پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مهرانگیز منوچهریان داعیه دار حقوق زنان
مهرانگیز منوچهریان، یكی از فعالان سیاسی و از فمینیستهای لیبرال معروف ایران است. وی در طول حیات نود ساله خود فعالیتهای اجتماعی بیشماری داشت و مقالات زیادی از خود به جای گذاشت كه بررسی همه آنها در این مقاله نمیگنجد. از این رو در این مقاله سعی شده تا به صورت جمع بندی به بعضی از مطالب اشاره شود.
● وضعیت خانوادگی
مهرانگیز، فرزند دره التاج و منوچهر منوچهریان بود. زندگی مادرش تحت تأثیر تربیت یك زن مسیحی ـ روسی بهنام ماریوان كه در خانه آنها زندگی میكرد، قرار داشت. دره التاج از چهار سالگی به مدت ۲۸ سال تحت تربیت ماریوان قرار داشت، بهطوری كه حتی بعد از ازدواج نیز دلبستگی خاصی به او داشت. منوچهر (شوهر دره التاج) نیز در زمان ازدواج با وی به یاری ماریوان زبان فرانسه را آموخت. و در مدرسه دارالفنون نیز تدریس میكرد.
● زندگینامه
مهرانگیز، دختر دوم و فرزند دوم خانواده، در سال ۱۲۸۵ ه ش در مشهد به دنیا آمد. هنگام تولد او، ماریوان روسی در خانه آنها به سر میبرد. مهر انگیز خط فارسی را از مادر بزرگ و الفبای لاتین را از مادرش آموخت. خانواده مهر انگیز در هشت سالگی او به تهران آمدند و او در نُه سالگی، تحصیل را در مدرسه ژاندارك كه از سوی مبلّغههای مسیحی (خواهران «سن ونسان دوپل») تأسیس شده بود، از كلاس ششم شروع كرد، (زیرا او تا كلاس ششم را در مشهد و در خانه آموخته بود). مدرسه ژاندارك وابسته به سفارت فرانسه بود. به همین دلیل، مهرانگیز امتحان كتبی سال ششم را در سفارت فرانسه و امتحان شفاهی آن را در مدرسه كه با حضور نماینده فرهنگی دولت فرانسه برگزار میشد، شركت كرد.
او دوره متوسطه را در مدرسه «فرانكو پرسان» گذراند. این مدرسه از سوی یوسف خان مؤدب الملك كه پدری فرانسوی داشت، تأسیس شده بود.
مهرانگیز منوچهریان در این مدرسه دوره سه ساله درس فرانسه را طی كرد. او كه از دوره كودكی زبان فرانسه را تحت تعلیم مادام ماریوان روسی در خانه آموخته بود، توانست این دوره را دو ساله طی كند.وی به فراگیری زبان فرانسه بسیار علاقهمند بود، بهطوری كه در این درس بیشترین نمره ها را دریافت میكرد؛ ولی به همان اندازه به دروس شرعیات و زبان عربی بیعلاقگی نشان میداد، بهطوری كه پایینترین نمره را از این درسها میگرفت.[۵] او در پایان دوره متوسطه، در درس شرعیات نمره (۱۰) و در درس عربی نمره (۱۲) گرفت؛ نوشین احمدی و پروین اردلان، همان، ص ۴۵. او حتی وقتی وارد دارالمعلّمات شد، همچنان كلاسهای عربی و شرعیات برای او مسئله ساز بود و سعی میكرد با تقلب و استفاده از حیلههای متفاوت، از زیر تكالیف این كلاسها شانه خالی كند
مهرانگیز، معلمی را در سال ۱۳۱۱ ه ش با تدریس زبان فرانسه در مدرسه ژاندارك آغاز كرد و در سال ۱۳۱۳ ه ش بنا به سفارش شخص رضا شاه، بدون گذراندن كنكور مقدماتی، وارد دانشسرای عالی (دانشكده فلسفه و علوم تربیتی) شد. مهمترین اساتید او در این دوره، رضا زاده شفق، هیتیه فرانسوی و ویللیها آلمانی بود.او در خاطراتش ذكر میكند كه در دانشسرای عالی در بعضی از امتحانات، تقلّب میكرده است. وی برای توجیه كار خود میگوید: «چه سؤال به قدری غیر منصفانه و ناهموار تنظیم شده بود كه برای دفع شرّ آن، هر تقلبی ، دفاع مشروع محسوب میشد.او در شهریور ۱۳۱۷ ه ش تحصیلاتش را در دانشسرای عالی با اخذ مدرك لیسانس به پایان رساند. وی همزمان با تحصیل، به فراگیری موسیقی مشغول بود و در سال ۱۳۲۵ ه ش وارد دانشكده حقوق شد و در سال ۱۳۲۷ ه ش از آن دانشكده فارغ التحصیل شد. و برای گرفتن پروانه وكالت، دوره كارورزی وكالتِ دادگستری را به راهنمایی محمود سرشار شروع كرد. او در سال ۱۳۳۲ ه ش برای خود دفتر وكالت باز كرد.وی در سال ۱۳۳۴ ه ش در كنكور دكتری حقوق قبول شد و در سال ۱۳۳۸ ه ش موفق به اخذ درجه دكتری حقوق گردید.او در دوره چهارم مجلس سنا با انتصاب شاه به آن راه یافت.
▪ مهمترین آثار قلمی وی عبارتاند از:
۱ ) انتقاد از قوانین اساسی و مدنی و كیفری ایران از نظر حقوق زن سال ۱۳۴۲
۲ ) طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد، اعطایی اعلیحضرت همایون محمد رضا شاه به ملت ایران
۳ ) وضع حقوقی زن در جهان ترجمه، سال ۱۳۴۲
۴ ) نابرابریهای حقوقی زن و مرد در ایران و راه اصلاح آن، سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی
۵ ) مسئله جرائم اطفال
۶ ) وحشیگری قصاص در حقوق اسلام
او در بعضی از مجامع از جمله: انجمن آمریكایی حقوق بین الملل ، كمیته مكاتبات وابسته به شورای ملی زنان آمریكا، اتحادیه بین المجالس، اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، عضویت داشت.
خانم منوچهریان هیچگاه دارای فرزندی نشد وتجربه مادر بودن نداشت.
● طرفداری از حقوق زن
معمولاً مهرانگیز منوچهریان را از فعّالین فمینیسم معرفی میكنند، بهطوری كه برای بسیاری از فمینیستهای جهان فردی شناخته شده بود. پارهای از نویسندگان داخلی، او را از طرفداران حقوق زن میدانند. وی سعی میكرد اختصاصاً در حوزه زنان وارد شود و هدف اساسی خود را «تساوی حقوق زن و مرد در همه عرصهها» عنوان میكرد. مهمترین كتابی كه او دراین خصوص نگاشت، كتاب «نابرابری حقوقی زن و مرد درایران» بود. وی در این كتاب سعی كرده قوانین ایران را با قوانین كشورهای اروپایی مقایسه كند؛ البته با این پیش فرض كه قوانین كشورهای اروپایی، پیشرفته و قوانین مدنی ما كه برگرفته از فقه اسلامی است، عقب مانده است.
او هر چند تساوی همه جانبه زن و مرد را شعار خود قرار داده بود، ولی درعمل فعالیت خود را در خصوص تغییر قوانین مدنی، آن هم اختصاصاً به قوانین مربوط به خانواده، متمركز كرده بود. وی در حالی كه از قوانین كشورهای اروپایی در مورد زن دفاع میكرد ـ بدون اینكه بخواهد علل بهتر بودن قوانین كشورهای اروپایی را روشن كند یا بدی قوانین اسلامی را تبیین كند ـ قوانین ملی و اسلامی را به باد انتقاد و تمسخر میگرفت و این مسئله به حدی ذهن او را مشغول كرده بود كه حتی خوبیهای آن یا به نقشی كه در استحكام خانواده یا خوشبختی زنان میتوانست ایفا كند، توجه نداشت؛ به عنوان نمونه به بخشی از سخنرانی او در مجلس سنا درباره سفر زنان به فرنگ بدون اجازه شوهر توجه كنید:
«با توجه به اصل تساوی زن و مرد، اعطایی شاهنشاه آریامهر به ملت ایران ، علت اینكه اداره گذرنامه صدور گذرنامه را برای زنان شوهردار موكول به اجازه شوهر میكند، چیست؟ ... جامعه ایرانی از زنان ایران به ویژه نمایندگان زن انتظار دارد اكنون كه بندها گسسته و عرصه فصیح ابراز لیاقت واستعداد و كمال بر زنان عرضه شده است ، زنان در اصلاح قوانین مخصوصاً قوانین خانواده گامی بردارند،... و برای برابر كردن حقوق زن و مرد ، اعطایی شاهنشاه آریامهر به ملت ایران، طرحی فراهم آوریم.»
او تلاشهای بسیاری برای خروج زن بدون اجازه شوهر به عمل آورد، ولی آیا این تلاشهای او به نفع استحكام خانوادهها بود؟ آیا اینكه زن بدون اجازه یا حتی با مخالفت صریح شوهر خود بتواند به مسافرت كشورهای اروپایی برود، چه گرهی از كار زنان ایرانی باز میكرد و اصولاً چرا در آن شرایط، زنان ایرانی از او حمایت نكردند؟ آیا واقعاً منوچهریان از حقوق زن دفاع میكرد ؟
با كمی دقت روشن میشود كه منوچهریان به جای اینكه واقعاً به فكر راههای سعادت و خوشبختی و اعاده حقوق زن ایرانی باشد، بیشتر به فكر این بود كه چگونه میتوان قوانین كشورهای اروپای غربی درباره زنان و خانواده را در ایران به تصویب رساند.
واقعیت این است كه وی به دلیل زمینههای خانوادگی كه در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد ، دلبستگی خاصی به دنیای غرب پیدا كرده بود. این چیزی است كه خودش نیز بارها به آن اشاره میكند و با ورود او به اتحادیه بین الملل زنان حقوقدان، به صورت نوعی رسالت برای وی درآمد؛ به عبارت دیگر او خود را نماینده سازمان در ایران میدانست و بر خود لازم میدید كه منویّات آن سازمان را به هر نحوی كه شده، در ایران جاری سازد و قوانین آن را جایگزین قوانین ملی گرداند.
او تأكید میكند مسیری كه انتخاب كرده، توقف پذیر نیست و تحقق آنها به قول رایج، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. این در حالی است كه تنها معدودی از زنان تحصیل كرده با او همراهی میكردند؛ به عنوان مثال بعد از تشكیل «كمیتههای شورای عالی جمعیتهای زنان ایران» به ریاست اشرف پهلوی، در استانها و شهرستانها تا پایان اردیبهشت ۱۳۴۵ ه ش، تعداد ۷۸ كمیته در مراكز استانها و شهرستانها و فرمانداریهای كل تأسیس شده بود. علی رغم اهتمام خاص دولت پهلوی به این كمیتهها، آمار اعضای فعّالترین آنها بسیار پایین بود، بهطوری كه به طور متوسط، هر كمیته تنها ۴۴ عضو داشت. بنابراین هیئتی را مأمور كردند تا درباره بیعلاقگی زنان به شركت در امور اجتماعی مطالعه كنند.
خانم منوچهریان در جایی به این عدم همراهی زنان ایرانی با برنامههای او اعتراف میكند:
«از ماست كه برماست . زن ایرانی نمیجنبد و نمیخواهد بجنبد . من از خواهرانم گله دارم، خیلی هم گله دارم. دستی از غیب حقّی را شسته ورفته در یك سینی طلا آورد و به آنها تعارف كرد و قوهای بزرگ چون شاهنشاه به طرفداری از زن ایرانی برخاست و از او حمایت كرد، دست زن ایرانی را گرفت... .»وی به حمایت مستقیم دربار از برنامههای خودش در موارد متعددی تصریح دارد؛ به عنوان مثال: «حق فقط و فقط به وسیله شخص اعلیحضرت همایونی به او [زن ایرانی] اعطا شده است».
این جملات به وضوح نشان میدهد كه اولاً: مسئله دفاع از حقوق زن درایران، بدون در نظر گرفتن خواستههای زن ایرانی بوده است؛ ثانیاً: این یك مسئله وارداتی بوده كه از طرف دربار حمایت میشد. و ثالثاً: خوشبختی و سعادت خانواده ایرانی در این مسیر لحاظ نشده بود، چرا كه تمام آرزوهای منوچهریان در این امر خلاصه میشد كه زنها استقلال اقتصادی داشته باشند و بتوانند جلوی شوهرانشان قد علم كنند؛ به عبارت دیگر برنامههایی كه او در نظر داشت، چیزی جز نزاعهای خانوادگی را دامن نمیزد. او مسائلی را مطرح میكرد كه موجب درگیری زنان با شوهرانشان و پدران با دخترانشان و در یك كلام، وی تقابل و تضاد بین زن و مرد را دامن میزد.
این نمونهها نشان دهنده عمق دوری فعالیتهای خانم منوچهریان از خواستههای زنان ایرانی بود. چیزی كه وی طلب میكرد، تنها مطلوب او و تعداد اندكی از همفكرانش بود، نه مطلوب جامعه زنان ایران آن زمان، چراكه زنان در سالهای ۵۷ و بعد نشان دادند كه آزادی و احقاق حقوق خود را در پیاده كردن هر چه سریعتر و دقیقتر احكام خدا میدانند و مییابند.
منوچهریان نیز در كتاب «نابرابریهای حقوقی زن و مرد در ایران» به این نكته اشاره كرده و بر نقش نیرومند عقاید مذهبی در ممانعت از اجرای طرحهای پیشنهادی خود تأكید میورزد.
او به نام طرفداری از حقوق زن، در هیچ كجای كتابهایش ذائقه زن ایرانی را در نظر نمیگیرد؛ به عنوان نمونه وی ازدواج قبل از هجده سال را برای دختران ایرانی ممنوع میداند. روشن است كه او در این مسئله، آب و هوای ایران و زمان بلوغ دختران ایرانی را نادیده گرفته است، زیرا زنان اروپایی به علت برودت هوای اروپا دیر به سن بلوغ جنسی میرسند. ازدواج در هجده سال شاید زود هم باشد، اما این مسئله در خصوص دختران ایرانی كه در اغلب موارد، بلوغ جنسی آنها چیزی در حدود سیزده سال است، نوعی ظلم به دختر ایرانی است، چرا كه او مجبور است به دلیل ممنوعیت قانونی، حداقل پنج سال محرومیت جنسی را تحمل كند یا خدای نكرده به انحرافات اخلاقی روی آورد.
منوچهریان به حدی به غرب دلبسته است كه حتی بسیاری از قوانین مترقی اسلامی را عقب مانده میشمارد؛ به عنوان مثال در شرایطی كه هر روز زنان بیشتری به بازار كار روی میآورند و طالب استقلال میباشند، ازدواج موقت بلند مدت كه زن را در زندگی خصوصی خود بسیار آزاد میگذارد، میتواند راهگشای خوبی در این جهت باشد. ایشان بدون در نظر گرفتن این موضوع، آن را به سخریه میگیرد، اما هیچگاه از همخانگی زنان و مردان و فجایع اخلاقی و مشكلات خانوادگی غرب سخنی به میان نمیآورد.
● تأسیس اتحادیه زنان حقوقدان ایران
وی در سمت سناتوری مجلس سنا و پس از دوسال عضویت در اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، برای آنكه بتواند به نیات آن اتحادیه در ایران جامه عمل بپوشاند یعنی قوانین مورد پسند غرب را در ایران به تصویب برساند؛ چنانچه خودش در موارد متعدد به این مسئله تأكید داشت و از طرفی در موارد متعدد اعتراف كرده كه «من شیفته همكاری با مؤسسات سازمان ملل و اجرای مصوبات آن هستم»؛ مهرانگیز منوچهریان، همان، ص ۱۳۲.، اتحادیه زنان حقوقدان ایران را در سیزده خرداد ۱۳۴۰ تأسیس كرد. تأسیس این اتحادیه با دوازده یا سیزده نفر آغاز شد تا آنكه بعد از چندین سال فعالیت در سالهای آخر، اعضای آن به سی نفر رسید.این اتحادیه به عنوان زیر مجموعهای از اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، فعالیت خود را آغاز كرد و هر عضو این اتحادیه، عضو اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان نیز محسوب میشد. یكی از اعضای این اتحادیه در این خصوص میگوید: «این اتحادیه برای ما كارتهایی صادر كرده بود كه وقتی به خارجِ كشور سفر میكردیم، با داشتن این كارتها ، از تسهیلاتی برخوردار میشدیم».
هدف اساسی این اتحادیه، تساوی همه جانبه حقوق زن و مرد، نزدیك كردن یا یكی كردن قوانین داخلی با قوانین بین المللی و مهمتر از همه، سازگاركردن قوانین داخلی بر پایه اعلامیه حقوق بشر و ایجاد زمینه مساعد برای رشد و بحث در موضوعات مربوط به زنان در جهان امروز بود.
رضا رمضاننرگسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست