یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

خانواده مهمترین نهاد تربیت


خانواده مهمترین نهاد تربیت

خانواده به عنوان مهمترین نهاد تربیتی اگر كاركرد خود را بدرستی انجام دهد و به شكل كلیتی كه تشكیل شده از افراد است, بتواند انسان های سالمی را تحویل جامعه دهد, آن وقت است كه می توان به آینده آن جامعه امیدوار بود پدر, مادر, خواهر و برادر در فرهنگ عامه, تشكیل دهنده خانواده هستند كه در تقسیم بندی دیگری از دو دسته والدین و فرزندان نیز نام برده می شود

خانواده به عنوان مهمترین نهاد تربیتی اگر كاركرد خود را بدرستی انجام دهد و به شكل كلیتی كه تشكیل شده از افراد است، بتواند انسان های سالمی را تحویل جامعه دهد، آن وقت است كه می توان به آینده آن جامعه امیدوار بود. پدر، مادر، خواهر و برادر در فرهنگ عامه، تشكیل دهنده خانواده هستند كه در تقسیم بندی دیگری از دو دسته والدین و فرزندان نیز نام برده می شود. تمام افرادی كه در یك جامعه زندگی می كنند، برخاسته از خانواده ها بوده و فارغ از نقش اجتماعی شان در خانواده خود نقش پدر، مادر یا دیگر اعضا را برعهده دارند.

زندگی دو انسان در برهه ای از زمان به هم گره می خورد و حاصلی كه از این گره پدید می آید، نهادی است كه بنیان فرهنگی و اخلاقی یك اجتماع را پایه گذاری می كند. اگر در این شروع، اشتباهی صورت بگیرد، نتایج وخیم آن تا مدت های بسیار مدید، نه تنها گریبانگیر خانواده تشكیل شده است، بلكه اثرات سوء آن در جامعه نیز تسری می یابد و در دیدی كلان تر می تواند اساس و بنیاد دیگر خانواده ها را نیز تحت تاثیر قرار دهد، چه آنكه امروزه جوامع شهری به لحاظ درهم تنیدگی مناسبات روزمره، تا حد بسیار زیادی به مانند نخ تسبیح عمل می كنند و همان طور كه عامل پیوند و نزدیكی خرده فرهنگ ها به یكدیگر هستند، می توانند آسیب ها را نیز منتقل كنند. فرد برآیند آنچه در جامعه می گذرد را با خود به خانه می برد و برعكس هر آنچه در داخل خانه اتفاق می افتد، اثرش را می توان در اجتماع مشاهده كرد. به طور خلاصه بین خانواده و جامعه یك نسبت مستقیم و اثرگذار وجود دارد. انتخابی كه براساس عقل، توافق و همدلی باشد، یك نهاد آرام متعادل و سالم را شكل می دهد، اما اگر این انتخاب احساسی و حساب نشده باشد، خانواده ای را شكل می دهد كه بنیانی سست و ضعیف دارد و در اثر كوچكترین ناملایمتی از هم گسیخته خواهد شد و این از هم گسیختگی را به اعضای دیگر جامعه نیز سرایت خواهد داد.تشكیل خانواده، قدم اول در مسیری است كه از آن به زندگی مشترك یاد می شود. در واقع هم اكنون زن و مردی وجود دارند كه با آمدن فرزندان، نام پدر و مادر به خود می گیرند و به طور كل والدین نامیده می شوند، مسئولیت با تولد اولین فرزند شروع می شود، گرچه زن ومرد قبل از تولد فرزندانشان نیز نسبت به هم مسئول هستند و باید وظایفی را در قبال یكدیگر انجام دهند، اما تولد فرزند و اضافه شدن او به جمع خانواده، فاز دیگری را می گشاید كه از آن با نام آشنای تربیت یاد می شود. بسیار شنیده ایم كه می گویند فرزند عزیز است، اما تربیتش عزیزتر است. تربیت فرزند به معنای فرآهم آوردن مقدمات لازم برای به فعلیت رسیدن قوای او طی راه پرفراز و نشیب زندگی بوده و این عمل، نیازمند آگاهی و تمرین عملی است. اگر پدر و مادر درجهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود كوشا باشند، قدم اول زندگی را به جای فرزند خود برداشته اند.محیط خانواده اولین محیط اجتماعی است كه فرزند تجربه می كند، او از اعضای خانواده بویژه پدر و مادر بیشترین تاثیر را می پذیرد، زیرا فرزند در بدو امر تحت حمایت های پدر و مادر خودبوده و همواره شاهد است كه ضعف های او را والدینش جبران می كنند و تغذیه و پرورش او را بی هیچ چشمداشتی انجام می دهند. این تجربه موجب اطمینان فرزند نسبت به آنها می شود و این اطمینان، باعث پذیرندگی او از پدر و مادر است و به قولی محیط خانواده اولین كلاس درسی است كه انسان ها تجربه می كنند، اگر در این كلاس، عقاید صحیح و راه درست زندگی كردن به انسان آموخته شود، نه تنها راه سعادت فرد، بلكه تعالی جامعه آینده نیز تا حدود زیادی روشن خواهد بود، زیرا یكی از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و بعد در مدرسه، آماده سازی او برای زندگی در اجتماع است. به همین دلیل برخی آموزش ها برای او ضروری است و باید آن آموزش ها از خانه شروع شود. البته این نكته را نیز نباید از نظر دور داشت كه والدین در تربیت فرزندانشان می بایست با آگاهی از تفاوت های خود و فرزندان، از حیث فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی، ظرف مكانی و زمانی زندگی خود را در نظر بگیرند و با توجه به این موارد، فرزندشان را برای ورود به اجتماع آماده كنند.

