جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آداب کوهستان


آداب کوهستان

در انجام هر کاری, مسائل و جزئیات و به اصطلاح ریزه کاری هایی هست که بهتر است آدم خود را نسبت به رعایت آنها ملزم بداند البته این ریزه کاری ها با آن چیزی که به اصول و قوانین معروف است, اساساً فرق می کند

در انجام هر کاری، مسائل و جزئیات و به اصطلاح ریزه کاری هایی هست که بهتر است آدم خود را نسبت به رعایت آنها ملزم بداند. البته این ریزه کاری ها با آن چیزی که به اصول و قوانین معروف است، اساساً فرق می کند. به جا نیاوردن جزئیات هرگز تباه کننده کلیت کاری نیست، حال آنکه سرپیچی از کلیات و زیر پا گذاشتن اصول و قوانین، فعل آدمی را به طور کامل از حیز انتفاع ساقط می کند. رانندگان حرفه یی ماشین های سنگین را همه در جاده ها دیده ایم؛ آنها که به رعایت آداب راندن در جاده معروفند. وقتی راهنمای چپ می زنند، می خواهند به ماشین پشتی اعلام کنند که از روبه رو ماشین نمی آید و راه برای سبقت گرفتن باز است. این راهنمای چپ در هیچ قانونی نوشته نشده و موقع گرفتن گواهینامه از هیچ کس در مورد آن امتحانی گرفته نمی شود و هرگز هیچ افسری راننده یی را به خاطر رعایت نکردن آن جریمه نمی کند. پس چه چیز راننده کامیون را وا می دارد تا کاری کند که به هیچ عنوان در حیطه و محدوده وظایف او نیست و هیچ الزامی در انجام دادن یا ندادنش نمی بیند؟ شاید عده یی بخواهند آن را به بحث های اخلاقی ارتباط دهند که البته ارتباط چندان نابجایی هم نیست اما به نظر می رسد سوای اخلاقیات چیز مهم دیگری هم هست که آن را باید ذیل چیزی به نام «حرفه یی بودن» دید. رانندگی مثال ساده یی است. خیلی از این مثال ها درباره هر کاری -و نه الزاماً هر شغلی- را می توان پشت هم ردیف کرد. بازی کردن، شوخی کردن، حرف زدن، نامه نوشتن، فیلم دیدن، کتاب خواندن، قدم زدن و حتی کار ناپسند و مذمومی مثل سیگار کشیدن هم آداب خاص خود را دارد. (سیگار کشیدن همفری بوگارت را به خاطر بیاورید تا بهتر متوجه منظور بنده شوید.)

طبیعتاً کوهنوردی هم که موضوع اصلی بحث ما است، آدابی دارد. به پیرمردهایی که پنجشنبه ها و جمعه ها به کوه های اطراف تهران می روند نگاه کنید. به طمانینه و آرامشی که دارند و ارتباطشان با محیط اطراف خود و به نحوه راه رفتنشان و به کوله کوچک همراهشان و به طرز حرف زدنشان، سلام کردنشان، «خسته نباشید» و «سلامت باشید» گفتن شان و زیر لب آواز زمزمه کردن شان و به نوع شوخی کردن شان و به آب و چای و خرما خوردن شان و حتی به نفس کشیدن شان در هوای پاکیزه کوهستان. جالب اینجاست که همه اینها در یک پنجشنبه خلوت و یک مسیر آرام به هیچ عنوان جلب توجه نمی کند و جزیی از طبیعت کوهستان پیش چشم آدم به نظر می رسد. و این از عجایب کار حرفه یی هاست که با کاری که می کنند و با محیط پیرامون خود یکی می شوند و پیش چشم نمی آیند. همانطور که آن راننده هیچ وقت در جاده جلب توجه نمی کند. حالا از آن طرف جوانی -یا بهتر بگویم گروه جوانانی- را در نظر بگیرید که کوهنوردی شان حسابی سر و صدا دارد و کلی داردار و خبردار. تو گویی صدای بلند ضبط صوت و ام پی تری پلیرشان با صدای بلند، خبر از حضور قاطع و بی تخفیف ایشان به کوهستان می دهد، و همینطور لحن حرف زدن شان و شوخی هایشان و بلند بلند خندیدن شان و از صخره آویزان شدن هایشان و وسط راه نشستن شان و حتی بعضاً نحوه کوله و چادر و کیسه کشیدن شان. و اینها همه از ویژگی کار آماتورهاست که مدام توی چشمند و به وصله یی ناجور و ناهماهنگ روی کار و محیط اطراف می مانند. قصد بر تایید گروهی و خدای ناکرده تکفیر دیگری نیست.

حرفه یی ها به محیط احترام می گذارند و برای آن ارزش و اعتبار قائل می شوند. پیش چشم آنها محیط نه وسیله و مشخصه یی برای دیده شدن که جایی است که در آن حل می شوند و صفا می کنند چرا که دیده شدن اقتضائاتی دارد و به جا آوردن آن اقتضائات، مستلزم آن است که آدم از خود ردی باقی بگذارد و این با آداب حرفه یی گری به هیچ وجه سازگار نیست. برای دیده شدن باید اجزای محیط را به گونه یی دستکاری کرد و هرچه این دستکاری بیشتر باشد، آدم به هدف خود نزدیک تر خواهد شد. یقین داشته باشید اگر با اسپری قرمز روی تخته سنگی نام خود را به یادگار بنویسید تا سال ها هرکه از کنار آن تخته سنگ بگذرد،تصرفی را که در محیط زیست کرده ایدو حضور قاطع شما را در آن محل به خاطر خواهد آورد. یا یک مثال دیگر؛ حتماً جمعه صبح ها یا روزهای تعطیل دیگر توی همین ارتفاعات دم دستی تهران، لای صخره ها و کنار رودخانه ها آثار به جا مانده از بساط خوشگذرانی شب پیش را دیده اید. چند تکه سنگ سیاه و سوخته و کمی آشغال و پوست میوه و قدری زباله (به معنی زباله های تجزیه ناپذیر و غیرقابل برگشت به طبیعت) و....همه به رهگذران و کوهنوردان اعلام می کنند و خبر می دهند که دیشب اینجا چه خبر بوده و چه اتفاقاتی افتاده و چه چیزهایی خورده شده است. نه اینکه قصدی در مخالفت با خوشگذرانی در محیط کوهستان باشد، که برعکس، به شدت هم با آن موافقیم. این مطالب صرفاً اشاره یی به رفتار آماتورها و جوان ها است و مقایسه یی با آنچه حرفه یی ها و پیرهای کوهستان می کنند. کسانی که وقتی بساط تفریح هم به پا می کنند و آتشی راه می اندازند و دورش می نشینند و میوه می خورند و تخمه می شکنند و می گویند و می خندند و با هم دسته جمعی آواز می خوانند، باز هم در گوشه و زاویه یی قرار می گیرند، تو گویی باز در دل محیط پنهان شده و با آن یکی شده اند. البته در هر دو این مثال ها رعایت آداب همان رعایت قوانین طبیعت کوهستان هم بود. پاک نگاه داشتن محیط، هم وظیفه و قانون کوهستان است و هم آداب آن. ولی همه آداب همیشه اینطور نیستند...

نوشتن درباره آداب کوهستان کار یکی، دو ستون نیست و مجال بسیار مفصلی می طلبد. موضوع زوایای مختلفی دارد و آوردن مثال و شاهد از مصادیق عینی، برای روشن شدن این زوایا ضروری است. مصداق و مثال هم که شکر خدا، کم نیست.

علی رنجی پور