سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
رمضان در فرهنگ مردم
نور خورشیدچون از پنجره های گوناگون به رنگهای گوناگون عبور می کند خود نیز به جامه هر یک از این رنگها درمی آید. به همین سان دین نیز چون در میان اقوام گوناگون تجلی می یابد به لباس آن قوم درمی آید و در هر جا هیاتی می یابد متفاوت از جای دیگر. این نوشتار کوششی است برای نمایاندن اشکال فرهنگی رمضان در تمدن ایرانی.
● پیشواز و فراهم نمودن تدارکات ماه رمضان
چهرهی تمام شهرها و روستاهای ایران از نیمهی ماه شعبان دگرگون میشود و همهی مردم در جنب و جوش و آماده ساختن خویش برای استقبال از ماه مبارک رمضان، ماه عبادت، ماه پرهیز از گناه، ماه پالوده شدن از دوگانگی و ماه نزدیک شدن به پروردگار هستند. از چند روز قبل از ماه رمضان، مردم به نظافت و پاکسازی خانهها، محلهها، کاروانسراها، تیمچهها، بازارها، دکانها، تکیهها، مساجد، حسینیهها و حتی حمامهای عمومی میپردازند. زنان و دختران به خانهتکانی و تمیز کردن و شستشوی اثای خانه و تهیهی مایحتاج ماه رمضان مشغول میشوند و مردها به کسب و کار خود سر و سامان میدهند تا بتوانند با فراغت بیشتر و خیالی آسوده در ماه مبارک رمضان به عبادت بپردازند. زنها و دخترها برای نظافت خانه ابتدا فرشها و اثاث خانه را در حیاط جمع میکنند و پس از جارو و گردگیری اتاقها به تمیز کردن اسباب خانه مشغول میشوند و بعد از اتمام نظافت، دوباره هر چیز را در جای خود میگذارند.
لباسها را که اکنون با صابون یا پودر رختشویی میشویند؛ در قدیم با چوبک یا به قول یزدیها با «اشنوم» میشستند. بعد از شستن لباسها آنها را در آفتاب پهن میکنند و پس از خشک شدن اتو میکشند و برای ماه رمضان آماده میگذارند.
در قدیم که اتو وجود نداشت؛ پس از خشک شدن لباسها، آنها را تا میزدند و در بقچه میپیچدند و در صندوق و «یخدان» میگذاشتند. در بسیاری از شهرهای کوچک و روستاها، زنها لباسهایشان را سر جوی آب یا لب رودخانه میشویند. از جمله در نوایگان داراب فارس، چند روز پیش از ماه رمضان، زنهای آبادی با هم قرار میگذارند و صبح زود هر یک از زنها لباسهای شستنی را در تشت میریزد و یک غلف (کماجدان مسی یا دیگ سنگی) بزرگ و یک بغل هیمه (هیزم) برمیدارد و به «ترخونه» (لب رودخانه) میبرد.
هر کدام از زنها برای خود لب رودخانه با سه تا سنگ اجاق دستی کوچکی میسازد و با هیمه اجاق را روشن میکند و غلف را پر از آب کرده روی اجاق میگذارد. وقتی آب گرم شد، آب را توی تشت میریزند و رختها را خیس کرده با صابون یا چوبک میشویند. لباسهای شسته شده را روی سنگهای کوهی، بالای سر رودخانه که به «بند قلعه» مشهور است در آفتاب پهن میکنند. زنها در ضمن رختشستن چنان جار و جنجالی راه میاندازند که همهمهشان تا نزدیک آبادی شنیده میشود. زنهای پیلهور هم موقع را مناسب دیده اجناسشان را برای فروش لب رودخانه میآورند و با صدای بلند میفروشند. در فاصلهای که زنها منتظر خشک شدن رختهایشان هستند؛ شالدستمال محتوی ناهارشان را که بیشتر نان و پیاز است از دور کمرشان باز میکنند و روی زمین پهن کرده میخورند. بعد از خوردن ناهار، یکی دو ساعت از ظهر گذشته، رختها را جمع میکنند و توی تشت میریزند و تشت و غلف را روی سرشان میگذارند و راهی آبادی میشوند. زنان روستای «خوانیک» «علیای بیرجند» هم لباسهای خود را در رختشوخانه میشویند رختشوخانه اتاقکی است که روی آب قنات بنا کردهاند. روز قبل از ماه رمضان زنان آبادی رختهایشان را برمیدارند و به رختشوخانه میروند. هر کدام از زنان کنار رخشوخانه اجاقی برپا میکنند و دیگ پر از آبی روی اجاق گذاشته؛ رختها را با کمی «اشخار» (مادهای گیاهی و تمیزکننده است) و نوعی گل سفید توی دیگ ریخته میگذارند ساعتی بجوشد. بعد رختها را از دیگ بیرون آورده روی سنگ میگذارند و با «لتک» (چوب مخصوصی که با آن لباس خیس و چرک را میکوبند) میکوبند تا چرک آنها گرفته شود. پس از شستن لباسها، زنان در همان رختشوخانه آب گرم میکنند و تن و بدنشان را هم میشویند. برای تمیز کردن دست و پا نیز از اشخار و گِل سفید استفاده میکنند. بعد لباسها را روی سرشان میگذارند و به خانه میبرند و در آفتاب پهن میکنند و برای ماه رمضان کنار میگذارند.
در فارس نیز برای شستن لباس از مادهای به نام کنگرزر استفاده میکنند. بعد از شستن رخت و لباس، نوبت تمیز کردن فرش میرسد. فرشها را به حیاط یا بام خانه یا کوچه و یا به صحرا میبرند و با چوبدستی، خوب میتکانند تا گرد و خاک آن از بین برود. آنهایی که وسواس دارند؛ فرشهایشان را میشویند تا تمیز و طاهر شود. اما در شهرهای مرکزی و کویری مثل یزد بهعلت کمبود آب کمتر دیده میشود کسی فرشش را بشوید.
آنهایی هم که حوض دارند؛ برای ماه رمضان آب حوض را خالی میکنند و آب تازه میاندازند.
● پیشواز ماه رمضان
در روستای آوانک طالقان، بسیاری از مردم سه روز اول و وسط و آخر ماههای رجب و شعبان را روزه میگیرند و عقیده دارند با روزهی ماه رمضان خداوند ثواب سه ماه روزه برای آنان ثبت میکند. هر کس این ایام را روزه بگیرد میگویند: «روزهی سه ماهان» گرفته است. بعضیها هم تنها سه روز آخر ماه شعبان را روزه میگیرند و به پیشواز ماه رمضان میروند.
در فرنق خمین عدهای یک روز و بعضی دو تا سه روز قبل از ماه رمضان روزهی پیشوازی میگیرند. این روزه را روزهی نذری میگویند و از خدا حاجت میطلبند که دردشان را دوا کند؛ مسافرشان را به سلامت از سفر باز گرداند؛ قرضشان را ادا کند؛ اولادای به آنها عطا کند؛ زیارت قبور ائمه علیهالسلام را قسمت آنها کند؛ گناهانشان را بیامرزد و روزی بلند و حلال نصیب آنها بگرداند. آنهایی هم که از سال قبل یا سالهای قبل روزه بدهکارند؛ چند روز قبل از ماه رمضان به نیت ادای قرضشان روزه میگیرند.
در رفسنجان اکثر مردم یک روز قبل از ماه رمضان روزه میگیرند و به پیشواز ماه رمضان میروند. آنهایی هم که از سالهای قبل روزهی قرضی دارند بهازای روزهایی که بدهکارند روزه میگیرند. وقتی دو نفر بهم میرسند اولی میگوید من پیشواز ماه رمضان رفتهام و آن طرف اگرموفق نشده باشند به پیشواز برود می گوید: « خرم لنگ بود نتوانستم برم پیشواز»
در شهرهای گیلان از جمله در رشت و بندرانزلی به پیشواز رفتن ماه رمضان «پیشاشو» گویند و اکثر مردم پیشواز از ماه رمضان را مستحب میدانند و در این امر مصّرند.
