شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

انتخابات, خاتمی و دیگر هیچ


انتخابات, خاتمی و دیگر هیچ

پس از گذشت یک ماه و نیم از برگزاری کنگره دوازدهم سازمان مجاهدین و در پی ناکامی رایزنی های نهایی با خاتمی و سایر نامزدهای دوم خردادی, قطعنامه این کنگره صادر شد

پس از گذشت یک ماه و نیم از برگزاری کنگره دوازدهم سازمان مجاهدین و در پی ناکامی رایزنی های نهایی با خاتمی و سایر نامزدهای دوم خردادی، قطعنامه این کنگره صادر شد.

این قطعنامه که مملو از بایدها و نبایدهای صریحی خطاب به سایر گروههای دوم خردادی است ذیل سرفصل مهمی تحت عنوان “چه باید کرد؟”ملحوظات راهبردانتخاباتی اصلاح طلبان را کاملا دیکته شده و دستوری برشمرده است.

آنچه که در یک عکس فوری از فحوای این قطعنامه به دست می آید نوعی جمود وسکون استراتژیک حول شعار “انتخابات، خاتمی و دیگر هیچ” است و نشان می دهد، علی رغم تلاش بدنه اصلی اصلاح طلبان طی ماههای گذشته در منطق سیاسی پدرسالارانه ائتلاف مشارکت- مجاهدین، هیچ پیشرفت محسوسی حاصل نشده است. این در حالی است که حتی آقای خاتمی نیز به عمق این خبط استراتژیک پی برده و طرح شعار “ یا یکنفر یا هیچ کس” را خطرناک دانسته است. وی از دوستان دوم خردادی خودخواسته تا این شعار را ندهند چرا که هم باعث دلخوری و افزایش گلایه‌ها خواهد شد و هم راه‌های مختلف را مسدود می‌کند.

اولین الزام استراتژیک سازمان مجاهدین به سایر گروههای دوم خردادی در این قطعنامه قطبی کردن فضای انتخابات است.”استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان باید قطبی کردن انتخابات ریاست جمهوری آینده و ایجاد انگیزه لازم برای مشارکت بخش میانه و بی تفاوت جامعه درانتخابات باشد.” در حالی که تمایل عمومی جامعه و اغلب احزاب و گروههای سیاسی به بسط دایره بازیگران اصلی و عبور از فضای دوقطبی دهه ۶۰ و ۷۰ ، به منظورافزایش کیفیت مردمسالاری درایران است اصرار اعضای معدود سازمان مجاهدین و بخشی ازحزب مشارکت بر دو قطبی ماندن انتخابات حتی برای گروههای دوم خردادی نیز غیرقابل توجیه است و با شعار تحقق واقعی اراده مردم و امکان حضور سلایق مختلف برای اداره کشور منافات دارد.

علا‌وه بر اینکه در چند انتخابات گذشته ثابت شده است که طیفهای بی انگیزه اگر طرف اصولگرایان نیستند به دوم خردادیها نیز رای نمی دهند و چرتکه انداختن روی ۲۰ یا ۳۰ درصد از رای دهندگان برای پیروزی درانتخابات مهمی مثل ریاست جمهوری که باید مرکز طیف رای دهندگان را نشانه گرفت، چندان عقلانی نیست. از سویی تجربه دور دوم انتخابات نهم ریاست جمهوری نشان داده که اصولگرایان در وضعیت دوقطبی از پتانسیل بسیار بیشتری برای بسیج پایگاه اجتماعی خود برخوردارند.

در بخش دیگری ازاین قطعنامه ضمن تضمین و اعلام اطمینان به گزینه خاتمی آمده است:” کاندیدای اصلاح طلبان باید از چنان مقبولیت و محبوبیتی در میان گروههای اصلاح طلب برخوردار باشد که موجب ائتلاف میان ایشان شده و حضور وی حتی المقدور احتمال تعدد و تکثر کاندیداها در این جناح را منتفی سازد.”

نوعا مدیریت فرایندهای زیردستی ائتلاف گروههای همسو، توسط کانونهای مشروعی صورت می گیرد که در بستری از یک توافق پیشینی روییده باشد. ائتلاف مشارکت-مجاهدین فاقد چنین مشروعیتی بین گروههای دوم خردادی است. بخش زیادی از اصلاح طلبان که متشکل از چند حزب و گروه سیاسی مطرح هستند این منطق دستوری را قبول ندارند و حاضر نیستند یک باردیگر زیر بلیت جریانی بروند که آن را عامل اصلی شکست جبهه اصلاحات می دانند.

توقف رویشهای سیاسی در بین دوم خردادی ها به نفع هیچ فرد و جریانی نیست. جبهه اصولگرایی در آستانه انتخابات ۸۸ با فهم ضرورت التفات به تکثر سیاسی و احترام به اختلاف نظرهای درون گروهی، حداقل ۵ رجل سیاسی جدید برای معرفی در انتخابات آینده را تولید کرده و بنا به شرایط وبه فراخور فضای سیاسی کشور از کارتهای برنده خود استفاده می کند.اینکه حجت الاسلام ناطق نوری می گوید “ما باید فضا را برای حضور چهره های جدید خالی کنیم و بزرگان اصولگرا به اتاق فکر بروند” مبتنی بریک فهم استراتژیک از هندسه رقابت در دهه آینده است که متاسفانه بخشهایی از جریان دوم خرداد ازآن غفلت کرده اند. اهتمام به پلورالیسم سیاسی از جانب اغلب گروهها و احزاب، دهه آینده را آبستن حضور بازیگران جدیدی نموده که ضمن افزایش کیفیت مردمسالاری در ایران، امکان حضور تمام گروههای قانونی و سلایق مختلف را در انتخابات مختلف فراهم می کند.دراین هندسه جدید حوزه مانور سازمانهای نیمه مخفی و نیمه علنی و برخوردهای دستوری از بالا به پایین به حداقل می رسد

پیشداوری غیرمنصفانه درباره شورای نگهبان و تلاش برای اغوای زودهنگام سایر گروههای دوم خردادی، حربه دیگری است که سازمان مجاهدین باتوسل به آن سعی دارد ضمن تحدید گزینه های موجود سایر اصلاح طلبان را بر توافق اجباری روی گزینه خاتمی متقاعد کند. “کاندیدای اصلاح طلبان باید چهره ای باشد که ضمن نمایندگی دیدگاه ها و مطالبات اصلاح طلبان، رد صلاحیت وی به دلیل تحمیل هزینه های سنگین بر اقتدارگرایان عملا منتفی باشد و در صورت رد صلاحیت وی مشروعیت انتخابات نزد افکار عمومی مخدوش گردد.”

هر چند رویکردهای ضد ساختاری و پروژه مظلوم نمایی دوم خردادیها در چند انتخابات گذشته مسبوق به سابقه و دستاویزی برای فرافکنی مشکلات داخلی بوده است اما سوءاستفاده از آن برای تحکیم پایه های ائتلاف صوری حول نامزد احتمالی مشارکت-مجاهدین ترفند جدیدی است که پس یک روند تکاملی به این شکل درآمده است.گفتنی است چند ماه پیش سعید حجاریان در گفتگویی که با اقبال رسانه‌های مخالف نظام روبرو شد، ضمن پیشنهاد عبدالله نوری برای ریاست جمهوری آینده گفته بود: “دانشجویان و تحریمی‌ها هم پشت سر او می‌آیند. اگر هم ردصلاحیت شد می‌گوییم که در انتخابات شرکت نمی‌کنیم. اگر هم در صحنه باقی ماند که همه دوم خردادی‌ها و تحریمی‌ها بسیج می‌شوند.”

پرواضح است که روند اجرایی و برگزاری انتخابات در ایران یکی از سالم‌ترین و پاک‌ترین مدل‌های انتخاباتی در بین کشورهای مردمسالار است . تقیدات، تضییقات و روح دینی مردمسالاری در ایران اصلی‌ترین عامل تفوق سلامت انتخاباتی در بین سایر کشورهاست. متاسفانه برخی گروه‌های دوم خردادی‌ به دلیل فقدان بلوغ سیاسی لازم به جای ارائه مواضع صریح حزبی در قبال مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تصور می‌کنند تنها راه جلب افکار عمومی، مظلوم‌نمایی کاذب با توسل به اعوجاجات سیاسی و اجتماعی و استفاده از ترفندهای نخ‌نما شده در اعتراض به رد صلاحیت‌هاست.

اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آینده سازمان مجاهدین با ناامیدی از میزان و دامنه نفوذ این مواضع ضد ساختاری در بین مردم سعی دارد از آن برای مصارف داخلی و درون گروهی بهره برداری کند و با توسل به آن بخشی از شکافهای موجود بین دوم خردادی ها را بپوشاند.

در نهایت به نظر نمی رسد تز “انتخابات، خاتمی و دیگر هیچ!”از منطق تحلیلی پیشرفته و جامعی برای رقابت بازیگران سیاسی در سال آینده برخوردار باشد و بتواند سایر گروههای دوم خردادی را به یک فهم مشترک از انتخابات ۸۸ رهنمون سازد.این رویکرد تمامیت خواهانه همان طور که آقای خاتمی اذعان کرده نتیجه ای به جز تعمیق شکافهای موجود و افزایش دلخوری ها بین گروههای دوم خردادی در پی نخواهد داشت.

صالح اسکندری



همچنین مشاهده کنید