پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
سی سال دیوانگی از پاریس تا نیویورک
ابهام بر آخرین رمان استر- که ماجراهای آن در پاریس ۱۹۶۷ رخ می دهد- حکمفرما است.
رمان های «پل استر» قادرند ذهن تان را درگیر کنند. ماجراهای آخرین اثرش، «ناپیدا»، تا حدودی در پاریس رخ می دهد- بازگشت به سال ۱۹۶۷، زمانی که «سن ژرمن» تا اندازه یی ویران تر از الان بود. «آدام واکر»، یکی از سه راوی این کتاب، در بیغوله یی به نام «هتل دوساد» واقع در رومازن پنهان شده است. خب، مادر من در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ مدت زمان زیادی را در پاریس گذرانده است؛ و مدت ها قبل جاکلیدی برنجی سنگینی را به من داد که از هتلی در آنجا کش رفته بود. هنگامی که شروع به خواندن این رمان کردم آن جاکلیدی جایی در کف کشوی میز تحریری پنهان شده بود- و همان طور که می خواندم متقاعد شدم که بله، این کلید متعلق به همان هتل دوساد بوده است.
زمانی که من و استر صحبت می کنیم، به من می گوید که اگر خاطره ام درست باشد، شگفت زده خواهد شد. او در سال ۱۹۶۵، دو سال قبل از آنکه ماجراهای رمـان رخ دهد، در آن مکـان بوده است. با آن صـدای بم و جذاب اش- که هنوز ته مایه یی از لهجه محلی نیوجرسی وی دارد- می گوید «خرابه یی بود، نمی تونم تصور کنم که جاکلیدی هم داشتن.» بعد، پس از اندکی جست و جو جاکلیدی را یافتم و متوجه شدم حق با او بود. آن جاکلیدی متعلق به «هتل سولفرینو» واقع در «رو دو لیل» بود. اما کمی دچار شگفتی شدم؛ «استرلند» مکانی عجیب و انباشته از تصادف است، جایی که اشیا اهمیتی جادویی به خود می گیرند. آخرین باری که با هم صحبت کرده بودیم، درست بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بود که مجموعه یی داستان با ویرایش او به نام «داستان های واقعی زندگی امریکایی» تازه چاپ شده بود.
این کتاب (که در امریکا با نام شگفت انگیزتر «فکر می کردم پدرم خداست» انتشار یافت) مجموعه یی از داستان های واقعی بود که استر به عنوان بخشی از یک طرح برای «رادیوی ملی مردم» سفـارش گرفته بود؛ در دوران پس از حمله به برج های دوقلو، این داستان ها گاهی وقت ها تکان دهنده و گاهی اوقات ترساننده و دارای طنین خاصی بودند و به نظر می رسید اثبات کننده نظریه استر بودند که زندگی با تصادف و اتفاق پیش می رود و خوشبختی تنها سرنوشتش نیست.
«به یک دلیل بسیار موجه» عنوان یکی از رمان های مجموعه «موسیقی اقبال» است. از آن زمان به بعد استر که اکنون ۶۲ ساله است، شش رمان چاپ و منتشر کرده است - «کتاب اوهام»، «شب پیشگویی»، «حماقت های بروکلین»، «سفر در دفترخانه»، «مرد در تاریکی» و اکنون «نامرئی» - تمامی این رمان ها نقش اصلی را به افرادی داده اند که خود را در بدترین حد می یابند. شخصیت های استر خانواده، سلامت یا هرگونه حس هویت شان را از دست داده انـد؛ رها شده اند تا جهان را با واژگـان بازآفرینـی کنند و این برعهده خوانندگـان است که داستان های آنها را دنبال کنند تا میان باور یا عدم باورشان یکی را انتخاب کنند. استر به من می گوید؛ «نامرئی گفتاری درخصوص آن چیزی است که نمی تواند آشکار شود.»
این رمان کاری تازه و یک نوآوری برای استر است و با سه صدا روایت شده است. یکی از آنها «آدام واکر» نویسنده جوان و دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک است (درست شبیه خود استر که در زمان رویدادهای این رمان دانشجو و نویسنده بود) که تحت سیطره «راندولف بورن» شیطان صفت و جـذاب قرار می گیرد، یک اروپایی ثروتمند که پیشنهاد تامین مالی جایزه ادبی نشریه یی را می دهد که واکـر آن را ویرایـش می کند. «جیم فریمن هم هست که نویسنده یی موفق و هم کلاسی واکر است و واکر خاطرات کامل نشده دوران جوانی اش و برخوردهایش با بورن را برای او می فرستد. «سیسیل جوین» هم یکی از شخصیت ها است که روزگاری تقریباً دخترخوانده بورن بوده و سال ها بعد او را هنگامی می بیند که به انزوایی «کورتز» (شخصیت مشهور «دل تاریکی» جوزف کنراد) مانند در جزیره یی واقع در دریای کارائیب خزیده است. نامرئی کتابی جالب و پرکشش است و همان چیزی است که آن را داستانی هستی گرایانه می نامید. داستان استر همواره از آن نوع دنیا در دنیا است؛ زمانی که فریمـن دست نوشته واکـر را دریافت می کند و آن را می خواند، می گوید؛ اگر بهم گفته نشده بود که این داستانی واقعی است شاید قاطی می کردم و آن ۶۰ صفحه اضافه را برای شروع رمان می گرفتم (با این همه گاهی وقت ها نویسندگان شخصیت هایی را وارد می کنند که اسم شان مناسب آثار داستانی است)...»
بدون تردید اسم پل استر در کتاب های خودش ظاهر شده است؛ اما چنین تاثیرهایی (همانند ادعای اینکه شروع یک رمان داستانی واقعی است) خواننده را دچار این سوال نمی کند که آیا اثر وی کاری مربوط به شرح حال خودش است، بلکه او را وامی دارد تا ماهیت داستان هایی را مورد تفکر قرار دهد که همگی مان در تمام زمان ها روایت کرده ایم. زندگی هایمان داستان هایی است که خودمان شکل می دهیم. در این رمان توصیف روشن و قانع کننده یی از رابطه یی نامشـروع میان واکـر و دخترش گووین است؛ اشـاره یی هم به ایـن نکته می شـود که بـورن می تواند مسوول مرگ پدر جوین باشد. آیا استر از خوانندگان اش بیشتر می دانسته است؟ می گوید؛«احساس می کنم آگاه تر از خوانندگانم نیستم. خیلی چیزها را در جایگاه خوانندگان لمس می کنم. نمی دانم بورن پدر سیسیل را کشته است یا نه. در واقع فکر می کنم شاید اینچنین نباشد اما او کسی است که می توانسته به این کار فکر کند. نمی دانم این کار را انجام داده است یا خیر. جیم فکر می کند به احتمال پاسخ این پرسش مثبت است؛ چرا آدام این رمان را نوشته است؟ اما تکذیب های گووین به نظر خیلی قانع کننده می رسنـد. به همین جهت وقتی نمی دانی، فقط آگاه نیستی.» یک شخصیت از رمان قبلی اش، مرد در تاریکی، یادآوری می کند؛ «بریل به خودش فکر می کند؛ واقعیت و خیال یکی هستند. افکار واقعی هستند. حتی فکر چیزهای غیرواقعی. و این واقعیت است.»
با اندکی تردید چنین امری از پایه محکم و ازدواجی ۳۰ ساله با یک دوست رمان نویس، به نام «سیری هاستوت» است. منصفانه این است که بگوییم هاستوت زیر سایه استر شروع به کار کرد- نخستین رمان اش، «چشم بسته»، در سال ۱۹۹۲ منتشر شد، زمانی که استر با آثار تحسین شده اش «سه گانه نیویورک»، «شهر شیشه یی»، «ارواح» و «اتاق قفل شده» به شهرت رسیده بود- اما هاستوت به خاطر کارهای خودش مورد تحسین قرار گرفته است، به خصوص برای دو رمان اخیرش «آنچه که عاشق اش بودم» و «غصه های یک امریکایی».
«این عالی است با کسی باشی که درک می کند داری چه کار می کنی و ما گفت وگویی بی پایان درخصوص کارهای یکدیگر داریم. نخستین خواننده کتاب های همدیگر هستیم. و گمان نمی کنم زمانی باشد، حتی یک لحظه که نصیحت او درخصوص چیزی را گوش نکرده باشم. همیشه حق با اوست. گمان نمی کنم هیچ وقت، هیچ وقت درخصوص کار من اشتباه کرده باشد.» با این حال دو نویسنده دارند با هم زندگی می کنند- امکان وجود هیچ گونه رقابتی درمیان آنها نیست؟ روشن است که هیچ گاه این امر اهمیتی نداشته است. استر به من می گوید؛ «با هم عهدی داریم، صداقتی مطلق. من کارهای او را تحسین می کنم. فکر می کنم نویسنده یی بااستعداد و عالی است. از این نظر دفاع می کنم و از آنجا که از این طرح دفاع می کنی، این آزادی را داری تا ضعف های موجود در این آرزو را نمایان کنی که این کار بهترین خواهد شد اگر بتواند بر اساس معیارهایش باشد. این می تواند همان چیزی باشـد که آن را نقـد سازنـده می نامید- در مدرسه آن را چه می نامیدیم؟» این دو نفر خانه یی در بروکلین و دختری ۲۲ ساله به نام «سوفی» دارند که به همان زیبایی است که والدین اش هر دو به ذهن متبادر می کنند و نخستین کارش به عنوان هنرمند خواننده را ضبط کرده است. می گویم خانواده یی کاملاً هنرمند. استر می گوید؛«آه، بله. گاهی وقت ها خودمان را والندان های پرنده صدا می زنیم.»
دقیق تر این است که بگوییم در سال های اخیر کتاب های استر در اروپا با استقبال بهتری از سرزمین مادری اش روبه رو شده اند؛ دکترای افتخاری از دانشگاه لیژ دریافت کرده و در سال ۲۰۰۶ برنده جایزه ادبی شاهزاده استوریاس شده که به نوعی جایزه نوبـل زبان اسپانیایـی است. برای بعضـی آثـار استـر تجسس مـداوم موضوع هایی تکرارشونده است؛ برای دیگران اثری تکراری است. می گوید؛«به خودم آموخته ام نقدها را نخوانم. به همین خاطر در واقع آنچه را که مردم می گویند به هیچ عنوان دنبال نمی کنم اما می توانم به شما بگویم در همه جا واکنش هایی بسیار مشتاقانه- و واکنش هایی هم بسیار خصمانه - دریافت کرده ام. از تمامی حوزه ها اما چیزی میان آن دو خیلی اندک بوده است.»
میان کتاب به عنوان سرگرمی و تلاش هنری تفاوت قائل می شود. می گوید؛«مردم دوست دارند رها شوند و فقط درگیر داستانی شوند. به همین دلیل به سینما می روند یا تلویزیون تماشا می کنند. اما افرادی هم هستند که علاقه مند هنر هستند اما این علاقه تنها رمان و شعر نیست بلکه نقاشی و موسیقی هم هسـت- کل تاریخ هنـر و ادبیات. این آدم ها کتاب ها را با مفهومی بسیار فراتر از افرادی می خوانند که تنها رمانی محبوب را از قفسه برمی دارند و برای چند ساعت سرگرمی در آن غوطه ور می شوند.» آیا مرز میان هنر و سرگرمی به این روشنی است؟ من می گویم در آثار استر چنین نیست- منظورم بی احترامی نیست. او نوشتن را «فرآیندی عجیب و کاملاً اسرارآمیز» می خواند؛ استر به من گفت؛«در ابتدا هیچ چیزی نبود و بعد ناگهان؛ یک چیزی. این تجربه برای خواننده کتاب هم به همین شکل است؛ سبک به ظاهر معمولی و رک گویش شگفتی های هوشمندانه یی را با تردستی ظاهر می کند؛ جادویی نامرئی، واقعیتی کامل.»
منبع؛ تایمز، ۲۴ اکتبر ۲۰۰۹
ترجمه؛ توفان راه چمنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست