یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی از منظر امام خمینی
● مقدمه
نابرابری و منازعه معلول کمبود امکانات و منابع و فقدان توزیع مناسب و عادلانه در جامعه است. آگاهی از این مساله، از مهمترین انگیزههای تلاش انسانها در کسب ثروت به شمار میرود و این تلاش، کشمکش و نزاع و ستم را به دنبال میآورد . زیرا همه از قدرت یکسانی برخوردار نیستند . اما آیا نزاع و نابرابری، سرنوشت محتوم و همیشگی بشر است؟
در بحث عدالت اقتصادی با نفی این پرسش در صدد ارائه پاسخ یا پیشنهاد راههایی هستم که نشان دهد چگونه میتوان با شرایط و امکانات موجود، به عدالت و برابری دستیافت . یعنی دستیابی به موقعیتی که همگان به حقوق خود رسیده و در جایگاه و مرتبهای متناسب با شان خویش قرار گیرند .
در این پژوهش، درصدد ارائه دیدگاههای امام خمینی برای موفقیت در ایجاد عدالت اقتصادی در جامعه هستم . اندیشمندی که خود تلاش در پیاده نمودن اندیشههای خویش در جامعه ایران داشته است و بطور ملموس با شرایط و مقتضیات عینی عدالت اقتصادی آشنا گشته است . هدف چیزی جز دستیافتن به راههای عینیتر تحقق عدالت اقتصادی در جامعه نمیباشد .
● سوال و نظریه
سوال اصلی این است که: ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی در اندیشه امام خمینی چیست؟ فرضیهام این است که: امام مجموعهای از ساز و کارهای دولتی و مردمی از قبیل ایجاد آرامش اقتصادی، تامین اجتماعی، مشارکت مردم، تولید کافی و ... را برای تحقق عدالت اقتصادی لازم میشمرد .
عدالت اقتصادی متغیر وابسته و مجموعه ساز و کارهای دولتی و مردمی متغیرهای مستقل هستند .
این نوشته در چند عنوان سامان یافته است: الف) چارچوب نظری; ب) عدالت اقتصادی در اندیشه امام; ج) ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی از دیدگاه امام خمینی; د) فرجام سخن .
چارچوب نظری پژوهش از ارتباط میان ابعاد عدالت و ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی حاصل میشود . لذا دارای دو بخش است و به تشریح این دو قسمت پرداخته میشود .
الف) چارچوب نظری
عدالت مفهومی است که برای فهم بهتر و انطباق آن با شرایط جامعه و افراد، نیازمند عملیاتی شدن است . در اینجا، به بیان ابعاد و مولفههای عدالت میپردازم و در پایان به تعریف عدالت اقتصادی از دیدگاه امام اشاره خواهم نمود .
ساز و کارهای عدالت اقتصادی، مبحثی است که در ادامه بحث مفهومی عدالت تشریح خواهد شد و بنا به مقتضای پژوهش، به ارائه دیدگاههای امام خمینی در این خصوص خواهم پرداخت .
۱) ابعاد و مولفههای عدالت
۱ - ۱ ) برابری و مساوات: برابری از مهمترین ابعاد و بلکه اصلیترین معنای عدالت است . معنای برابری این است که همه افراد صرفنظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معنوی موجود در جامعه مطابق کار انجام شده برخوردار باشند . (۱) مبنای برابری نیز این است که "انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند و از این نظر دوگونه یا چندگونه آفریده نشدهاند . " (۲) اما آیا برابری ذاتی انسانها سبب برابری آنها در همه زمینههاست؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگیهای افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمیگردد؟ به شیوههای متفاوت میتوان به این سوالات پاسخ داد: ارسطو عقیده دارد برابری نسبی است و نسبتبه اشخاص مختلف فرق میکند و باید با هرکس مطابق با ویژگیهای آن شخص برخورد نمود . (۳) بنابراین ارسطو برابری را در لحاظ نمودن تفاوتهای افراد در برخورداری از ثروت و قدرت و احترام میداند .
از طرف دیگر، عدهای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزانی آزادی معقولانه میدانند تا میدان برای فعالیت کلیه افراد فراهم گردد و در چنین صورتی است که "به موجب اینکه مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید، یکی جلو میافتد و یکی عقب میماند، یکی جلوتر میرود و یکی عقبتر، به عبارتی معنای مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصی در کار نباشد . " (۴) البته هر دو گروه بر موضع یکسانی پای میفشرند اما گروه دوم آزادی را شرط لازم برابری میداند .
۲ - ۱) قانونمندی: قانون مجموعه مقرراتی است که برای استقرار نظم در جامعه وضع میگردد . کار ویژه اصلی قانون، آموختن شیوههای صحیح رفتار اجتماعی به افراد جامعه است و اجبارا از افراد میخواهد همانگونه رفتار کنند که قانون میگوید . مطابق اصول جامعهشناختی نیز فردی بهنجار تلقی میشود که طبق قوانین جامعه رفتار نماید . اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت میگردد؟ در پاسخ باید گفت هر قانونی توان چنین کاری را ندارد . قانون در صورتی تعادلبخش است که خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است که منبع قانون، مجریان و واضعین آن عادل باشند . تنها در چنین صورتی است که قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها میگردد . اما علاوه بر این مطلب شرط دیگری نیز وجود دارد . و آن اینکه قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز روبرو گردد; که البته وقتی منبع قانون مورد قبول مردم باشد و آنان به عدالت در وجود قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را میپذیرند و به آن عمل میکنند .
در جامعهای دینی که اکثریت مردم آن مسلمان هستند، قانون اسلام حاکم است، زیرا منبع قانون مورد پذیرش مردم است . لذا قانون مجوز امر و نهی داشته و عمل به آن عادلانه است . بطور کلی هماهنگی مستمر انسان با هنجارهای اجتماعی و سنن و آداب منطقی جامعه، از مظاهر عدالت انسانی است و فرد را جامعهپسند و استاندارد معرفی میکند . (۵) علامه محمدتقی جعفری در این مورد مینویسد: "زندگی اجتماعی انسانها دارای قوانین و مقرراتی است که برای امکانپذیر بودن آن زندگی و بهبود آن وضع شدهاند، رفتار مطابق آن قوانین عدالت و تخلف از آنها یا بیتفاوتی در برابر آنها ظلم است . " (۶)
۳ - ۱) اعطای حقوق: "منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است که برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند . " (۷) طبق این تعریف، عدالت زمانی مستقر میگردد که به حقوق دیگران احترام نهاده شود و اجازه و اختیار و اولویت و یا تصرفی که حق فرد استبه او داده شود و از تجاوز به حقوق او پرهیز شود . حق در معنای ذکر شده نه به معنای آن چه که هست و وجود دارد، بلکه به معنای آن چیزی است که باید باشد . چه تا به حال رعایتشده باشد و چه نشده باشد . (۸)
هر چیزی در اجتماع دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر میگردد که این حقوق مراعات شود . برای مثال یکی از بزرگترین حقوقی که افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب شود، به عدالت رفتار نشده است .
برای اینکه این بعد از عدالت اجتماعی به خوبی اجرا شود، کارهایی باید صورت گیرد . در درجه اول باید حقوق، اولویتها و آزادیهای افراد به درستی معین و مشخص گردد، ثانیا این حقوق به خوبی و از سوی افراد و مراجع صلاحیتدار مراعات شود و ثالثا جایگاه صحیح این حقوق معین شود . همه افراد ملزم به شناختحقوق متقابل خود با دیگران هستند . سعادت و کمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است که بر گردن اوست .
۴ - ۱) توازن: توازن ارتباط زیادی با توزیع عادلانه دارد البته نه فقط به این معنا که امکانات بطور صحیح به افراد مستحق برسد، بلکه علاوه بر آن، امکانات باید به حد لازم و موردنیاز وجود داشته باشد . هرچیزی که برای اجتماع لازم استباید به قدر لازم باشد . نکته دیگر در بحث توازن این است که تقسیم امکانات نیز درست صورت بگیرد . برای مثال، در جامعه کارهای فراوانی در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... وجود دارد، این کارها باید اولا میان افراد تقسیم شود و ثانیا تقسیم کار باید به اندازه لازم و ضروری باشد و مطابق احتیاجات هر بخش بودجه و نیرو مصرف شود . (۹)
عدل به این معنا سبب بقا و دوام کل مجموعه میگردد . همچنین از پیدایش شکاف طبقاتی و ایجاد طبقات مرفه و ثروتمند با ثروتهای کلان و از سوی دیگر طبقات فقیر و نیازمند جلوگیری میکند .
توازن، مصلحت کل جامعه را تامین میکند و به این مساله نظر دارد که توزیع نقشها و امکانات، بخشی و مقطعی و محدود نباشد . بلکه همهجانبه بوده و کلیه قسمتها و افراد را دربرگیرد .
۲) ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی
۱ - ۲) اقدامات دولت در تحقق عدالت اقتصادی: با نگاهی به وضعیت اقتصادی جامعه درمییابیم که عمدهترین مشکلات اقتصادی که سد راه تحقق عدالت اقتصادی میگردند، در هر سه بخش تولید، توزیع و مصرف نهفتهاند . گام نخستبرای رفع این مشکلات، حل نمودن مشکل تولید است . زیرا با تولید انبوه و کافی، بخش زیادی از مسائل توزیع و مصرف نیز مرتفع خواهد شد . عمدهترین ضروریات مساله تولید عبارتند از:
۱ ) تولید ضروریات زندگی به اندازه کافی;
۲ ) ایجاد کار مناسب برای همه افراد در سن کار و برابری افراد در داشتن شرایط مساعد کاری .
برای انجام این کارها، به دولت اجازه داده شده است تا در اقتصاد مداخله داشته باشد، زیرا تصور میشود در اختیار قرار دادن تمامی مراحل تولید به بخش خصوصی، نابسامانیهای اجتماعی و افراد و تفریطهایی را در پی داشته باشد . از این روی "به منظور تضمین و تعیین حداکثر و حداقل تولید کالاهای ضروری" (۱۰) دولت در عرصه تولید نقش ایفا میکند به این شکل که در درجه اول با تاسیس واحدهای اقتصادی مردم را در فعالیتهای اقتصادی شرکت دهد و در مرتبه بعد، تسهیلات سرمایهای و تامین مالی سرمایهگذاریها را تامین کند تا مقدمات کار فراهم گردد . (۱۱)
علاوه بر مطالب ذکر شده، همه افراد در سن کار، باید از شغل مناسب برخوردار باشند، چرا که بیکاری علاوه بر جنبه اقتصادیش که سبب گسترش فقر شده و از طریق تاثیر بر دستمزدها، بر فقر تعدادی از شاغلان میافزاید، (۱۲) به لحاظ اجتماعی معضلات بسیاری به همراه دارد و نوعی بیماری اجتماعی محسوب میشود .
دولتبا مدیریت صحیح، بایستی از بوجود آمدن افراد بیکاره نیز پیشگیری نماید . "بیکاره کسی است که اصولا برای هیچ کاری آمادگی پیدا نکرده است و کاری به او یاد ندادهاند و اگر هم بخواهد کار کند از عهده برنمیآید . " (۱۳)
تامین شرایط اشتغال در جامعه از سوی دولت، بایستی همراه با در نظر گرفتن برابری همه افراد باشد . یعنی شرایط و امکانات کار کردن برای همه اقشار فراهم شود که یکی از لوازم آن داشتن آزادی شغل است; تا به تناسب استعداد، علاقه، توان و شایستگیهای خویش شغلی را که میخواهند برگزینند و به آن مشغول شوند .
برنامههای دولت در بخش توزیع در دو جهت متمرکز میگردد:
۱) رعایتبرابری اقتصادی در توزیع ثروتهای عمومی و تسهیلات رفاهی، عمرانی و بهداشتی;
۲) رعایتحقوق افراد در دادن دستمزد واقعی به آنها (تناسب درآمد با میزان کار) .
دولت موظف است امکانات رفاهی مانند وسایل حمل و نقل عمومی، لولهکشی فاضلاب شهری، روشنایی معابر، جمعآوری زباله و عمران و آبادانی تمامی نقاط کشور را برای همه بخشها و مناطق کشور و همه افراد بطور برابر تامین نماید . به عبارت بهتر، توزیع این امکانات باید همهجانبه باشد و کل مناطق کشور را در برگیرد .
توزیع ناصحیح پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ناگواری ایجاد میکند مانند: مهاجرت روستائیان به شهرها و یا مهاجرت از شهرهای کوچک و دورافتاده به شهرهای بزرگ، گسترش بیرویه شهرنشینی، پیدایش شهرهای خیلی بزرگ، حاشیهنشینی، زاغهنشینی و ... از سویی توزیع نامتناسب در درون خود شهرها نیز سبب میگردد تا این شهرها به دو بخش مرفهنشین و فقیرنشین تقسیم گردد و شکاف طبقاتی ایجاد گردد .
علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، باید دستمزد افراد مطابق کار و استحقاق آنها به آنها پرداختشود . و بدین ترتیب از استثمار و تضییع حقوق افراد جلوگیری شود .
آنچه در بخش مصرف مطلوب است، بهرهمندی عموم مردم از امکانات ضروری یک زندگی سالم و مناسب است . برای نیل به چنین هدفی، دولتبایستی با آموزش روشهای کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، مانع از افزایش بیرویه مصرفکنندگان گردد و با تعلیم روش صحیح مصرف و الگوی صحیحی از آن، از اسراف و اتلاف منابع اقتصادی بکاهد .
مداخله دولت در اقتصاد میتواند به شکلهای نظارت، قانونگذاری و اجرای طرحهای اقتصادی باشد . برای کارساز بودن مداخله دولت در اقتصاد، محدودهای به نام قلمرو آزادی نظر قانونی در نظر گرفته شده است تا تغییرات و مقتضیات زمانی نیز در قانونگذاری دولت لحاظ شود . به این ترتیب دولت قادر به برنامهریزی صحیح و حل پیشامدهای اقتصادی ناشی از تحولات فنی و تکنولوژیکی خواهد بود .
علاوه بر اعمالی که بطور ایجابی صورت میگیرد، فعالیتهایی نیز از جانب دولتبطور سلبی در جهتبهبود وضعیت اقتصادی صورت میگیرد، مانند مبارزه با فساد اداری، رشوه، ربا، استثمار، مقابله با احتکارگران و گرانفروشان، جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع و ...
مولفه اصلی برخورداری افراد از داراییهای موجود، کار است . با این وجود در برخی مواقع حوادثی اتفاق میافتد که موجب از بین رفتن و یا کاهش درآمد میگردد . زیرا برای شخص اتفاقاتی پیش میآید که از انجام کار محروم میشود . همچون بیماری، از کارافتادگی، فوت، بیکار شدن و ... و یا مسائلی چون افزایش تورم، هزینههای غیرمترقبه و ... سبب کاهش درآمد و یا کاهش بهرهمندی افراد میگردند . (۱۴)
در اینگونه موارد دولت کوششهایی در جهت جبران این خسارتها و کمبودها انجام میدهد که از آن به تامین اجتماعی تعبیر میشود . اصول ۴۳ تا ۴۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این امر مهم اختصاص یافته است .
شهید سیدمحمدباقر صدر، مسئولیت و ضمان دولت در تامین اجتماعی افراد را از نوع ضمان اعاله میداند به این نحو که "اعاله فرد، تهیه وسایل و لوازم زندگی او بطور مکفی است ... دولتباید حاجات اصلی عمومی به غذا، مسکن و لباس را تامین کند . " (۱۵)
مبنای اصلی تعهد دولت در تامین اجتماعی افراد جامعه، ایجاد توازن اقتصادی در جامعه است . منظور از توازن این است که افراد جامعه از حیث "سطح زندگی" متوازن باشند تا به این وسیله از شکاف طبقاتی کاسته گردد . حدود و اندازه کمک دولتبه نیازمندان تا زمانی است که آنان بینیاز گردند . یعنی "بتوانند متناسب با مقتضیات روز، از مزایای زندگی بهرهمند گردند . " این کمکها علاوه بر مسلمین، غیرمسلمانان ساکن در قلمرو اسلامی را نیز شامل میشود . (۱۶)
منابع دولت در تامین اجتماعی، علاوه بر مالیاتهای شرعی مانند خمس و زکات، از محل درآمدهای عمومی و ثروتهای دولتی است، مانند فئ که در اصل "ثروتهایی است که مسلمانان از کفار، بدون قتال به غنیمت گرفته و در اختیار پیغمبر یا امام، به اعتبار مقام و منصب ایشان قرار میدادهاند ... " (۱۷) یا مانند طسق که "به استناد آن امام اختیار دارد از احیا کننده زمین و شخص منتفع مالیات اخذ کرده و آن را در راه تامین هزینههای عمومی جامعه به مصرف برساند . " (۱۸)
۲ - ۲) مشارکت اقتصادی مردم در تامین عدالت اقتصادی: اصلاح و بهسازی امور اقتصادی زمانی میسر خواهد گردید که علاوه بر فعالیتهای دولت در این زمینه، مردم در حل این مسائل مشارکت فعال نمایند . "در جامعه اسلامی باید کوشش شود دولت همه مصالح مردم را مورد توجه قرار بدهد و تامین کند ولی از سوی دیگر کارها هرچقدر ممکن است کمتر دولتی شود . " (۱۹) تجربه اقتصادی کشورها نشان داده است که جمع زدن میان آزادی اقتصادی افراد و مداخله دولت در اقتصاد ناممکن است . زیرا زندگی در دوران کنونی، از یکسو نیازمند مداخله فزاینده دولت در اقتصاد و تامین مسائل رفاهی، بهداشتی و عمرانی است و از طرف دیگر، این مداخله سبب کاهش آزادیهای افراد میگردد . بدین جهت مناسبترین راه این است که کارها تا حد ممکن با سعی و تلاش خود مردم حل و فصل گردد و دخالت دولت تنها برای تضمین عادلانه بودن امور اقتصادی صورت گیرد . (۲۰)
مردم با اجرای قوانین و عدم تخلف از آنها، بزرگترین مشارکت را در اقتصاد مینمایند; بطور مثال در بخش تولید درست کار میکنند و طفره نمیروند و از طرفی کمکاری نیز نمیکنند; به عبارت بهتر وجدان کاری دارند و بدینوسیله از فساد اداری، کاهش تولید و یا تولید نامطلوب پرهیز میکنند .
