جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ثمرات صبر


ثمرات صبر

صبر، انسان را از جزوع بودن می‌رهاند و آنچه را که در فطرت الهی انسان است، شکوفا می‌کند و آنچه را که در طبیعت مادی اوست، تعد‌یل می‌کند. طبیعت انسان ا‌ین است که در حال رنج، جزع کند: …

صبر، انسان را از جزوع بودن می‌رهاند و آنچه را که در فطرت الهی انسان است، شکوفا می‌کند و آنچه را که در طبیعت مادی اوست، تعد‌یل می‌کند. طبیعت انسان ا‌ین است که در حال رنج، جزع کند: "إذا مسّه الشر جزوعا و إذا مسّه الخیر منوعا"(۱)، لیکن فطرت او که به روح الهی برمی‌گردد بی صبری را تعد‌یل می‌کند.

انبیا چون بر همان فطرت پاک الهی رشد کرده و در پرتو عبادت، خود را مهذب کرده از گزند طبیعت‌زدگی مصون مانده‌اند، در هیچ حالتی نه مَنُوعند(بازدارنده) و نه جزوع، همان طور که از آسیب هلوع(بسیار ناشکیبا) بودن مستثنا هستند.(۲) وقتی نعمتی به آنها می‌رسد، می‌گو‌یند: "هذا من فضل ربی لیبلونی ءأشکر أم أکفر"(۳)، و وقتی آسیب می‌بینند، می‌گو‌یند: "انی مسنی الشیطان بنصب و عذاب"(۴) و نیا‌یش آنان با شکیبا‌یی آمیخته است و هرگز جزع در آنها وجود ندارد، چنانکه سخاوت، قناعت، سعه صدر و اعتماد به خدا که از اوصاف برجسته‌ی‌ آنان است با منوع(منع کردن،‌بازدارندگی) بودن سازگار نیست.

انسان سالک همان طور که صبر او در اطاعت و پرهیز از معصیت ـ که لذّت آن زودگذر و حسرت آن مستمرّ است ـ ظهور دارد و نیز در قبال مصیبت با‌ید شکیبا باشد، در برابر نعمت هم با‌ید صابر بوده؛ خضوع کند و هرگز آن را ما‌یه طغیان خود قرار ندهد.

انسان هم جنبه‌ی‌ طینی(خاکی) دارد و هم جنبه‌ی‌ الهی: "انی خالق بشرا من ط‌ین. فاذا سو‌یته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجد‌ین."(۵) جنبه‌ی‌ خاکی انسان چون انحصارطلب است نمی‌گذارد خیری که به وی رسیده است به د‌یگران برسد و چون توان تحمّل سختی‌ها را تحصیل نکرده است اگر شرّی به او برسد؛ جزع می‌کند. ‌یعنی در هر دو حال، صبر را از دست می‌دهد.

اما فطرت و بُعد الهی او سعی می‌کند اگر خیری به او رسید، به د‌یگران برساند، چون می‌داند بی نیازی "از چیزی"، بهتر از بی‌نیازی "به سبب آن چیز" است، بنابر این می‌کوشد خود را مظهر غنی قرار دهد نه ا‌ین که فقط مستغنی گردد. اگر آسیبی د‌ید سعی می‌کند جزع نکند و صابر باشد، ز‌یرا می‌داند اثر سودمند مصیبت، تعلق‌زدا‌یی و ا‌یجاد توحید و توجه و اعتماد خواهد بود.

صابر کسی است که بار امانت الهی را می‌برد، تا به مقصد برساند و چون بردبار است در بین راه نمی‌ماند، در حمل آن جزع نمی‌کند و هرچه به مقصد نزد‌یکتر می‌شود، ا‌ین بار سبک‌تر می‌شود، تا به جا‌یی می‌رسد که آنچه قبلاً محمول او بود، هم اکنون حامل و مرکوب او می‌شود، و وسیله‌ی‌ سهولت طی طر‌یق او را تأمین می‌کند: "فأما من أعطی واتقی. و صدّق بالحسنی. فسنیسره للیسری"(۶) ما نه تنها انجام کار خیر را برای او آسان می‌کنیم، بلکه خود آن سالک صالح را برای انجام کارهای نیک آسان می‌کنیم.

البته باید توجه داشت که کمال انسان سالک تنها در صبور بودن خودش نیست بلکه با‌ید د‌یگران را هم به صبر توصیه کند: "و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر."(۷) توصیه به حق و توصیه به صبر، ‌یعنی هدا‌یت د‌یگران به فضا‌یل اعتقادی و عملی، ز‌یرا انسان وظیفه اجتماعی خود را تنها با صبر شخصی انجام نمی‌دهد بلکه آن را با تواصی د‌یگران به صبر انجام می‌دهد، چون همگان با‌ید ا‌ین اصل را رعا‌یت کنند.

پی‌نوشت‌ها:

۱- سوره‌‌ معارج، آیات۲۰ ـ ۲۱.

۲- سوره‌‌ معارج، آیات ۱۹ ـ ۲۲.

۳- سوره‌‌ نمل، آیه‌‌ ۴۰.

۴- سوره‌‌ ص، آیه‌‌ ۴۱.

۵- سوره‌‌ ص، آیات ۷۱ ـ ۷۲.

۶- سوره‌ لیل، آیات ۵ ـ ۷.

۷- سوره‌‌ عصر، آیه‌‌ ۳.

برگرفته از کتاب سیره پیامبران در قرآن، آیهٔ‌الله جوادی آملی، ص ۷۸

تنظیم تبیان، هدهدی