این بحث از آنجا مهم به نظر می رسد كه در جامعه كنونی ما با توجه به ناهنجاری های فرهنگی و همچنین شرایط دشوار اقتصادی، عده ای عقیده دارند كه خانواده نقش سنتی و تاثیرگذار خود را از دست داده است، به طور مثال، پایین آمدن سطح زندگی و فشار اقتصادی باعث شده تا نقش پدر به عنوان شخص اول خانواده به علت حضور بیشترش در خارج از خانه جهت تامین معاش كمرنگ شود كه همین عدم حضور كافی بین اعضای خانواده خودبه خود از تاثیرگذاری پدر بر فرزندان می كاهد، همچنین به دلیل گسترش ارتباطات و جهانی شدن فرزندان، به دلیل آنكه دسترسی آسانی به اطلاعات دارند، به نوعی خود را یك گام جلوتر از پدر و مادر تصور می كنند و در این حالت بیشتر احساس استقلال و فردیت به آنها دست می دهد. در اینجاست كه تربیت با توجه به ظرف مكانی و زمانی معنی پیدا می كند، در این حالت بیهوده ترین كارها جنگیدن با زمانه یا به عبارت بهتر استفاده از روش تربیتی غیرمنعطف به هیچ عنوان جوابگوی اقتضائات كنونی نخواهد بود. یك پدر و مادر دوراندیش سعی می كنند ابزار را به خدمت خود درآورند و با توجه به امكانات و شرایط موجود، فرزندانشان را برای ورود به جامعه آماده كنند.

بنابراین نباید این نكته را از نظر دور داشت كه فرزندان امروز ما پدران و مادران فردا هستند و تاثیری كه ما امروز روی آنها می گذاریم، ممكن است اثراتش تا چند نسل ادامه داشته باشد و تاثیر مستقیم خود را بر جوامع آینده نیز تحمیل كند. آنچه مسلم است امروز فردفرد ما كه تشكیل دهنده خانواده ها و جامعه پیرامونمان به حساب می آییم، مسئول فردا و فرداهای نسل های بعدی نیز هستیم، همان طور كه نسل های گذشته تاثیرگذار بر هر آنچه كه ما امروز هستیم، بوده اند.