● رؤیت هلال در شب اول ماه
در شهرستان یزد برای رؤیت ماه مردم غروب روز آخر ماه شعبان به بالای منارهها، گلدستهها، تکیهها، پیشطاق مساجد و پشتبامها میرفتند و با نگاه دقیق در آسمان به جستجوی ماه میپرداختند و در صورت مشاهدهی ماه اعمال مخصوص ماه رمضان را به جا میآوردند. همگانی شدن مراسم آغاز ماه رمضان در صورتی بود که «اعلم بلد» (مجتهد جامع الشرایط را گویند که قول او بر همگان فرض و واجب است. ) به آن حکم میکرد و برای اینکه او به آغاز ماه حکم کند؛ باید شخصاً ماه را میدید یا بهگفتهی عده زیادی که ماه را دیده بودند یقین حاصل میکرد و یا به قول دو نفر مؤمن عادل اکتفا میکرد. اعلم بلد، بعد از به جا آوردن نماز جماعت مغرب و عشا به منبر میرفت و ضمن خواندن خطبه، آغاز ماه رمضان را به اطلاع حاضران میرساند. بعد مؤذن به گلدسته مسجد میرفت و اذان میگفت. بعضی از افرادی هم که صدای اذان را میشنیدند به اذان گفتن میایستادند تا صدای اذان به دورترین نقاط برسد و مردم از حکم مطلع شوند. اگر هوا ابری و رؤیت ماه غیرممکن بود؛ افرادی را به آبادیها و شهرهای نزدیک که افقشان با افق شهر یکی بود و احتمال میدادند آسمان آنجا صاف است میفرستادند تا به رؤیت ماه اطمینان حاصل کنند. مردم اگر از این راه هم به دیدن ماه موفق نمیشدند؛ به خانههایشان میرفتند و منتظر حکم مجتهد میماندند. درصورتیکه شب از نیمه میگذشت؛ و دیدن ماه ثابت و معلوم میگشت بوسیلهی نواختن نقاره دیدن ماه را اعلام میکردند. چنانچه تا سحر دیدن ماه ثابت نمیشد؛ مردم سحری میخوردند و روزه میگرفتند تا اگر ماه رمضان آغاز شده باشد از تکالیف دینی غافل نمانند. اگر تا قبل از ظهر اطلاع مییافتند که ماه رمضان آغاز نشده است؛ روزه را میشکستند. در غیر این صورت روزه را ادامه میدادند.
از عقاید مردم در مورد دیدن ماه نو آن است که به محض رؤیت ماه چشمشان را میبندند و سعی میکنند روی قرآن یا نام خدا یا ظرف آب یا سبزه و یا روی زیبا بگشایند و صلوات بفرستند. همچنین عقیده دارند در لحظهی دیدن ماه نو هر حاجتی از خداوند طلب کنند برآورده خواهد شد.
در صغاد آباده فارس اگر چهار نفر مؤمن موفق به دیدن ماه نو شوند متفقاً به در مسجد جامع که وسط صغاد واقع شدهاست میروند و به مؤذن میگویند: «جار بکش، امشب حتماً شب نیت است» مؤذن هم روی بام یا گلدسته مسجد میرود و با صدای بلند میگوید: «مؤمنین، ماه نو را دیدهاند. خود را برای سحری خوردن و روزه گرفتن آماده کنید.» اگر هوا ابری باشد و موفق به دیدن ماه نشوند چند نفر را به شهرهای آباده و «قمشه» (شهرضا. این شهرستان در قدیم جزء استان فارس بود و هماکنون جزء شهرستانهای استان اصفهان است) یا آبادیهای اطراف میفرستند تا از دیدن ماه مطلع شوند. در اصطهبانات فارس به محض دیدن هلال ماه مبارک رمضان چند توپ شلیک میکنند تا همهی مردم باخبر شوند.
در جهرم فارس مردم برای دیدن ماه نو به «کوه البرز» (کوه البرز کوهی است نزدیک شهرستان جهرم) که مشرف به شهر است میروند و با دیدن ماه چشمشان را میبندند و آن را روی انگشتر فیروزه یا درخت سبز یا آب روان و یا قرآن میگشایند. اگر هیچ کدام از این چیزها نبود؛ چشمشان را روی سکّه باز میکنند.
در کازرون فارس بعد از دیدن هلال ماه رمضان سه صلوات میفرستند و میگویند: «خدایا یک ماه قدمدار و مبارکی رو همهی شیعیون (روی همهی شیعیان) نو شده باشد» یا گویند: الهی ماه شریف و مبارک و با برکتی رو همهی عزیزون و غریبون (عزیزان و غریبان) نو شده باشد مردم اراک وقتی هلال ماه رمضان را میبینند به یکدیگر تبریک میگویند و آروزی توفیق روزه و عبادت برای خود و دیگران میکنند. اراکیها نیز هنگام دیدن ماه سعی میکنند چشمشان را روی قرآن یا آب روان بگشایند. بعضی آب روان را روشنایی و بعضی سرگردانی میدانند. عدهای هم ماه را در آیینهای که روبهروی ماه نگه میدارند مشاهده میکنند و دیدن ماه را در آیینه مبارک میدانند. در اراک هنگام رؤیت ماه رسم است چند پیرمرد به پشتبام یا گلدسته مساجد بروند و اذان اول بگویند.
در قمصر کاشان برای دیدن هلال ماه رمضان مردم به بام خانههایشان میروند و با خود یک کلامالله مجید، یک آیینه و یک سینی که داخل آن یک ظرف آب که کمی سبزی خوردن در آن است میبرند. روی فرش رو به قبله مینشینند، آنگاه آیینه را به سمت آسمان میگیرند و آن قدر جا به جا میکنند تا ماه را در آیینه ببینند. بهمحض مشاهدهی ماه یک شخص باسواد با صدای بلند سورهی یاسین را قرائت میکند و دیگران در دل همراه با او سورهی یاسین را میخوانند. بعد یک حمد و سه قل هوالله خوانده و چند صلوات میفرستند. سرانجام هر یک از افراد جرعهای از ظرف محتوی آب و سبزی مینوشند و عقیده دارند خوردن آب و سبزی به آنها نیروی قناعت میدهد و موفق میشوند بدون ناراحتی ماه مبارک رمضان را روزه بگیرند. بعد از این اعمال یک نفر طبل میزند تا اگر کسی ماه را ندیده باشد مطلع شود. در ضمن در قمصر، باز گشودن چشم را بعد از دیدن هلال در صورت سادات شگون میدانند و سعی میکنند وقتی هلال ماه رمضان را دیدند به صورت سید یا سیدهای نگاه کنند. سادات هم وقتی ماه را میبینند به سینهی خود نگاه میکنند و صلوات میفرستند. در تاکستان قزوین پس از رؤیت ماه نو بر آیینه و قرآن مینگرند. کسانی هم که در سینه خال دارند پس از مشاهدهی ماه به سینهی خود نگاه میکنند و معتقدند چون این خال خدایی است برای آنها خوشبختی میآورد. زنانی که بچه ندارد؛ دختر بچه یا پسر بچهای خوشرو را با خود به بام میبرند و به محض دیدن ماه به روی او نگاه میکنند و از خدا میخواهند که به آنها بچهای سالم و زیبا عطا کند. در لُهران طالقان در آغاز هر ماه، از جمله در ماه رمضان، روز اول ماه کودکی را به خانه میآورند. کودک چند دقیقهای در خانه میماند و به او تنقلاتی مثل گردو، سنجد، کشمش و یا پول میدهند. آنگاه او را با محبت به خانهی خودش میفرستند. معتقدند چون کودکان معصوم هستند خوشقدم میباشند و خیر و برکت با کودکان به خانهی آنها میآید و تا آخر ماه، زندگی افراد خانواده به خوشی و تندرستی خواهد گذشت.
در مشهد عقیده دارند وقتی هلال ماه رمضان را دیدند باید به شمشیر نگاه کنند. اگر شمشیر نباشد به سبزه، به گل، به آب یا به چراغ نگاه میکنند. اگر هیچ کدام از اینها نبود به کف دست راستشان نگاه میکنند و صلوات میفرستند و دست را به صورتشان میکشند یا اینکه چشمشان را میبندند و یک نفر برایشان قرآن میآورد و یک حبه قند در کف دستشان میگذارد. آن گاه چشمشان را بر روی قرآن باز میکنند و قند را در دهانشان میگذارند. بعضیها نیز چشمشان را میبندند و کورمال کورمال دستشان را به دیوار میگیرند و تا لب حوض میروند و به آب نگاه میکنند. زنان مشهد برخلاف زنان قزوین و طالقان عقیده دارند نباید با دیدن هلال ماه رمضان به صورت کودک نگاه کرد. والاّ تا آخر ماه رمضان زمین میخورند. اهالی روستای خوانیک علیای بیرجند هم عقیده دارند هلال ماه مبارک رمضان را باید با یکی از این پنج چیز نو کنند، کف دست راست، آینه، روی دختر باکره، آب روان و سبزه و معتقدند چنانچه تا سه شب موفق به دیدن ماه نشوند؛ باید سه مرتبه روی زمین به طرف مغرب بغلتند تا آن ماه بر آنها خوش و میمون سپری شود وگرنه غم و اندوه به سراغشان خواهد آمد.
● آداب سلاطین در ماه رمضان
در ماه رمضان ادارههای دولتی به جای روز، شب کار میکردند. بساط افطار در دربار گسترده میشد. سپس شاه [ناصرالدین شاه] نیز به کارها رسیدگی میکرد [و] وزیران را به حضور میپذیرفت. در اندرون، مجلس مفصل برای وعظ و نماز تشکیل مییافت. میان تالار طنبی که شرح آن گذشت؛ پرده زنبوری میکشیدند. آنسوی پرده، منبری نهاده و ترتیب مهرابی [؟محرابی] میدادند و شیخ سیفالدین برادر شیخالرئیس که از شهزادگان و به لباس اهل علم درآمده بود؛ به نماز میایستاد و اینسوی پرده زنبوری، بانوان صف آراسته؛ اقتدا میکردند. پس از نماز شیخ مزبور به منبر میرفت و خانمها از پس پرده، سئوالهای مذهبی مطرح میکردند. آن مرحوم که در حرکت دادن سر و دست و ابرو، ماهرتر از بیان و تقریر بود؛ جوابهایی میداد که کمابیش چیزی از آن مفهوم نمیشد و مقارن غروب، مجلس پایان مییافت. شبها زنهای سالخوردهی شاه در منزل یکدیگر محفلی تماشایی برای مقابلهی قرآن و طرح مسائل شرعی برپا میساختند و شیخالدوله قاری نابینا، اصلاح قرائت و حل مسائل میکرد. زنهای بهاصطلاح عاقله، پس از ادای مختصر آدابی، بهدور هم گردآمده؛ پیچاز بازی میکردند و بانوان جوان پس از افطار و نماز ـ تا سحرگاه ـ به صحبتهای مناسب سنّ و شوخی و خنده میگذراندند. در ۳ شب احیاء، اهل اندرون در تالار طنبی نماز قضا بهجا آورده و قرآن سر میگرفتند و نیز الغوث ـ که یکی از اعمال مخصوص شبهای مزبور است ـ خوانده و هر بندی از آن را به شیشه گلاب یا چند شاخه نبات و حب قند میدمیدند.
● مجالس ختم قرآن در ماه رمضان
▪ مجلس مردانهی ختم قرآن
محل برگزاری ختم قرآن مردها اغلب در مساجد است. در بهار و تابستان در صحن یا پیش طاق مسجد و در پاییز و زمستان در شبستان یا به قول یزدیها در گرمخانهی مسجد مجلس قرآن برپا میشود. معمولاً بعد از نماز صبح یا ظهر و یا عشاء اغلب آنهایی که در نماز جماعت شرکت میکنند دور تا دور شبستان، پشت به دیوار مینشینند و قرآنشان را که از خانه آوردهاند در دست گرفته و آماده شرکت در ختم قرآن میشوند. آغاز کننده کسی است که سمت رهبری گروه را دارد و به خاطر استادیش در قرائت قرآن لقب «قُراء» گرفتهاست. این شخص در صدر مجلس مینشیند و با خواندن آیاتی از اول یک جزء قرائت قرآن را آغاز میکند. پس از خواندن چند آیه نوبت به شخصی که سمت راست قراء نشسته است میرسد و به این ترتیب هر کدام از شرکتکنندگان آیاتی از قرآن را میخوانند. قُراء نیز با دقت گوش میدهد و غلطها را تصحیح میکند. نوبت هر کس که تمام میشود قراء با گفتن «غفرالله» نوبت را به نفر بعد میدهد و او دنبالهی سوره را قرائت میکند. اگر ماه رمضان سی روز باشد هر روز یک جزء از قرآن خوانده میشود اما اگر ماه ۲۹ روز باشد ده روز آخر ماه هر روز چند آیه بیشتر خوانده میشود تا روز ۲۹ که جزء سیام هم تمام شود و یا اینکه روز بیست و هشتم و بیست و نهم یک جزء و نیم از قرآن خوانده میشود. مشهدیها معتقدند قرآنی را که در ماه رمضان آغاز میکنند باید حتماً تا آخر ماه تمام کنند وگرنه قرآن نفرینشان میکند یا قرضدار میشوند.
▪ مجلس ختم زنانهی قرآن
محل برگزاری ختم قرآن زنانه در خانهی «ملا» یا خانهی زنان مؤمنه یا آنهایی که قرآن را صحیح میخوانند یا به نوبت در خانهی شرکتکنندگان است. در ماه رمضان در هر محله از هر شهری چندین مجلس زنانهی قرائت قرآن برپا میشود و اغلب مجالس صبحها که زنان فراغت بیشتری دارند برگذار میشود. رهبر قرائت قرآن زنان، زنی به نام «ملاّ» یا زن دیگری است که قرآن را بدون غلط و با قرائت صحیح میخواند. در خانه یا محلی که زنان ختم قرآن برگزار میکنند نباید مرد بالغی باشد و مردان قبل از حاضرشدن شرکتکنندگان از خانه بیرون میروند. در مجلس ختم قرآن زنانه هر روز قبل از قرائت قرآن ابیاتی در مدح پیغمبر و ائمه اطهار (ع) میخوانند و صلوات میفرستند و بعد قرائت قرآن را آغاز میکنند.
در فرنق خمین هم در ماه رمضان برای شادی روح اموات ختم قرآن میگیرند. مخصوصاً در شبهای نوزدهم تا بیست و سوم. هر کس که مایل است ختم قرآن بگیرد روز مقرر افطاری تهیه میبیند. افطاری هم عبارت است از حلوا، شیربرنج، پلو خورش، مرباهای مختلف، پنیر، ماست و نان فطیر شیر که با شیر و روغن و آرد گندم پخته میشود. آنگاه آن شخص به مسجد میرود و یکی از قرآنهای مسجد را که در سی جزء است و در جعبهای قرار دارد به امانت میگیرد و به خانه میآورد. هر سه جزء از سیپاره یا هر شش نیم جزء از شصت پاره یا هر دوازده جزء از یکصد و بیست پاره قرآن را برای هر یک از قرآنخوانان به در خانهاش میبرد. پس از سلام و احوالپرسی از آن شخص دعوت میکند برای ختم قرآن و صرف افطار به خانهی او برود. به این ترتیب ده، دوازده نفر برای قرائت قرآن و عدهای هم به عنوان مهمان دعوت میشوند. بعد از ظهر قاریان و مهمانان به خانه صاحب ختم میآیند و در اتاق مخصوصی که فرش شده است دور تا دور مینشینند و مشغول قرائت قرآن میشوند. ختم قرآن تا نزدیک غروب ادامه مییابد و با بلند شدن صدای اذان، ختم قرآن تمام میشود و همه آمادهی افطار میشوند. سفرهای وسط اتاق پهن میکنند و با خوراکیهایی که تهیه دیدهاند از مهمان پذیرایی میکنند و به این ترتیب مراسم ختم قرآن پایان میپذیرد. ناگفته نماند هر روز ختم قرآن در خانهی یکی از کسانیکه نذر دارند بر پا میگردد.
در گازار بیرجند کسانی که قصد ختم قرآن دارند و خود سواد ندارند از چند ملاّ، معمولاً سی ملای باسواد خواهش میکنند. برایشان ختم قرآن بگیرند. به این ترتیب بانی ختم قرآن غذا یا حلوایی درست میکند و بهطور مساوی به در خانهی قاریها یا ملاّها میبرد. همواره با این غذا یا حلوا نام جزوی از قرآن را هم بر روی کاغذ مینویسد و به آن ملاّ میدهد و از او خواهش میکند آن جز و قرآن را برایش بخواند. ملاّ هم در اولین فرصت، در ماه رمضان آن جز و قرآن را قرائت میکند و ثوابش را هدیه بانی میکند. با این عمل معتقدند خداوند ثواب ختم قرآن را برای بانی منظور میکند......
● شأن قرائت سورههای مخصوصی از قرآن شریف در ماه مبارک رمضان
▪ سورهی توحید: یزدیها عقیده دارند سعادت خواندن سورهی شریفهی توحید در ماه مبارک رمضان نصیب هر کسی بشود برای او افتخار است. آن شخص باید سه مرتبه سورهی توحید را بخواند و در روایات آمدهاست هر کسی سه مرتبه سورهی توحید را بخواند ثواب خواندن یک ختم قرآن را میبرد. همچنین عقیده دارند خواننده سورهی توحید در همان سال به زیارت حج یا زیارت مرقد یکی از چهارده معصوم مشرّف میشود و یا هر حاجتی داشته باشد برآورده میگردد. زنهای یزد نیز عقیده دارند در مجلس ختم قرآن زنانه سورهی توحید را اگر دختران دم بخت بخوانند در آن سال عروس میشوند و اگر زن حامله این سوره را بخواند صاحب پسر میگردد. کسی که سعادت خواندن سورهی توحید نصیبش میشود باید دهنشیرینی بدهد. به این ترتیب که پس از سه مرتبه قرائت سوره توحید با اجازه از مرّبی قرآن به بازار میرود و دهن شیرینی تهیه میکند. دهن شیرینی یکی از این شیرینیهاست: خرما، نقل آلوچهای، نقل بیدمشکی، حلوای برنج، شربت قند، زولبیا، گوشفیل، حلوای گل زرد، ترحلوا یا حلوای توتک.
دهن شیرینی را روز عید فطر بعد از خواندن نماز عید در همان مسجد یا محلی که ختم قرآن برگزار بودهاست بین نمازگزار تقسیم میکنند.
در روستای بیده میبد یزد هم روز آخر ماه رمضان که نوبت به خواندن جزو آخر قرآن میرسد ابتدا آخوند (مربی قرآن) سورهی «عمّه» را میخواند. بعد طبق معمول شرکتکنندگان در ختم قرآن سورههای بعد را قرائت میکنند تا به سورهی «توحید» برسند. سورهی توحید نصیب هر کس شد سه مرتبه سوره را میخواند و مقدار یکمن نُقل بین حاضران «بش» (تقسیم) میکند.
▪ سورهی البیّنة: بعضی افراد همان شأنی که برای سورهی «توحید» قائلند برای سورهی «البیّنة» نیز قائل میباشند و همان آداب و تشریفاتی که در مورد خواندن سورهی توحید به جا میآورند عیناً برای سورهی البیّنة انجام میدهند.
▪ سورهی یوسف: سورهی یوسف روز دوازدهم ماه مبارک رمضان قرائت میشود. خواندن این سوره نیز ثواب بسیار دارد و زنان عقیده دارند خواندن سورهی یوسف باعث زیاد شدن محبت میشود.
در شیراز رسم است روزی که سورهی یوسف خوانده میشود زنان همراه خود نبات یا سیب و یا خوراکی دیگری به مجلس ختم قرآن میبرند و وقتی سورهی یوسف را قرائت کردند به آن خوراکی میدمند و عقیده دارند هر کسی از آن بخورد محبتش به طرف مقابل زیاد میشود.
در بجنورد ملاّ و مربی قرآن از زنی که خواندن سورهی یوسف نصیبش میشود انعام میگیرد. این انعام شامل مبلغی پول، یا پارچه یا شیرینی است.
▪ سورهی الرحمن: روز بیست و هفتم ماه رمضان سورهی «الرحمن» قرائت میشود. این سوره نیز یکی از سورههای مهم قرآن میباشد و قرائت آن در ماه رمضان آداب خاصی دارد. در بجنورد رسم است در مجلس زنانه، سورهی الرّحمن به هر کسی که رسید پس از خواندن آیاتی از این سوره با کسب اجازه از معلم قرآن به بازار میرود و یک کیسه حنا و مقداری نقل میخرد و به مجلس میآورد. به محض ورود آن، چند دقیقه قرائت قرآن را تعطیل میکنند و نقل را در ظرفی ریخته اول جلو معلم قرآن میبرند و بعد به دیگران تعارف میکنند. هر کس یکی دو دانه نقل بر میدارد و خطاب به شخصی که نقل را خریده است اگر دختر باشد میگوید: «الهی سفیدبخت شوی» و اگر زن باشد میگوید «خدا زیارت قسمتت کند» بعد صاحبخانه مقداری از حنا را در ظرفی خیس میکند و نزد یکایک زنها میبرد. آنهایی که قرآن میخوانند یک بند انگشت خود را داخل حنا میکنند و میگویند «بر ابن ملجم لعنت» زنهایی که سواد ندارند و در جلسه فقط به قرآن گوش میدهند هر ۱۰ انگشت دستها را در حنا فرو میکنند. پس از چند لحظه که حنا رنگ داد انگشتان را با دستمال پاک میکنند و به ادامهی قرائت قرآن میپردازند. باقیماندهی نقل و حنا متعلق به صاحبخانه و معلم قرآن است.
در فردوس نیز عقیده دارند هر کس در ختم قرآن سورهی الرحمن را بخواند خود و خانوادهاش به هر آرزویی که دارند میرسند و ناخوش نمیشوند. روز بیست و هفتم وقتی نوبت خواندن سورهی الرحمّن میرسد یکی از حاضران در جلسه قرآن با صدای بلند میگوید: «مه حاضرم (من حاضرم) دو کیلو نبات شاخه دادم «بدهم» دیگری صدا میزند: «مه حاضرم چهار کیلو نبات شاخه دادم» و به این ترتیب آن کس که از همه بیشتر پیشنهاد بدهد فیض خواندن سورهی الرحمن نصیبش میشود.
روز آخر ماه رمضان هم در فردوس هر کدام از افرادی که در ختم قرآن شرکت دارند با خود یک سینی شیرینی از قبیل کشمش یا خرما یا نقل میآورند و پس از خواندن آخرین جزء قرآن شیرینیها را در یک چادر شب وسط شبستان مسجد میریزند تا مخلوط شود. دو نفر هم شیرینیها را تقسیم میکنند و جلو هر یک از افراد، یک دوری شیرینی میگذارند. آخر سر هم قسمت اعظم شیرینی باقی مانده را که سهم آخوند محل است به در خانهاش میفرستند.
● اعزام مبلغان مذهبی به شهر ها و آبادی ها
در روستای فرنق خمین آن طوری که پیرمردان میگویند در قدیم که مردم با چهارپا و هودج مسافرت میکردند؛ اهالی فرنق از خود آخوند و روضهخوان و پیشنماز داشتند. اما از سی چهل سال قبل پیشنماز و آخوندی را برای ماه رمضان از شهر قم میآورند.
روستای فرنق خمین از دو آبادی «قلعه پایین» و «قلعه بالا» تشکیل شده که هر دو آبادی به هم متصل است و هر آبادی مسجد جامع مخصوص به خود دارد. مسجد جامع قلعهپایین به مسجد جامع «افرا» و مسجد جامع قلعهبالا به مسجد جامع «سعدی» مشهور است که دو شخص خیّر، کربلایی افرا و کربلایی سعدی قریب صد سال پیش این مساجد را بنا کردهاند.
علاوه بر مساجد جامع، چند مسجد دیگر نیز در آبادی فرنق هست که هر کدام بهنام محلهای که مسجد در آن وجود دارد مشهور است. هر کدام از این مساجد جامع، متولیانی دارد که به نظافت و کارهای ضروری مسجد نظارت دارند و در ماههای محرم و صفر و رمضان از مردم پذیرایی میکنند. این دو مسجد در تمام ایام سال جز در ماههای رمضان و محرم و صفر که مردم برای عبادت در آنها اجتماع میکنند بستهاست. برای ماه رمضان یک یا دو پیشنماز برای هر دو مسجد دعوت میکنند. نحوهی دعوت کردن از پیشنماز هم به این ترتیب است: چند روز قبل از ماه مبارک رمضان بزرگان و ریشسفیدان هر محله در مسجد اجتماع میکنند و دربارهی آوردن و دعوت از پیشنماز و واعظ با همدیگر مشورت می کنند.
بعد نامهای به یکی از مراجع تقلید در شهر مذهبی قم مینویسند و شخصی از اهالی مأمور میشود نامه را ببرد و آقا را بیاورد. اهالی هر محله، مسجد جامع محلهی خویش را آب و جارو و فرش میکنند و منتظر آمدن آقا میشوند. بعد از چند روز پیشنماز وارد میشود. چند تن از ریشسفیدان به استقبال او تا بیرون از آبادی میروند. اگر برای هر مسجد یک پیشنماز دعوت کرده باشند که تکلیف مشخص است و اهل هر محله در مسجد جامع محلهی خودشان حضور مییابند. اما اگر تنها یک پیشنماز دعوت کرده باشند اهالی دو محله با هم قرار میگذارند پانزده روز آقا در مسجد قلعهپایین و پانزده روز در مسجد قلعهبالا نماز برگزار کند؛ یا ظهر در یکی از مساجد و شب در مسجد دیگر نماز بر پا میدارد. در این صورت تمام اهالی فرنق از زن و مرد سعی میکنند با حضور در مسجد قلعهبالا یا قلعهپایین نماز جماعت را به امامت پیشنماز برپا دارند و به وعظ و سخنرانی او گوش فرا دهند.
در قمصر کاشان: از شهر کاشان یا قم پیشنماز و واعظ دعوت میکنند. واعظ سیشب ماه رمضان را در مسجد یا در خانهی افرادی که بانی میشوند منبر میرود و در چند روز قبل از عید فطر مردم در غیاب پیشنماز جلسهای تشکیل میدهند و برای او پول جمع میکنند و در جلسهای دیگر واعظ را در خانهی کدخدا دعوت و وجوه جمعآوری شده را به او تقدیم میکنند. هر کدام از اهالی هم هدیهای مثل گلاب، جوز قند. سیب، گوجه و برگه زردآلو در دستمال پیچیده و به واعظ تقدیم و روز بعد هم واعظ را تا شهر کاشان بدرقه میکنند. در روستای قینرجه از شهرستان گروس، چند ریشسفید، روضهخوانی را برای ماه رمضان به آبادیشان میآورند. روز آخر هم سر نماز نذوراتی برای روضهخوان جمع میکنند. علاوه بر پول و اجناسی که جمع میشود زنها هم چند جفت جوراب، دستکش و کیسهی حمام پشمی برای هدیه میبافند.
روز بعد از عید فطر نذورات و هدایا توسط ریشسفیدان به روضهخوان داده میشود و پس از خداحافظی و روبوسی او را راهی شهر و دیارش میکنند.
در کته سرخمام رشت و بسیاری از روستاهای گیلان (اگر اهالی ده از خود پیشنماز و واعظ نداشتهباشند؛ یک نفر به نمایندگی از طرف سایر دهقانان به نزدیکترین شهر میرود و واعظ یا پیشنمازی را برای ماه رمضان دعوت میکند. آن روحانی هم در ماه رمضان امامت و پیشنمازی اهالی ده را قبول میکند و مخارج پیشنماز هم از سهم امام تأمین میشود. به این صورت که روز آخر ماه رمضان یک نفر مسئول گرفتن مال امام میشود و هر کسی به نسبت توانایی خود در برابر رسید، مقداری پول میدهد. ضمناً اکثر مردم «سر فطر» (فطریه) خود را که مبلغی معادل سه کیلو برنج صدری است به پیشنماز میدهند.
شهرستان جهرم فارس: شامل دوازده محله است و هر محله پنج، شش مسجد دارد. روضهخوانی در ماههای محرم و رمضان فقط در مساجد برگزار میشود و شبهای احیا هم تا سحر مردم در مساجد به قرائت قرآن و خواندن دعا مشغولند و به کسانیکه در مراسم احیاء شرکت میکنند سحری میدهند. برای مجلس وعظ و روضهخوانی در هر مسجد سه، چهار واعظ را دعوت میکنند و خرج مجلس و حق واعظها از درآمد موقوفههای خود مساجد تأمین میشود. هر کدام از مسجدها یک باغ یا زمین زراعتی یا حمام برایش وقف کردهاند که مخارج تعمیر مسجد و روضهخوانیها در ایام محرم و رمضان و دیگر روزهای عزاداری از این موقوفات تأمین میشود. رفتوآمد واعظ و روضهخوانها هم بیشتر توسط الاغ انجام میگیرد و پسربچهای ده دوازده ساله بدون آنکه مزدی دریافت کند افسار الاغ را بهدست میگیرد و آقا را از این مسجد به آن مسجد میبرد. الاغ را هم مجانی در اختیار آقا میگذارند.
● نظافت و استحمام در ماه رمضان
آرایش و حمام در طول سال دو نوبت حمامها شلوغ و پرمشتری است. شب عید نوروز و چند روز به ماه رمضان مانده. مردم برای حمام ماه رمضان سعی میکنند در واپسین روزهای ماه شعبان و هر چه نزدیکتر به ماه رمضان به حمام بروند تا برای ماه رمضان کمتر به حمام نیاز پیدا کنند. زیرا عقیده دارند چنانچه هنگام روزه داشتن در حمام زیاد معطل شوند؛ روزهی آنها دچار اشکال میشود. اگر در ماه رمضان به حمام احتیاج پیدا کنند توی حمام زیاد معطل نمیشوند یا شب به حمام میروند تا روزه آنها با اشکال روبرو نشود. به همین خاطر، کار اغلب حمامها شبانهروزی میشود و مشتری حمامها در شب بیشتر است.
در قدیم حمامها عمومی بود و حمام رفتن هم آداب و تشریفات خاصی داشت. معمولاً دو حمام کنار هم درست میکردند یک حمام بزرگ و یک حمام کوچک که هر کدام دارای خزینه بود. از حمام بزرگ برای شستشو و کیسه کشیدن و از حمام کوچک برای غسل کردن و حمام «توآبی» (اصطلاحی است برای حمام رفتن بدون شستشو و چرک کردن و فقط به نیت غسل) استفاده میکردند.
در قدیم بسیاری از حمامها مخصوصاً در ماه رمضان، نیمی از روز مردانه و نیمی دیگر زنانه بود که هنوز هم در بعضی از شهرهای کوچک و اغلب روستاها این قاعده برقرار است و حمامها دو وقته، زنانه و مردانه است. برای نمونه میتوان به حمام روستای رودخانهی سبزوار و روستای فرنق خمین اشاره کرد. روستای رودخانه تنها یک حمام دارد. یک هفته قبل از ماه رمضان حمام تعطیل میشود و به تعمیر و نظافت حمام می پردازند. دو روز مانده به ماه رمضان حمام مجدداً باز میشود و کدخدای ده به پشتبام حمام یا بالای تون میرود و با صدای بلند چند مرتبه جار میکشد: «آهای مؤمنین حمام باز شد» اهالی با شنیدن صدای کدخدای خود را برای حمام رفتن آماده میکنند. در تمام ایام سال، حمام از تیغ آفتاب تا اول غروب متعلق به زنها و شب مخصوص مردهاست. اما در ماه رمضان از اول صبح تا دو ساعت از ظهر گذشته حمام متعلق به زنها و از دو ساعت بعد از ظهر تا غروب، مخصوص مردان است. از اول شب تا سه ساعت از شب گذشته باز، حمام برای زنها قرق میشود و از آن ساعت تا اول صبح، مردها از حمام استفاده میکنند.
در روستای فرنق خمین دو حمام خزینه وجود دارد که به حمام «قلعه بالا» و حمام «قلعهپائین» معروفند. در ایام سال هر روز از اذان صبح تا یک ساعت بعد از طلوع آفتاب حمامها مخصوص مردها و پسرها است و از یک ساعت بعد از آفتاب تا چهار بعد از ظهر حمامها زنانه میشود. دوباره از ساعت چهار بعدازظهر تا هفت بعد از ظهر نوبت مردان است. اما در ماه رمضان ساعت کار حمامها تغییر میکند و شب و روز حمامها باز است و تون حمام را روشن نگه میدارند تا آب آن سرد نشود.
حمام فرنق در ماه رمضان از سحر تا طلوع آفتاب مردانه است و از تیغ آفتاب تا سه بعد از ظهر زنانه میشود. از سه بعد از ظهر تا ساعت شش بعد از ظهر مجدداً حمام مردانه و از این ساعت تا ده شب زنان از حمام استفاده میکنند.
در مورد آرایش زنان و آداب حنا بستن و خضاب کردن در ماه مبارک رمضان. زنان مخصوصاً زنان جوانی که تازه عروس شدهاند؛ بعد از فراغت از خانهتکانی و نظافت برای ماه رمضان، به سرو وضع خود میرسند و آرایش و نظافت میکنند.
بسیاری از زنان صورتشان را بند میاندازند و برای این کار زن بندانداز یا به قول یزدیها «خفهرکن» را بهخاک [؟خانه] دعوت میکنند تا صورتشان را بند بیندازد و موهای زائد صورت را برطرف کند. پس از آرایش صورت، روز قبل از ماه رمضان هم به حمام میروند و تن و بدن را کیسه میکشند و تمیز میکنند. پس از شستشو، زنان کف دستها و کف پاهایشان را حنا میبندند و پیر مردان و پیرزنان هم که موهایشان سفید شدهاست با رنگ و حنا موها را خضاب میکنند. در گذشته حنا بستن و خضاب کردن برای ماه رمضان به افراد خاصی محدود نمیشد و بهجز کسانیکه عزادار بودند؛ بقیه دستانشان را حنا میبستند. به طوریکه نسبت کسانی که روزه میگرفتند برابر افرادی بود که به دستانشان حنا میبستند. معتقد بودند کسی که در ایام ماه رمضان دستانش را برای دعا به سوی پروردگار بلند میکند؛ اگر ناخنهایش رنگ حنا نداشته باشد از درگاه الهی بینصیب میماند. بنابراین عقیده سعی میکردند تا آخر ماه رمضان رنگ حنا را روی دستها مخصوصاً ناخنهایشان حفظ کنند.
● نظافت خانه ها و رسم سفید کردن آن در ماه رمضان
در اغلب روستاها و شهرستانها دیوار خانهها کاهگلی یا گچی است. دیوارها را برای ماه رمضان کاهگل تازه میمالند یا با گچ و خاک مخصوصی سفید میکنند.
در اصطهبانات فارس آنهایی که دیوار خانهشان گچی است؛ بهوسیلهی پارچهای که بر سر چوب بلندی میبندند؛ گرد و خاک دیوارها را میگیرند، دیوارهای کاهگلی را هم کاهگل میمالند تا دوده و رنگ تیرهی دیوار از بین برود.
در روستای شوقان جاجرم بجنورد دیوارها را با خاک مخصوصی که از تپهای در یک فرسخی شوقان میآورند سفید میکنند. برای آوردن خاک، مرد یا پسر بزرگ خانه، یکی دو روز قبل از ماه رمضان یک بار الاغ از خاک تپه میآورد و خاک را در تشتی میریزند و به آن آب اضافه میکنند تا دوغاب غلیظی درست شود. آنگاه زن یا دختر بزرگ خانه جارویی را توی دوغاب میزند و به دیوار اتاقها میکشد و آنها را سفید میکند.
در روستای فرنق خمین دیوارهای خانه و اتاقها بهسبب وجود تنورهای زمینی سیاه و پوشیده از دود میشود. مخصوصاً خانههای زمستانی. اهالی فرنق، سالی دو مرتبه خانه را سفید میکنند. یک مرتبه برای عید نوروز و یک مرتبه برای ماه رمضان. در فرنق هم برای سفید کردن دیوار خانههای دوده گرفته، از نوعی گل معدنی که نزدیک فرنق است و به گل سفید معروف است استفاده میکنند. گل سفید را با الاغ و گوال (گاله) میآورند و در دیگهای مسی بزرگی با آب مخلوط کرده دوغاب تهیه میکنند. پس از گردگیری دیوارها، کاسه کاسه دوغاب گل سفید را به دیوار و سقف میپاشند تا همه جا سفید شود. بعد از خشک شدن دوغاب، کف اتاق را فرش میکنند و اتاق برای ماه رمضان آماده و آراسته میشود.
● نظافت اماکن مقدس در ماه رمضان
برای ماه رمضان نظافت به خانهها محدود نمیشود و مساجد، تکیهها، حسینیهها، حجرهها، دکانها و اماکن عمومی را نیز شامل میشود. در نظافت مساجد و تکایا مردم به خصوص جوانان شرکت میکنند و این کار را ثواب میدانند. کف مساجد و تکایا را که اغلب زیلو فرش است با به امانت گرفتن قالی و قالیچه از خانههای اطراف فرش میکنند، دیوارها را با پارچههای سبز و سیاه که به آیات قرآن و روایات و اشعار مذهبی مزین شده است میپوشانند. سقف مساجد را با آیینه و شمعدان و چلچراغ و شاخههای سرو و کاج و شمشاد آذین میبندند. اگر ماه رمضان مصادف با زمستان باشد در مساجد و تکایا بخاری یا منقل آتش میگذارند و اگر تابستان باشد پنکه نصب میکنند ناگفته نماند در بسیاری از آبادیها از جمله در قمصر کاشان زنها نیز در نظافت مساجد و تکایا شرکت میکنند. در قمصر زنها دسته جمعی به آب و جاروی مسجد و شستن ظرفها و آماده ساختن وسایل پذیرایی برای ماه رمضان میپردازند.
در شهرک طالقان هم ده دوازده روز به ماه رمضان مانده متولی یا خادم مسجد آبادی به بام مسجد میرود و جار میزند: «برای گلکاری مسجد بیاید» روز بعد از هر خانهی ده یک زن یا دختر جوان برای گلکاری به مسجد میروند. زنها با کمک هم تمام دیوارهای شبستان را سفید کرده و در و پنجرهها را تمیز میکنند. هر خانوادهای هم به میل خود ناهاری تهیه میبینند و برای زنهای گلکار به مسجد میآورد. ناهار معمولاً شیر برنج، پلو، حلوا، ماست، پنیر و کره است. بعد از ناهار هم مجدداً زنها دست به کار میشوند و تا عصر تمام دیوارهای مسجد را گلکاری میکنند. روزهای بعد هم پردهها را میکوبند و شبستان را فرش میکنند و اگر زمستان باشد بخاری میگذارند. هیزم بخاری را هم خادم مسجد با کمک جوانان آبادی میشکنند.
● شب نشینی در ماه رمضان
در بیشتر نقاط فارس در شبهای ماه رمضان، بسیاری از مردم شب را با دعا و نیایش سحر میکنند و بعضیها هم به خانهی دوست و آشنا میروند و از روزگار و ایندر و آندر صحبت میکنند و شبچره میخورند. مردم فارس به حافظ و سعدی و شاعران محلی مانند فایز دشتستانی و محیای قتالی و باقر لارستانی عشق میورزند و در هر فرصت مناسب از دیوان حافظ تفألی میزنند یا ابیاتی از فایز زمزمه میکنند. در اصطهبانات فارس هم بعضی از خانوادهها شبهای ماه رمضان دور هم جمعمیشوند و یک نفر که نیزن خوبی است، در نی میدمد و فرد خوشصدایی هم ابیاتی از فایز میخواند. صاحبخانه هم با چای و شیرینی و میوه و شبچره که بیشتر گردو و انجیر و کشمش است، با گرمی از مهمانان پذیرایی میکند. این مجالس هر شب تا نزدیک سحر ادامهدارد و هر شبی در خانهی یکی از آشنایان، مجلس برپا میشود.
اهالی روستای لهران طالقان: شبهای ماه رمضان، پس از صرف افطار به خانهی یکی از دوستان و آشنایان میروند و وقت خود را در کنار یکدیگر میگذرانند. صاحبخانه هم با تنقلات یا «شبچروز» از مهمانها پذیرایی میکند. شبچرهها موسوم در لُهران عبارت است از: گچ، کهری، کشیمیش، سنجد، جوز، توت خشکه، کنس، گندم برشته، هیندانه تخم، ورفشیره و شیرینیهای مختلف. یکی از سرگرمیهای جوانان و حتی پیرمردان لهران، در شبنشینی، بازی «انگشتر وازی» (انگشتر بازی) است. این بازی شبیه بازی «گلُ یا پوچ» است. حاضران در مجلس به دو دسته تقسیم میشوند.
یکی از دستهها بازی را اینطور آغاز میکند: مجمعهای با تعدادی لیوان وسط مجلس میگذارند و مهرهای زیر یکی از لیوانها قرار داده و از دستهی مقابل میخواهند حدس بزنند مهره زیر کدام لیوان است. در صورتی که گروه مقابل درست جواب بدهد؛ لیوان و مهره از آنان میشود و بههمان ترتیبی که گفتهشد بازی ادامه مییابد. اما اگر نتوانستند جواب صحیح بگویند؛ بازی را همان گروه اول دنبال میکنند و تا پاسی از شب با این بازی سرگرم میشوند.
در روستای اندریه که در هفت فرسخی فیروزکوه واقع شدهاست. صد و بیست خانوار زندگی میکنند. هوای این روستا تابستانها خنک و زمستانها سرد و طاقتفرسا است. اهالی این روستا در شبهای بلند زمستان که مصادف با ماه رمضان است، با آداب و تشریفات خاصی به شبنشینی میروند. پس از افطار صاحبخانهای که منتظر دوستان و آشنایان است، خانه را مرتب و کرسی را داغ میکند و اطراف کُرسی بالش و پشتی میگذارد و منتظر میماند. مهمانها یکییکی از راه میرسند و دور کرسی مینشینند. پس از احوالپرسی بعضیها دربارهی زمستان و سرما و آمدن برف و گرگهایی که به روستا نزدیک شدهاند و بعضیها هم به تعریفکردن قصه مشغول میشوند صاحبخانه هم با چاپی و شبچره از «پاکن» «مارمرده» «قتلمه» «برساق»، حلوا، گردو مغز، شور مغز و تخم کدو این خوراکیها و تنقلات را داخل بشقابها میریزند و روی کرسی میگذارند و حاضران در حالی که گوش به دهان یکدیگر دارند، از خوردن شبچره غافل نمیشوند.
● شب های احیاء در ماه رمضان
همه سال از روز نوزدهم تا روز بیست و هفتم ماه رمضان، به مناسبت واقعه شهادت امیرالمومنین علی(ع)و در ده روز اول ماه محرم، از طرف شاه و بزرگان و اعیان کشور، در پایتخت و شهرهای دیگر، مجالس روضه خوانی دایر میشد... یکی از جهانگردان اروپایی، درباره مراسم عزاداری روز بیست و یکم رمضان سال ۱۰۲۶ هـ. ق. که خود شاهد و ناظر آن بوده است، چنین مینویسد: «... ایرانیان در روز بیست و یکم رمضان هر سال، که مصادف با کشته شدن علی بزرگترین مرد مقدس شیعیان است، مراسمی انجام میدهند که تعریف آن بیفایده نیست.
درین ده روز دو دسته از دو قسمت بزرگ شهر براه میافتد و بسیاری از سران کشور نیز در هر یک از این دو دسته به میل خود شرکت میکنند. حتی شاه عباس نیز، اگر در شهر باشد، با یکی از دو دسته که بیشتر مورد لطف و علاقهاش باشد، همراه میشود پیشاپیش هر دسته چند اسب حرکت میدهند که جملگی، چنانکه در ایران مرسومست، زینت و زیور گرانبها آراستهاند. روی زین این اسبان چیزهایی مانند تیر و کمان و شمشیر و سپر، و برقرپوش زین عمامهای، که نشان سلاح و دستار علی است، میگذارند. دنبال اسبان نیز بیرقهای متعدد علم های بلند و بزرگی را، که بانوارهای گوناگون زینت شده است، پیادگانی چند بزحمت بردوش میکشند.
تیغه این علمها چندان بلند است که از سنگینی مانند کمان خم میشود... پس از آن یک یا چند تابوت را بردوش میبرند، که ظاهراً نشانی از تابوت علی است. بر این تابوتها روپوشی مخمل سیاه کشیده و روی آنها سلاح های گرانبها و پرهای رنگارنگ و چیزهایی ازین گونه، نهادهاند. از پی تابوتها چند تن نوحه میخوانند. و گروهی بانوای طبل و سنج و نی گوش فلک را کر میکنند. نوحهگران پیوسته در جست و خیزند و فریادهای خارقالعاده از دل بر میآورند. آنها که منصب و مقامی دارند، سوار بر اسب با دسته همراه میشوند و دیگران که تعدادشان از حد شمار بیرونست، پیاده می روند. دستهها معمولا میدان اصفهان را دور می زنند و در برابر کاخ شاه «عالی قاپو» و مسجد بزرگ که روبروی خانه شاهست، اندکی توقف میکنند، و بعد از آنکه کار عزاداری و دعا پایان یافت پراکنده میشوند.
شبهای احیا روزهداران پس از خواندن نماز مغرب و عشا چون شبهای دیگر افطار میکنند. در این شبها غذاهای مخصوص میخورند تا از نظر عاطفی آمادگی پیدا کنند. یکی از چیزهایی که خوردنش در شبهای احیاء مستحب است، عدس است. عدس را بهصورت عدسی یا عدسپلو یا آبگوشت میخورند. عقیده دارند عدسی رقّت قلب میآورد و اشک چشم را زیاد میکند. همچنین معتقدند خوردن عدس باعث زیاد شدن دوستی علی (ع) میشود. بعضی نیز همراه با غذا ترشی میخورند زیرا خوردن ترشی نیز وضع جسمانی را برای خواندن دعا و استغاثه به درگاه پروردگار مساعد میکند و سبب افزایش اشک چشم میشود.
پس از صرف افطار و کمی استراحت آنهایی که قصد شبزندهداری و راز و نیاز با خداوند دارند برای احیا به مسجد میروند و هر کسی جای مناسبی را انتخاب و جانمازش را پهن میکند. زنها نیز در قسمتی از شبستان مسجد که با پردههای ضخیم از محل نماز مردها جدا شدهاست جامیگیرند و جانمازشان را میاندازند. هر یک از احیاگذاران مهر و تسبیح و گاهی تربت سیدالشهدا، یک جلد قرآن مجید، یک کتاب دعای مفاتیحالجنان که شامل تمام دعاها و سورههای مخصوصی از قرآن است با خود دارد. چنانچه کتاب مفاتیح کامل باشد، نیازی به آوردن قرآن نیست و تنها قرآن کوچک و سبکی برای به سر گذاشتن کافی است.
● دعاهای شبهای احیا
دعاهایی که در شبهای احیا میخوانند برد دو قسمند: اول دعاهایی که در همهی شبهای ماه رمضان خوانده میشود و بخش دوم دعاهایی که مخصوص شبهای احیا است. دعاهایی که در تمام شبها خوانده میشود، عبارتند از دعای «افتتاح» که با این جمله آغاز میشود: «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک...» دعای «اللهم رب شهر رمضان...» دعای «اللهم ادخلنی برحمتک فی الصالحین...» دعای «اللهم انی اسئلک ان تجعل...» و دعای «اعوذ بجلال وجهک الکریم...» دعاهای مخصوص شبهای احیا عبارتند از جوشن کبیر، جوشن صغیر، توسل به ائمه، مجیر، دعای «اللهم انی امسیت...» و دعای «اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل...» از این میان دعای جوشنکبیر مشهورترین و متداولترین دعایی است که در شبهای احیا خوانده میشود. این دعا را آخر از همهی دعاها میخوانند و یک نفر که صدایی خوش و رسا دارد، دعا را میخواند و دیگران آهسته زمزمه میکنند. انتهای هر فصل از دعا همه با صدای بلند میخوانند: «سبحانک یا لاالهالا انت الغوث الغوث خلصّنا من النار یارب». آنگاه قسمت بعد را ادامه میدهند تا به انتهای دعا برسند. در شب نوزدهم علاوه بر دعاهایی که ذکر شد و دعای «یا ذی الذی کان قبل کل شیء» و «اللهم اجعل فیما تقضی...» خوانده میشود.
شب بیستو یکم هم دو دعای «یا مولج اللیل فی النهار...» و «اللهم صل علی محمد و آل محمد وارحم لی حلماً» را میخوانند.
شب بیستو سوم و شبهای دههی آخر ماه رمضان دعاهای «اعوذُ لجلال وجهک الکریم» و «اللهم ادعنا حق...» و «اللهم انک قلت...» خوانده میشود. بسیاری از احیاگزاران هم شب بیستو سوم این دعاها را میخوانند: «اللهم کن لولیک...» «اللهم امدد لی فی عمری...» «یا باطناً فی ظهوره...» و دعاهای «مکارم الاخلاق» و «توبه».
● قرائت قرآن در شبهای قدر
خواندن قرآن در شبهای احیا منحصر به سورههای خاصی نیست و هر سورهای را که مایل باشند، میتوانند بخوانند. اما قرائت چند سوره از شأن و منزلت خاصی برخوردار است، از جمله: سورههای قدر، دُخان، روم و عنکبوت.
خواندن سورهی قدر مانند گفتن «لا اله الا الله» و فرستادن «صلوات» در تمام ماه رمضان ثواب دارد. آنان که وقت دارند و مقیّد میباشند، در هر شب از شبهای رمضان هزار مرتبه سورهی قدر را میخوانند. اما بسیاری تنها در سه شب نوزدهم، بیستو یکم و بیستو سوم و برخی تنها در شب بیستو سوم به خواندن سوره قدر اکتفا میکنند.
سورهی دخان نیز از سورههایی است که در شبهای احیا خوانده میشود. بعضیها در هر شب صد مرتبه این سوره را میخوانند و برخی یک مرتبه. دو سورهی روم و عنکبوت نیز از سورههای مخصوص شبهای احیا است.
● نمازها
گذشته از نمازهای شام و خفتن، نمازهای مستحبی را نیز در شبهای قدر یا احیا میخوانند از جمله: نماز نافله، نماز انّا فتحنا، نماز سه حمد و سورهای، نماز هزار رکعتی، نماز هفت قل هواللهی، نماز صد رکعتی و نماز قضا.
نماز نافله را در تمام شبهای سال چه در ماه رمضان و چه غیر ماه رمضان میخوانند.
نماز هزار رکعتی، بهصورت پانصد نماز دو رکعتی خوانده میشود. هفتصد رکعت را قبل از شبهای قدر میخوانند و سیصد رکعت را بین شبهای قدر تقسیم میکنند و هر شب صد رکعت میخوانند.
نماز هفت قلهواللهی، نمازی است دو رکعتی و مخصوص شبهای قدر که در هر رکعت از آن پس از خواندن حمد، هفت مرتبه سورهی توحید را میخوانند و چون سلام دادند، هفتاد مرتبه نیز این ذکر را میخوانند. «استغفرالله ربی و اتوب الیه»
نماز صد رکعتی هم نماز مخصوص شبهای قدر است که از پنجاه نماز دو رکعتی تشکیل میشود و در هر رکعت پس از حمد ده مرتبه سورهی توحید را میخوانند.
از همهی نمازها که گفتهشد نماز قضا مهمتر است و بر هر کس که نماز یومیهاش ترک شدهباشد، واجب است.
● قرآن به سر گذاشتن
آخرین عمل در شبهای احیا قرآن به سر گذاشتن است که با تشریفات خاصی برگزار میشود. پیشنماز برای شروع مراسم قرآن بهسر گذاشتن در محراب میایستد و دستور میدهد چراغها را خاموش کنند. قبلاً که برق نبودهاست چراغهای گردان را به جایی منتقلمیکردند که نورشان به محل انجام مراسم نمیرسید. سپس پیشنماز اهمیت قرآن بهسر گذاشتن را توضیح میدهد و از حاضران میخواهد در حالیکه از گناهان خود استغفار میکنند، قرآنها را بر سر بگیرند. آنگاه هر کس قرآنش را بر سر میگذارد و با دست راست آن را نگه میدارد و دست دیگر را بهسمت آسمان بلند میکند. سعی میکنند قرآن کوچک و سبکی را برای این کار انتخاب کنند یا از یک «شصت پاره» (جزوههایی از قرآن را گویند که یکشصتم قرآن است) استفاده کنند تا سرشان سنگین نشود و بهتر حواسشان به خداوند و گناهانشان باشد. همچنین قرآن را بر روی سر برهنه میگذارند تا شیئی میان سر و قرآن حایل نباشد.
پس از آنکه همه قرآن به سر گذاشتند. پیشنماز شروع میکند به دعا خواندن و خداوند را به قرآن که در یکی از این شبها نازل شدهاست قسم میدهد، تا گناهان همهی حاضران را بیامرزد. آنگاه خداوند را به چهارده معصوم قسم میدهد و از احیا گزاران میخواهد ده مرتبه بگویند «بک یا الله» بلافاصله همه با صدای بلند و با تضرع در حالی که با چشمان تقاضامندشان نیمنگاهی بهسوی آسمان دارند، شروع به گفتن «بک یا الله» میکنند. بعد از گفتن بک یا الله، به چهارده معصوم قسم یاد کرده و میگویند: بهمحمد، بهعلی، بهفاطمة، بالحسن، بالحسین، بهعلی بن الحسین، بهمحمدبن علی، به جعفربن محمد، به موسیبن جعفر، به علیبن موسی، به محمدبن علی، به علیبن محمد، بالحسنبن علی، بالحجة (بن الحسن). پس از خواندن چهارده معصوم به دعا و استغفار و طلب حاجت میپردازند و از خدا میخواهند گناهانشان را ببخشاید؛ مرضا را شفا دهد و حاضران مجلس را بیامرزد. پس از اتمام مراسم قرآن به سرگذاشتن، بههمان صورتی که ایستادهاند، زیارت امامحسین میخوانند. در شب بیستو یکم زیارت حضرتعلی (ع) را نیز میخوانند و پس از زیارت به دعا و استغفار و طلب حاجت مشغول میشوند. پس از خواندن زیارت روبه قبله و بعد روبه مشهد حضرترضا (ع) ایستاده سلام میدهند و چراغها را روشن میکنند و بهتدریج از مسجد خارج میشوند.
مردم در مورد شبهای احیا و برگزاری هر چه باشکوهتر مراسم این شبها عقاید خاصی دارند، از جمله گویند هر کس در شبهای احیا بخوابد از رحمت حق بی نصیب میشود. احیاگزاران معتقدند اگر اعمالشان در شبهای احیا خصوصاً شب بیستو سوم که به «شب مزد» مشهور است، پذیرفته شود؛ خدا از تقصیراتشان میگذرد. همچنین حاجت کسی که برای دفعهی اول در مراسم احیا شرکت کند حتماً برآورده میشود.
مردم یزد نیز معتقدند در شبهای احیا ساعت به دنیا آمدن هر نوزاد و از دنیا رفتن هر شخصی از طرف ائمهاطهار و ملک مقرّ خداوند معیّن میشود. از اینجهت در این شبها از خداوند طلب طول عمر و داشتن فرزند میکنند.
در خرانق یزد عقیده دارند موقع خواندن دعا و قرآن اگر قرآن کسی از سرش بیافتد در آنسال آنشخص میمیرد. یا کسانی که نماز صد رکعتی میخوانند، اگر در وسط نماز چُرتشان بگیرد؛ سال آخر عمرشان رسیدهاست. همچنین معتقدند کسی که بعد از ماه رمضان بمیرد، آمرزیده و عباداتش به درگاه خداوند قبول شدهاست.
اهالی طرزجان یزد هم معتقدند مقررات و سرنوشت هر کس در شب بیستو سوم [؟] پس از مراسم احیا دست راست خود را جلو صورت میگیرند اگر سایهی پنج انگشت خود را بر دیوار دیدند؛ معتقدند تا رمضان سال بعد زنده خواهند ماند و اگر سایهی یکی از انگشتان را ندیدند؛ میگویند تا سال دیگر میمیریم.
در سرایان فردوس بهغیر از دعاها و نمازهایی که خاص شبهای احیا است، بعضیها هم «تسبیح حضرت فاطمه» را میخوانند. برای خواندن تسبیح حضرت فاطمه باید سیو چهار مرتبه بگویند «اللهاکبر»، سی و سه مرتبه «الحمدالله» و سی و سه مرتبه «سبحان الله».
در کازرون مراسم احیا در مساجد و یا در خانهی اشخاص نذردار برپا میشود. در این مراسم علاوه بر نخی که به آن الغوث میخوانند، به خوراکیهایی مثل آب، شیرینی، کلوچه، انار، برنج، ادویه و حبوبات هم دعا میخوانند و برای برکت سفره و دیگ غذا نگهمیدارند.
بعد از مراسم احیا و خواندن دعا هم به حاضران سحری میدهند. سفرهی سحری را پهن میکنند و آنچه تهیه دیدهاند در سینی و بشقاب و دوری و کاسه میکشند و همه مشغول خوردن سحری میشوند.
چند نفر هم از طرف بانی مجلس به مردم آب میدهند و یکیدو نفر هم با آفتابه و لگن روی دست آنهایی که سحری خوردهاند آب میریزند. اهالی کازرون معتقدند دادن سحری در شبهای احیا ثواب بسیار دارد و بنا به همین عقیده برای همسایههایی هم که موفق به شرکت در مراسم احیا نشدهاند، چند دیس غذا میفرستند. بعد از خوردن سحری هم همه به نماز صبح میایستند و سپس راهی خانههایشان میشوند.
در اصطهبانات فارس در شبهای رمضانی که مصادف با فصل زمستان است، از انجیرستانهای وقف مسجد مقداری انجیر آورده و در آب خیس میکنند و میان افرادی که در احیا شرکت دارند قسمتمیکنند. اگر ماه رمضان در فصل تابستان باشد؛ با برف و شیرهی انگور که آن هم محصول باغهای وقفی است، از شبزندهداران پذیرایی میکنند.
در شهرستان سقز هم زنانی که در مراسم احیا شرکتمیکنند نخ پنبهای سفیدی را که دختر باکرهای تابیده است، با خود به مسجد میبرند و هنگام خواندن دعای جوشنکبیر بههمان ترتیبی که گفتهشد به نخ گره میزنند. زنان سقز عقیده دارند این نخ حکم طلسم دارد. برای دفع چشمزخم و در امان ماندن از گزند حشرات، به گردن اطفال خود میبندند.
در روستای قینرجه گروس در شبهای احیا از طرف بانی احیا و آنهایی که نذری دارند مقداری قند حبه به مسجد میآورند. هنگام خواندن دعای جوشنکبیر به حبههای قند میدمند و پس از اتمام مراسم احیا مقداری از قندها را میان احیاگزاران تقسیم میکنند. معتقدند هر کس از این قند بخورد، از تمام درد و رنجها در امان میماند. مقداری از قند را هم در دیگ بزرگ پر از آبی حلمیکنند و به هر کدام از اهالی آبادی یک استکان از این آب برای شفا میدهند. مقداری از آب را هم به گلهها و احشام میپاشند و عقیده دارند تا ماه رمضان بعد احشامشان از هر بلیّهای در امان خواهندبود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست