پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

علل شکوفایی و انحطاط قوم عاد


علل شکوفایی و انحطاط قوم عاد

قوم عاد یکی از اقوام قدرتمند تاریخ بوده است که در منطقه جغرافیایی یمن فعلی زندگی می کرده اند از آیات قرآن مجید استفاده می شود که این قوم پس از توفان نوح زندگی می کرده اند و دارای تمدن بزرگ و مصنوعات متعددی بوده اند

قوم عاد یکی از اقوام قدرتمند تاریخ بوده است که در منطقه جغرافیایی یمن فعلی زندگی می کرده اند.

از آیات قرآن مجید استفاده می شود که این قوم پس از توفان نوح زندگی می کرده اند و دارای تمدن بزرگ و مصنوعات متعددی بوده اند.

نویسنده سعی کرده است که دراین مقاله به علل شکوفایی و نیز عوامل انحطاط قوم عاد بپردازد. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.

□□□

بی گمان انسان به سبب گرایش به کمال وگریز از کاستی ها و نواقص می کوشد تا همه آن چه را کمالی می یابد تحقق بخشد. از جمله اموری راکه کمالی می یابد مدنیت و تمدن است. به نظر می رسد که ارتباطی میان گرایش تمدنی انسان و ماموریت وی در زمین به عنوان خلیفه الهی وجود داشته باشد.

هرچند که ماموریت های انسانی در زمین امور چندی را دربرمی گیرد ولی یکی از ماموریت های انسانی آبادانی و استعمار زمین است که در آیه ۰۶ سوره هود بیان شده است.

هو أنشاکم من الارض و استعمر کم فیها. از این جا می توان دریافت که گرایش به آبادسازی و آبادانی در فطرت و ذات بشر نهفته است و انسان به طور فطری و طبیعی گرایش بدان دارد و بیان آن در آموزه های قرآنی از باب یادآوری و ذکراست و به گونه ای می توان گفت که تایید و تاکید بر فطری بودن است. از سوی حتی اگر به شکل آموزه های دستوری و نه گزاره های شناختی و تبیینی بیان نمی شد می توان گفت که حکم عقلی بود که به امضای شریعت رسیده است همانند بسیاری از احکام امضایی که تایید بر حکم عقل و یا سیره عقلایی است.

با این همه، انسان در مسیر کمالی خود گاه به عللی به گمراهی می رود و آن چه را که نادرست و باطل است به عنوان درست وحق و کمال می جوید و این گونه است که سر از ناکجا آباد در می آورد. گزارش های قرآنی از تمدن های پیشین خود بیانگر نکات متعددی است که می تواند به عنوان گزاره های شناختی از وضعیت انسان و رفتارهای وی و بازتاب های طبیعی به دست دهد. نگرش قرآن بر این نظریه استوار است که انسان ها در مسیر کمالی کلی خویش هراز گاه به قهقهرا رفته و یا رفتاری ارتجاعی درپیش می گیرند. هم چنین بر این نظریه استوار است که تمدن ها و رفتارهای فردی و اجتماعی بشر از باب «تشابهت قلوبهم» به گونه ای است که تاریخ را به گونه ای تکرار می کنند. به این معنا که رفتارهایی را درپیش می گیرند که عوامل ایجادی و شکوفایی تمدنی و کمالی بشر وجامعه و استعمار و آبادانی زمین می شود ولی درهمان حال با رفتارهای نابهنجار و ضد اخلاقی و قانونی خود نه تنها خویش را بلکه جامعه و حتی تمدنی را به سوی فروپاشی و نیستی می کشانند.

به نظر می رسد که بازخوانی داستان اقوام و امت های پیشین در قرآن و گزارش های عینی و احاطی از علل وعوامل رشد و بالندگی و شکوفایی و هم چنین فروپاشی و یا نیستی و نابودی آن می تواند برای هر جامعه تمدنی مفید و سازنده باشد. از این رو درسال شکوفایی تمدنی و نوآوری درعرصه های مختلف علوم می بایست به گزارش های علمی و تحلیلی قرآن از امت ها توجه داشت و از آن درس های سازندگی و بالندگی آموخت و از علل و عوامل فروپاشی تمدنی و اخلاقی جلوگیری کرد.

● گزارش تحلیلی قرآن از علل شکوفایی تمدن قوم عاد

قوم عاد مردمانی بودند که پس از توفان نوح در منطقه جغرافیایی یمن سکونت یافتند. آنان مردمانی بلند قامت و تنومند و با قدرت بالای جسمانی بودند. (قمر آیه ۱۸ و ۲۰ و حاقه آیه ۶ و ۷ و فجر آیه ۶ و ۸ به گونه ای از آنان سخن می گوید که گویی آنان به اندازه درختان نخل و خرما بودند و مانند آنان در انسان ها دیده نشده است) از ویژگی های سرزمینی آنان این است که از مواهب طبیعی برخوردار بود. این عامل مهم ترین سبب و علت شکوفایی تمدنی آنان بوده است که در آیات مختلف قرآن بدان اشاره شده است. آنان با بهره گیری از مواهب بسیاری طبیعی توانستند به تمدن و شهرسازی اقدام کنند و در تحلیل قرآنی به تمدن و شهرنشینی به نسبت بالایی دست یابند.

به نظر می رسد که تمدن عاد هرچند به عللی که گفته خواهد شد فرو می پاشد و دچار عذاب سختی شده و نیست و نابود می شود ولی گروهی از مومنان ایشان باقی مانده و به سرزمین دیگری کوچ می کنند و تمدن خود را ادامه می دهند ولی به سبب آن که شرایط محیطی و طبیعی برای باقیماندگان چنان که باید و شاید فراهم نمی شود عاد دوم چنان که بایسته و شایسته است به تمدنی دست نمی یابند و تمدن عاد نخستین در خاطره ها باقی ماند. این گونه است که زمین به گروهی دیگر از اقوام پس از نوح به ام ثمودیان می رسد که آن خود داستان دیگری دارد. خداوند در آیه ۵۰ سوره نجم از هلاکت و نیستی عاد نخست خبر می دهد که خود گواه این مطلب است که گروهی که نیست و نابود شده گروه تمدنی عاد نخست بوده است. از این رو می فرماید: و انه اهلک عادا الاولی؛ خداوند عاد نخست را نابود و هلاک کرد. پس از نابودی تمدن عاد نخست سرزمین آنان دیگر قابل زیست نبود و چنان که خداوند از آن تعبیر می کند از حالت سرزمین با مواهب بستر طبیعی به سرزمین احقاف تبدیل می شود که به معنای ریگزار و شن زار است که درحال حاضر آثار آن در بیابان های میان عمان و حضرموت وجود دارد و از آن به احقاف یاد می شود. بنابراین نام احقاف بر سرزمین عاد نخست زمانی انجام می شود که عذاب الهی تمدن ایشان را نیست و نابود و آثار تمدنی و طبیعت منطقه را دگرگونه می سازد. (نگاه کنید به تاریخ طبری ج ۱ ص ۱۵۰ و نیز البدایه و النهایه ج ۱ ص ۱۱۹ و معجم قبال العرب ج ۲ ص ۷۰۰)

● علل شکوفایی قوم عاد

اما علل شکوفایی تمدنی قوم عاد را می بایست در طبیعت و مواهب طبیعی آن جست وجو کرد. از این رو تمدن ها زمانی به شکوفایی و توان دست می یابند که از نظر غذایی و تغذیه در آسایش باشند. از این رو بسیاری از تمدن های انسانی در کنار رودها و مناطق سرشار از چشمه ها و آب ها پدید می آید. چنان که تمدن میانرودان و یا تمدن مصری در کنار رود نیل پدیدار شد.

کشاورزی و شکوفایی آن مهم ترین عامل رشد و شکوفایی تمدنی است که آیات قرآنی نیز بدان تاکید دارد. باران و آب فراوان و سرزمینی که پاک و طیب است و گیاهان خوش و مفید می رویاند جسم آدمی را تقویت می کند و زمینه های رشد فکری و جسمی را فراهم می آورد. ارتباط تنگاتنگ میان جسم و روح و بدن و اندیشه امری اثبات شده است که نیازی به تکرار آن دراین نوشتار نیست.

