شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

۳۰ سال در ۳۰ نما


۳۰ سال در ۳۰ نما

تعدادی پله، یک اتاق زیرشیروونی با پنجره های مشرف به خیابون، ۲ دستگاه پر سر و صدا و....اما کنار اون اتاق کوچک زیرشیروونی یک فضایی بزرگ و تاریک بود، آره درست حدس زدین اتاق آپارات …

تعدادی پله، یک اتاق زیرشیروونی با پنجره های مشرف به خیابون، ۲ دستگاه پر سر و صدا و....اما کنار اون اتاق کوچک زیرشیروونی یک فضایی بزرگ و تاریک بود، آره درست حدس زدین اتاق آپارات سینما و می گم، ناگهان چشمم به روی مرد سپید مویی افتاد. برای ورود به اتاق اجازه خواستم و با اشاره پیرمرد وارد شدم.بعد از معرفی خودم از او خواستم خودشو معرفی کنه و از کار و سال های حضور در این اتاق کوچیک بگه.

محمدعلی رضائی هستم، ۲۹ سال و ۹ ماهه که این جا کار می کنم.خیلی جالبه، پس شما یه عمر رو این جا سپری کردین و کنار هنر و هنرمندان زیادی بودین؟آره روزگار خیلی خوبی بود، سینما شلوغ بود و همه واسه بازیگران محبوبشون دست و سوت می زدن جا واسه نشستن نبود. این دستگاه ها چرا این قدر صدا می ده؟ عمر دستگاه ها حدود ۳۶ ساله، تازه حالا خوب شده اون موقع به جای لامپ، زغال بود خیلی کار کردن با آن مشکل بود.این صداها هم دیگه عادی شده، شاید یکی از خاطرات من همین صداها هستن چون وقتی تو خونه می خوابم و صدایی نمیاد از جا می پرم، فکر می کنم ممکنه دستگاه ها مشکلی پیدا کرده باشن.خیلی جالب بود مرد آپاراتچی می گفت: هنوز برگشت فیلم به صورت همون ۳۰ سال پیش با دست انجام می شه.ازش پرسیدم، تو این سال ها سینما چه وضعیتی داره؟ آهی کشید و گفت: از وقتی این سی دی های قاچاق (بازار سیاه، کپی، فیلمبرداری از روی پرده های سینما) اومده، حضور مردم در سینما کمرنگ شده درصورتی که واقعا بازیگران، کارگردان ها و... تو این عرصه زحمت می کشند. ای کاش کسانی که دست به این خیانت می زنند چشماشون رو باز کنن و بذارن هنر به جای خودش برگرده.با رضایی در حالی که داشت فیلم رو به عقب برمی گرداند تا واسه سانس بعدی آماده بشه خداحافظی کردم. با خودم گفتم آخر چه جوری می شه روزهای پررنگ سینما کم رنگ بشه، اما الآن با فیلم جدید اخراجی ها ۲ این جوری سینما شلوغ بشه.روی یک صندلی نشستم و فیلم رو نگاه کردم و به جای اخراجی ها ۲ به نظرم باید اسمشو می ذاشتن، «آشتی با سینما»، «آشتی با هنر»، «آشتی با هنرمند».

مرد خاکستری