دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
زندگی از نگاه مرگ
در رمضان امسال ۴ سریال از شبکههای مختلف سیما به نمایش درمیآیند. سریالهایی که در ظاهر داستانهای متفاوتی دارند و کارگردانان مختلف آنها را مقابل دوربین بردهاند، اما با نگاهی به سریالهای در «مسیر زایندهرود»، «ملکوت» و «جراحت» میتوان به این نتیجه رسید که همه این سریالها از یک ایده برای قصهپردازی خود استفاده کردهاند و آن ایده، مرگ و میرایی انسان و اثرات این مرگ بر زندگی آنهایی است که زنده ماندهاند. در واقع برای اولین بار است که در سریالهای تلویزیونی که همزمان پخش میشوند، مرگ موضوع اصلی شده و از دریچه مرگ است که زندگان دیده میشوند و اعمال آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در سریال در مسیر زایندهرود، موتور داستان با مرگ مسعود آغاز میشود. قتل یک جوان به دست یک جوان دیگر باعث میشود تا زندهها آزمون زندگی را آغاز کنند. در این مسیر، زیادهخواهیها و طماعیها به نمایش در میآیند و ارتباط بین آدمها آسیبشناسی میشود. اگر مسعود که از خانه پدری رانده شده است به قتل نمیرسید، شخصیتهای در مسیر زایندهرود زیر ذرهبین نقد دراماتیک قرار نمیگرفتند.
در مسیر زایندهرود، شخصی طماع به نام فرهاد ـ برادر مسعود ـ و همسرش در یک طرف اجرا قرار دارند و در طرف دیگر حاج سماواتی ـ مسعود رایگان ـ حضور دارد که دامادش باعث قتل شده است. حاج سماواتی برای فرهاد و همسرش طعمه خوبی است تا به بهانه قتل از او اخاذی کنند. احتمالا تا پایان داستان ما شاهد این درگیریها خواهیم بود.
در سریال ملکوت هم داستان با تصادف حاج فتاح و به کما رفتن او آغاز میشود. او دچار مرگ مغزی شده و هر لحظه امکان دارد بمیرد. حالا خانواده و اطرافیان او هرکدام به این اتفاق واکنش متفاوتی نشان میدهند اما به رسم داستانهای سنتی ایرانی، عروس و داماد خانواده بیشتر از بقیه به دنبال ارث و میراث هستند. ملکوت در ادامه داستان خود ۲ ماجرا را تعریف خواهد کرد. در یک طرف حاج فتاح است که به کما رفته و یک فرشته همراه اوست تا او در برزخ تسویهحساب کند و نواقص دنیای خود را بر طرف کند. در طرف دیگر، خانواده حاج فتاح هستند که به احتمال زیاد به جان هم میافتند تا در یک نبرد خانوادگی بتوانند مال و منال بیشتری را از آن خود کنند.
در ملکوت هم مرگ باعث امتحان زندهها میشود. جالب اینجاست که زندهها چون از عالم مرگ بیخبر هستند نمیتوانند سختیهایی را که حاج فتاح میکشد ببینند شاید که درس عبرت بگیرند و از زیاده خواهی و حق و را ناحق کردن دست بر دارند. در ملکوت هم مرگ و دنیای بعد از مرگ معیار سنجش قرار گرفته است و نویسنده و کارگردان با استفاده از ذهنیت و مستندات دینی، دنیای آخرت را تصویری کردهاند. البته دنیای بعد از مرگ تاکنون به وسیله کارگردانان مختلف تصویری شده است که آخرین آنها در سریال «روز حسرت» ساخته سیروس مقدم بود. مقدم در زمان پخش این سریال درباره چگونگی تصویری کردن آخرت گفت: این تصویر من از دنیای بعد از مرگ و برزخ است. کارگردانان دیگر میتوانند تصورات دیگری داشته باشند. حالا محمدرضا آهنج هم از برزخ تصور خود را ارائه کرده است.
این تصویر میتواند برای برخی قابل قبول باشد و برای برخی نباشد. البته تاکنون سریالهای زیادی با موضوع کما رفتن یک شخص ساخته شدهاند. اولین سریال را قاسم جعفری با نام «کمکم کن» ساخت. او نیز در این سریال افراد مختلفی که به کما میرفتند را در برزخ نشان داد. برزخ قاسم جعفری بیابانی خشک و بیآب و علف بود که زمینهای آن از خشکی ترک برداشته بودند و آدمها در این بیابان سرگردان بودند و هر کدام راه رستگاری خود را میجستند. اما با پیشرفت فناوری رایانهای و تصویرهای رایانهای برزخ از سریال کمکم کن تا سریال ملکوت تغییر شکلهای مختلفی داشته است.
در سریال جراحت مرگ در لایه زیرین قصه جریان دارد. مرگ باعث ایجاد اختلاف بین افراد شده و باعث شده تا کینه و انتقام شکل بگیرد. جوانی از فامیل به دلیل حکم قصاص اعدام میشود. حالا خانواده جوان تصمیم دارند از کسانی که گمان میکردهاند در اجرای این حکم دخیل بودهاند، تقاص بگیرند. مرگ باعث شده تا دوستان و فامیلهای قدیمی از یکدیگر متنفر شوند و مدام به این فکر کنند که چگونه با انتقام گرفتن، آتش این تنفر را خاموش کنند؛ انتقام و تنفری که پایه و اساس خانوادهها را نشانه گرفته و قرار است آن را ویران کند. در جراحت هم مرگ باعث شده زندهها نیات درونی و شخصیت پنهانی خود را به نمایش بگذارند.
آیا در جامعه ما اتفاقی افتاده است که زندگی با ترازوی مرگ سنجیده میشود؟ آیا زندهها، مرگ را فراموش کردهاند که در این دنیای زمینی هر کاری که میلشان میکشد انجام میدهند؟ دنیای زمینی برای زندهها رنگ و لعابش آنقدر زیاد شده که آنها فقط با نفسانیات خود زندگی را پیش میبرند. توجه دادن انسانها به مرگ یکی از بهترین داستانهایی است که در تلویزیون میتواند روایت شود، اما وقتی در ۳سریال این موضوع محور داستان قرار میگیرد و بیننده با ۳ نگرش روبهرو میشود، شاید تطبیق دادن این سه نگاه با نگاهی که بیننده به این ماجرا دارد کمی سخت باشد. از طرفی ذهن او در یک زمان خاص از یک موضوع اشباع میشود و این اشباع میتواند او را از داستان سریال دلزده کند، هر چند سریالهای در مسیر زایندهرود، ملکوت و جراحت قصه خود را متفاوت از یکدیگر روایت میکنند، اما نمایش این حجم از نماهای بیمارستانی و تنوع مرگ در یک ماه، انتقال پیامی را که به عهده این سریالها گذاشته شده است، کمرنگ میکند.
طاهره آشیانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
سلامت هواشناسی اصفهان شهرداری تهران تهران قتل فضای مجازی سیلاب سامانه بارشی سازمان هواشناسی آموزش و پرورش باران
بانک مرکزی خودرو بنزین بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت ناسا عکاسی سامسونگ
کاهش وزن دیابت توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب