سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

فریاد تر از موج


فریاد تر از موج

در درونم سکوت ها بر می خیز ند
آنگاه که فریاد
در زهدان روز عاشق می شود
و در هر دامنه ای احساسم جاری است
وقتی شب بوها در کرانه ی شب
آواز می خوانند
و با گامهای مکان به سهولت میزنم قدم …

در درونم سکوت ها بر می خیز ند

آنگاه که فریاد

در زهدان روز عاشق می شود

و در هر دامنه ای احساسم جاری است

وقتی شب بوها در کرانه ی شب

آواز می خوانند

و با گامهای مکان به سهولت میزنم قدم

همچو آغازی که حل می شود در پایان

هیچ چشمه ای چونان ترانه نمی خواند

در چشم کوه

که تو فریاد تر از موج بر گرده ی دریایی

زبان زمان گو

که با تیک تاک کرشمه هایت می رود

به سکوت

به سان ثانیه ای که در جا می زند

و در باوری محسوس نامحسوس می شوم

همانگاه که یکرنگی گندم

لب وا می کند

و از خاموشی به روشنایی می آیم

چنان کالی که می رسد

به رسیده

بنشین

به تماشای خاکی که سفر می کند در من

و به تماشای منی که

سفر میکنم در تو .

شعر از استاد عابدین پاپی