دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

روایتی که خاموش می شود


روایتی که خاموش می شود

روایت جنگ, کشتار, کشتن انسان های بی گناه و اگرچه در همه دوره های تاریخی معاصر توانسته در اذهان آحاد مردم در جوامع مختلف تاثیر بگذارد, اما هیچ گاه نتوانسته در کارکرد رفتاری جنگ مداران این کره خاکی تاثیر بگذارد

روایت جنگ، کشتار، کشتن انسان‌های بی‌گناه و... اگرچه در همه دوره‌های تاریخی معاصر توانسته در اذهان آحاد مردم در جوامع مختلف تاثیر بگذارد، اما هیچ‌گاه نتوانسته در کارکرد رفتاری جنگ‌مداران این کره‌خاکی تاثیر بگذارد. به معنای واضح‌تر تاکنون هیچ‌کس در دنیا نشنیده که فلان میلیاردرها یا فلان افسر ارشد نظامی با دیدن یک فیلم سینمایی که روایت غم‌انگیز بی‌گناهان در طول مدت یک جنگ خانمان‌سوز را به تصویر می‌کشد، ناگهان استحاله شده و دست از کشتن انسان‌های بی‌گناه برداشته باشد، چراکه اگر این‌طور بود از میان تمام فیلم‌هایی که به گونه‌ای روایتگر جنگ جهانی دوم هستند، دیدن دو فیلم کافی بود که جهان در صلح و آرامش تا ابد به حیات خود ادامه دهد.

این واقعیت اگرچه قاعده‌ای آرزونگرانه در پس خود دارد، اما رویکردی قابل بسط و تامل است. سینمای دفاع‌ مقدس در کشور ما که لفظی مورد قبول برای سینمای جنگی است، اگرچه از این قاعده جهانی تبعیت می‌کند، ولی به شباهت خود با این رسم معمول به گونه‌ای تن نداده و هر چقدر از عمر آن می‌گذرد به نوعی، به سمت یک تعبیر و تفسیر نوین از جنگ پیش می‌رود. تعبیری که مختص جنگ تحمیلی به ایران توسط کشور همسایه عراق بود. مولفه‌های بارز این ژانر سینمایی هم به نوعی بیانگر ذات انحصاری خود است. توجه به مفاهیم ناب اخلاقی که هرلحظه در حال پیشرفت است. رویکردهای عرفانی شخصیت‌های موجود در جنگ که بیشتر از جنگ کردن در پی ریاضت‌های عارفانه هستند، تنها بخشی از شاخصه‌های سینمای دفاع مقدس هستند. اما رویکرد دیگری هم در این سینما وجود دارد.

در این سینما که بیانگر و روایت‌گر جنگ است، قاعده‌هایش برای تاثیر و تادیب نظامی‌های جهان امروز خلق نشده‌اند. این سینما رویکردی است که هرچقدر از پایان جنگ تحمیلی به لحاظ تاریخی فاصله می‌گیریم، به همان اندازه این رویکرد دومی که مطرح شد، رشد می‌کند و چه بسا مخاطبان جدیدی هم پیدا می‌کند. رویکردی که بد و شر بودن ماهیت جنگ را پذیرفته و درصدد تحلیل واقعی و منطقی جنگ است. رویکردی که دفاع از ناموس و کیان ایرانی را نه تنها برای خود واجب می‌داند بلکه بر اساس حتی آموزه‌های دینی عبادت و نیمی از ایمان خود می‌داند. (بر اساس حدیث نبوی که حب وطن را نیمی از ایمان یک مسلمان می‌داند.) ولی به رگبار بستن انسان‌های بی‌گناه را کماکان تقبیح می‌کند. رویکردی که، از سیاست‌های پشت پرده جنگ ناله می‌کند و در عین حال در نهاد خود دشمن تجاوز‌گر را در محکمه درونی و اخلاقی انسان‌ها محکوم می‌کند. این رویکرد به تعبیری با «از کرخه تا راین»، ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا آغاز شد و به همان اندازه که پیش می‌رود زبان گویای خود در تحلیل سینمای جنگ یا دفاع مقدس ایرانی را غامض‌تر و در عین حال محکم‌تر می‌کند. به خصوص آنکه این سینما در پی یافتن و تکمیل المان‌ها و تمثیل‌های خاص خودش نیز هست. (مانند روبان قرمز، قارچ سمی، کیمیا، سفر به چزابه و برج مینو با همه کاستی‌هایش) اما همان‌طور که می‌بینید برای ارایه ادله یا مثال برای گفته‌های بالا ناچار از فیلم‌هایی نام برده می‌شود که به لحاظ تاریخی با امروز ما خیلی فاصله گرفته‌اند. به همان اندازه که متوجه این فاصله می‌شوید به همان اندازه هم کیفیت کار در سینمای دفاع مقدس روبه کاستی است.

زبان روایت‌گر جنگ نه تنها به سوی تکامل نمی‌رود بلکه با آفت‌های متعددی نیز دست به گریبان است. روایت‌گران دفاع مقدس، اکنون به دو طیف تقسیم شده‌اند. طیف اول که فقط می‌سازند و توجه به از بین رفتن این زبان ندارند و در فیلم‌های‌شان هنوز معتقدند که دست هرکدام از بازیگران یک اسلحه باید داد تا فیلم روایی جنگ و سینمای دفاع مقدس باشد. (جالب آنکه این دسته از روایت‌گران سینمای دفاع مقدس در مواقع بیکاری و زنگ تفریح‌های‌شان سریال‌های تلویزیونی از زندگی امامان و پیامبران الهی می‌سازند.)

طیف دوم کارگردان‌هایی که دیگر نمی‌سازند یا اگر هم اقدام به ساخت فیلم می‌کنند نسبت به گذشته خودشان و کارنامه سینمایی‌شان بسیار کم و کمتر در رشد این زبان یا روایت نوپا تاثیر می‌گذارند. زبان روایتی که خودشان در خلق و زایش آن دخیل بوده‌اند.

گویی همه کارگردان‌های سینمای دفاع مقدس (جنگ) ما دچار نوعی کج فهمی شده‌اند. کج فهمی که می‌گوید اگر اسلحه در دست بازیگر باشد و تا پایان فیلم هم مخاطب چهار دستگاه تانک ببیند؛ روایت، روایت جنگ و دفاع مقدس است و اگر روایتی هیچ کدام از این عناصر را در خود نداشت حتی اگر روایت، روایت یک شیمیایی‌شده جنگ باشد که سال‌ها پس از اتمام جنگ تحمیلی بر اثر تاثیر مواد شیمیایی تومور سرطانی مدیاستن در کنار قلبش رشد کند و شهید بشود، نه شهادتش درجه یک محسوب می‌شود و نه فیلم در ژانر سینمای دفاع مقدس جای می‌گیرد. این روایت که روزی در سینمای دفاع مقدس در حال رشد بود و می‌رفت تا جای خود را نه تنها در ایران، بلکه در سینمای جهان هم باز کند، امروز با چنان رخوت و درجازدنی روبه‌رو شده که شاید برای بیدار شدنش دیگر امیدی نباشد. آیا کارگردانی قلندر در این شهر یافت می‌شود که این طرح نو را باز دوباره در طرحی نو دراندازد؟