پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

دامنه و هزینه های تغییرات اجتماعی


دامنه و هزینه های تغییرات اجتماعی

تغییر اجتماعی به عنوان فرآیندی اجتماعی علاوه بر پیامدهای مثبتی كه از خود برجای می گذارد بعضاً نتایج و پیامدهای منفی نیز در پی دارد كه در منابع مربوط به تغییرات اجتماعی از آن با عنوان هزینه های تغییر اجتماعی یا پیامدهای غیركاركردی تغییرات اجتماعی یاد می كنند

تغییر اجتماعی به عنوان فرآیندی اجتماعی علاوه بر پیامدهای مثبتی كه از خود برجای می گذارد بعضاً نتایج و پیامدهای منفی نیز در پی دارد كه در منابع مربوط به تغییرات اجتماعی از آن با عنوان هزینه های تغییر اجتماعی یا پیامدهای غیركاركردی تغییرات اجتماعی یاد می كنند. در بحث هزینه های تغییرات اجتماعی با پرسش هایی چون انواع هزینه های تغییر اجتماعی كدامند؟ این هزینه ها چگونه در جامعه توزیع شده اند؟ كدامیك از بخش های جامعه متحمل هزینه های تغییر می شود؟ این هزینه ها از حیث سطح تحلیل كدامیك از سطوح تحلیلی كلان، میانی و خرد را اختیار می نمایند؟ مواجه هستیم. در این مقاله پس از بیان نقطه نظرهایی كه در مورد هزینه های تغییر اجتماعی وجود دارند، انواع هزینه های تغییر اجتماعی و چگونه تأثیرگذاری آنها را مورد بحث قرار می دهیم.

●هزینه های تغییر:

صاحبنظران علوم اجتماعی درباره اینكه هیچ تغییر اجتماعی بدون هزینه نیست، توافق دارند، هرچند كه نسبت به حجم، آهنگ، تداوم، تأثیرگذاری، چگونگی توزیع این هزینه ها و سرچشمه های آن اتفاق نظر ندارند. افزایش استانداردهای زندگی، آموزش، بهداشت، بهبود تغذیه، كالا و خدمات، اوقات فراغت و غیره همراه با مشكلاتی بوده است به گونه ای كه در مقیاس كلان، حیات اجتماعی و فرآیندگذار تاریخی جوامع با بحران ها و هزینه های گوناگون در سطوح و قالب های متعدد، توأم شده است.

●بررسی انواع متفاوت و مختلف هزینه های تغییرات اجتماعی:

هزینه های تغییر اجتماعی را می توان به هزینه های اجتماعی، اجتماعی - روانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، محیطی تقسیم نمود. اینك به توضیح هر یك از هزینه های مطرح شده می پردازیم.

هزینه های اجتماعی تغییرات اجتماعی: هزینه های اجتماعی (social costs) دلالت بر مجموعه آسیب های اجتماعی دارند كه جامعه انسانی طی تحول و پویش تاریخی خود در سطوح مختلف آنها را تجربه می كند. به نظر «واگو» ایده هزینه های اجتماعی اساساً یك مفهوم هنجاری است. به نظر «كاپ» هزینه اجتماعی دربردارنده تمام كاستی های مستقیم و غیرمستقیمی است كه اشخاص با عموم مردم در طی فعالیت های اجتماعی و اقتصادی تجربه می كنند. این نقصان های اجتماعی را می توان در قالب آسیب های مربوط به بهداشت و سلامت انسانی، نابودی و یا فرسایش دارایی ها و تخلیه زودهنگام منابع طبیعی دید. (واگو، ،۱۹۸۹ ص ۳۶۰) توجه به هزینه های اجتماعی تغییرات اجتماعی به تبع شهری شدن، صنعتی شدن و عرفی شدن جوامع از آغاز طرح مباحث جامعه شناسی موردنظر جامعه شناسان كلاسیك بوده است. زیرا كه توجه به این هزینه ها در قالب آسیب ها و بحران های اجتماعی از زمینه های اولیه مؤثر در طرح شكل گیری و بسط جامعه شناسی بوده است. طرح موضوعاتی چون بحران جامعه صنعتی، بی نظمی جوامع طی گذار تاریخی شان، بیگانگی اجتماعی و قفس آهنین دلالت بر توجه به هزینه ها و پیامدهای غیركاركردی تغییرات اجتماعی دارد. این مباحث با دقت و قوت بیشتر از طرف جامعه شناسان نسل های بعدی در قالب مفاهیمی چون ترس و اضطراب، تنها شدن، افزایش جرم و انحرافات اجتماعی، ویرانگری، شكاف های اجتماعی و نسلی، تقلیل كیفیت زندگی و غیره مورد كاوش قرار گرفته اند. به نظر می رسد در دوره جدید مباحثی كه در خصوص زوال و فرسایش سرمایه اجتماعی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده اند گواه مناسبی برای توجه به هزینه های اجتماعی هستند. منظور از سرمایه اجتماعی وجود «مجموعه ارزش ها و هنجارهای غیررسمی است كه اعضای گروهی كه همكاری و تعاون در میانشان مجاز است در آن سهیم هستند». (فوكویاما، ،۱۳۷۹ ص ۱۱) در مواردی برای سنجش سرمایه اجتماعی از فقدان این سرمایه در قالب اندازه گیری میزان های مربوط به انحرافات اجتماعی از قبیل جرم و جنایت، قتل، فروپاشی خانواده، مصرف مواد مخدر، خودكشی، فرار از پرداخت مالیات و... استفاده می كنند.

به نظر فوكویاما، هنجارهای اجتماعی در طول تاریخ بشریت همواره در معرض تغییر و تحول بوده است و در مورد جوامعی كه صنعتی شدن و نوسازی اقتصادی را تجربه كرده اند، درصد تغییرات هنجارهای اجتماعی همزمان با شروع روند رونق بالاتر رفته است. تغییر هنجارها در جهان صنعتی در طول سه دهه تقریباً از ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵ میلادی بسیار پرشتاب و چشمگیر بوده است. میزان افزایش در شاخص های اجتماعی آن چنان بوده است كه باید سراسر این دوره را با عنوان فروپاشی بزرگ در الگوهای اولیه زندگی اجتماعی مشخص كرد. (فوكویاما، ،۱۳۷۹ ص ۲۰) او بر دگرگونی حاصل شده در خانواده تأكید بیشتری دارد، آنچنان كه عنوان می نماید: دگرگونی اقتصادی، انقطاع (فروپاشی) را امكانپذیر ساخته است كه به نوبه خود بر هنجارهای تعاونی معین و حساسی كه با خانواده ارتباط دارد آسیب رسانده و مجموعه ای از عوارض اجتماعی مرتبط را به بار آورده است. (فوكویاما، ،۱۳۷۹ ص ۱۱۸) اگر هزینه های اجتماعی تغییر را بر روی تقلیل سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار دهیم باید این تأثیر را در خصوص مؤلفه های این سرمایه چون اعتماد اجتماعی در اشكال گوناگون اعتماد بنیادی، اعتماد بین فردی و اعتماد تعمیم یافته و نیز مشاركت در اشكال اجتماعی و سیاسی در سطوح محلی ملی و در نهایت پیروی از قواعد و هنجارهای جمعی مورد توجه قرار گیرد. «لنسكی ونولان» نیز به گسستگی در روابط اجتماعی به عنوان پیامد تغییرات اجتماعی توجه دارند. آنها بر اثرات منفی ورود روستاییان به شهرها به عنوان نتیجه شهرگرایی كه پیامد زودرس فرآیند صنعتی شدن است، اشاره می نمایند. به نظر آنها مسائل حادی در اثر گسستگی خشونت بار روابط اجتماعی پدید آمد. (نولان ولنسكی، ،۱۳۸۰ ص ۳۵۰) «كومار» نیز فرآیند نوسازی به عنوان یكی از الگوهای تغییر اجتماعی را فرآیندی می داند كه با چیزهای خوب و بد همراه است. به نظر ایشان دست یازیدن به مدرنیزاسیون به معنای سوار شدن در چرخ و فلك است. چرخ و فلك وقتی راه افتاد، حركت بی وقفه چرخشی آن را نمی توان متوقف كرد یا حتی یك دفعه سرعت آن را كم كرد. ملتی كه نوسازی می شود، گام در راه توسعه ای می گذارد كه منطق خود را دارد و آن آمیزه جدانشدنی از خوب و بد است. (كومار، ،۱۳۸۱ ص ۲۵۹) از مباحث عمده ای كه در بحث هزینه های اجتماعی تغییرات اجتماعی به آن توجه می شود بحث نظام گسیختگی اجتماعی است. در تعریف نظام گسیختگی اجتماعی عنوان شده، نظام گسیختگی اجتماعی به مجموعه ای از نارسایی ها در نظام اجتماعی اشاره دارد كه مانع تحقق اهداف جمعی و فردی اعضای جامعه می شوند. (واگو، ،۱۹۸۹ ص ۳۳۰) به عبارت دیگر تغییرات در مسیر عادی زندگی اغلب موجب اختلال در تعادل كاركرد اجزای موجود می شود، در این صورت راه و رسم پذیرفته شده اجتماعی دیگر برقرار نخواهد بود و آن نتیجه عملكرد نیروهای گوناگون اجتماعی است كه به طور غیرشخصی عمل می كنند و عواقب تغییراتی است كه در واقع، تغییر نظم اجتماعی هدف آنها نبوده است (چی تامبار، ،۱۳۷۳ ص۲۵۱). به نظر واگو ، هر شكلی از تغییر هرچند كه اندازه گیری دقیق آن غیرممكن است، با در هم شكستن جریان عادی زندگی و تخریب سازمان اجتماعی همراه است. به نظر جامعه شناس برجسته مكتب شیكاگو «رابرت ازرا پارك» هر نوآوری جدید و هر ایده نو موجب آشفتگی اجتماعی می شود و تقریباً هر آنچه كه زندگی را جالب می سازد برای نظم اجتماعی موجود خطرساز است (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۳۰). نظام گسیختگی اجتماعی نوعی شكست در ساختار و سازمان جامعه است كه میزان آن از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می كند.

●عوامل مؤثر در بروز نظام گسیختگی اجتماعی، عبارتند از:

۱-ناموزونی تغییرات اجتماعی

۲- تعارض در ارزش و هنجارها

۳- تغییر در شرایط محیطی

۴- تغییرات جمعیتی. در مجموع هزینه های اجتماعی تغییر اجتماعی را می توان در قالب مواردی چون افزایش مادی گرایی، افزایش فردگرایی، نابودی پیوستگی و تجانس اجتماعی، افزایش و توسعه مناطق شهری، افزایش جرم و آسیب های اجتماعی و بی سازمانی اجتماعی مورد توجه قرار داد.

●بررسی هزینه های اجتماعی و روانی تغییرات اجتماعی

روانشناسان اجتماعی نمونه آرمانی شخصیت انسانی را در قالبی كه «مازلو» تحت عنوان «انسان خودشكوفا» (Self _ actualized) نام می برد، جست وجو می نمایند. چنین انسانی برخوردار از صفاتی چون درك روشن و كارا از واقعیت، گشاده رویی نسبت به تجارب تازه، انسجام، وحدت شخصی، اتكا به نفس، جذابیت، نشاط، استقلال، هویت مستحكم، منحصر به فرد بودن، عینیت گرایی، بالندگی، خلاقیت، توانایی امور انتزاعی و انضمامی، منش دموكراتیك و توانایی عشق ورزیدن است. كسب این ویژگی ها تحت شرایطی كه به وسیله تغییرات اجتماعی و فن شناختی حادث شده اند كمتر امكان پذیر است (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۷۳). از این منظر روانشناسان اجتماعی از هزینه های اجتماعی _ روانی حاصل شده از تغییرات اجتماعی بحث می كنند. به نظر آنها تحت شرایط جدید انسانها توان فردی خود را برای درك و كنترل شرایط اجتماعی خود از دست داده اند. استقلال فردی آنها كاهش یافته و برعكس بر وابستگی شان به ساختارهای اجتماعی و فنی افزوده شده است. چنان كه سمیرامین عنوان می نماید: «موجودات انسانی دیگر صحبت نمی نمایند. آنها چیزی برای گفتن ندارند، چون چیزی برای فكر كردن یا احساس كردن ندارند، آنها چیزی را دیگر تولید نمی كنند، ماشین الكترونیكی همه چیز را به وجود می آورد.» (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۷۳). نوعی مرض ماشینی شدن همه جا را فراگرفته و زمینه را برای بیگانگی اجتماعی فراهم نموده است كه به واسطه آن اعضای جامعه احساس بی قدرتی، انزوا، تنهایی، غربت، بی هنجاری و بی قانونی می كنند و جامعه صورت و حالت توده ای به خود می گیرد كه جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی در قالب نظریه های مربوط به جامعه توده ای به توضیح و تبیین آن پرداخته اند. یكی از این تبیین ها نظریه ای است كه «سیمن» مطرح می كند. واگو این نظریه را در قالب سه مقوله

۱- روندهای ساختاری معاصر

۲- صور بیگانگی و

۳- پیامدهای رفتاری درنمودار فوق خلاصه نموده است:

در توضیح روندهای فوق آمده است:

۱- كاهش روابط خویشاوندی به عنوان ملاك و مبنایی برای تصمیم گیری موجب افزایش گمنامی در روابط شخصی در اجتماع می شود.

۲- كاهش صور سنتی و افزایش صور عقلانی در قالب: الف) ظهور سازمان های دیوانسالار ب) رشد مكانیزاسیون و استاندارد شدن امور ج) عرفی شدن عقاید و ارزش ها، تجلی پیدا كرده است.

۳- انتقال از تجانس به عدم تجانس ناشی از افزایش تمایز اجتماعی و تخصصی شدن وظایف افراد و نهادها كه با افزایش تقسیم كار و وابستگی متقابل همراه است.

۴- افزایش تحرك فیزیكی و اجتماعی كه متضمن كاهش پیوندهای محلی و روابط بین شخصی است.

۵- گستردگی به این معنا است كه مبنای كنش های افراد مبنایی جمعی و توده ای است و تصمیمات متأثر از شرایط اجتماعی تا شرایط فردی هستند.

این روندها زمینه را برای صور گوناگون بیگانگی فراهم نموده اند كه پیامدهای رفتاری ویژه ای را به دنبال داشته اند. در مجموع بیگانگی اجتماعی، اضطراب و ناامنی و گسترش بیماری های روانی به عنوان هزینه های اجتماعی _ روانی تغییرات اجتماعی محسوب می شوند.

●بررسی هزینه های اقتصادی تغییرات اجتماعی

الگوی رشد اقتصادی كه در ادبیات علوم اقتصادی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و قضایایی چون «بیشتر بهتر است» و «رشد، شرط اولیه و بنیادی پیشرفت اجتماعی و بهبود در كیفیت محیط است» (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۵۲) و یا اینكه «بین رشد اقتصادی و نیل به رفاه اجتماعی پیوند مستقیم وجود دارد»، تأكید دارند و نیز از همراهی بین رشد اقتصادی با ارتقای فرصت های شغلی، فراغتی، آموزشی، مراقبت های بهداشتی، امید به زندگی، دسترسی به كالاها و خدمات بیشتر و بهتر یاد می كنند. تجربه تاریخی به خصوص در جوامع در حال توسعه تمامی این قضایا و روابط مطرح شده در بالا را تأیید نمی كنند به گونه ای كه گاهی هزینه های اقتصادی حاصل شده رقم قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص می دهد و زمینه را برای طرح ایده هایی چون «انسان ها فقط با تولید ناخالص ملی زنده نیستند و اینكه تأكید توسعه باید روی چیزی كه بهینه و بهترین است، باشد.» (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۵۳) مهیا می كنند. چنین تأكیدهایی خود شاهدی برای ظهور هزینه ها و پیامدهای غیركاركردی در بخش تحولات و تغییرات اجتماعی هستند. «ساموئل هانتینگتون» به نقل از «آدلمن» عنوان می كند كه به نظر اقتصاددانان یك رابطه منفی قابل توجه بین سطح رشد اقتصادی بیشتر و برابری درآمدی وجود دارد، نرخهای بالاتر صنعتی شدن، افزایش سریعتر تولید كشاورزی و نرخ رشد بالاتر همه به تغییر توزیع درآمد به نفع گروههای پردرآمدتر و برضد گروههای كم درآمدتر گرایش دارند. دستاوردهای توسعه اقتصادی بیشتر عاید و نصیب طبقات متوسط و پردرآمدترین گروهها می شود (هانتینگتون، ،۱۳۷۹ ص ۴۵) به عبارت دیگر توسعه نابرابر حاصل این واقعیت است كه در هركشور در حال توسعه گروههای مشخص به واسطه تسلط برخی از اعضای آنها بر دستگاه دولتی سهم غالب را از مزایای توسعه دریافت می كنند.(صدیق، ،۱۳۷۷ ص ۴۴)

داوود نادمی

* فهرست منابع دردفتر روزنامه موجود است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.