آنان با بهره گیری از مواهب سرشار طبیعی و زیست در کنار اقیانوس هند و باران های مفید و پیاپی و بخشندگی زمین توانسته بودند از نظر تغذیه به چنان رفاه و آسایشی دست یابند که جسم آنان از نظر فیزیکی رشد چشم گیری داشته باشد. خداوند در آیاتی از تنومندی و قدرت جسمانی ایشان سخن می گوید که خود بیانگر تغذیه کامل و درست آنان و رشد کشاورزی و دامپروری در میان ایشان بوده است. (شعراء آیات ۱۲۳ تا ۱۳۳)

آنان برای مهار باران ها و آب های سرگردان روش سدسازی را بنیاد گذاشتند و آبگیرهایی را ساختند که باران های سیل آسا را مهار کرده و برای بهره گیری در فصول دیگرنگه داری کند. خداوند در آیه ۱۲۳ و ۱۲۹ سوره شعراء به ساختن آبگیرهای استوار و محکم از سوی قوم عاد اشاره می کند که بیانگر چاره جویی آنان برای بهره گیری از آب های سطحی و باران ها برای کشاورزی و رونق بخشی به آن بوده است. مهار و کنترل سیل ها و باران های تند و رگباری و هدایت آن برای بهره وری بیش تر آغازگر رشد و شکوفایی تمدنی عادی را سبب می شود. خداوند در آیه از آبگیرهایی که آنان ساخته اند به عنوان مصانع یاد می کند که جمع واژه مصنع است. مصنع بیانگر این نکته است که آبگیرهای ایشان به شکل علمی ساخته شده و از صنعت و فن آوری صنعتی بهره مند بوده است. هر چند که زمخشری در کشاف (ج ۳ ص ۳۲۶) و نیز این منظور در لسان العرب (ج ۷ ص ۴۲۱) مصنع را به آبگیر معنا می کنند ولی می توان به کاربرد این واژه در ادبیات عربی دریافت که صنعت وفن آوری در این آبگیرها و سدها و بندها به کار رفته بود.

از آن جایی که قرآن تنها به گزارش بسنده نمی کند در این آیات به نگرش و بینش مردمان عاد نیز اشاره می کند که به نظر می رسد دارای دو نقش متضاد رشد و شکوفایی تمدنی و عامل نابودی آن بوده است. قرآن تحلیل و تبیینی که از رفتار آنان در ساخت مصانع و سدها و آبگیرها ارایه می دهد بیان می کند که عادیان بر این باور بودند که ساخت سدها و مدیریت آب می تواند کشاورزی ایشان را رونق و بر بقای تمدنی آنان و جاودانگی تمدن ایشان موثر باشد. در این آیات سخن از خلود شخصی و بقای فردی نیست بلکه مراد بقای تمدنی آنان است. هر چند که بهبود تغذیه موجب می شود تا عمر ایشان دراز گردد ولی آن چه منظور ایشان بوده است بقای تمدنی عاد است. آنان بر این باور بودند که بهره گیری از صنعت و فن آوری که وضعیت تغذیه ایشان را بهبود بخشد و غذای آنان را تضمین نماید و آنان را از آب شرب و نوشیدنی سالم بهره مند گرداند می تواند خلود و جاودانگی تمدنی آنان را نیز ضمانت نماید. (شعراء آیات ۱۲۳ تا ۱۲۹)

هدف از ساخت آبگیرهای صنعتی از آن رو صورت گرفته بود تا ضمانت هایی برای بقای تمدنی و جاودانگی آن فراهم آید. این مطلب از سوی خداوند انکار نمی شود که مدیریت آب به معنای مدیریت کشاورزی و شکوفایی آن و در نتیجه افزایش تولید مواد غذایی و کیفیت بخشی به آن و در نتیجه سلامت جسم و تن است و بقای تمدنی به شکلی است، ولی قرآن این عامل را به تنهایی برای بقا وخلود تمدنی کافی نمی شمارد.

