سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
دنیای زیبای فاطمه گودرزی و فرزندانش
فاطمه گودرزی، بازیگر خونگرم و مهربان سینمای ایران را همه دوستداران سینما میشناسند و با بازیهای خوبش در فیلمهای مطرح و ماندگاری مانند «میخواهم زنده بمانم»، «دستهای خالی» و سریالهای به یاد ماندنی «آپارتمان» و «رعنا» کلی خاطره دارند.
این بازیگر باسابقه سینمای ایران دو فرزند جوان به نامهای پویان و آوا دارد که هر دو مانند مادر عاشق هنر بهخصوص بازیگری هستند و گامهای اولیه برای ورود به این حرفه را نیز برداشتهاند. در این گفتوگو با خانواده هنردوست فاطمه گودرزی که همگی در حرفه بازیگری مشغول به کار هستند گپ و گفتی داشتهایم و از آنها درباره رابطهشان با یکدیگر، علاقهشان به هنر بازیگری و خاطرات خوبشان سوال کردهایم.
با هم رفیق هستیم
فاطمه گودرزی: ارتباط خوب و صمیمانهای با فرزندانم دارم اما اینکه تا چه حد در این مسیر موفق بودهام را باید پویان و آوا بگویند. حس شخصیام این است که دوست دارم با بچههایم رفاقت داشته باشم و آنها هر چه را میتوانند با من در میان بگذارند. ضمن اینکه به حریم شخصی یکدیگر هم احترام میگذاریم.
آوا: فکر میکنم ارتباط ما دیگر از حالت مادر و دختری و مادر و پسری خارج شده و واقعا بیشتر شبیه دوستانی صمیمی هستیم. گاهی آنقدر صحبتهای من و مادرم صمیمانه میشود و گپ میزنیم و با هم میخندیم که واقعا حس میکنم با یک دوست بسیار نزدیک در حال گفتوگو هستم.
پویان: بهنظرم نخستین اصل بازیگری برقراری ارتباط با دیگران است و مادر ما هم یک بازیگر است و خیلی راحت میتواند با دیگران و افرادی با سنین مختلف ارتباط برقرار کند و این ارتباط خوب قطعا در وهله اول شامل حال ما شده است. مادرم از زمان تولد من تابه حال بازیگر است و ما هم چه از نظر ژنتیکی و چه از نظر کاری این توانایی را از مامان به ارث برده و یاد گرفتهایم.
فاطمه گودرزی: البته من دو سال بعد از تولد تو بازیگر شدم (میخندد) سر آوا هشت ماهه باردار بودم که در سریال «گالشهای مادربزرگ» بازی کردم.
پویان: پس تصحیح میکنم، از زمانی که خودم راشناختم مادرم بازیگر است میخندد .
ما مستقل بار آمدیم
آوا: داشتن مادر بازیگر برای ما عادی بود چون از بچگی در این جو حضور داشتیم، ولی برای بچههای مدرسه و دوستانمان این قضیه بسیار جالب بود؛ مثلا زیرلب میگفتند «این دختر فلانی است» یا میپرسیدند «مادرت چطور آدمی است؟» البته بعد از یک مدت برای آنها هم عادی میشد و کمتر کنجکاوی میکردند.
فکر میکنم شغل مادرم و همینطور پدرم باعث شد من و پویان شخصیتهایی مستقل پیدا کنیم چون اغلب مواقع مادر و پدر منزل نبودند و ما باید خودمان از پس کارها بر میآمدیم. حتی از زمان مهد کودک هم ما گاهی تنها در خانه میماندیم. به همین خاطر حسابی خودکفا هستیم. (میخندد)
پویان: من که حسابی پز میدادم. (میخندد) اگر مامان در سریال یا فیلمی بازی میکرد که خیلی مورد توجه قرار میگرفت، همه بچههای مدرسه و دوستانم سراغ من میآمدند و سوالپیچم میکردند. جالب اینکه بعضی از سوالها خیلی خندهدار بودند؛ مثلا در دوره دبستان مامان در فیلم «میخواهم زنده بمانم» بازی کرده بود و فیلم هم بهاصطلاح خیلی گرفته بود و مامان به یک بازیگر مطرح تبدیل شده بود. خوب یادم هست یکی از دوستانم از من پرسید «مامانت برای شما آشپزی هم میکنه؟» منم جواب دادم بله بعد دوباره با تعجب پرسید «یعنی با شما زندگی میکنه؟!» من هم جواب دادم «نه میاد آشپزی میکنه بعد میره کره ماه.» (میخندد)
آوا؛ دخترک شیطان من
فاطمه گودرزی: خیلی وقتها پیش میآمد پویان را با خودم سر کار میبردم. بچه بسیار آرامی بود و اگر یک مداد و یک ورق کاغذ دستش میدادیم تا عصر سرگرم بود و کاری به کارمان نداشت.
آوا: ولی مرا با خودشان سرکار نمیبردند تا آبرویشان حفظ شود. (میخندد)
فاطمه گودرزی: دقیقا، اگر لحظهای از آوا غافل میشدم، میدیدم از سر و کول طراح گریم، فیلمبردار و صدابردار بالامی رود و خلاصه آبرویم را میبرد .(میخندد)
بعد از بهدنیا آمدن پویان که بچهای بسیار آرام بود من فکر کردم خب بچه همین است و الکی شلوغش میکنند که بچهداری سخت است ولی با به دنیا آمدن آوا فهمیدم بچهداری واقعا سخت است. (میخندد)
مادرمان باعث شد عاشق بازیگری شویم
پویان: من فکر میکنم دلیل اصلی علاقه من و خواهرم به بازیگری، مادرمان باشد. من از کودکی در پشت صحنه فیلمها و سریالهای مادرم حاضر میشدم و با این دنیا آشنا شدم.
فاطمه گودرزی: ما هیچوقت اصرار نداشتیم بچهها وارد حرفه ما شوند و حتی ترجیح میدادیم این اتفاق نیفتد. حرفه بازیگری، حرفهای سخت است و هرکسی نمیتواند در آن دوام بیاورد اما بچهها به این حرفه علاقه داشتند. پویان این حرفه را شروع کرده و در چند کار هم حضور داشته؛ آوا هم در کلاسهای خانم مهتاب نصیرپور ثبتنام کرده، درس بازیگری خوانده و میگوید سختیهای این کار را هم دوست دارد.
آوا: کلاسهای استاد نصیرپور تنها کلاسی بود که من دوست نداشتم حتی یک ثانیه آن را از دست بدهم. حضور در این کلاسها بهشدت برایم لذتبخش بود و مرا به بیشتر به سمت بازیگری ترغیب کرد. من بهخاطر شغل مامان خیلی خوب با سختیهای این کار آشنا هستم ولی دنیای بازیگری تنها هنری بود که مرا به خود جذب کرد. شاید جذابیت این هنر به این خاطر باشد که ما در دنیای واقعی تنها یک بُعد از خودمان را میتوانیم نشان دهیم اما بازیگری کمک میکند ما در نقشهای مختلف ابعادی متفاوت از خودمان را هم بروز دهیم که برای من بینهایت پرکشش است.
پویان: هیجان در زندگی یک بازیگر زیاد است و ما از بچگی شاهد مراحل مختلف این شغل هیجانانگیز بودیم و همین هیجان ما را از زندگی کارمندی دور کرد. من شخصا زندگی یکنواخت کارمندی را دوست ندارم (البته برای خودم نه برای دیگران) و همیشه میدانستم این نوع زندگی روتین مرا راضی نمیکند. اینکه هر روز سر یک میز بنشینی و هر ماه حقوق ثابتی بگیری برای من کسالتبار است ولی در بازیگری شما هر بار در قالب کاراکتری تازه میروید و دستمزدی متفاوت دریافت میکنید و زندگی و حضور در لوکیشنهای متعدد را تجربه میکنید که بسیار لذتبخش است. بازیگری تنها حرفهای است که در آن این شانس را دارید که تجربه زندگی به شیوههای گوناگون را داشته باشید.
در بازیگری احساس رها بودن دارم و میدانم با مشورت کارگردان میتوانم در حد و اندازهای که شیوه کار اجازه دهد آزاد باشم و هر کاری فکر میکنم درست است را انجام دهم. نقشهایم را با مادرم تمرین کرده و از مشورت ایشان استفاده میکنم. میدانم این یک موهبت است چون خیلی از علاقهمندان به بازیگری باید برای این مشورتها پول پرداخت کنند.
با هم ورزش میکنیم و فوتبال میبینیم
فاطمه گودرزی: با هم زیاد به سینما و تئاتر میرویم. از حضور در گالریهای هنری و مراسمهای خیریه هم استقبال میکنیم و معمولا با بچهها وقتمان را طوری تنظیم میکنیم که در این مراسمها حاضر شویم. سفرهای مشترک هم زیاد داریم، البته من با پویان بیشتر به سفر میروم چون آوا معمولا سرش شلوغ است و وقت چندانی برای مسافرت ندارد.
تفریح مشترک من و آوا بیشتر ورزشی است. مدتی به باشگاه اسکواش میرفتیم. یک دوره هم که من در والیبال هنرمندان فعال بودم با هم والیبال بازی میکردیم. کلا برنامههای ورزشیام بیشتر در کنار آواست چون بههرحال راحتتر میتوانیم با هم به باشگاههای ورزشی برویم.
آوا: با هم فوتبال هم زیاد میبینیم. (میخندد)
فاطمه گودرزی: بهشدت اهل تماشای فوتبال بهخصوص مسابقات خارجی هستیم. من طرفدار بارسلونا هستم و مسابقات باشگاههای اروپا را با پویان و آوا دنبال میکنم.
همه هنرها را تجربه کردهایم
فاطمه گودرزی: بچهها هنرهای مختلفی را تجربه کردهاند؛ از موسیقی گرفته تا نقاشی و عکاسی و حالا هم بازیگری. حتی پویان بیشتر از دو سال در خارج از کشور تحصیل کرد ولی درنهایت به ما گفت دوست دارد به ایران برگردد و دوباره در کنکور شرکت کرد و بازیگری بخواند الان هم دانشجوی ترم آخر بازیگری است.
پویان: من از بچگی به سمت موسیقی رفتم و در کودکی ارف میزدم. در سنین نوجوانی هم نواختن سنتور و فلوت را یاد گرفتم اما ساز اصلیام ویولن است که تا همین الان هم ادامه دادهام و به آن عشق میورزم. مدتی هم عکاسی کردم و تا حدی با این هنر آشنا هستم. همه این هنرها در بازیگری به من کمک کردهاند، مثلا موسیقی باعث شده ریتم را بهخوبی بشناسم یا عکاسی به من قاببندی را آموخت که قطعا در سینما و بازیگری به کمکم خواهد آمد. به داستاننویسی و نوشتن فیلمنامه هم علاقه دارم. خب پدرم فیلمنامهنویس است و این علاقه از جانب ایشان به من ارث رسیده است. دستی هم در نوشتن شعر دارم.
البته هیچکدام از این هنرها را تا انتها ادامه ندادهام و معتقدم عمر آدمیزاد بسیار کوتاهتر از این حرفهاست که بخواهد اینهمه هنر را ادامه داده و به مقاطع حرفهای برسد اما در عین حال نباید خودمان را از این دانش و لذت محروم کنیم. تنها هنری که دوست دارم تا آخرش بروم، بازیگری است و هیچکدام از هنرهای دیگر مثل بازیگری روحم را سیراب نمیکند.
آوا: من هم مثل پویان هنرهای مختلفی را دنبال کردهام. ما ویولن را با هم شروع کردیم اما بعد از مدتی فکر کردم بهتر است شنونده خوبی باشم تا یک نوازنده بیاستعداد. (میخندد)
فاطمه گودرزی: من فکر میکنم مساله بیشتر تنبلی باشد چون آوا وقتی تنبلیاش بیاید کاری انجام دهد، میگوید «من تو این زمینه استعداد ندارم». (میخندد)
آوا: یک بخشی از حرف مامان شاید درست باشد ولی در کل فکر میکنم آدم تا به یک هنر عشق نداشته باشد، نباید آن را دنبال کند. من هم مثل برادرم مدتی عکاسی کردم و عضو انجمن عکاسان ایران بودم. حتی در کار پوشاک هم بودهام ولی از زمانی که بازیگری را شروع کردم، میدانم این هنر را عاشقانه دوست دارم و آن را ادامه خواهم داد.
پارتیبازی ممنوع
فاطمه گودرزی: پویان و آوا دوست ندارند آنها را به پروژههای سینمایی پیشنهاد بدهم؛ دوست دارند مستقل وارد این حرفه شوند. البته پویان تابهحال در کارهای زیادی حضور داشته ولی آوا در ابتدای راه است.
آوا: اینکه مادرم خانم فاطمه گودرزی است، برایم افتخار زیادی دارد اما اینکه در شروع کار پشتتان به پدر یا مادرتان گرم باشد به شما به چشم دیگری نگاه میکنند و من ترجیح میدهم با تلاش خودم در این حرفه به ثبات برسم. من برای تستهای بازیگری به دفاتر زیادی سر زدهام و هیچوقت نامی از مادرم نبرده ام. گاهی هم در این تستها قبول نشدهام اما باز هم نامی از مادرم نبردهام.
پویان: اصلا اگر مامان ما را به پروژهای معرفی کند و حتی مشغول به کار شویم، اعتمادبهنفسمان از دست میرود. اینکه صرفا بهخاطر اعتبار مادرمان وارد یک کار شویم برایمان لذتبخش نیست. من سر هر کاری رفتهام ابتدا مثل همه هنرجویان تست دادهام و الان هم در یک کار سینمایی بازی دارم که قبل از ورود تست دادهام.
مامان فعال ما
آوا: پرجنبوجوش بودن را از مادرمان به ارث بردهایم. مامان اگر هم سر کار نباشد حتما سرش را به کاری مشغول میکند و کمتر پیش میآید او را بیکار ببینیم. مدتی در والیبال هنرمندان مشغول بود، همیشه در مراسمهای خیریه حضور فعال دارد و این اواخر هم در جشنواره «مادر» فعالیت داشت. خلاصه مامان ما حسابی فعال است. (میخندد)
فاطمه گودرزی: فعالیتهای مختلف به من انرژی میدهد. از یکجا نشستن و بیکار بودن بیزارم. بعد از به دنیا آمدن بچهها و ورود به حرفه بازیگری، موسیقی را رها کردم اما الان باز هم به سمت موسیقی رفتهام و کلاس آواز و دف میروم. جشنواره مادر هم یکی از اقدامات خوب در زمینه هنر و سینماست و جای خالی تکریم مادران بین جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی حس میشد که خوشبختانه با این جشنواره بیشتر به مسائل مرتبط با مادران خواهیم پرداخت.
قربان دست و پای بلورین بچههایم نمیروم
فاطمه گودرزی: نه من و نه پدر بچهها، والدینی نبودیم که به قول معروف قربان دست و پای بلورین بچههایمان برویم.(میخندد) من زیاد دیدهام و شنیدهام مادران مرتب قربانصدقه بچههایشان میروند و از آنها تعریف میکنند؛ تعاریفی که شاید چندان هم شامل حال آنها نشود اما من همیشه سعی کردم واقعبین باشم. ضمن اینکه چندان هم عادت به تمجید ندارم و شاید برای دیگران حتی بیشتر از فرزندان خودم اهل تمجید و تعریف باشم. این موضوع اصلا جنبه دورویی ندارد چون من بهشدت عاشق مردم هستم و از خوشحال کردنشان لذت میبرم. هرگز هم از محیطهای شلوغ فراری نبوده و نیستم.
آرزوی من برای بچهها هم همیشه این بوده که آنها به آنچه دوست دارند و رضایتشان در گرو آن است، برسند و خوشحال باشند. من و پدرشان همیشه سعی کردیم به آرزوها و خواستههای پویان و آوا پروبال دهیم و تا حد توان به رشد استعدادهایشان کمک کنیم.
پویان: کلا مامان از آن مادرهایی نیست که مثلا مرتب بگوید «وای چقدر دوست دارم بچههام ازدواج کنن و من نوهدار شوم» یا اینکه بخواهد ما دکتر و مهندس شویم و همیشه همانطور که خودشان گفتند به علائق ما احترام گذاشتهاند و به آرزوهایمان پروبال دادهاند.
الناز دیمان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست