یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دایی اروپایی, ملت آسیایی


دایی اروپایی, ملت آسیایی

مصایب یک دیوار

نشستن پای حرفهای علی دایی محسنات زیادی دارد. در کنار اینکه گفتگو با سرمربی مهندس تیم ملی باعث ارتقای معلومات عمومی آدم می شود و بعدها می شود با غرور از آن به عنوان یک خاطره خوب یاد کرد(!)، هیچکس مثل شهریار نمی تواند کاستی های آدم را توی ملاجش بکوبد !آدم غرق در اعتماد به نفسی می شود که احتمالاً خودش را از همه بالاتر می پندارد، اخیراً یک مرتبه دیگر وی در کنفرانس مطبوعاتی از جمله «ما داریم در آسیا زندگی می کنیم» استفاده کرد تا یادمان بیاید چقدر آدمهای بدبختی هستیم.

به احتمال فراوان خبرنگارانی که دوشنبه پای گفتگوی مفصل دایی با اصحاب رسانه نشستند، بعد از این جمله مشهور و البته مستعمل سرمربی تیم ملی یادشان آمد که یک خبرنگار آسیایی هستند و حق ندارند از سرمربی آسیایی تیم آسیایی شان بپرسند به کدام دلیل موجه نظم لیگ تازه پا گرفته را در هم کوبید تا بازی های غرب آسیا بدون مشکل و در نهایت آرامش برگزار شود.

روزنامه نگارانی که به فدراسیون فوتبال رفته بودند تا بابت ندادن مهره های کلیدی تیمهای لیگی با باشگاه ها و متعاقب آن، ترک غیرمترقبه اردو از سوی آقای سرمربی برای افتتاح یک استخر در دامغان(!) از وی بازخواست کنند، یک بار دیگر با تذکر به جا و به موقع دایی پی بردند که چیزی بیشتر از یک مشت خبرنگار پیزوری آسیایی نیستند و نباید از سرمربی تیم ملی بپرسند چطور تیم ملی از همه باشگاه ها ارجح است، اما افتتاح یک استخر در دامغان اولویت بیشتری نسبت به همین تیم ملی دارد!

به نظر می رسد علی دایی همچنان به ادامه سیاست یک بام و دو هوا علاقه نشان می دهد. او که خود دو شغله است، غلامپور را از اشتغال پاره وقت در داماش منع می کند.

دایی که تا ۳۷ سالگی پیراهن تیم ملی را برتن داشت، حالا ۳۰ ساله ها را به بهانه جوانگرایی از این موهبت منع می کند. او در مواجهه با خبرنگاران نیز دست از این مرام پارادوکسیکال خود بر نمی دارد. وقتی پای تقاضای عمومی برای بازگشت بازیکنی نظیر علی کریمی به تیم ملی مطرح می شود، دایی یک سرمربی تمام اروپایی و حرفه ای است که به هیچ کس اجازه دخالت در کارش را نمی دهد و حتی تا آنجا پیش می رود که درخواست تلویحی رئیس جهمور را هم نمی پذیرد.

اما همین آقای حرفه ای، در رو به رو شدن با پرسشهایی از قبیل چرایی دو شغله بودن خود یا چگونگی لغو و اخلال در بازیهای لیگ به خاطر بازیهای غرب آسیا، بر سر ملت فریاد می کشد که «اینجا ایران است.» و یا «ما در آسیا زندگی می کنیم.» خیلی ممنون جغرافیدان برجسته!

اندک اندک شکمان به یقین تبدیل می شود که میزان همه چیز در فوتبال ایران علی دایی است. اگر او ترجیح داد؛ ما حرفه ای هستیم، پس صد درصد همین طور است و اگر جنابش تشخیص داد که درگیر غول آماتوریسم می باشیم، هیچکس حق تردید و تشکیک ندارد.

وقتی حتی تدوینگران منشور اخلاقی هم «اخلاق» را چندان که شاید ارج نگذاشتند و ریش دایی را از سیطره نابهنجاریهای مورد نظر این منشور معاف کردند، دیگر ابهامی باقی نماند که صاحب نیمکت ایران از نظر مقامات مسؤول و صد البته از دیدگاه خودش، یک فرد «متفاوت» و غیر عادی است.

شاید اگر واقع بینانه به اوضاع امروز فوتبال کشورمان نگاه کنیم، ما هم مثل رئیس فدراسیون فوتبال ژاپن باید نگران کاهش محبوبیت تیم ملی باشیم.

اگر مشکل آنها فوتبال گریزی و تکنولوژی زدگی مردم است، اینجا اتفاقاً مردم؛ فوتبال بویژه فوتبال ملی را دیوانه وار دوست دارند، اما اشکال کار اینجاست که به جای یک عنصر معمولی و مردمی، فردی غیر عادی و ویژه رهبری این تیم را برعهده دارد که با رفتار عملی خود، دیوار حایل سترگی میان تیم ملی و ملت ترسیم کرده است. مادام که این دیوار از میان نرود، بازیهای تیم ملی بیش از همین چند هزار تماشاگر همیشگی را به خود نخواهد دید.

متأسفیم!

رسول بهروش



همچنین مشاهده کنید