از دیگر علل و عوامل رشد و شکوفایی تمدنی عاد می توان به سلامت جسمی آنان اشاره کرد. تمدن ها برای ایجاد و بقا نیازمند نیروی کارآمد انسانی هستند که این جز به سلامت جسمی فراهم نمی آید. از این رو عادیان بر تغذیه سالم تاکید داشتند.

از آن جایی که کوچ نشینی و بیابانگردی و حرکت با گله ها و رمه های گاو و گوسفند و شتر نمی تواند تمدنی را ایجاد کند عادیان بر خلاف اقوام پیشین خویش کوشیدند تا با ساخت خانه های استوار و محکم تمدن شهری را پی ریزند. کشاورزی و مدیریت صنعتی آب زمینه یکجانشینی و تمدن شهری را برای آنان فراهم آورد. خداوند بیان می دارد عادیان خانه های استواری می ساختند و در آن سکونت می ورزیدند.

به نظر عادیان عامل شکوفایی تمدنی شهرنشینی و ساخت سازه های محکم و استواری است که بتوانند آنان را از هرگونه گزند باد و باران و توفان و زلزله و دیگر بلایای طبیعی حفظ کند. از این روست که ساخت خانه های مستحکم و توجه به معماری سازه های زیبا و محکم در اولویت قرار گرفت. این سازه های آن چنان استوار و مستحکم بود که حتی تا زمان پیامبر(ص) باقی بوده است و چنان که از واژه تلک در آیه ۵۸ سوره قصص به دست می آید برای مردمان مکه عصر پیامبر(ص) قابل دیدن بوده است. (مجمع البیان ج ۷ و ۸ ص ۴۰۷) البته آیاتی دیگری چون ۲۱ و ۲۵ سوره احقاف و نیز ۳۸ سوره عنکبوت بیانگر این معنا نیز می باشد.

به هر حال در بینش و نگرش عادیان یکی از علل و عوامل شکوفایی تمدنی بهره گیری از علم و دانش و مواد و عناصر خوب و با کیفیت برای ساخت سازه هایی است که بتوان سال ها بی خطر در آن زیست.

البته از آن جایی که هر تمدنی پس از دست یابی به عناصر آسایشی و آرامشی راه اتراف و رفاه زدگی را در پیش می گیرد عادیان نیز که با شکوفایی تمدنی به رفاه و آسایش و آرامش به نسبت مطلوب و خوبی رسیده بودند در اندیشه خودنمایی شدند و از باب هم چشمی و یا امور دیگر کاخ های خویش را بر روی مکان های مرتفع ساختند (شعراء آیه ۱۲۳ تا ۱۲۹)

به نظر می رسد که قرآن برای این کار عادیان علل دیگری را نیز بیان می کند. می توان گفت که از علل گرایش ایشان به ساخت سازه های بلند و کاخ های رفیع و باشکوه درمناطق مرتفع غیر از خودنمایی بهره گیری از مواهب بلندی باشد. ساخت ساختمان ها و کاخ در مناطق مرتفع بیانگر رشد و شکوفایی تمدنی این قوم بوده است؛ زیرا دسترسی به آب در مناطق مرتفع که از هر سو به چشم می آید خود بیانگر آن است که آنان توانسته اند به فن آوری دست یابند که آب را در مناطق حفظ کند. شاید برخی از مصانع و آبگیرهای سنگی در مناطق مرتفع تر و یا در کنار همان کاخ ساخته می شد و آب های باران را به گونه حفظ می کرد که در طول سال می توانستند از آن ها بهره مند شوند. افزایش رفاه و گرایش به خودنمایی و جاودانگی فردی و جمعی و تمدنی موجب می شود تا اندیشه ها برای ساخت سازه های جدیدو فن آوری به کار افتد. نیازهای نوشونده همانند ساخت کاخ ها در مرتفع ترین مناطق که از همه جا دیده شود و رساندن مواد و مصالح و غذا و آب و مانند آن موجب شد تا نوآوری در ایشان گسترش یابد و برای هر نیازی چاره ای بیاندیشند. این گونه است که فن آوری های جدید برای مدیریت آب و غذا و امور دیگر رشد می کرد و نوآوری های تازه ای پدیدار می شد.

شاید برخی از این کاخ ها دارای باغ های تاک و انگوری بودند و یا باغچه های تزیینی داشتند که مترفان و رفاه زدگان به طور طبیعی در جست وجوی آن هستند.

خداوند در آیات ۶ تا ۸ سوره فجر به مسئله ابتکار و نوآوری عادیان توجه می دهد. آنان در معماری و برج سازی آن چنان رشد می کنند که در این آیات خداوند از شگفتی های آن سخن می گوید. باغ ارم که دارای سازه ها و کاخ های زیبا بود و باغچه ها و باغ های زیبایی داشت برسر کوهی سنگی ساخته شده بود که خداوند بیان می دارد که تاکنون همانند آن در هیچ سرزمینی ایجاد و خلق نشده بود.

بنابراین می توان از این آیات به دست آورد که معماری و برج سازی و ساخت سازه ها و کاخ ها و باغ های محکم و استوار و بهره گیری از همه مصالح و عناصر برای دست یابی به آسایش و آرامش خود عامل اساسی برای شکوفایی تمدنی است. آن چه قرآن و یا خداوند در نکوهش و یا سرزنش عادیان مطرح می سازد ارتباطی با سازه های تمدنی و یا کاخ ها و باغ ارم و مانند آن ندارد بلکه مشکل عادیان بینش و نگرش آنان نسبت به خود و خدا بوده است و هیچ گاه ساخت و سازه های تمدنی آنان و یا نوآوری و ابتکارات آنان مورد نکوهش نبوده و نیست و حتی پیامبر ایشان نیز سخنی در این باره به میان نمی آورد. مشکل عادیان اعتقادی و بینشی و نگرشی بوده است که بعدها به صورت رفتارهای نابهنجار خودنمایی می کند.

به عنوان نمونه در آیات ۱۲۳ تا ۱۳۸ سوره شعراء به بینش و نگرش ایشان نسبت به خود و تمدن پیشرفته شان اشاره می کند و توضیح می دهد که عادیان خود را در پناه تمدن و شکوفایی تمدنی و رشد و بالندگی آن و نیز ابتکارات و نوآوری های خویش از هر چیز مصون می یافتند و همین مصونیت بود که آنان را به سوی رفتارهای نابهنجار سوق داد و اندک اندک از خدامحوری به خودمحوری و تمدن محوری کشیده شدند.

خداوند در آیه ۵۳ سوره هود و نیز ۹ و ۱۰ سوره ابراهیم و ۲۱ و ۲۲ سوره احقاق بیان می کند که عادیان به سبب رشد و شکوفایی تمدنی خویش واپسگرایی و ارتجاع را دامن زدند و به آیین پیش از نوح بازگشتند و از استبصاری که پس از توفان نوح به دست آورده بودند (عنکبوت آیه ۳۸) دست کشیدند و به بت ها و آیین نیاکان خویش یعنی پرستش آن ها بازگشتند.

مفسران بر این باورند که جامعه تمدنی عاد نخستین جامعه ای است که پس از توفان نوح (ع) تشکیل شده است؛ زیرا خداوند در سوره اعراف خطاب به ایشان می گوید که شما را جانشینان پس از نوح (ع) قرار داده است. البته برخی دیگر بر این باورند که نخستین جامعه پس از نوح تمدن ثمود بوده است. (مجمع البیان ج۷ و ۸ ص ۱۷۰ و روح المعانی ج ۱۰ جزء ۱۸ص ۴۳) بنابراین منظور از بازگشت ایشان به رفتار نیاکان همان نیاکان پیش از نوح بوده است که مردمی بت پرست و فاجر و فاسق و کافر بودند.

● علل انحطاط قوم عاد

عادیان با توجه به رشد و بالندگی تمدنی خویش در دام رفاه زدگی افتادند و گروه ها و طبقات اجتماعی را ایجاد کردند و سرمایه داران و اشراف خود را از توده مردم جدا کردند. خداوند در آیه ۳۳ سوره مؤمنون می فرماید که اشراف قوم عاد عناصری مرفه و برخوردار از همه امکانات دنیایی بودند. رشد و شکوفایی تمدنی موجب شد تا آنان بر این باور شوند که روش نیاکان ایشان بهترین روش بوده است که موجب شد تا ایشان به رفاه دست یابند و این گونه بود که با تغییر در نگرش خویش مخالفت می ورزیدند و معتقد بودند که سخنان و اعتقادات هود(ع) سخنانی باطل و از روی سفاهت و نابخردانه است. (اعراف آیه ۶۶ و ۶۹ و ۷۰) ایشان با توجه به روشی که موجب شده بود تا به رفاه و شکوفایی تمدنی دست یابند هر روش دیگری را غیرعقلانی برمی شمردند. (همان) و اندک اندک رفاه و خوشی موجب شد تا هرگونه زندگی اخروی و باخواست و حساب و کتاب را انکار کنند. (مؤمنون آیات ۳۱ تا ۳۷)

امکانات تمدنی چون آسایش در حوزه کشاورزی و تغذیه و کاخ ها و سازه های رفیع و بلند و برج ها و باروها و وجود سدها و آبگیرها و چشمه سارها و باغ های پوشیده از درختان میوه (شعراء آیات ۱۲۳ تا ۱۳۴) و ثروت زیاد (توبه آیه ۶۸ تا ۷۰) جمعیت فراوان برخوردار از آسایش و آرامش (همان) آنان را به انکار آخرت (فصلت آیه ۱۵ و احقاف آیه ۲۶) دچار کرد.

نیرومندی و قدرت قوم و تمدنی و شکست هر دشمن بیرونی و درونی و دست یابی به آسایش و آرامش مطلق (فصلت آیه ۱۵) موجب شد تا نظام اخلاقی و سیاسی آنان دگرگون شود و اندک اندک به سنت ها و آیین پدران خویش بازگردند و نظام مردم سالار را به نظام استبدادی تبدیل کنند و اشراف بر توده مردم زور بگویند. (هود آیه ۵۹) برخورد مستبدانه ایشان با هر کسی که نظریه و بینش و نگرش جدیدی را ارایه می داد و تاکید بر بقای روشی در هر زمان و مکان موجب شد تا آنان روش پیامبرشان هود(ع) را روشی نادرست بشمارند و او را طرد کنند (هود آیه ۵۱ تا ۵۳ و نیز آیه ۹ و ۱۳)

خداوند در آیه ۱۵ سوره فصلت قدرت و نیرومندی قوم عاد را از عوامل اصلی استکبار آنان در برابر حق ارزیابی می کند و می فرماید که همین عامل خود موجب شد تا ایشان آیات و نشانه های الهی و آموزه های پیامبرشان را انکار کنند. دشمنی ایشان با آموزه های وحیانی و خداوند و انکار آیات الهی موجب شد تا خود را دچار ذلت و خواری گردانند. (فصلت آیه ۱۵ و ۱۶)

اخلالگری اشراف و مرفهان بی درد (مؤمنون آیه ۳۱ و ۳۴) و ارتجاع و واپسگرایی ایشان (اعراف آیه ۶۵ تا ۷۰) بی تقوایی ایشان و نادیده گرفتن ارزش های اخلاقی عقلی و عقلایی و شرعی (اعراف آیه ۶۵ و مؤمنون آیه ۳۱ تا ۳۴۵ و شعراء آیات ۱۲۳ تا ۱۳۲) و گرفتاری به پلیدی (همان) و ثروت و رفاه زدگی (توبه آیه ۶۸ و ۷۰) و استکبار و سرکشی (هود آیه ۵۹) و جهل و نادانی در پرستش بت ها و آیین ها و روش های غیراخلاقی و خرافی نیاکان (احقاف آیه ۲۱ و ۲۳) و طغیانگری (نجم آیه ۵۰ و ۵۲) و ظلم و ستم به دیگران و توده های مردم (هود آیات ۸۹ و ۱۰۱ و نجم همان و آیات چندی دیگر) از جمله مهم ترین علل و عوامل فروپاشی تمدنی عادیان در تحلیل قرآنی است.

علی جواهر دهی