چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
به سوی یک اخلاق محض
نظریه اخلاقی کانت در یکی از مشهورترین آثارش «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» بسط و گسترش مییابد که میتوان آن را پیشگفتاری دانست بر «نقد عقل عملی.» پرسش اخلاقی کانت به تبع پرسش همه فیلسوفان اخلاق آن است که «چه کاری را باید انجام داد؟» این پرسش در تقابل با پرسشهایی همچون «زندگی خوب چیست؟» و «سعادت چیست؟» قرار میگیرد. کانت همچون یونانیان، فلسفه را به سه بخش تقسیم میکند: دانش طبیعی، دانش اخلاق و منطق. فلسفه صوری یا منطق با قوانین کلی و عام اندیشه سروکار دارد. فلسفه مادی یا دربرگیرنده قوانین طبیعت است یا قوانین آزادی که کانت اولی را دانش طبیعی و دومی را اخلاق مینامد. دغدغه کانت، ضرورت و کلیت قوانین اخلاق است همچنان که کلیت و ضرورت قوانین طبیعت را انتظار دارد. اگر در فلسفه طبیعت تلاش او رسیدن به قوانینی است که همه چیز برطبق آن روی دهد در فلسفه اخلاق دغدغه آن را دارد که به قوانینی برسد که هر چیز طبق آن باید روی دهد. تا اینجا تفاوتی ماهوی میان مشرب کانت در قبال قوانین طبیعت و اخلاق با مشی دیگر فیلسوفان اخلاق مغرب زمین وجود ندارد. تفاوت از آنجا شروع میشود که او به گونهای دیگر به ضرورت و کلیت مینگرد که در «نقد عقل محض» میتوان دید. کانت میپرسد: «آیا پدید آوردن یک فلسفه اخلاقی محض که از هر امر صرفا تجربی و عملی برکنار و به انسانشناسی وابسته باشد، کمال ضرورت را ندارد؟»
مساله اساسی کانت در نقد دوم (و در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق) این است که فلسفهای اخلاقی بنا کند که از دو خصیصه ضرورت و کلیت بهرهمند باشد. از همینرو او بر تمایز دانش تجربی و دانش پیشینی اصرار دارد. کانت معتقد است هرگونه حکمی که بر اساس مجرد اصول تجربه استوار باشد اگرچه شاید از بعضی جهات کلی و عام به شمار آید تا جایی که ولو به کمترین اندازه بر بنیاد تجربی تکیه زند هرگز نمیتواند نام قانون اخلاقی به خود گیرد.
کانت از تمایز میان کاری که با قانون اخلاقی «مطابقت» میکند و کاری که «از برای قانون اخلاقی» است، سخن میگوید. این تمایز نیز رابطه تنگاتنگی با تمایز میان قوانین آزادی و قوانین طبیعت دارد. در طبیعت هر امری برطبق قوانین طبیعت کار میکند، اما کافی نیست که انسان اخلاقی کاری را انجام دهد که مطابق قوانین اخلاقی است. او باید برای آن قانون اخلاقی، کارهای خود را سامان دهد. در اینجاست که مفهوم مهم فلسفه اخلاق کانت «اراده» مطرح میشود. به تعبیر کانت «خواست یا اراده عبارت است از توانایی برگزیدن تنها آن چیزی که عقل، مستقل از تمایل، از لحاظ عملی ضروری و عینی بشناسد.» در اینجا کانت به صراحت راه خود را از فایدهگرایان که از تطابق با قوانین اخلاقی فراتر نمیروند جدا میکند. به نظر کانت چه بسا اصول غیراخلاقی در پارهای از موارد مطابق با قوانین اخلاقی باشند.
کانت برای تبیین نظریه اخلاقی خود به شیوهای تحلیلی از معرفت عام به اصل غایی اخلاق میرسد و سپس به شیوهای ترکیبی از بررسی این اصل و ریشههای آن بار دیگر به معرفت عامی که مصداق آن اصل بوده است باز میگردد. به اینترتیب او سه مرحله را برای بنیان نهادن اخلاق بر میدارد:
الف) گذار از معرفت عقلی معمولی اخلاق به معرفت فلسفی اخلاق.
ب) گذار از فلسفه مردمپسند اخلاق به مابعدالطبیعه اخلاق.
ج) گذار از مابعدالطبیعه اخلاق به نقد عقل ناب عملی.
فرشاد کوشا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست