پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رشد در برابر ریاضت اقتصادی


رشد در برابر ریاضت اقتصادی

ترویج دهندگان طرح ریاضت اقتصادی ادعا می کنند وقتی کسری بودجه دولت به سطحی بحرانی می رسد, رشد اقتصادی ثبات خود را از دست می دهد اما مدافعان رشد اقتصادی در اظهارنظری مخالف, می گویند ریاضت اقتصادی خود عامل فرونشاندن رشد اقتصادی است

ترویج دهندگان طرح ریاضت اقتصادی ادعا می‌کنند وقتی کسری بودجه دولت به سطحی بحرانی می‌رسد، رشد اقتصادی ثبات خود را از دست می‌دهد؛ اما مدافعان رشد اقتصادی در اظهارنظری مخالف، می‌گویند ریاضت اقتصادی خود عامل فرونشاندن رشد اقتصادی است.

آیا می‌توان گفت در این بحث، هر دو طرف درست می‌گویند یا هر دو اشتباه می‌کنند؟

بیشتر محققان «رکود اقتصادی بزرگ» دهه ۳۰ به اتفاق معتقدند که عامل اساسی رکود جهانی در آن زمان عرضه ناکافی پول در گردش به منظور تحریک تقاضا برای کالاها و خدمات بوده است. همچنین امروز این توافق عمومی در میان اقتصاددانان وجود دارد که با دو روش اساسی می‌توان ناکافی بودن عرضه پول را جبران کرد:

روش اول، از طریق سیاست مالی است. وقتی عرضه پول برای تحریک تقاضا ناکافی است، باید مالیات‌ها را کاهش داد و وقتی تقاضا فراوان است، مالیات‌ها باید افزایش یابد. روش دوم از طریق سیاست پولی است. وقتی عرضه ناکافی است، باید پول بیشتری چاپ کرد و وقتی پول فراوان برای شکار کالاها و خدمات اندک وجود دارد، باید پول کمتری چاپ شود.

مزیت استفاده از سیاست مالی این است که فواید به‌کارگیری آن می‌تواند با افزایش تقاضای جمعی، در کل اقتصاد یک کشور گسترش یابد؛ اما مشکل سیاست مالی به‌عنوان ابزار رشد هم این است که سیاست معمولا بر برنامه‌های مالی درست غلبه می‌کند. این مساله به‌خصوص در ایالات متحده که ۴۷ درصد مردم آن مالیات بردرآمد فدرال پرداخت نمی‌کنند، صدق می‌کند.

این به آن معنا است که هر‌گونه طرح پیشنهادی کاهش مالیات برای تحریک اقتصاد، ناگزیر از سوی کسانی که مالیات نمی‌دهند، با مخالفت روبه رو می‌شود؛ چون این طرح منافع شخصی برای آنها ندارد و تنها به نفع ثروتمندان است. این افراد در‌عوض قربانی طرح‌های عوام‌فریبانه برای افزایش هزینه‌های دولتی می‌شوند. این طرح‌ها ظاهرا بر این فرضیه مبتنی هستند که دولت می‌تواند به جای فشار وارد کردن بر مالیات‌دهندگانی که مجبورند برای چیزهای ساده‌ای مثل غذا، لباس، یخچال و خودرو مالیات بپردازند و از این طریق شغل بیشتری برای بیکاران ایجاد شود، انتخاب‌های بهتری داشته باشند. در نتیجه، وظیفه افزایش عرضه پول در شرایط رکود، به نهادهای غیرمنتخبی مانند فدرال رزرو واگذار می‌شود. فدرال رزرو ناگزیر بخش‌های کوچک‌تر اقتصادی، مانند مسکن یا بازار سهام را هدف می‌گیرد. این کار به نوبه خود حباب‌هایی ایجاد می‌کند که در نهایت می‌ترکند و بحران‌های اقتصادی بدتری در آینده به وجود می‌آورند. در چنین فضای اقتصادی، «طرح‌های ریاضتی» به شکل ایجاد تعادل بین هزینه‌ها و درآمدها، رشد را به تاخیر نمی‌اندازند، بلکه به تدریج اطمینان را به سرمایه‌گذاران بالقوه اقتصادی تزریق می‌کنند و هزینه استقراض دولتی را کاهش می‌دهند.

یکی از دلایلی که اقتصاد آلمان در حال رشد است، در حالی که دیگر همسایه‌های این کشور در اروپا با مشکل اقتصادی روبه‌رو هستند، این است که آلمان چند سال پیش تصمیم سختی را مبنی بر ایستادگی در برابر گروه‌های ذی‌نفوذ، اصلاح قانون سختگیرانه کار، باز کردن بازارهای خود به سوی جهان، کاهش مقررات سنگین و کنترل کسری بودجه اتخاذ کرد. این اقدامات به نوبه خود اطمینان سرمایه‌گذاران را افزایش داد و باعث شد نرخی که آلمان برای اوراق قرضه دولتی می‌پردازد، در مقایسه با کشورهای ولخرج همسایه، به میزان قابل توجهی کاهش یابد.

در ضمن، دولت‌های همسایگان آلمان دلواپس فرونشاندن صدای کارتل‌های قدرتمند و گروه‌های کاری که اعتراضات آنها معمولا به شکل تظاهرات گسترده برمی‌خیزد، هستند. این دولت‌ها می‌خواهند از طریق یکسان‌سازی سیاست‌های مالی معتبر با «ریاضت اقتصادی» که آن را عامل رکود اقتصاد خود می‌دانند، بر قدرت باقی بمانند.

سیاستمداران این کشورها و نیز مقامات آمریکایی هر‌چه زودتر بفهمند که سیاست مالی معتبری که آن را به شکلی فریبنده «ریاضت» تعریف می‌کنند نه تنها با رشد سازگار است، بلکه لازمه آن محسوب می‌شود، دنیا زودتر رفاه اقتصادی خود را بازخواهد یافت.

نویسنده: رابرت هاردوی

مترجم: مریم رضایی

منبع: هافینگتون پست