جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بهاره افشاری مرد نقره ای آن چیزی نشد که می خواستیم


بهاره افشاری مرد نقره ای آن چیزی نشد که می خواستیم

بهاره افشاری که این شب ها سریال «مرد نقره ای» اش از شبکه سه در حال پخش است, از حضور در نقش های منفی و ویژگی های آنها گفته است

بهاره افشاری که این شب ها سریال «مرد نقره ای» اش از شبکه سه در حال پخش ‌است، در گفت وگو با هفت صبح از حضور در نقش های منفی و ویژگی های آنها گفته است.

مرد نقره‌ای به کارگردانی کاظم معصومی ‌ماه رمضان امسال از شبکه شما روی آنتن رفت و خیلی دیده نشد ولی از مدتی پیش و تقریبا هم‌زمان با سریال «زمانه» روی آنتن شبکه سه رفته که تا الان مخاطبین خوبی هم به دست آورده است. بهاره افشاری در این سریال به عنوان بازیگر اصلی زن نقش‌آفرینی می‌کند.

تا قبل از سریال مرد نقره‌ای، بهاره افشاری در حدود هفت سال حضورش در تلویزیون در چهار سریال حضور پیدا کرده که سه سریال آن در زمان پخش جزو پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیون بودند: «او یک فرشته بود»، «فاصله‌ها» و «روزگار قریب». البته در این بین سریال کمدی «دست بالای دست» هم در کارنامه کاری‌اش دیده می‌شود که سریال ناموفقی بود‌ اما شاید مهم‌ترین ویژگی بازی بهاره افشاری این است که به خوبی می‌تواند نقش زن‌های منفی را بازی کند. این مسئله به خوبی در خصوص دو سریال «او یک فرشته بود» و «فاصله‌ها» مشهود بود. او در سریال «مرد نقره‌ای» باز هم همان مسیر قبلی‌اش را ادامه داده است ولی این بار جنس بد بودنش با کارهای قبلی‌اش متفاوت است.

او در «مرد نقره‌ای» دختری است که می‌خواهد به هر قیمت انتقام پدرش را از کسی که او را به قتل رسانده بگیرد و برای رسیدن به‌این خواسته به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود. شاید مهم‌ترین نکته‌ای هم که در این سریال وجود دارد این است که او باز هم به بازی در یک نقش منفی پرداخته است. همین مسئله بهانه خوبی بود که به سراغ او برویم و در خصوص سریال مرد نقره‌ای و علت بازی کردن در نقش‌های منفی با او گفت‌وگو کنیم.

سریال مرد نقره‌ای خارج از فضای شبکه‌های سراسری ساخته و پخش شد. آیا از ابتدا قرار بود که پخش آن محدود به شبکه استانی اصفهان و شبکه شما باشد؟

زمانی که من، آقای پورسرخ و آقای شاهرخ‌شاهی برای حضور در این کار قرارداد بستیم نامه‌ای را به من نشان دادند که در حقیقت قرار‌داد تهیه‌کننده سریال با تلویزیون بود و در آن ذکر شده بود که قرار است سریال از شبکه سه روی آنتن برود. همان موقع من از منبع موثقی شنیدم که برخلاف آن نامه قرار نیست این سریال از شبکه سه پخش شود و حتی این موضوع را هم با تهیه‌کننده کار در میان گذاشتم، ولی باز هم به من این اطمینان خاطر را دادند که سریال برای پخش از شبکه سه در حال تولید است، ما هم مطمئن از این قرارداد جلوی دوربین رفتیم و سریال را بازی کردیم، اما زمانی که کار به پایان رسید متوجه شدیم که واقعا قرار نیست سریال از شبکه‌های سراسری پخش شود. از این اتفاق خیلی شوکه شدیم به هر حال کاری نمی‌توانستیم انجام دهیم‌ ولی با تغییر مدیریت قبلی شبکه سه و آمدن مدیر جدید سریال الان سریال از این شبکه در حال پخش است.

