یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

درآمدی بر شکل و شکل گیری شهر شوشتر


درآمدی بر شکل و شکل گیری شهر شوشتر

شوشتر را شاید بتوان برای پایتخت آب ایران دانست رشد و توسعه شهر به علوم و قواعد هیدرولیک بستگی تام داشته و از طرفی به آزمون های تازه ای در این زمینه دست پیدا کرده است

اگر هر یک از شهرهای بزرگ ایران، روزگاری ـ‎کوتاه و یا بلند ـ پایتخت سیاسی، اقتصادی و مذهبی ایران بوده‎اند، شوشتر را ـ اگرچه بی‎بندر و بی‎اسکله ـ شاید بتوان برای همیشه پایتخت آب ایران دانست. شوشتر در دامن آبی کارون و متأثر از مسیرهای آبی، در هوای تفدیدة خوزستان شکل می‎گیرد و به نوبه خود بر این مسیرها، تأثیرات تازه‎ای می‎گذارد. رشد و توسعه شهر به علوم و قواعد هیدرولیک بستگی تام داشته و از طرفی به آزمون‎های تازه‎ای در این زمینه دست پیدا کرده است. شوشتر تجربة کم‎نظیری است از توافق انسان و رودخانه و تقابل قدرت شگفتی آفرین اراده انسانی با نیروهای سرکش طبیعت. شوشتر با طنین آبشارهایش مرا به‎یاد خواب‎های کودکی می‎اندازد. به‎یاد رویاهای دور و پراوهامی که طعم بی‎مثالی از بهشت می‎دهد.

شوشتر نظام شهری شاعرانه‎ای است، اما نه به شیوة مثنوی‎های طویل و قصیدهای مدح. شوشتر دوبیتی فشرده‎ای است به فراخی همة مستان در خیمة کوچک خیام.

رشد و توسعه شهر شوشتر تقریباً تا دو دهة پیش در درون حلقة آبی شهر محدود بوده و پس از آن کم کم در چند سال اخیر سرریز جمعیتی شهر به شهرک‎های اطراف منتقل شده است. اما همچنان محله‎ها و شهرک‎های مسکونی بیرون این جزیره به طبقات پائین‎تر جامعه و یا تازه‎واردین غیربومی مثل کارکنان شرکت‎های صنعتی اختصاص داشته و خانواده‎های اصیل ترجیح داده‎اند در بافت قدیمی شهر باقی بمانند. به این ترتیب به‎تدریج ساختمان‎های چند طبقه در گوشه و کنار شهر قد کشیده‎اند.

اولین و مهمترین سئوال در بحث شناخت یک شهر را شاید بتوان همانطور که اهل فن گفته‎اند، پرسش از سیر تحول تاریخی و چگونگی این سیر دانست. اما نباید از نظر دور داشت که شباهت و ثبات ظواهر و نوع ساختار یک شهر در دو دوره متفاوت الزاماً نشانه عدم تحول یک شهر نیست. همچنانکه که عبور دائم آب از یک رودخانه با وجود یکنواختی با هیچ مردابی قابل قیاس نخواهد بود. در اولین پله از شناخت شهر شوشتر به نوعی بی‎مرزی، ساختارگریزی (به زبان دیگر ساختار انحصاری و غیرقابل تعمیم و یا عدم منطق‎پذیری عریان و عدم پیروی صرف از گونه‎ها و الگوهای معمول و از پیش شناخته شده و…) و تداخل لایه‎های تاریخی برخواهیم خورد که پاسخ این سئوال را دشوار می‎کند. اما فراموش نباید کرد که پذیرفتن نوعی ثبات در کالبد شهر شوشتر را نمی‎توان با بی‎ساختاری و عدم تحول تاریخی شهر هم‎معنا دانست. خلاصه اینکه شایسته‎تر این است که فارغ از الگوها و روش‎های معمول مستشرقینی که شهرهای ایران را با آموخته‎های خود آزموده‎اند، شوشتر را با نگاهی تجربه کنیم که خود شهر به مشتاقانش می‎آموزد. همچون بسیاری از مراکز بزرگ فرهنگی جهان، ایران نیز سرزمین هنرهای آسمانی است. در جایی که معماری غالبش، اصلی‎ترین معانی زمینی همچون وزن را ـ به‎گونه‎ای شگرف در هاله‎ای از آرایه‎ها و طرح‎افکنی‎های بی‎نظیرـ نفی می‎کند تا پرواز را تجربه کند، چگونه می‎شود از منطق ایستایی دانشمندان قرن اخیر غرب و عقل اعداد بهره‎ای درخور جستجو کرد؟! شوشتر شهر دیگری است متمایز از همة سنجه‎ها و با زبانی به لهجة آب و آفتاب.

تغییرات یک شهر بیش از هر عاملی به همان اصلی‎ترین علت تشکیل شهر بستگی دارد. یعنی اگر شهری همچون سلطانیه با ارادة حکومتی شکل گرفته است، گسترش و رونق شهر و یا تحلیل و بی‎اعتباری شهر را باید پیش از هر نظریه‎ای در تغییرات سیاسی و قدرت حکومتی آن شهر جستجو کرد. به استناد این دید باید گفت تحولات و سیر تحولات شوشتر را جز با محوریت عوارض جغرافیایی و زیست‎محیطی که مهمترین آن مسیرهای آبی و معبرهای ورودی شوشتر است، نمی‎توان به واقع بررسی کرد. شوشتر در یک حلقة بسته که از هر سمت به رودخانه و مرز آبی محدود می‎شود متولد شده و رشد می‎کند. اولین تأسیسات شهری و نطفه‎های شهر مسکونی در سواحل شمالی شکل می‎گیرند. در قرون اولیه اسلامی شوشتر بیشتر به سمت بخش‎های جنوبی کشیده شده و مناطق مسکونی و عناصر شهری همچون مسجد جامع، پل‎بند لشگر و امامزاده عبدالله در بخش‎های جنوبی‎تر شهر بنا می‎شوند. حرکت به سمت بخش‎های جنوبی نیز به‎واسطه بعد مسافت نسبت به مدخل اصلی شهر یعنی پل‎بند شادروان نمی‎تواند نامحدود باشد. اما این سمت‎گیری ـ با توجه به پتانسیل گستره شهر ـ به‎زودی تغییر می‎کند. چنانکه در دوره قاجاری شهر، خانه بزرگ مستوفی در نزدیکترین بخش شهر به مراکز و عناصر شهری پیش از اسلام احداث می‎شود. ضمن اینکه نمی‎توان تصور کرد تراکم شهر برای مدت زیادی از شاهرگ اصلی شهر که همان محور شادروان تا پل‎بند گرگر است دور باشد. در حقیقت توسعه شهر در یک برایند کلی ـ برخلاف اغلب شهرهای ایران ـ توسعة برداری یا توسعه براساس محور و جهت مشخص نیست. به زبانی دیگر شاید توسعه شهر را ـ در طول دوره‎های تاریخی ـ باید نوعی توسعه موجی در حرکت مداوم رفت و برگشتی تا رسیدن به یک تعادل نسبی دانست. (فارغ از اینکه برای چنین رشدی می‎توان آیا مشابهی پیدا کرد و یا خیر.)

اگر بپذیریم که بنابر شواهد موجود و اسناد تاریخی، گذشته از دخمه‎های باستانی، رونق راستین شهر از زمان هخامنشیان شروع شده است، ممکن است از روی عادت به شهر از این منظر بنگریم که پارسیان و هخامنشیان شهرهای خود را بر اساس نقشه‎هایی از پیش طرح و تقدیس شده می‎ساختند و باید همین مهم را در مورد شهر شوشتر نیز منظور کنیم. اما نباید از نظر دور کرد که این شیوه طراحی عمدتاً مربوط به کلان‎شهرهای هخامنشی بوده و قطعاً شامل شهری همچون شوشتر که در بستری متفاوت و با انگیزه‎ای متفاوت ایجاد شده است، صدق نمی‎کند. تصور طرح شوشتر بر مثال اسب آنچنان که در نوشته‎های حمدالله مستوفی نقل شده نیز نمی‎تواند چیزی جز یک خیال‎پردازی [بیش از اندازه] شاعرانه و غیرتخصصی باشد.

در یک نظر کلی، شهرهای دوره هخامنشی و ساسانی در اطراف و یا کنار هستة حکومتی و به‎اصطلاح ارگ شهر تشکیل می‎شوند و به‎تدریج رشد می‎کنند. قلعه سلاسل در شهر شوشتر اگرچه هسته‎ای است که قسمت‎های اولیه شهر در کنار آن شکل گرفته‎اند، اما نمی‎توان از این قلعه به‎عنوان ارگ ـ با مفهومی که غالباً از واژه ارگ برداشت می‎شودـ نام برد. شهر شوشتر در جایی شکل می‎گیرد که در امتداد پل شادروان، اولین و مهمترین مدخل منطقه و یا بهتر بگوئیم: “جزیره شوشتر” است، که احتمالاً همین نکته ـ بعد از موقعیت خاص صخره سلاسل و رودخانه مجاور آن ـ یکی از دلایل مکان‎یابی قلعه سلاسل هم هست. (این اتفاق با گسترش شهر در پیرامون ارگ تفاوت ظریفی دارد که نباید از نظر دور داشت.) اگرچه در متون به استقرار حکمرانان در این قلعه اشاره شده است، اما سلاسل را بیشتر باید در ردیف دژهای نظامی و نگهبانی نگاه کرد تا یک نطفة شهری قابل رشد و توسعه. ارگ در معنای امروزی خود در حقیقت کاخ حکام محلی و یا حاکمان منتخب حکومت مرکزی شمرده می‎شود که عناصر شهری و مساکن شهروندان در مجاورت آن برپا می‎گردد. در حالی که معنای کهن‎تر ارگ را باید در کاربری‎های تدافعی و جایگاه محفوظ سلطان دانست. ارگ در این معنا در جغرافیای خاص و اغلب در بیرون شهر و زاویه‎ای مسلط بر آن ایجاد می‎شود. بی‎تردید ساختار قلعه سلاسل به معنای دوم و کهن ارگ نزدیک‎تر است. در زیر عکسی از جلیل‎الدوله امیر قاجار که در سال ۱۳۱۸ هـ .ق از قلع سلاسل گرفته شده و در آلبوم‎خانه کاخ گلستان موجود است، اشاره جالبی از موقعیت قلعه آمده: « دورنمای قلعه سلاسل شوشتر که رودکارون از زیر آن قلعه جاریست ـ این قلعه بتمام سامان شوشتر چشم‎انداز دارد و سابقاً قلعة سلاسل خارج از شهر بوده است حالا بمرور ایام جزء شهر شده است شهر قدیم شوشتر سمت جنوب سلاسل و کنار رود دودانگه است عمارت نزدیک قلعه تماماً تازه‎ساز و بطرح خانهای حالیه است»

در شهرهای ساسانی و بعد از آن، بازار در مفهوم امروزی خود از شار میانی به سمت شار بیرونی و ربض حرکت می‎کند و در این مسیر محلات و زیرمحله‎ها را شکل می‎دهد. طبیعی است که در شهری همچون شوشتر که معنای شار و ارگ در آن به‎گونه‎ای دیگر پیاده شده است، نمی‎توان چنین مسیری را ردیابی و شناسایی کرد. در نقشه دوره قاجاری شوشتر نیز با وجود اشاره به زیارت‎گاههای کوچک، حتی هیچ اشاره‎ای به راسته بازار اصلی ـ به‎عنوان شناخته‎شده‎ترین، رایج‎ترین و مهمترین محور ارتباطی عناصر شهری‎ـ در شهر نشده است. همین امر در مورد معابر و گذرگاه‎های شهر نیز قابل طرح است. اغلب می‎توان در شهرهای بزرگ به خیابان و حتی خیابان‎هایی برخورد که بنا به دلایلی از دیگر شبکه‎های دسترسی متمایز شده و نقش چشمگیرتری را در روابط شهر ایفا می‎کنند. تا جایی که به‎صورت نوعی تفرجگاه شهری درمی‎آیند و گاهی نیز به اصلی‎ترین محل ظهور عناصر مهم شهری و خصوصاً بناهای عام‎المنفعه ـ‎که به احترام و ثروت و نوع‎دوستی بانی آنها اشاره می‎کنندـ تبدیل می‎شوند. این نوع خیابان‎ها ممکن است در حدفاصل مراکز مهم مذهبی، حکومتی، اقتصادی، طبیعی و… بطور ارگانیک و یا غیرارگانیک شکل بگیرند. محدودیت پهنة قابل ساخت و اسکان در شهر شوشتر و در نتیجه نوعی فشردگی شهر به معنای عدم وجود باغات و تفرج‎گاههای درون شهری ـ مانند آنچه در شهر اصفهان می‎توان پیدا کردـ شهر را از داشتن معابر بزرگ سراسری و شاخص در معنایی که گذشت، محورهای ارتباطی و حتی میدان ـ با مفهوم ویژه و شهری آن ـ بی‎نیاز و یا به‎عبارتی محروم کرده است.

میادین مسگرخانه، قصابخانه و رنگخانه با وجود مجاورت مساجد علی، میشکل و حسین و کاروانسرای حاجی‎عزیز که در نقشه دوره قاجاری مشخص شده‎اند، از نظر ابعاد و با وجود فقدان بقیه عناصر شهری نمی‎توانند در تعریف رایج میدان گنجانده شوند. حتی شوشتر امروزی نیز فاقد چنین میدان‎هایی به معنای واقعی میدان است. این ساختار در شبکه دسترسی که بیشتر به شبکه‎های دسترسی در زیرمحله‎ها شباهت دارد، همچنان که در عکس‎های هوائی سال ۱۹۳۵ م قابل مشاهده است، تا زمان پهلوی اول بدون تغییرات عمده باقی می‎ماند. در این دوره براساس سیاست‎های کلی دولت و نوعی تجددگرایی خام و صد البته نه براساس نیازهای واقعی و درونی شهر و شهروندان، مداخلات وسیعی در شکل شهر صورت می‎پذیرد. درحالی که امروزه هنوز پس از گذشت چند دهه تمام طول و عرض شهر را می‎توان به‎راحتی و بدون استفاده از وسائط نقلیه موتوری طی کرد و عملاً جز در موارد استثنائی نیازی به این خدمات نیست، معابر عریضی در چند دهة گذشته در شهر ساخته می‎شود و به‎دنبال خود نوعی نیاز کاذب ایجاد می‎کند که امروزه به معضل ترافیک و راه‎حلهای مخرب منتهی شده است. دو محور اصلی ایجاد شده به‎ترتیب یکی در حدفاصل ورودی شهر و آبشارها در جهت شرقی غربی و امامزاده عبدالله در جهت شمالی جنوبی کشیده شده‎اند که قاعدتاً بخصوص درمورد محور شمالی ـ جنوبی پیشینه تاریخی و وضوح خاصی در دوره‎های ماقبل خود ندارند. همینطور است در مورد خیابان‎های کمربندی در مرز شرقی و غربی حلقه شهر شوشتر و انشعابات داخلی آن.

اگر بپذیریم که محله یک واحد شهری کوچک است با همه عناصر شهری لازم و حیاتی و متناسب با ابعاد و جمعیت محله که می‎تواند نیازمندی‎های اهالی را در مقیاس کوچک خود تأمین کند، به اضافه عوامل فرهنگی و قومی پیوند (مثل زبان، نژاد و…) باید در شهر شوشتر بدنبال مفهوم تازه‎ای از محله باشیم. نگاهی به چگونگی پراکندگی بناهای عمومی مثل مساجد و حمام‎ها و ناهمگونی توزیع این دو در تقابل با یکدیگر خود گواه دیگری است بر این نکته که اگرچه بخش‎هایی از شهر به‎عنوان محلات جدا و مستقل، نام‎گذاری شده بودند، اما محله به مفهوم رایج و مستقل آن ـ جز در پاره‎ای پیوستگی‎های نژادی و قومی ـ در این شهر از نظر کالبدی به روشنی وجود نداشته است.

هر شهری نیاز به اقدامات تأمینی در جهت حفاظت از تأسیسات شهری و اهالی شهر از گزند دشمنان، خواه دزدان و لشکریان غارتگر و خواه بلایای طبیعی دارد. تجسم این اندیشه اغلب در برج و باروها و دروازه‎های شهر متبلور می‎گردد. دروازه‎ها معمولاً از ویژگی‎های فنی خاص برخوردارند و معمولاً برای هرچه بیشتر شدن استحکام آنها از فنون و نوآوری‎های پیچیده‎ای استفاده می‎شود. تا جایی که بخاطر همین استحکام ـ‎که لازمة نوع کاربری دروازه نیز می‎باشدـ و با استفاده از تزئینات و کتیبه‎های نمادینشان، نشانه‎های درخور توجهی به‎شمار می‎روند برای تخمین تاریخ و قدمت شهرها. در شوشتر امروزی اثری که بتوان نسبت دروازه ـ به معنای بالا و یا بنایی شکوهمند که سمبل قدرت و فتحی بزرگ در قالب یک دروازه عظیم و نمادین باشدـ بدان اتلاق کرد، دیده نمی‎شود. شوشتر را گذرگاه‎های آبی اطرافش محافظت کرده و مهمترین برج شهر یعنی عمارت کلاه‎فرنگی در خدمت کنترل سطح آب و سیلاب‎های شطیط عمل می‎کند. بعضی به بقیایی از حصار شهر در قسمت جنوب و غربی شهر اشاره می‎کردند که شخصاً آنها را مشاهده نکردم. اگر چنین باشد، نباید تخریب بیش از اندازة این حصار و عدم احیای مجدد آن را در دوره‎های متأخر ـ برخلاف آنچه که در اغلب شهرهای تاریخی ایران اتفاق افتاده است ـ بی‎ارتباط با عدم الزام حیاتی شهر به یک حصار یکپارچه دانست. ورودی‎های شهر هم از جمله راه منتهی به دزفول در غرب و راه مسجدسلیمان در شرق یعنی دو پل‎بند اصلی شهر، کاملاً قابل کنترل هستند و نیازی به استفاده از دروازه‎های سترگ مانند آنچه بطور مثال در یزد و تهران و… وجود داشته، ندارد. ممکن است مراد از آنچه در بعضی کتب تحقیقی اخیر تحت نام دروازه آمده، همان معبرهای ورودی شهر باشد. به این ترتیب اشارات بعضی کتب تاریخی به چهار دروازه و یا شش دروازه شوشتر و شهر شش دروازه ـ در معنای متصور دروازه با ویژگی بنایی و معماری منحصرـ نیز می‎تواند محل تردید و یا حداقل تحقیق جدیدتری باشد. از جمله باید اشارات مستوفی در نزهه‎القلوب را از نظر اعتباری همسنگ اخباری همچون نسبت احداث شهر به هوشنگ پیشدادی و یا محیط پانصد گامی شهر، مورد سنجش و ارزشیابی قرار داد.

رشد و توسعه شهر شوشتر تقریباً تا دو دهة پیش در درون حلقة آبی شهر محدود بوده و پس از آن کم کم در چند سال اخیر سرریز جمعیتی شهر به شهرک‎های اطراف منتقل شده است. در بخش شرقی شهر این سرریز بصورت ارگانیک دیده می‎شود که شروع شکل‎گیری آن در تصاویر هوائی سال ۱۹۳۵م و نقشه قاجاری شهر به‎چشم می‎خورد. این قسمت شهر در مقایسه با بخش مرکزی، تقریباً فاقد هرنوع عنصر شهری شاخص و جاذبه‎های شهری بوده و در نقشه دوره قاجاری شهر هم به‎عنوان بخشی مجزا علامت‎گذاری شده است. در بخش غربی نیز بخشی از جمعیت سرریز در شهرک شوشتر نو اسکان پیدا کرده‎اند. اما همچنان محله‎ها و شهرک‎های مسکونی بیرون این جزیره به طبقة پائین جامعه و یا تازه‎واردین غیربومی مثل کارکنان شرکت‎های صنعتی اختصاص داشته و خانواده‎های اصیل ترجیح داده‎اند در بافت قدیمی شهر باقی بمانند. به این ترتیب علی‎رغم فرهنگ غالب بومی، به‎تدریج ساختمان‎های چند طبقه در گوشه و کنار شهر قد کشیده‎اند.

آنچه گذشت در نگاه اول شاید کمی اغراق‎آمیز و دور از واقعیت به‎نظر برسد. اما نباید فراموش کرد که شهرهایی همچون شوشتر و… بیشتر براساس یک حس و حرکت جمعی بر بستری از طبیعت و فرهنگ بومی و قومی شکل گرفته‎اند تا یک بنیاد محاسباتی فردی. از همین رو کوشیدیم تا یادآور شویم که در شناخت ـ و البته مهمتر اینکه در مرمت و ساماندهی ـ این شهرها باید از همان دریچه‎ها و با همان گویش‎های ذاتی خود شهر با اجزاء و کلیت آن برخورد کرد و نه با تجربه‎های مستهلک و بی‎روحی که امروزه به‎نام علوم محقق و عقلی از پس‎مانده‎های صادراتی غرب وارد کشور می‎شود. تجربیات و قواعد تعمیمی که با داعیه درمان، بارها و بارها حیات شهرهای ایرانی را در دوره‎های مختلف تا آستانه مرگ و اغماء تهدید کرده‎اند.

▪ موقعیت جغرافیایی شهرستان شوشتر: شهرستان شوشتر در شمال استان خوزستان با مساحت ۳۴۴۰ کیلومترمربع در طول جغرافیای ۴۸ درجه و ۲۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۲ درجه و ۳۰ دقیقه قرار گرفته است. شهرستان شوشتر از شمال به کوههای بختیاری و دزفول، از غرب به دزفول و شوش، از شرق به شهر مسجدسلیمان، از جنوب به اهواز و از جنوب شرق به رامهرمز محدود می‎باشد. کوههای این محدوده کم ارتفاع بوده و معروف‎ترین آنها عبارتند از کوه تف به ارتفاع ۲۰۵ متر، کوه مامازاده به ارتفاع ۲۹۳ متر، کوه چال به ارتفاع ۴۹۴ متر و کوه سیاه به ارتفاع ۶۰۶ متر است. کارون به مرکز این شهرستان وارد و در شمال شهر به دو شاخه شطیط و گرگر تقسیم می‎شود. شوشتر توسط این دو شاخه تبدیل به جزیره‎ای شده که اراضی آن به میان‎آب و یا به لهجه محلی به مینو موسوم است. دو شاخه مذکور در محلی به‎نام بند قیر در ۴۰ کیلومتری شوشتر به هم می‎پیوندند.

شوشتر از مناطق گرمسیری ایران بوده بطوری که زمستان‎های معتدل و تابستان‎های گرم دارد. حرارت روز در تابستان به بیش از پنجاه درجه در سایه می‎رسد و حداقل درجه هوا در خنک‎ترین روز ۵ درجه و میانگین برودت هوای زمستان ۵/۶ درجه سانتی‎گراد می‎رسد. رطوبت هوا نسبت به مناطق ساحلی و میزان بارندگی در این ناحیه کم می‎باشد. به‎طوری که بارش سالیانه از ۳۴۰ میلی‎متر تجاوز نمی‎کند. با سپری شدن فروردین در مدتی کوتاه درجه هوا بالا رفته و به‎علت قطع بارندگی، پوشش گیاهی خشک شده و زمین‎ها بدون کشت می‎گردد و تنها درختانی همچون کنار (سدر) و لگجی و مزارع قابل آبیاری، پایدار می‎مانند.

▪ بافت جمعیتی شهرستان شوشتر: بافت جمعیتی شهرستان شوشتر شامل بختیاری‎ها، شوشتری‎ها و اعراب می‎باشد. براساس آخرین تقسیمات کشوری این شهرستان دارای دو شهر به‎نام‎های شوشتر و گتوند به مرکزیت شوشتر و دو بخش و هفت دهستان و ۳۵۷ روستا می‎باشد. براساس این تقسیمات در شهر شوشتر واقع در بخش مرکزی موقعیت سکونت شوشتری‎ها، بختیاری‎ها و عرب‎ها در مرکز شهرستان از یکدیگر متمایز می‎باشد. به‎طوری که شوشتری‎ها که شامل تیره‎های موسوی، کلانتر، جزایری و … هستند، در مرکز شهر سکونت و بختیاری‎ها که شامل طوایف بهداروند، بابادی، دورکی، محمودصالح، زولقی، موگوئی و… می‎باشند، اکثراً در منطقه بولیتی ساکن هستند. اعراب نیز که شامل تیره‎های ضیغمی، آل‎کثیر، کعب، دلفی و… می‎باشند، در مناطق شوشترنو، شهرک الم‎الهدی و گاومیش‎آباد سکونت دارند.

▪ وجه تسمیه: درخصوص وجه تسمیه شوشتر حمزه اصفهانی چنین می‎گوید: «شوش معرب از سوس است و این لفظ در فارسی به معنی خوب بوده و شوشتر یعنی خوبتر و شهر شوش به‎شکل باز و محیط شهر شوشتر به شکل اسب و محیط شهر اهواز به‎شکل ضلع شطرنج است.» و زجاجی نیز می‎گوید: « این شهر را از آن جهت تستر گویند که تسترابن‎نون که مردی از طایفه بنی‎عجل بود، آن را فتح نمود.» برخی مورخین در گذشته شوشتر را دارای شش دروازه دانسته و برخی آن را شش‎در خوانده‎اند.

● ابنیه تاریخی شهر شوشتر

▪ بند میزان: در ضلع شمال شرقی شوشتر بر دهانه رودخانه گرگر که کانال انحرافی بزرگ رودخانه کارون است برپا شده و جهت آن شرقی ـ غربی است. بند میزان آب کارون را به دو بخش دودانگه (گرگر) و چهاردانگه (شطیط) تقسیم می‎نماید. این بند همچنین سطح آب را برای استفاده‎های کشاورزی بالا می‎برد. ساختمان اصلی آن به شاهپور اول ساسانی نسبت داده می‎شود که در دوره‎های بعد مرتباً تعمیر و بازسازی شده است. از جمله در زمان نادرشاه افشار مرمت شده ولیکن پس از مدت کوتاهی در اثر سیل ویران گشت. در زمان فتعلی‎شاه قاجار در بین سال‎های ۱۲۲۰ تا ۱۲۳۰ هجری قمری دوبار بازسازی شده که بنای کنونی یادگار این بازسازی می‎باشد.

بند میزان بصورت قوسی اجرا شده که در میانه دارای برجستگی و یا نیم‎دایره بزرگی است. تا کنون نه دهانه سرپوشیده از بند آشکار مانده است. کف دهانه‎ها کمی پائین‎تر از پائین‎ترین سطح آب در رودخانه است. مصالح مورد استفاده سنگ و ملات ساروج است. به استناد کتاب «فائق‎البیان» ابعاد بند عبارتند از (درازا ۴۶۷ ذرع شاهی، پهنا از پائین و بنیاد ۵۳ ذرع، پهنا از بالا ۴۴ ذرع، بلندی در میانه ۲۰ ذرع، بلندی در دو سر ۴ تا ۵ ذرع شاهی) می‎باشد.

کلاه‎فرنگی: در انتها و گوشه غربی بند میزان و پیوسته به آن، برجی هشت‎ضلعی به ابعاد ۱/۱ تا ۲۸/۱ متر و ارتفاع کنونی چهار متر قرار گرفته که اهالی به آن کلاه‎فرنگی می‎گویند. این برج ظاهراً جهت دیده‎بانی بر بند ساخته شده است. بدنه برج به ارتفاع ۴/۲ متر با سنگ‎های تراشیده به ابعاد ۳۲×۳۲×۱۳ سانتی‎متر پوشیده شده است.

بندگرگر: این بند بر بستر رودخانه گرگر و هفتصد متری جنوب بند میزان برپا شده و پایه اولیه آن مربوط به دوره ساسانی می‎باشد که در دوره‎های بعدی مورد بازسازی و مرمت قرار گرفته است. طول تاج این بند ۵۰ و ارتفاع آن ۲۰ متر می‎باشد. کانال‎های تأمین آب آسیاب‎های گرگر از پشت این بند آب می‎گیرند.

ظاهراً بند قدیمی در دوره قاجار در اثر سیر ویران گشته و پس از چند سال در چند متری آن بندی جدید بنا شده است که بقایای بند قدیمی هنوز مشهود است.

▪ پل بند شوشتر: این پل در مجاورت شهرستان شوشتر و نزدیک بند میزان بر روی شاخه اصلی رودخانه کارون که در این بخش شطیط نامیده می‎شود، واقع گردیده که بنای اصلی آن مربوط به دوره ساسانی است ولیکن در دوره‎های بعد بازسازی شده است. این پل بند به نام‎های شادروان شوشتر، پل شادروان و سد شوشتر معروف می‎باشد که در اصل مشتمل بر بند، پل و تأسیسات آبگیری و انتقال آب بوده که امروزه تنها بخش کمی از آن باقی‎مانده است و نقش مهمی در آبیاری و کشاورزی و مهارسیلاب‎ها داشته است.

درخصوص تاریخ ساخت و نام بانی شادروان شوشنر مدارک مستندی در دست نیست اما اکثر منابع متفق‎القول‎اند که شاپور اول ساسانی بعد از پیروزی مشهورش بر والرین امپراتور روم به سال ۱۲۶۰م این پل بند را توسط اسیران رومی در طی چند سال ساخته است.در دوره صفویه و حکمرانی فتحعلی‎خان بر خوزستان پل بند مزبور به‎صورت ویرانه درآمده و غیرقابل استفاده بود و اهالی توسط قایق از رودخانه عبور می‎کرده‎اند. فتحعلی‎خان اقدام به بازسازی پل کرد. حاصل این ۱۲ سال بازسازی پلی بود با ۴۴ دهانه بزرگ و پایه‎های مستحکم که متکی به بند بود و تا بهار ۱۳۰۳ هجری قمری گذرگاه اهالی بود. به جهت کم کردن شدت جریان رودخانه در دوره ساسانی، آب رودخانه کارون را به شاخه فرعی آن یعنی رود گرگر منحرف کردند. بند میزان واقع در محل انشقاق رود گرگر و شاخه اصلی رود کارون در این میان نقش اساسی داشته است.

در خصوص ابعاد پل اندازه‎های مختلفی ذکر شده که به نقل از کتاب سفرنامه خوزستان تألیف عبدالغفارنجم‎الملک ابعاد این بنا به شرح زیر است: ( عرض پل شش ذرع، ارتفاع ۱۰، عرض بند ۲۰، ارتفاع ۴ تا ۵، عرض هر چشمه ۷، عرض ضخامت پایه‎ها ۵/۵ ذرع می‎باشد.) محور طولی پل در یک خط مستقیم قرار ندارد و تنها توجیه مورد قبول آن می‎تواند تلاش برای قراردادن شالوده بنا روی صخره‎های طبیعی بستر رودخانه باشد. به فرض آنکه بازسازی دوره صفویه براساس نقشه اولیه باشد، می‎توان پل را دارای ۴۴ دهانه بزرگ دانسته که امروزه تنها تعداد کمی از آنها باقی است. پایه‎های پل در جهت مخالف جریان آب و به‎صورت آب‎بر و یا مثلثی شکل گرفته تا باعث سهولت جریان آب و اثرات تخریبی آن بر بدنه پایه‎ها گردد. بر روی پایه‎ها، طاق‎های ضربی دهانه‎ها را با کمک سنگ‎های تراشیده برپا کرده‎اند. در حدفاصل این طاق‎ها و بالای پایه‎ها دهانه‎های کوچکتری که تعداد آنها به ۴۳ بالغ می‎شده، قرار داشته که علاوه بر کاهش وزن وارده و صرفه‎جویی در مصالح باعث عبور دادن آب‎های طغیانی بوده است. در طرفین گذرگاه پل جانپناهی برای ممانعت از سقوط عابرین و حیوانات اهلی ساخته بودند.

▪ پل بند لشگر: بقایای این پل بند در جنوب شهر شوشتر و دویست متری غرب امامزاده عبدالله، بر بستر یکی از شاخه‎های کارون (نهر داریون) واقع گردیده که ظاهراً مربوط به اواخر دوره صفویه می‎باشد و در دوره‎های بعد بازسازی شده است.

به استناد نوشته احمد اقتداری در کتاب دیار شهریاران (… اکنون دوازده دهان پل در طول ۱۸۳ متر باقی‎مانده است. به‎علاوه در غرب رودخانه، بازوی عمودی بر پل ساخته شده که قسمتی از آن باقی است و باقی‎مانده این بازو تا آذر ماه ۱۳۴۹ چهار دهانه در آن بود. در جبهه شمالی پل اصلی، بقایای تأسیسات سنگ و ساروجی آسیابی باقی مانده است. عرض پل با جانپناه چهار متر است. پل با انحنای موربی در دو قوس می‎پیچد و از شرق به غرب ممتد است. هر یک از دهانه بر پایه پل دستکی دارد که استقامت پی پل و محافظ آن بوده است. جنس مصالح ساختمانی سنگ و ساروج و قلوه سنگ و سنگ رودخانه است. در طاق‎های پل آجر به‎کار رفته و طاق و نمای آن رومی هلالی است.)

علاوه بر ابنیه مذکور بند برج عیار در کناره جنوبی شوشتر، بند بهمن واقع در بلوک عقیلی، بند خاک در شمال بقعه امامزاده عبدالله، بند دختر در فاصله سی کیلومتری شمال شوشتر و بند گچ سنگی در سه کیلومتری بخش گتوند جزء مهمترین ابنیه آبی شهر شوشتر محسوب می‎شوند.

▪ آبشارها : آبشارها که در لهجه محلی به سیکا معروف می‎باشند از آثار دیدنی و پرجاذبه این منطقه محسوب می‎گردند. پس از ساخت بند میزان، به‎علت شدت آب رودخانه چندین مرتبه بند مذکور ویران گردید، لذا در سال ۱۲۳۳ هجری قمری پس از مسدود کردن دهانه‎ها و خشک کردن بستر گرگر، سد گرگر را با فاصله یک کیلومتر از بند میزان بنا نمودند و رخنه‎هایی از دوطرف ایجاد کردند که پس از تکمیل سد، آب را به آنجا هدایت نماید که نتیجه آن آبشارهای کنونی می‎باشد که تعداد آنها در هر طرف بند، شانزده عدد بوده و در مسیر تعدادی از آنها آسیاب‎های آبی قرار داشته که تا سال‎های اخیر قابل بهره‎برداری بوده است.

▪ قلعه سلاسل: قلعه سلاسل را بر روی صخره‎ای سنگی و در کنار شاخه‎ای از شط کارون به‎نام “شطیط” در بخش شمالی شهر شوشتر درافکنده‎اند. اگرچه امروزه جز چند دخمه و ویرانه‎هایی پراکنده، آثار چندانی از آن به‎جا نمانده است، اما همان اندک، بنایی معظم و پیچیده را معرفی می‎کند.

تاریخ بنای این اثر به دوران پیش از اسلام باز می‎گردد و در دوره‎های مختلف مورد تعمیر و بازسازی قرار گرفته، تا اینکه در سده‎های اخیر در اثر شدت خرابی کاملاً تخلیه و متروک شده است.

▪ بقعة امامزاده عبدالله: این بقعه در جنوب شهر شوشتر بر فراز تپه‎ای مشرف به شهر و در جوار پل لشگر واقع گردیده است. کتیبه‎های سنگی و گچبری‎های به‎جا مانده در بقعه، بانی بنای نخستین را المستنصربالله خلیفه عباسی معرفی می‎نماید. سادات حسینی مرعشی الحاقاتی بر این عمارت افزوده‎اند. بنا به نوشته دونالد ویلبر و آندره گدار گنبدخانه دارای تاریخ ۶۶۹ هجری قمری می‎باشد.

بنای کنونی از آثار مهدی‎قلی‎خان حکمران شوشتر در عهد صفوی دانسته شده که مربوط به سال ۱۰۰۲ هجری قمری می‎شود. این امامزاده در گذشته ملحقاتی به‎صورت زائرسرا، آشپزخانه، مدرسه و کتابخانه و حجره طلاب و خدمه داشته است. همچنین در جوار امامزاده قبر سه شخصیت دیگر از علمای شوشتر قرار گرفته است.

این امامزاده که نسب وی به امام سجاد(ع) می‎رسد، در مراسم عزاداری محرم و دیگر مراسم مذهبی محل تجمع اهالی می‎باشد.

▪ مسجد جامع شوشتر: این بنا در غرب شوشتر واقع گردیده که پایه‎های اولیه آن از آثار قرون اولیه اسلامی می‎باشد که به استناد کتب تاریخی در سال ۲۵۴ هجری قمری توسط المعتضزبالله خلیفه عباسی بنیان شده و سال‎ها بعد توسط المسترشدبالله خلیفه دیگر عباسی متوفی در ۵۲۹ هجری قمری به اتمام رسیده که در قرون بعدی خصوصاً در دوره صفوی تغییر اساسی یافته است. براساس شواهد موجود بنای اولیه مسجد به سبک منسوب به عربی مشتکل بر شبستانی در جانب قبله و شاید رواقی در اضلاع دیگر صحن بوده است. در دوره صفوی در سال ۱۰۸۸ هجری قمری به جهت پوسیدگی تیرهای چوبی شبستان با طاق‎های آجری بر پایه‎های ز قطعات سنگی پوشش یافته است. بنابراین بنای کنونی بیشتر از آثار صفوی و پس از آن شمرده می‎شود و از بنای اولیه غیر از نقشه ساختمانی بقایای کتیبه بخشی از دیوار جانب قبله و دیوار شرقی بین گلدسته و منار و خود منار که در قرن هشتم هجری به بنای اولیه اضافه شده چیز دیگری مشهود نیست.

● شوشتر در متون تاریخی

ابوعلی احمدبن عمربن رسته به سال ۲۹۰ هـ ق در کتاب ارزشمند خود “علاق‎النفسیه” در کنار عسکرمکرم، جندیسابور، رامهرمز و… از شهر تستر نیز به عنوان یکی از شهرهای سرزمین اهواز نام می‎برد. همچنین است در کتاب “المسالک والممالک” تألیف ابواسحاق ابراهیم‎بن محمد فارسی معروف به استخری در قرن چهارم هـ ق.

ابودلف مسعربن مهلهل در “رساله الثانیه” آورده: «از میان سوق‎الاهواز رودهای متعدد از جمله وادی‎الاعظم می‎گذرد و آن آب تستر است که در کنار شهر جاری است. از این رود رودخانة بزرگی جدا شده در داخل شوشتر جاری می‎شود. بر روی این رودخانه پل بزرگی قرار دارد که در کنار آن مسجد زیبا و وسیعی بنا گردیده. در کنار این رود نیز آسیاب‎های عجیب و دلوهای آبکشی زیبائی نصب گردیده است.» همچنین اشاره می‎کند که در خوزستان آثار تاریخی مربوط به دورة ساسانی بسیار است.

محمدبن محمودبن احمد طوسی کتابی دارد به نام “عجایب‎المخلوقات” که در قرن ششم هـ ق تألیف شده است. در این کتاب می‎نویسد: « [تستر] شهریست نیکو بر لب نهر المسرقان نهاده در ناحیه خوزستان و آن نهریست کی شاپور، شادروان را بنا کرد بر در تستر زیرا کی شهر تستر بر تلی بود تا آب بر آن بگذرد و تستر را سنگ و قلعی و عمودهای آهنین بنا کرد.» و در ادامه داستانی نقل می‎کند از انتقال جسد دانیال نبی به شهر شوش که پیش از آن در تستر بوده. اشاره به نهر بزرگ مسرقان در دیگر متون نیز دیده می‎شود: «رودی بزرگ در خوزستان است و از تستر آغاز شده و از عسکر مکرم گذشته و آبش همگی صرف سیراب کردن درختان خرما و کشتها و مزارع نیشکر شده و هیچ از آب آن هدر نمی‎رود.» یاقوت‎بل عبدالله رومی حموی (ت ۵۷۴ هـ ق) نیز در “معجم‎البلدان” به شرح رود مسرقان می‎پردازد: « مسرقان بالفتح ثم السکون و الراء مضمومه، و قاف و آخر نون. هو نهر بخوزستان علیه عده قری و بلدان و نخل یسقی ذلک کله و مبدؤه من تستر، کان اول من حفره اردشیر بهمن‎بن اسفندیار و هو اردشیر الاقدم.» دربارة شوشتر نیز چنین می‎نویسد: « تستر نام دو جایگاه است: ۱ـ شهر بزرگ بنامی است از بزرگترین شهرهای خوزستان که گروه بسیاری از خداوندان فضل بدان منسوبند. ۲ـ کوهی است در بغداد.»

یکی از معروفترین منابعی که به شوشتر پرداخته کتابی است با عنوان “نزهه القلوب” تألیف حمدالله بن اتابک مستوفی قزوینی در قرن هشتم هـ ق. « [تستر را] در تلفظ شوشتر خوانند. و از اقلیم سیم است. طولش از جزایر خالدات “فدک” و خط از استوا “لاک”. هوشنگ پیشدادی ساخت و خراب شده بود. اردشیر بابکان تجدید عمارت آن کرد و شکلش بر مثال اسب ساخت. شاپور ذوالاکتاف چون از روم به ایران رسید و بر قیصر غلبه کرد و پادشاهی یافت قیصر را الزام نمود تا بعد از تدارک خرابی که در این ملک کرده آب شوشتر را مثالثه گردانید و بر آن سدی عظیم بست، و جوی دشتاباد که مدار ولایت تستر بر آنست به سبب آن بند جاری شد و در مسالک و ممالک گوید که از آن محکمتر بندی بر هیچ آب نبسته‎اند. اما بند امیر که بعد از تألیف مسالک و ممالک در فارس عضدالدوله دیلمی بر آب کر بسته است از آن عظیم‎تر است. و شاپور ذوالاکتاف در شستر عمارت عالیه کرد. دور آن شهر پانصد گام است و چهار دروازه دارد و هوایش بغایت گرم است و اکثر بهار و تابستان درو باد سموم وزد … و زمینش مرتفع تمام است … شکارگاههای بسیار دارد … و بر ظاهر شهر قلعه‎ایست محکم.»

در قرن هشتم هجری قمری با بازنویسی معجم‎البلدان توسط صفی‎الدین عبدالمؤمن‎بن عبداحق البغدادی کتابی پدید می‎آید به نام “مراصدالاطلاع علی‎اسماء الامکنه و البقاع”. در این کتاب آمده: « تستر بالضم، ثم السکون، و فتح التاء الاخری و راء. اعظم مدینه بخوزستان الیوم. و هو تعریب ششتر … بخوزستان انهار کثیره، اعظمها نهر تستر، بنی علیه سابور الملک شاذروان من عجائب الابنیه یکون طوله نحو میل…»

علاءالملک حسینی شوشتری مرعشی از علمای قرن یازدهم هـ ق در “کتاب فردوس در تاریخ شوشتر” چنین می‎نویسد: « و در خوزستان انهار بسیار است و اعظم آنها نهر شوشتر است که ملک شاپور شادروان آن را ساخت تا آب آن مرتفع شده و در اندرون شهر که در مکان رفیع واقع شده جاری گردید. و این شادروان از عجایب بناهای عالم است.»

امیر حماه در تاریخش تستر (= شوشتر) را مرکز خوزستان ذکر کرده است. در اللباب آمده است که عامه مردم “ت” اول آن را به “ش” تبدیل کرده آن را شستر می‎گویند. این شهر در اقلیم سوم واقع شده است. به نقل از القانون طول [جغرافیائی] آن ۷۵ درجه و ۲۰ دقیقه و عرض آن ۳۱ درجه و ۳۰ دقیقه است. رودی دارد که همنام شهر اهواز است. شاپور یکی از پادشاهان پارسی ساختمان عظیمی در آنجا ساخت که آب به قسمت‎های مختلف شهر برسد. گفته می‎شود کهنتر از آن شهری در جهان نیست. بنا به قول مؤلف اللباب مدفن صحابی جلیل براء بن مالک در آنجاست.

سعید فلاح‌فر