پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اتحاد


اتحاد

انسان سالك در مرحله اتحاد, از خود و دیگران نفی انانیت می كند و تنها یكی را می بیند بدون این كه از جهان چیزی حذف یا منزوی یا شریعت و تكلیفی كم یا زیادشود منتها دید عارف تغییر می كند یعنی, سراسر جهان و عالم و آدم, موجود, محفوظ و مكلفند و سنتها هست, ولی همه اینها آیینه دار جمال و جلال اراده حق هستند

بالاتر از مرحله توحید، مرحله «اتحاد» است. اتحاد بدین معنا نیست كه «عبد» با «مولا» یكی بشود. اتحاد به این معنا امری محال و چنین پنداری باطل، و رهزن است، نه سیر و سلوك . نیز اتحاد، به این معنا نیست كه آن طور كه گروهی از ترسایان یا یهودیان پنداشتند، خدا در چیزی یا كسی «حلول» كرده باشد:

«و قالت الیهود عزیر بن الله و قالت النصاری المسیح بن الله» [۲] زیرا این معنا نیز شرك و كفر است؛ بلكه مراد از اتحاد، اتحاد شهودی است نه وجودی و به این معناست كه انسان سالك، سراسر جهان را آیت، نشانه و مظهر آن ذات بداند و برای غیر او سهمی از هستی قائل نباشد و همه جا صدای او را بشنود و اثر او را ببیند.

این كه موسای كلیم از درختی «إننی أنا الله لا إله إلا أنا». [۳] شنید، معنایش این نیست كه آن درخت خداست، بلكه معنایش «سلب أنانیت» از خود و اثبات الوهیت برای حق است؛ بدین معنا كه درخت، خود را نمی‏بیند و از خود سخن نمی‏گوید و گوینده نیز درخت نیست، بلكه درخت آیینه كلام حق است. همان طور كه «صورت دیدنی» ، آئینه دارد «صوت شنیدنی» ، «بوی استشمام كردنی» و «نرمی لمس شدنی» نیز آیینه دارد.

آیینه حسی تنها برای نشان دادن صورتهای «مبصر» است، ولی آیینه‏های معنوی «مبصرات» ، «مسموعات» ، «مشمومات» ، «مذوقات» ، «ملموسات» ، «متخیلات» ، «موهومات» ، «معقولات» و بالاتر از همه، «مشهودات» قلبی را نیز ارایه می‏كند. درخت آیینه كلام حق است و در حقیقت، خداست كه می‏گوید: «إننی أنا الله» ؛ اما موسای كلیم ( علیه السلام) آن كلام را از آیینه درخت شنید؛ نه این كه درخت گفته باشد: «إننی أنا الله» . نیز اكنون هم اگر كسی چون موسای كلیم باشد، این زمزمه را از آیینه هر درختی می‏شنود:

موسی‏ای نیست كه تا صوت «انا الحق» شنود ورنه این زمزمه اندر شجری نیست كه نیست

آیینه كلام حق بودن نیز، اختصاصی به درخت ندارد. سراسر جهان، منادیان توحید الهی هستند.

قرآن كریم در سوره «اسراء» می‏فرماید:

«و إن من شی‏ء إلا یسبح بحمده ولكن لا تفقهون تسبیحهم» [۴] هر موجودی «سبحان الله» و «الحمد لله» می‏گوید و چون تسبیح و تحمید از تكبیر و تهلیل جدا نیست پس هیچ موجودی نیست كه «لا اله الا الله» و «الله اكبر» نگوید. بنابراین، «تسبیحات اربع» ذكر هر موجودی است و اگر سمع شنوای كلیم حق بهره كسی باشد این صوتها را می‏شنود:

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بكنند آنچه مسیحا می‏كرد

خطاب «ولكن لا تفقهون تسبیحهم» به توده انسانهاست؛ نه اوحدی از آنها؛ بیشتر مردم، تسبیح و تحمید موجودات را نمی‏شنوند و فقط اوحدی از انسانها شنوای آنند.

همان طور كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت ( علیهم السلام) می‏شنیدند، اولیای خاص الهی نیز به تبع اینها آهنگ تسبیح و نغمه تحمید را می‏شنوند، ولی هر كسی به اندازه شعاع ولایت خود آنها را می‏شنود و قهرا سراسر جهان را تسبیح، تحمید، تهلیل و تكبیر بر عهده می‏گیرد و بر این اساس، هر موجودی از خود و دیگران، نفی انانیت می‏كند و می‏گوید: من مستقل نیستم و تو هم مستقل نیستی، بلكه فقط دیگری هست كه ما آیینه دار هستی اوییم. اگر «آیینه» بتواند سخن بگوید، سخنش این است كه من از خود چیزی ندارم و تنها صاحب صورت را نشان می‏دهم و اگر كسی اهل معنا باشد و سخن آیینه‏ها را بشنود، می‏داند كه همه حركاتی كه در چهره آیینه مصور است نشانه كارهای صاحب صورت است.

بنابراین، انسان سالك در مرحله اتحاد، از خود و دیگران نفی انانیت می‏كند و تنها یكی را می‏بیند؛ بدون این كه از جهان چیزی حذف یا منزوی یا شریعت و تكلیفی كم یا زیادشود . منتها دید عارف تغییر می‏كند؛ یعنی، سراسر جهان و عالم و آدم، موجود، محفوظ و مكلفند و سنتها هست، ولی همه اینها آیینه‏دار جمال و جلال اراده حق هستند.

نویسنده: آیت الله جوادی آملی

پی‏نوشت‏ها:

[۱]. كتاب: مراحل اخلاق در قرآن ص ۳۹۷

[۲]. سوره توبه، آیه .۳۰

[۳]. سوره طه، آیه .۱۴

[۴]. سوره اسراء، آیه .۴۴