پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خطر چیست


خطر چیست

هدف این مقاله, یافتن پاسخی برای این پرسش مبنایی است كه از دید امام خمینی ره , عمده ترین جریان خطرآفرین برای اسلام و مسلمین و بلكه جهان بشریت ـ به ویژه در دوران كنونی ـ كدام است نویسنده محترم در پی آن است تا شیوه های برخورد حضرت امام ره را با این خطر سهمگین مورد بررسی قرار دهد

هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش مبنایی است كه از دید امام خمینی(ره)، عمده‌ترین جریان خطرآفرین برای اسلام و مسلمین و بلكه جهان بشریت ـ به ویژه در دوران كنونی ـ كدام است؟ نویسنده محترم در پی آن است تا شیوه‌های برخورد حضرت امام(ره) را با این خطر سهمگین مورد بررسی قرار دهد.

آنان كه به طریق معمول، دربارهٔ اندیشه و زندگانی امام خمینی(ره) داد سخن می‌دهند یا قلم‌فرسایی می‌كنند، بعضی آن حضرت را صرفاً پرچمدار مبارزه با سلسلهٔ پهلوی و حكومت سفاك شاهنشاهی دانسته، سراسر زندگانی و مبارزات آن بزرگ‌مرد را در این محور خلاصه می‌كنند. جریانی كه امام خمینی(ره) در برابر آن قیام كرد و تا آخرین لحظهٔ حیات پربركتش از مبارزه با آن لحظه‌ای غفلت نورزید، نه فقط اسلام و امت مسلمان ایران، بلكه مجموعهٔ فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع جهانی را به مخاطره افكنده است.

امام خمینی(ره) از آغاز علنی شدن قیام خویش در سال ۱۳۴۱ شمسی، طیّ نطقی مبسوط، در این‌باره فرمود:

حالا كه خطر وارد شده است؛ و آن، خطر یهود است،۱... آقایان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر «بنی‌امیه» نیست.

هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش مبنایی است كه از دید امام خمینی(ره)، عمده‌ترین جریان خطرآفرین برای اسلام و مسلمین و بلكه جهان بشریت ـ به ویژه در دوران كنونی ـ كدام است؟ نویسنده محترم در پی آن است تا شیوه‌های برخورد حضرت امام(ره) را با این خطر سهمگین مورد بررسی قرار دهد.

آنان كه به طریق معمول، دربارهٔ اندیشه و زندگانی امام خمینی(ره) داد سخن می‌دهند یا قلم‌فرسایی می‌كنند، بعضی آن حضرت را صرفاً پرچمدار مبارزه با سلسلهٔ پهلوی و حكومت سفاك شاهنشاهی دانسته، سراسر زندگانی و مبارزات آن بزرگ‌مرد را در این محور خلاصه می‌كنند. جریانی كه امام خمینی(ره) در برابر آن قیام كرد و تا آخرین لحظهٔ حیات پربركتش از مبارزه با آن لحظه‌ای غفلت نورزید، نه فقط اسلام و امت مسلمان ایران، بلكه مجموعهٔ فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع جهانی را به مخاطره افكنده است.

امام خمینی(ره) از آغاز علنی شدن قیام خویش در سال ۱۳۴۱ شمسی، طیّ نطقی مبسوط، در این‌باره فرمود:

حالا كه خطر وارد شده است؛ و آن، خطر یهود است،۱... آقایان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر «بنی‌امیه» نیست.۲

البته سلطهٔ وحشتناك و همه جانبهٔ یهود و دست‌پروردگان آنها بر مراكز و محافل حساس ایران ‌[آن روز]، از یك سو؛ و اشغال قبلهٔ اول مسلمانان و معراجگاه پیامبر خاتم از سوی دیگر، تهاجمی سهمگین بود كه غیرتمندان جهان نسبت به آن احساس خطر می‌كرده‌اند اما دامنهٔ خطر به همین جا محدود نمی‌شود. سیطرهٔ این جماعت بر اهرم‌های قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و... در جهان، خصوصاًً مغرب‌زمین، و تعقیب استراتژی اشغال سرزمین‌های پهناور و زرخیز اسلامی برای تحقق یافتن شعار «از نیل تا فرات»، توطئه‌ای بزرگ‌تر است كه سایه شوم آن بر سر جهان اسلام سنگینی می‌كند.با آگاهی دقیق و حكیمانه از این واقعیت‌ها بود كه امام خمینی(ره) نوك پیكان مبارزهٔ خویش را به سمت یهود و اسرائیل نشانه گرفت. و هم از این رو بود كه او همهٔ مشكلات جهان اسلام، از جمله ایران زیر سلطهٔ پهلوی را از این زاویه تحلیل می‌كرد:

این جانب، حسب وظیفهٔ شرعیه، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می‌كنم؛ قرآن كریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضهٔ صهیونیست‌هاست۳ خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذكر دهید. در نوحه‌های سینه‌زنی، مصیبت‌های وارده بر اسلام و مراكز فقه و دیانت و انصار شریعت [را] یادآور شوید.۴

حضرت امام(ره) پرچم مبارزه با برنامه‌ها، اهداف، و عملكرد جنایت‌بار صهیونیسم جهانی را كه در چند محور ذیل قابل تلخیص است، در دستان مبارك خویش گرفته بود:

الف) مسئلهٔ قدس، ب) سلطه بر ایران شاهنشاهی و ایجاد روابط مستحكم و گسترده با رژیم پهلوی، ج) پیگیری استراتژی ایجاد «اسرائیل بزرگ» و اشغال ممالك اسلامی منطقه، با هدف تحقق بخشیدن به شعار دیرینهٔ «از نیل تا فرات»، د) سیطرهٔ همه‌جانبه بر نظام حاكم جهانی.

● مسئله قدس

حضرت امام در تمام دوران مبارزات خویش، مسلمانان را تشویق می‌كرد كه برای آزادی قدس و فلسطین و محو رژیم نامشروع صهیونیستی بكوشند. در دیدگاه ایشان، همواره مسئلهٔ فلسطین در رأس مسائل و مشكلات مسلمین و بزرگ‌ترین مصیبت‌جهان اسلام است:

از مصیبت‌های بزرگ مسلمین، قضیهٔ اسرائیل تجاوزكار است۵

ما می‌گوییم، اسرائیل باید از صفحهٔ روزگار محو شود و بیت‌المقدس مال مسلمین و قبلهٔ مسلمین است۶

غصب فلسطین و كشتار و اخراج و آواره ساختن میلیون‌ها زن و مرد و كودك بی‌دفاع و بی‌پناه فلسطینی، همراه با جنایات وحشتناك و مكرر در آن سرزمین و ویران ساختن صدها شهر و روستا و مكان مقدس مسلمانان و قتل‌عام مستمر كودكان و جوانان به پا خاستهٔ آن سامان، مسئله‌ای نیست كه بررسی آن در یك كتاب یا مقاله بگنجد. از این گذشته، نباید فراموش كرد كه توطئه اشغال فلسطین و ایجاد «اسرائیل» در قلب جهان اسلام، سرفصل توسعه‌طلبی گسترده‌ای است كه متأسفانه هنوز ملت‌های مسلمان از عمق و گسترهٔ آن، آگاهی كافی نیافته‌اند. امروز، حتی جنایات صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی و درد جانكاه میلیون‌ها آوارهٔ فلسطینی در كشورهای مختلف، هنوز برای مسلمانان به خوبی تشریح نشده است. نیز عمق فاجعهٔ اشغال فلسطین و ابعاد توطئهٔ اشغالگران و حامیان جهانی آنها، برای مردم كشورهای اسلامی تفسیر نگشته است.

حضرت امام خمینی(ره)، با تمام وجود، این حقایق را درك كرد و یك‌تنه به مبارزه با اشغالگران برخاست. او همواره مسلمانان، به خصوص رهبران و اندیشمندان امت، را به مبارزه برای نابودی دشمن مشترك اسلام، یعنی رژیم غاصب صهیونیستی، و آزادی سرزمین فلسطین دعوت می‌نمود:

بیش از بیست سال است فریاد كرده‌ایم كه اجتماع كنید و این غده سرطانی را از بین مسلمین بیرون كنید. بیت‌المقدس را از او بگیرید؛ كشورهای اسلامی را از این غدهٔ سرطانی آزاد كنید.۷

حضرت امام نه تنها مصیبت اشغال را در رأس مصیبت‌های جهان اسلام می‌دانست، بلكه معتقد بود كه این مسئله در گستره‌ای فراتر از محدودهٔ زمان یا مكان خاص جای دارد: «مسئلهٔ قدس یك مسئلهٔ شخصی و یك مسئلهٔ مخصوص به یك كشور و یا یك مسئلهٔ مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست بلكه حادثه‌ای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آینده؛ از روزی كه مسجدالاقصی پی‌ریزی شد تا آنگاه كه این سیاره در نظام هستی در گردش است. و چه دردناك است برای مسلمانان جهان در عصر حاضر كه با داشتن آن همه امكانات مادی و معنوی، مرأی و منظر آنان، به پیشگاه خداوند متعال و رسولان عالیقدرش این چنین جسارت واقع شود؛ آن هم از یك مشت اوباش جنایتكار! و چه ننگ است برای دولت‌های اسلامی كه با در دست داشتن شریان حیاتی ابرقدرت‌های جهان، بنشینند و تماشاگر باشند كه آمریكا، ابرجنایتكار تاریخ، یك عنصر فاسد بی‌ارزش را در مقابل آنان علم كند و با عده‌ای ناچیز، عبادت‌گاه مقدس و قبلهٔ اول آنان را غصب نموده و با كمال وقاحت در مقابل آنان قدرت‌نمایی كند! و چه شرم‌آور است سكوت در مقابل این فاجعهٔ بزرگ تاریخ...!»۸

● تسلط یهود بر ایران شاهنشاهی

سلطهٔ روزافزون یهودیان و دست‌پروردگان آنها بر ایران شاهنشاهی كه روابط عمیق سران پهلوی با رژیم صهیونیستی از آن حكایت می‌كرد یكی از انگیزه‌های قیام حضرت امام خمینی(ره) در برابر حاكمیت پهلوی بود. در دیدگاه آن حضرت، شاه از كارگزاران صهیونیست‌ها بود كه مأموریت داشت تا زمینه‌های گسترش نفوذ آنها در این كشور اسلامی را فراهم سازد:

اینجانب كراراً خطر اسرائیل و عمال آن را كه در رأس آنها، شاه ایران است گوشزد كرده‌ام. ملت اسلام تا این جرثومهٔ فساد را از بن نكنند، روی خوش نمی‌بینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است، روی آزادی نخواهد دید. از خداوند متعال، نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و عمال سیاه آن را خواستارم.۹

بر كسی پوشیده نیست كه ایران به لحاظ موقعیت خاص تاریخی ـ فرهنگی و نیز وضعیت ویژهٔ جغرافیایی ـ اقتصادی، در قرون اخیر، پیوسته دستخوش توطئه‌چینی یهود و دست‌پروردگان آن بوده است. در عصر پهلوی، نهادها و محافل مخفی و قدرتمند صهیونیسم جهانی در تمام شئون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، و اطلاعاتی ـ امنیتی دخالت داشتند. بر اساس مدارك موجود، یهودی‌ها و مأمورانشان سمت‌های حساس كشور را برعهده داشتند. و در جنبه‌های گوناگون، امور را در جهت برنامه‌ها و اهداف خود سوق می‌دادند. به عبارتی، آنان طراح و برنامه‌ریز حكومت پهلوی نیز بودند. هشدارهای عالمانهٔ حضرت امام نسبت به خطر گسترده و فزایندهٔ یهود در آن دوران سیاه، در زمرهٔ معتبرترین مدارك تاریخی جای دارند. این گنجینهٔ گرانبها، همچنین نشانگر مبارزات حماسی بزرگمردی است كه با الهام از فرهنگ عاشورا، به نبرد با دشمن مهاجم برخاست.

امام خمینی(ره)، به پیروی از جد بزرگوارش ـ حسین‌بن علی(ع) ـ زمانی پرچم مبارزه را بر دوش گرفت كه خصم با تمام امكانات خویش، در میدان حاضر بود و همهٔ اهرم‌های قدرت را در دست داشت. در حقیقت، محمدرضا پهلوی به عنوان سركردهٔ مأموران اسرائیل، ایران شاهنشاهی را پایگاه نظامی و جاسوسی صهیونیسم جهانی ساخته بود. در این میان، حضرت امام كه به حقانیت مبارزه‌اش یقین كامل داشت، لحظه‌ای از حركت پیامبرگونه‌اش باز نایستاد: «امروز به من اطلاع دادند كه بعضی اهل منبر را برده‌اند در «سازمان امنیت» و گفته‌اند، شما با سه چیز كار نداشته باشید، دیگر هر چیز می‌خواهید بگویید؛ یكی، شاه را كار نداشته باشید، یكی هم اسرائیل را كار نداشته باشید؛ یكی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را كار نداشته باشید، هر چه می‌خواهید بگویید. خوب؛ اگر این سه تا امر را كنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاری داریم، از این سه تاست؛ تمام گرفتاری‌های ما. اسرائیل مملكت را به باد می‌دهد. اسرائیل سلطنت را می‌برد؛ عمال اسرائیلی، آقا! اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ یك چیزهایی، یك حقایقی در كار است... می‌گویند از شاه و اسرائیل حرف نزنید. رابطهٔ بین شاه و اسرائیل چیست؟ شاید به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی باشد. این كه ادعای اسلام می‌كند و می‌گوید «من مسلمانم» و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شاید سری در كار باشد..۱۰. افشای نقشه‌های پنهان و خزندهٔ یهود بر ضد دین و امت اسلام، آن هم در زمان اوج قدرت این جماعت در ایران، نه تنها نشانگر بینش عمیق و حكیمانهٔ امام راحل(ره)، بلكه بیانگر مردانگی و همت بلند آن حضرت بود:

اسرائیل نمی‌خواهد در این مملكت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملكت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملكت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملكت احكام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه، مدرسه [= فیضیه] را كوبید؛ ما را می‌كوبند؛‌ شما ملت را می‌كوبند؛ می‌خواهند اقتصاد شما را قبضه كنند؛ می‌خواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند؛ می‌خواهند در این مملكت دارای ثروتی باشند، ثروت‌ها را تصاحب كنند به دست عمال خود؛ این چیزهایی كه مانع هستند، چیزهایی كه سد راه هستند، سدها را بشكنند. قرآن سر راه است، باید شكسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شكسته شود؛ مدرسهٔ فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممكن است بعدها سد راه شوند، باید از پشت بام‌ها بیفتند؛ باید سر و دست آنها شكسته شود. برای این كه اسرائیل به منافع خودش برسد، دولت ما به تعبیعت اسرائیل، ما را اهانت می‌كند۱۱

از دیدگاه حضرت امام(ره)، توطئه خزنده و خطرناك یهود برای تسلط بر اهرم‌های قدرت در ممالك اسلامی ـ از جمله ـ نه تنها در دورهٔ سلطنت پهلوی، بلكه در گستره‌ای بس طولانی‌تر جریان داشته است:

عمال اسرائیل در ایران، در هر جا انگشت می‌گذاری، می‌بینی كه یكی از اینها هست: مراكز حساس، خطرناك. این [یهودی]ها آنهایی بودند كه در «شمیران» توطئه كردند «ناصرالدین شاه» را بكشند و مملكت ایران را قبضه كنند. اینها حكومت را از خودشان می‌دانند. اینها در كتاب‌هایشان نوشته‌اند، در مقالاتشان نوشتند: «حكومت مال ماست. باید یك سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم و یك حكومت جدیدی به وجود بیاوریم»...۱۲

به منظور شناخت بیشتر بینش ژرف و داهیانهٔ حضرت امام و مبارزات حسین‌وار آن مرد بزرگ با دشمن اصلی، بجاست تا به پاره‌ای از اسناد تاریخی اشاره كنیم.

طبق مدارك موجود، در دوران حساس مشروطه تا كودتای رضاخان، رئیس‌الوزرا (نخست‌وزیر)های دولت‌های مختلف از مأموران شبكهٔ جهانی یهود و به عبارتی دقیق‌تر: سازمان جهانی «فراماسونری» بودند. این عده، هم از لحاظ فكری و هم از جنبهٔ تشكیلاتی، موظف به فرمانبرداری از كارفرمایان خود بودند و در اجرای برنامه‌های سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی آنها از هیچ تلاشی فروگذار نكردند. صرف‌نظر از شخصیت‌های مورد اشاره، وزرا و صاحب‌منصبانی دیگر نیز دارای چنین ماهیت و وابستگی‌هایی بودند كه تشریح عملكرد خائنانهٔ آنان از عهدهٔ این نوشتار خارج است.

اینك، به ماهیت یكی از این‌گونه افراد، به طور گذرا می‌پردازیم. و آگاهان از مسائل تاریخی و سیاسی می‌دانند كه با روی كار آمدن رضاخان، كفالت نخست‌وزیری به یكی از چهره‌ها و مهره‌های رمزآمیز تاریخ معاصر ایران، «محمدعلی فروغی»، واگذار گردید. او در دوران سلطنت رضاخان، چهار بار به نخست‌وزیری منصوب شد. پس از روی كار آمدن «محمدرضا پهلوی» و در دوران اول پادشاهی وی نیز فروغی سه بار به نخست‌وزیری رسید.

ناگفته نماند كه این شخص در دورهٔ قاجاریه هم چندین بار وزیر دارایی، وزیر عدلیه، و وزیر امور خارجه گشته. در برخی دیگر از وزارتخانه‌ها و ادارات مهم آن زمان نیز سمت‌های حساس را دارا بوده است.

زین‌العابدین صدیق

پی‌نوشت‌ها:

? پژوههٔ صهیونیت، ج۱، مركز فرهنگی ضیاء اندیشه.

۱. صحیفهٔ نور، ج۱، ص۱۴؛ ۱ فروردین ۴۱.

۲. همان، ص۵۲، ۲۸ اردیبهشت ۴۲.

۳. صحیفهٔ نور، ج۱؛ ص۳۴؛ اسفند ۱۳۴۱.

۴. همان، ص۱۲؛ ۱۷ شهریور ۶۱.

۵. صحیفهٔ نور، ج۱۶، ص۳۸؛ ۲۱ بهمن ۶۰.

۶. همان؛ ص۱۲۸؛ ۲۵ فروردین ۶۱.

۷. صحیفهٔ نور، ج۱؛ ص۲۰۷.

۸. همان؛ ص۵۶؛ ۱۳ خرداد ۴۲ (روز عاشورا).

۹. همان؛ ص۵۷؛ ۱۳ خرداد ۴۲ (روز عاشورا).

۱۰. همان، ص۵۴؛ ۱۳ خرداد ۴۲ (روز عاشورا).

۱۱. رحمانی، شمس‌الدین، فرهنگ و زبان، ص۱۲۹ و ۱۳۰.

۱۲. ر.ك: همان، صص۱۷۰ـ۱۲۵، فصل ویژه «محمدعلی خان فروغی». همچنین بنگرید به: كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲.

۱۳. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (جستارهایی از تاریخ معاصر ایران)، ج۲؛ ص۱۲۴.

۱۴. همان، ص۳۶۷.

۱۵. صحیفهٔ نور، ج۱؛ ص۶۲؛ ۱۸ فروردین ۱۳۴۳.

۱۶. همان؛ ص۲۷؛ ۱۳۴۱.

۱۷. همان، ص۱۱؛ ۱۰ فروردین ۱۳۴۱.

۱۸.Walt Rostow.

۱۹. جهت آشنایی بیشتر با این یهودی، بنگرید به: سایه‌های قدرت از «جیمز پرلاف».

۲۰. فردوست، همان، ج۲؛ ص۳۰۲.

۲۱. امام خمینی: «راه امام، كلام امام»، مصاحبه با روزنامهٔ «السفیر»؛ ۱ بهمن ۱۳۵۷.

۲۲. صحیفهٔ نور، ج۱؛ ص۵۶؛ ۱۳ خرداد ۱۳۴۲.

۲۳. همان؛ ص۷۷؛ ۲۵ اردیبهشت ۴۳.

۲۴. فردوست، همان، ج۲؛ ص۱۲۶ تا ۱۲۸.

۲۵. صحیفهٔ نور، ج۱؛ ص۱۵۷؛ ۱۹ بهمن ۴۹. و همان، ص۴۶؛ ۱۲ اردیبهشت ۴۲.

۲۶. همان؛ ص۹۱ تا ۹۲؛ ۱۸ شهریور ۴۳.

۲۷. همان.

۲۸. لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران،‌ ج۳، ص۹۵۹.

۲۹. صحیفهٔ نور، ج۱؛ ص۱۶۸؛ ۶ خرداد ۵۰.

۳۰. همان؛ ص۱۷۰ و ۱۷۱؛ ۶ خرداد ۵۰.

۳۱. همان؛ ص۱۷۰؛ ۶ خرداد ۱۳۵۰.

منبع:ماهنامه موعود، شماره ۶۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.