مرد نقره‌ای چه ویژگی خاصی داشت که بعد از مدت‌ها قبول کردید دوباره جلوی دوربین یک سریال تلویزیونی بروید؟

متن فیلمنامه مرد نقره‌ای بسیار خوب و جذاب بود و به دلیل علاقه من به یکی از بازیگران بزرگ سینما، احساس می‌کردم که‌ این کار خیلی شبیه یکی از فیلم‌های معروف آن بازیگری است که اصلا دیدن بازی‌های او باعث شد که من به سینما علاقه‌مند شوم. مرد نقره‌ای داستان دختری است که به هر قیمتی می‌خواهد انتقام خون پدرش را بگیرد و در این راه کاملا منطقش تعطیل می‌شود. دختری که پس از ۲۵ سال می‌فهمد همه زندگی‌اش به دست مردی نابود شده که اگر نبود الان خیلی چیزها در زندگی‌اش فرق می‌کرد.

پس از نتیجه راضی هستید؟

هم در ایران هم در همه جای دنیا شما با فیلمنامه‌های خیلی خوبی مواجه می‌شوید که نمره ۱۰۰ به آن می‌دهید و با خودتان می‌گویید نهایتا در بدترین شکل ممکن نتیجه جلوی دوربین هم نمره ۸۰ می‌گیرد ولی شما باید خیلی بدشانس باشید که از یک متن ۱۰۰ درصد خوب نتیجه‌ای ۴۰ درصد خوب بگیرید. شخصا فکر می‌کنم «مرد نقره‌ای» هم از همان بدشانسی‌ها بود و اصلا آن چیزی که می‌خواستیم نشد.

زمانی که بازی می‌کردید متوجه نشدید که نتیجه آن چیزی نیست که فکرش را می‌کردید یا زمانی که کار تمام شد و روی آنتن رفت این را فهمیدید؟

در طول کار یک سری حواشی وجود داشت. مثلا بازیگرانی به کار اضافه می‌شدند که شاید ۵ سکانس هم در سریال بازی نداشتند، ولی همان میزان حضور کم‌شان هم به کلیت کار ضربه زیادی می‌زد ما هم این را انتقال می‌دادیم، ولی به هر دلیلی حرف ما در خیلی مواقع خریداری نداشت. هر چند معتقدم یک سری چیزها مثل تصویر‌برداری سریال واقعا خوب و استاندارد از کار درآمده است. به نظرم کلیت کار آن چیزی نشد که باید می‌شد هر چند تا الان مردم کار را دیده‌اند و خدا را شکر با قصه و شخصیت‌هایش ارتباط برقرار کردند ولی نتیجه کار برای خود من چندان جالب نبود.

وقتی به کارنامه کاری شما نگاه می‌کنیم مهم‌ترین نقش‌های شما در تلویزیون نقش‌های منفی یا به اصطلاح «Bad Woman» است. معمولا نقش‌های شما منشا و علت همه اتفاق‌های بدی است که برای شخصیت‌های مختلف قصه می‌افتد. چه در «فاصله‌ها» و چه در «او یک فرشته بود» که پرمخاطب‌ترین کارهای شما در تلویزیون هستند. در «مرد نقره‌ای» هم به نوعی باز هم چنین نقشی از شما می‌بینیم. از بازی کردن در این جنس نقش‌ها خسته نمی‌شوید؟

در مدیوم تلویزیون برخلاف خیلی از بازیگران که از کلیشه شدن فرار می‌کنند از اینکه برای چنین نقش‌هایی به سراغم می‌آیند ناراحت نیستم. شاید سریال‌های زیادی در طول سال به من پیشنهاد شود ولی فقط آن‌هایی را انتخاب می‌کنم که مطمئن باشم نقش من در آن سریال قرار است اتفاق مهمی ‌را در قصه رقم بزند. البته در او یک فرشته بود من حق انتخاب نداشتم چون اولین کارم محسوب می‌شد‌ ولی یادم هست برای دلنوازان آقای سهیلی‌زاده به سراغ من آمدند، قرار‌داد هم بستم ولی دو روز مانده به فیلمبرداری قرار دادم را فسخ کردم.

نقش سحر قریشی را قرار بود بازی کنید؟

بله.

چرا فسخ کردید؟

چون احساس می‌کردم نقشی نیست که بخواهم پس از ۵ سال با آن به تلویزیون برگردم ولی بلافاصله بعد از دلنوازان، فاصله‌ها به من پیشنهاد شد که احساس کردم این نقش را خیلی بیشتر دوست دارم و فکر می‌کنم در فاصله‌ها همان چیزی که می‌خواستم، اتفاق افتاد: باز شدن گره‌های داستان به دست شخصیتی که قرار است نقشش را بازی کنم. مرد نقره‌ای هم به همین ترتیب.

این وسط سریال ناموفق دست بالای دست را هم بازی کردید. شما که به قول خودتان اینقدر سختگیرید چطور سر از این سریال درآوردید؟

دلیل داشت. کارگردان ما اول آقای موتمن بود و بازیگر مقابل من هم حمید گودرزی. کارگردان تغییر کرد و بازیگر مقابل من هم شد یوسف تیموری. خب اگر من کار نمی‌کردم به دلیل قراردادی که داشتم مجبور بودم خسارت سنگینی به تلویزیون پرداخت کنم. ضمن اینکه می‌خواستم ریسک کنم ببینم اگر در قصه‌ای محوریت اتفاقات داستان را نداشته باشم چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود که خب اصلا تجربه خوشایندی نبود.از طرفی مخاطب هم با این جنس نقش‌هایی که بازی می‌کنم ارتباط برقرار می‌کند. در این حالت به نظرم اشکالی ندارد که حتی کلیشه‌ای هم بشوم.

ولی شما یک بازیگر زن هستید، در بسیاری از مواقع چهره شما در هر کار خیلی با کار قبلی فرق نمی‌کند، مدل لباس پوشیدن‌تان هم خیلی نمی‌تواند متنوع باشد، نقش‌های بد و اغواگر هم در تلویزیون خیلی جای مانور ندارند و نهایتا بعد از چند کار شما برای بازی در نقش منفی به تکرار می‌رسید. مخاطب هم تا مدتی تکرار شدن را می‌پذیرد و بعد از آن بزرگ‌ترین بازیگر هم که باشید شما را پس می‌زند.

ببینید من با سیاه بودن نقش‌هایم مشکلی ندارم ولی اصلا دوست ندارم نقش تکراری بازی کنم. مثلا یک شیطان باشم یا یک دختر اغواگر یا یک دختری که می‌خواهد انتقام بگیرد. در هر سه مورد من آدم سیاه قصه‌ام. تا اینجا مشکلی نیست ولی دوست ندارم این نقش‌ها را دوباره تکرار کنم. اگر جزئیات هر نقشی که بازی می‌کنم با نقش دیگر متفاوت باشد کلیت منفی بودن نقش اذیتم نمی‌کند. مردم من را با نقش منفی دوست دارند، حتی اگر تجربه‌های طنزم در کارهای سینمایی را هم دوست داشته باشند ولی باز هم نقش منفی «فاصله‌ها» یا «او یک فرشته بود» درذهن‌شان خواهد ماند.

بازی کردن در نقش‌های کمدی که بیشتر در کارنامه سینمایی شما دیده می‌شود یک نوع ترس و فرار از کلیشه شدن است یا کسب تجربه. چون وقتی شما بترسید و از کلیشه شدن فرار کنید دوست دارید به هر قیمتی کار متفاوت بازی کنید و نتیجه‌اش این می‌شود که کارهای غیرقابل دفاعی هم وارد کارنامه بازیگری‌تان می‌شود ولی وقتی می‌خواهید تجربه کنید با طمانینه بیشتر نقشی را انتخاب می‌کنید.

نه. واقعا بحث ترس نیست، من بیشتر از تلویزیون می‌ترسم تا سینما. در سینما اگر در کاری شکست بخورید خیلی کمتر به شما ضربه وارد می‌شود تا تلویزیون. سینما بیشتر برایم تجربه ژانرهای جدید است به همین دلیل هم در تلویزیون کمتر ریسک می‌کنم. ضمن اینکه خیلی فیلم‌های سینمایی من که اشاره به ضعیف بودن آنها می‌شود مخاطبین عام زیادی دارد مثل زندگی شیرین که دومین فیلم پرفروش سال اکرانش شد.

خب تجربه ثابت کرده حتی ضعیف‌ترین فیلم‌های طنز در ایران هم مخاطب خاص خودش را دارد و مردم ما اصولا سوژه‌های طنز را دوست دارند. این دلیل محکمی ‌نیست که بخواهید پرفروش بودن یک کار را ضمانتی برای خوب بودن فیلم یا خوب بازی کردن بازیگر بدانید.

این را قبول دارم ولی واقعا مردم ایران مردم باهوشی هستند. ضمن اینکه شخصا بازی‌های رضا عطاران را در هر فیلمی‌با هر کیفیتی دوست دارم خب خیلی از مردم هم چنین نگاهی دارند. گاهی رضا عطاران فیلمی‌بازی می‌کند که مردم هم فیلم را دوست دارند و هم بازی عطاران را ولی گاهی هم فیلمی‌بازی می‌کند که فقط عطارانش خوب است نه فیلم. به نظرم استقبال از یک کار طنز فقط بحث سوژه نیست و به بازی بازیگر هم برمی‌گردد.

پس شما هم با این نیت که مردم بازی شما را دوست داشته باشند وارد بازی کردن در کار طنز شدید؟

بله.

و فکر می‌کنید موفق هم بودید؟

نمی‌دانم. ولی مطمئنا مردم به آن اندازه‌ای که من را در کار جدی دوست دارند در کار طنز دوست ندارند و به نظرم این مسئله خیلی طبیعی است. وقتی بازیگران موفقی مثل بهنوش بختیاری یا ماهایا پطروسیان در کار طنز حضور دارند من حرفی برای گفتن ندارم. ولی یک جاهایی هم قبول کنید که حق من به عنوان بازیگر این است که جدا از خواست و علاقه مردم هم یک سری کارها را برای دل خودم یا دلایل خودم بازی کنم.

حتی اگر آن چیزی که می‌خواهید برای دل خودتان تجربه کنید به اعتبارتان نزد مخاطب آسیب بزند؟

قطعا ممکن است آسیب بزند ولی من از آن دسته آدم‌هایی هستم که برای هر کاری که می‌کنم حاضرم بهایش را بپردازم و این حق را برای خودم قائلم که وقتی تاوان کاری را پس می‌دهم کسی بی‌خود من را قضاوت نکند و پشت سرم حرف نزند.

به هر حال شما که برای خودتان و دیدن فیلم در سینمای خانگی‌تان بازیگری نمی‌کنید. فیلم بازی می‌کنید که مخاطب ببیند و نظرش را بدهد. زمانی شما محبوب یا معروف می‌شوید که بازی‌تان به دل مخاطب بنشیند. مثلا وقتی در سریال او یک فرشته بود به درستی نقش‌تان را بازی می‌کنید مردم هم شما را می‌پذیرند و برای ادامه‌این پذیرفتن‌ها و مورد قبول واقع شدن‌ها انتظاراتی هم از شما دارند. اگر بد بازی کنید که مثل خیلی از بازیگران مردم کاری به کارتان ندارند. شما چقدر از این پذیرفته شدن محافظت کردید؟

من از سال ۸۳ که با کار آقای عیاری وارد بازیگری شدم این حرفه را شوخی نگرفتم، همان زمان هم آقای عیاری به من گفتند تو بازیگر شدی و باید حواست را بیشتر جمع کنی ولی واقعا گاهی اتفاقاتی برای آدم چه در زمینه کاری و چه در زندگی شخصی رخ می‌دهد که اصلا نمی‌توانید حرکت نرمال رو به جلوی خودتان را ادامه دهید. خیلی جاها شما نمی‌توانید دلایل بازی کردن در فیلمی ‌را توضیح دهید، شاید اگر آن دلایل را بگویید نگاه مردم به شما تغییر کند و از قضاوتی که در خصوص شما کرده‌اند پشیمان شود.

ولی ذات سینما این گونه است که مخاطب عام اصلا کاری ندارد که پشت صحنه زندگی شخصی و کاری بازیگر چه می‌گذرد. مخاطب عام بهاره افشاری را بر مبنای آن چیزی که روی پرده یا در قاب تلویزیونش می‌بیند، قضاوت می‌کند. خیلی از بازیگران و کارگردانان بزرگ سینما هم هستند که در زندگی شخصی با هزاران مشکل و بحران دست و پنجه نرم می‌کنند ولی هم زمان آثاری به مخاطب ارائه می‌دهند که او لذت می‌برد.

خب کاش مردمی‌ که باز هم می‌گویم خیلی باهوشند گاهی اوقات این مسئله را متوجه شوند. ما در شرایطی هستیم که خیلی از ما حال‌مان خوب نیست، خب گاهی هم مردم کمی‌ صبر کنند و بر اساس شرایطی که وجود دارد کمی‌ دیرتر قضاوت کنند. من از آن دسته آدم‌هایی هستم که هیچ وقت به تندی با کسی برخورد نکردم و حتی در بدترین شرایط زندگی‌ام اگر کسی برای صحبت به سمت من بیاید ری‌اکشن بدی نشان نمی‌دهم.