یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
از یاد رفته درام اجتماعی از جنس ایرانی
چندسالی است که ما شاهد پخش سریالهای هرشبی از شبکه های مختلف سیما هستیم. دراین بین موضوعی که می توان آن را یک اتفاق مهم و خوب دراین عرصه دانست این است که سریالهای هرشبی علاوه بر محتواهای گوناگون قدم در عرصه درام های اجتماعی گذاشته اند و همین موضوع باعث شده که این سریالها بتوانند مخاطب خاص خود را علاوه بر مخاطب عام بدست آورند. به گونه ای که مخاطبین این سریال ها هر شب به تماشای آنها نشسته اند و به نوعی این همراهی باعث شده که در مجموع مخاطبان تلویزیون رضایت بیشتری از برنامه های رسانه ملی داشته باشند.
در این بین این روزها شاهد پخش سریال ازیاد رفته به کارگردانی فریدون حسن پور از شبکه اول سیما هستیم. سریالی که با استفاده از بازیگران نام آشنا و تازه وارد به عرصه هنر در کنار هم توانسته رضایت نسبی مخاطبان را تا حدی به دست آورد. این سریال که می توان آن را در زمره سریالهای درام هر شبی سیما دانست سعی کرده که مخاطب خود را با یک قصه ساده ایرانی همراه کند.
داستان سریال کاملا ساده و بدون پیچ و خم های خیلی خاص است، همین مسئله باعث شده که برای بیننده کاملا قابل فهم و ساده باشد. ازسوی دیگر بی آلایشی فضای سریال نقطه بسیار مهمی در امتیازات آن تا اینجای کار بوده، چرا که این مسئله اثبات شده است که مخاطب ایرانی از تجملات روزافزونی که در برخی از محصولات هنری امروز سینما و تلویزیون شاهد آن هستیم همیشه گریزان بوده، در این میان از یادرفته به خوبی تا اینجا از ورطه مادی گری تصویری و تجملات خود را دور نگه داشته است.
● بومی گرایی درعین ساده نگری
این ساده نگری مثبت حتی در داستان سریال، که بدنه اصلی متن بر آن سوار شده هم کاملا قابل لمس بوده، چرا که قصه اصلی آن از زندگی یک زوج روستایی در یکی از روستاهای شمال آغاز می شود. قصه ای که به نوعی بیننده را به زندگی روستایی می برد و درکنار این زندگی پرتلاش او را با طبیعت بکر روستایی در شمال کشور همراه می کند. به واقع یکی از دلایل گیرابودن آغازین سریال همین داستان ساده اما با بار محتوایی به روز است. چرا که شخصیت گلرخ به نوعی نماد شخصیت زن ایرانی سخت کوشی است که با عشقی پاک تمام مشقت ها را برای پیشرفت همسر خود تحمل می کند. این درحالی است که یکی از مهم ترین دغدغه های امروز جامعه ما در موضوع ازدواج سطح بالای توقعات است، به همین دلیل هم به نظر می رسد که نویسنده قصد دارد از همان ابتدای داستان به بیننده پیام های موردنظر خود را انتقال دهد. سادگی داستان در ادامه آن هم وجود دارد و همین موضوع باعث شده خط سیر قصه سریال، باعث خستگی بیننده نشود. البته در این باره از این موضوع هم نباید چشم پوشی کرد که حسن پور به خوبی این موضوع را درک کرده که نباید مانند برخی سریال های دیگر سکانس ها و دیالوگ ها را کش بدهد و همین مسئله باعث شده که علاوه بر انتقال مفهوم در بخش اول سریال بیننده هم قصه را باور کند و هم جذب آن در ادامه شود.
● سکانس ها و دیالوگ های جذاب اما کوتاه
در این بین باید اشاره کرد که قصه داستان خیلی زود و به موقع وارد مرحله دوم یعنی ورود مرتضی به زندگی شهرنشینی شده. به واقع این موضوع یکی از نقاط عطف قصه از یاد رفته است. چراکه همیشه یکی از بزرگ ترین مشکلات سریال های ایرانی کش دادن فیلم و به نوعی وارد کردن سکانس هایی در سریال بوده که اگر این سکانس ها نبود مشکلی در اصل داستان ایجاد نمی شده است.
اما در صحنه دوم وقتی که مرتضی وارد فضای شهرنشینی برای تحصیل در رشته پزشکی می شود، سریال تلاش می کند تا به مسائل و مشکلات مختلفی اشاره کند، از جمله سختی های مهاجرت و تمرکز امکانات در تهران، و در کنار آن مهاجرت به خارج از کشور! اینجاست که باز هم حسن پور دو موضوع را به خوبی دریافته یکی آنکه شعار نمی دهد و دومی آنکه به مشکلات نگاهی گذرا دارد و به نوعی تاحدی که بیننده آنها را درک کند مطرح می کند و از آنها رد می شود. هرچند که می توانست بر مسئله ترکیب قومیت ها عمق بیشتری ببخشد. به خصوص لحظاتی که مرتضی در کنار دو دوست خود که یکی آذری و دیگر لر است، این نگاه ویژه بیشتر می توانست صورت پذیرد. به نوعی که انگار جمع این دوستان نمادی از ایران است. البته به هر صورت بازی ضعیف برخی نابازیگران هم یکی از نقاط ضعف این سریال است که به نظر می آید حسن پور سعی کرده برای جذابیت سریال به سمت چهره های جدید برود که این مسئله هم می تواند نقطه ضعفی برای سریال باشد و هم از زاویه دیگر مثبت!
● داستانی که بیننده را فراری نمی دهد
درباره از یادرفته باید به این موضوع هم دقت کرد که حسن پور با به تصویر کشیدن یک زندگی روستایی در ابتدای فیلم سعی کرده که به ژانر اجتماعی بومی ادای دین کند. ژانری که برخی از فیلم سازان ایرانی گاهی اوقات از آن فراری هستند و به نوعی کمتر به سراغ زندگی روستایی می روند. از سوی دیگر شخصیت مرتضی در این فیلم نماد فردی است که هویت و گذشته خود را فراموش کرده و همین موضوع یکی از امتیازات قابل توجه قصه است، چراکه هم شخصیت مرتضی تا حد قابل قبولی خود پرداخته شده و هم اغراقی صورت نگرفته! این درحالی است که در برخی سریال هایی که تا همین چند وقت پیش از تلویزیون پخش می شد اغراق در داستان و در پرداخت شخصیت تا حدی بود که بیننده آن را باور نمی کرد و از آن خسته می شد. باید قبول کرد که حسن پور دقیقاً برعکس سریال هایی مانند سریال ستایش نه خیلی اغراق کرده است و نه خیلی هر سکانس و دیالوگ را بیهوده کش داده! هر دو موضوعی که در ستایش به شدت به چشم می خورد.
به هر ترتیب از یاد رفته را باید جز آن دست سریال هایی دانست که جایشان در سیمای ملی خالی است، و اقبالی که از این سریال شده بیانگر آن است که بیننده به شدت به روایت زندگی ساده نیاز دارد و از اغراق و تجمل گرایی خاص عرصه هنر امروز گریزان است.
باید باور داشت که درام اجتماعی در صورت پرداخت صحیح و با نگاه بومی می تواند هم به بینش بیننده کمک بزرگی کند و هم در انتقال پیام ها نقش مؤثری داشته باشد که از قرار معلوم تا به اینجای کار از یاد رفته در این موضوع موفق بوده است.
رضا فرخی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست