سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
فلسفه حجاب
در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه میآورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن میرباید تا او به شکل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تامین کند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملتها، و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است، هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند.
نویسنده کتاب« زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب مینویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش بدست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود. از همین دو عقیده عدهای که میگویند مذهب موجد حجاب میباشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موثر بوده است.
در واقع یکی از دلایل اساسی فراگیری حجاب در تمام ادیان و مذاهب و حتی اقوام بدوی، فطری بودن عفاف و پوشش است. داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند.
در تورات میخوانیم: چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نماست پس، از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند عریاناند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند...» بعد ادامه میدهد: آدم ، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رختهایی برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید.» (تورات سفر پیدایش، باب ۳)
شناخت شخصیت و انسانیت زن تنها در سایه حجاب متبلور میشود، این عفت و پوشش است که زن را مقامی والا مینهد. در واقع حجاب بر خلاف نظر فمنیستها نوعی تحمیل به زن نیست بلکه زن برای استحکام شخصیت خود شدیدا به آن محتاج است.
زیبایی برای زن سرمایه است، اما باید بجا مصرف شود و زکات جمال زن حفظ عفاف و حجاب است.
زن نیمی از پیکره یک جامعه را تشکیل میدهد و میتواند در ابعاد مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نقش آفرین باشد. اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور او را در اجتماع را صادر کرده است. و با احکام و دستورات خردمندانه در چگونگی منش و اخلاق اجتماعی زن جلوی گسترش فساد و ناهنجاریهای ناشی از اختلاط زن و مرد را گرفته است.
پس حجاب عامل آزادی و امنیت زن در جامعه است نه اسارت او؛ دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بیش از هر کس دیگری اهمیت حجاب را بعنوان سلاح زنان مسلمان دریافتهاند و بهمین منظور اولین اقدامی که در راستای جنگ فرهنگی سعی در انجام آن دارند از بین بردن این پوشش و عفاف زنان است چون به روشنی میدانند که اگر این گوهر ارزشمند از زنان گرفته شود، منشاء فسادها و ناهنجاریهای عظیمی در جامعه اسلامی خواهد شد. لذا دنیای غرب با دادن شعارهایی در تساوی حقوق آزادی و حضور زن در اجتماع و نیز ترویج فرهنگ مدگرایی تلاش در منحرف ساختن جوامع انسانی بویژه جوامع اسلامی داشتند و دارد تا از این رهگذر به اهداف پلید خود که غارت منابع ملی و استیلای سیاسی و نفوذ فرهنگی است دست یابند.
اسلام، زنان را به حجاب دعوت میکند و از سوی دیگر از عاطفه زن بعنوان یک محور تربیتی و مکمل استفاده میکند. در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه میآورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن میرباید تا او به شکل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تامین کند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست.
از این رو اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.
متاسفانه انسان شناسی غرب از جهان بینی آنها منشا میگیرد و چون جهان بینی آنها مادی است، لذا در انسان شناسی هم سهمی از ماورای طبیعت ندارند و انسان را در قلمرو طبیعت و ماده محصور میکنند و صرفا تن شناس اند نه انسان شناس. بنابراین کسی که به انسان شناسی از منظر جهان شناسی مادی مینگرد هرگز در جهان سیر عمودی و صعودی نخواهد داشت و متاسفانه همواره سیر افقی دارد.
آنچه قابل ملاحظه است، اینست که غرب با ادعا، و شعارهایی که پیرامون آزادی زنان در جوامع خود دارد، چرا دیده میشود که تعداد زیادی از زنان غربی روز به روز به اسلام گرایش پیدا میکنند؟ اگر این بانوان احساس آزادی کامل میکردند که ضرورتی نداشت اسلام بیاورند و خود را محصور به حجاب کنند. پس بدون شک آنان بجهت فقدان آزادی واقعیت در جوامع شان است که به حجاب اسلامی روی آوردهاند.
در اسلام خواهی در غرب پیش از آنکه یک جریان اجتماعی باشد، یک خواهش و نیاز عمومی است.
یک عطش عمیق به عمق چند قرن و خلاء معنویت در حوزههای عمومی جامعه مانند محیط کار، حکومت، دانشگاه مدارس، رسانهها و حتی خانواده اساسی ترین عامل این عطش عمومی است.
و اینست که مشاهده میشود جوانان غربی در اوج فناوری و پیشرفت دچار سردرگمی و بحران هویت میشوند.
نویسنده: ع.ناصری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست