چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
به سوی یک اخلاق محض
نظریه اخلاقی کانت در یکی از مشهورترین آثارش «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» بسط و گسترش مییابد که میتوان آن را پیشگفتاری دانست بر «نقد عقل عملی.» پرسش اخلاقی کانت به تبع پرسش همه فیلسوفان اخلاق آن است که «چه کاری را باید انجام داد؟» این پرسش در تقابل با پرسشهایی همچون «زندگی خوب چیست؟» و «سعادت چیست؟» قرار میگیرد. کانت همچون یونانیان، فلسفه را به سه بخش تقسیم میکند: دانش طبیعی، دانش اخلاق و منطق. فلسفه صوری یا منطق با قوانین کلی و عام اندیشه سروکار دارد. فلسفه مادی یا دربرگیرنده قوانین طبیعت است یا قوانین آزادی که کانت اولی را دانش طبیعی و دومی را اخلاق مینامد. دغدغه کانت، ضرورت و کلیت قوانین اخلاق است همچنان که کلیت و ضرورت قوانین طبیعت را انتظار دارد. اگر در فلسفه طبیعت تلاش او رسیدن به قوانینی است که همه چیز برطبق آن روی دهد در فلسفه اخلاق دغدغه آن را دارد که به قوانینی برسد که هر چیز طبق آن باید روی دهد. تا اینجا تفاوتی ماهوی میان مشرب کانت در قبال قوانین طبیعت و اخلاق با مشی دیگر فیلسوفان اخلاق مغرب زمین وجود ندارد. تفاوت از آنجا شروع میشود که او به گونهای دیگر به ضرورت و کلیت مینگرد که در «نقد عقل محض» میتوان دید. کانت میپرسد: «آیا پدید آوردن یک فلسفه اخلاقی محض که از هر امر صرفا تجربی و عملی برکنار و به انسانشناسی وابسته باشد، کمال ضرورت را ندارد؟»
مساله اساسی کانت در نقد دوم (و در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق) این است که فلسفهای اخلاقی بنا کند که از دو خصیصه ضرورت و کلیت بهرهمند باشد. از همینرو او بر تمایز دانش تجربی و دانش پیشینی اصرار دارد. کانت معتقد است هرگونه حکمی که بر اساس مجرد اصول تجربه استوار باشد اگرچه شاید از بعضی جهات کلی و عام به شمار آید تا جایی که ولو به کمترین اندازه بر بنیاد تجربی تکیه زند هرگز نمیتواند نام قانون اخلاقی به خود گیرد.
کانت از تمایز میان کاری که با قانون اخلاقی «مطابقت» میکند و کاری که «از برای قانون اخلاقی» است، سخن میگوید. این تمایز نیز رابطه تنگاتنگی با تمایز میان قوانین آزادی و قوانین طبیعت دارد. در طبیعت هر امری برطبق قوانین طبیعت کار میکند، اما کافی نیست که انسان اخلاقی کاری را انجام دهد که مطابق قوانین اخلاقی است. او باید برای آن قانون اخلاقی، کارهای خود را سامان دهد. در اینجاست که مفهوم مهم فلسفه اخلاق کانت «اراده» مطرح میشود. به تعبیر کانت «خواست یا اراده عبارت است از توانایی برگزیدن تنها آن چیزی که عقل، مستقل از تمایل، از لحاظ عملی ضروری و عینی بشناسد.» در اینجا کانت به صراحت راه خود را از فایدهگرایان که از تطابق با قوانین اخلاقی فراتر نمیروند جدا میکند. به نظر کانت چه بسا اصول غیراخلاقی در پارهای از موارد مطابق با قوانین اخلاقی باشند.
کانت برای تبیین نظریه اخلاقی خود به شیوهای تحلیلی از معرفت عام به اصل غایی اخلاق میرسد و سپس به شیوهای ترکیبی از بررسی این اصل و ریشههای آن بار دیگر به معرفت عامی که مصداق آن اصل بوده است باز میگردد. به اینترتیب او سه مرحله را برای بنیان نهادن اخلاق بر میدارد:
الف) گذار از معرفت عقلی معمولی اخلاق به معرفت فلسفی اخلاق.
ب) گذار از فلسفه مردمپسند اخلاق به مابعدالطبیعه اخلاق.
ج) گذار از مابعدالطبیعه اخلاق به نقد عقل ناب عملی.
فرشاد کوشا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی قوه قضاییه مجلس رهبر انقلاب شورای نگهبان قوه قضائیه دولت سیزدهم صادق زیباکلام مجلس دوازدهم
قتل پلیس شهرداری تهران تهران هواشناسی آموزش و پرورش بارش باران دستگیری پلیس راهور سازمان هواشناسی سیل سلامت
یارانه بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت دلار خودرو قیمت طلا سایپا بازار خودرو بورس مسکن دلار ایران خودرو
فردوسی شاهنامه همایون شجریان نمایشگاه کتاب سحر دولتشاهی تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران کتاب سینمای ایران دفاع مقدس سریال تئاتر
دانشگاه تهران وزارت علوم فضا تحقیقات و فناوری آیفون
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه حماس چین افغانستان اوکراین ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال فولاد خوزستان لیگ برتر ایران مهدی طارمی فولاد بازی لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی گوگل همراه اول موبایل دوربین تبلیغات هواپیما ناسا نوآوری اپل اینستاگرام
سرطان کاهش وزن زوال عقل پنیر خواب ویتامین کودک واکسن سلامت روان بارداری