالی ایراد می‌شد که میزان ترشح اسید معدهٔ همهٔ ما برای این سفره رنگین به ماکزیمم درجه رسیده بود، در همین حال و هوا بودیم که از اتاق کنترل فرمانده را خواستند انگار یک موهبت آسمانی بر ما نازل شده و خداوند عیدی ما را فرستاده، برق شادی در نگاه همگی هویدا بود. کاپیتان که به زیرکی پی به اهداف شوم ما برده بود تنها در دو جمله خلاصه گفت: تعهد فراموش نشود، آمار به دقت برداشته شده، امیدوارم تا برگشت من امتیازی از کسی کسر نگردد.

در چهرهٔ همگی یأس جای شادی را گرفت و با رفتنش همه متفکرانه و شاید هم حریصانه به خوراکی‌ها خیره ماندیم، تنها چیزی که آمار نداشت همان شکلات‌های خارجی و خوشمزه بود که قطعاً اگر از آن ظرف بزرگ چندتائی به تعداد حاضرین کم می‌شد خیلی جلب توجه نمی‌کرد، پس به توافق رسیدیم که نفری یک عدد شکلات از ظرف برداشته و کاممان را شیرین کنیم و عجبا که این شکلات از همهٔ شیرینی‌جات و آجیل‌ها و پسته‌هائی که تا به حال در هنگام تحویل سال خورده‌ام به مذاقم خوش‌تر آمد، کلی هم بابت این قضیه مزاح کردیم و خندیدیم دقایقی بعد کاپیتان برگشت و بلافاصله نگاهی به موجودی میز انداخت، ناگهان چشمش بر روی ظرف شکلات ثابت ماند و لبخند از لبانش محو شد.

سری به معنی تأسف تکان داد و گفت: می‌دانستم که شما جماعت شکمو درست بشو نیستید و متأسفم که سال نو را با ریخت‌وپاش و بی‌برنامگی مالی شروع کردید، از تعجب خشکمان زده بود او بدون‌ این‌که حتی ظرف شکلات را وارسی کند پی به عملیات شکلات‌برداری ما برده بود، انگار فایده‌ای نداشت، با عجز و لابه خواستیم که از گناهانمان درگذرد و از سهمیه روزهای آتیمان بکاهد تا جبران مافات شود ولی باید رمز کار را بگوید با هزار قسم و سوگند راضی‌اش کردیم که نحوهٔ پی بردن به مسئله را بازگو کند و ایشان هم طبق روال خودش خیلی خلاصه و مختصر فرمودند: من یقین داشتم که شماها نمی‌توانید در مقابل این سفرهٔ رنگین خوددار باشید،

همهٔ اقلام آمارگیری شده بود، تنها شکلات‌ها بودند که امکان تهاجم به آن بیشتر بود بنابراین قبل از آغاز مراسم به مسئول آمار که شمارهٔ شکلات‌ها را کمی دشوار قلمداد می‌نمود گفتم مگسی در ظرف رها کند، تما طول مراسم این مگس در ظرف بود اما پس از خروج و سپس مراجعتم دیگر مگس را ندیدم و پی بردم که در ظرف گشوده شده و مگس گریخته است.

عادل