در بخش توزیع به گرانفروشی، احتکار، کمفروشی، استثمار و ... نمیپردازند و در صورت مشاهده قصوری از جانب دولتبه انتقاد پرداخته و آرا و پیشنهادات خود را ارائه میدهند .
در بخش مصرف، مهمترین نقش مردم، پرهیز از اسراف و تبذیر و اتلاف منابع است که اصلیترین نقش مردم در تمام مراحل اقتصاد است . بکار بردن الگوی صحیح مصرف در انجام این وظیفه به مردم کمک مینماید .
شهروندان با پرداخت مالیاتهایی که موظف به پرداخت آن هستند، میتوانند مشارکتخود را در اقتصاد نشان دهند و حتی اگر در جامعه وضعیتی پیش آید که به کمک بیشتر مردم نیاز داشته باشد، در حد توان خود به دولتیاری میرسانند . دولت در این مواقع ضریبهای مشخصی برای این مالیاتها تعیین میکند .
ب) عدالت اقتصادی در اندیشه امام خمینی
نظر امام به عدالت اقتصادی، برخاسته از برداشتی است که از اسلام دارد . ایشان، اسلام را دینی میداند که برای همه بخشهای زندگی انسان چه در اجتماع و چه در خانواده، قوانین و مقررات دارد که مطابق با روحیه و خلقت انسان است و در صورت عمل به آنها، به سعادت و کمال خواهد رسید و از این رو این قوانین مطابق با عدالت و انصاف است .
با این مقدمه میتوان گفت از آنجا که همه انسانها در خلقتبرابرند، در برابر قوانین خلقت نیز برابر خواهند بود . نژاد، رنگ، جنسیت، قومیت، زبان و ... به این اصل خدشهای وارد نمیکنند، زیرا یگانه عامل برتری انسانها بر یکدیگر، تقوا و اخلاق نیکوست . (۲۱) قانون برای همه مردم است و همه باید آن را مراعات کنند و هیچ قشر و گروهی از آن مستثنا نیستند . (۲۲)
پس از بیان این مسئله، امام به آزاد بودن افراد در برخورداری و بکار انداختن استعدادها و لیاقتها و تواناییهایشان تاکید مینماید و بیان میکند مردم میتوانند از این استعدادها بهرهبرداری نموده و به هر جایگاه و مقامی که خواستارند دستیابد، زیرا از نظر ایشان، هیچ فرد یا گروهی دارای حق ویژه نیست و ملاک و معیار همان توانی است که فرد از خود نشان میدهد .
نجمه کیخا
پینوشتها:
۱ . علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، ۱۳۷۵، ص ۱۲۸ .
۲ . مرتضی مطهری، وحی و نبوت، تهران: صدرا، ۱۳۷۳، ص ۱۲۷ .
۳ . ارسطو، سیاست، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (شرکتسهامی)، ۱۳۷۱، ص ۱۲۲ .
۴ . مرتضی مطهری، بیست گفتار، تهران: صدرا، ۱۳۷۴، ص ۱۲۸ .
۵ . سیدمحمد خامنهای "ریشهها و مفهوم عدالت در فقه و حقوق اسلام"، عدالت در روابط بینالملل و بین ادیان از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی، تهیهکننده: سیدعبدالمجید میردامادی، تهران: انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۷۴، ص ۳۱ .
۶ . محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۳، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، ص ۲۵۵ .
۷ . حسین توسلی، "فلسفه حق در اندیشه سیاسی آیهٔالله مطهری"، فصلنامه علوم سیاسی، سال چهارم، شماره سیزدهم، بهار ۱۳۸۰، ص ۱۸۱ .
۸ . دکتر بهشتی، حق و باطل از دیدگاه قرآن، تهران: بقعه، ۱۳۷۸، ص ۲۱ .
۹ . مرتضی مطهری، مجموعه آثار (۱)، تهران: صدرا، ۱۳۷۰، ص ۷۸ .
۱۰ . محمدباقر صدر، اقتصاد ما، ج ۲، مترجم: ع اسپهبدی، تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰، ص ۲۸۶ .
۱۱ . همان، ص ۲۹۰ .
۱۲ . احمد ساعی، مسائل سیاسی - اقتصادی جهان سوم، تهران: سمت، ۱۳۷۷، ص ۸۸ .
۱۳ . محمد بهشتی، اقتصاد اسلامی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲، صص ۱۴۱ - ۱۴۰ .
۱۴ . مهدی طالب، تامین اجتماعی، تهران: بنیاد فرهنگی رضوی، ۱۳۶۸، ص ۴۴ .
۱۵ . محمدباقر صدر، پیشین، ص ۲۹۳ .
۱۶ . همان، ص ۲۹۷ .
۱۷ . همان، ص ۳۰۸ .
۱۸ . همان، ص ۱۶۶ .
۱۹ . دکتر بهشتی، پیشین، ص ۱۲۱ .
۲۰ . محمدباقر صدر، پیشین، ص ۲۷۳ .
۲۱ . صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۷۶ .
۲۲ . همان، ج ۴، ص ۳۳۰ - ۳۲۹ .
۲۳ . همان، ج ۲، ص ۷ - ۶ - ۳۴۵ .
۲۴ . همان، ج ۱۴، ص ۴۱۳ و ۴۱۴ .
۲۵ . همان، ج ۱۴، ص ۴۱۳ و ۴۱۴ .
۲۶ . امام خمینی، ولایت فقیه، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی: ۱۳۷۳، ص ۶۲ .
۲۷ . صحیفه امام، ج ۶، ص ۵۲۵ .
۲۸ . امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۷۴ .
۲۹ . صحیفه امام، ج ۸، ص ۴۷۰ .
۳۰ . همان، ج ۱۷، ص ۱۳۰ .
۳۱ . همان، ج ۱۲، ص ۴ - ۴۲۳ .
۳۲ . همان، ج ۸، ص ۲۱۰ .
۳۳ . همان، ج ۱۲، ص ۴۲۳ .
۳۴ . همان، ج ۴، ص ۵۰۵ .
۳۵ . همان، ج ۱۱، ص ۲۹۲ .
۳۶ . همان، ج ۶، ص ۸۰ و ۸۱ .
۳۷ . همان، ج ۱۴، ص ۳۳۶ .
۳۸ . امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۱۶۲ و ۱۶۳ .
۳۹ . صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۶ - ۱۹۵ .
۴۰ . همان ج ۲۱، ص ۱۱ - ۴۱۰ .
۴۱ . از جمله صحیفه امام، ج ۱۷، صفحات ۲۷۵، ۲۷۶، ۳۹۱، ۳۹۲ .
۴۲ . صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۷ - ۱۵۶ .
۴۳ . همان، ج ۲۰، ۵ - ۴۳۴ .
۴۴ . همان، ج ۱۴، ص ۲۸۷ .
۴۵ . همان، ج ۱۷، ص ۶ - ۱۶۵ .
۴۶ . همان، ج ۱۲، ص ۲۰۵ .
۴۷ . همان، ج ۱۲، ص ۳۶۲ و ۳۶۳ و نیز: همان، ج ۱۸، ص ۴۶۲ .
۴۸ . همان، ج ۲۱، ص ۲۹۱، ۲۹۲، ۲۹۳ .
۴۹ . همان، ج ۸، ص ۴۶۹ .
۵۰ . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۳ .
۵۱ . همان، ج ۶، ص ۲۶۲ .
۵۲ . همان، ج ۶، ص ۴۵۴ .
۵۳ . همان، ج ۸، ص ۲۴۰ .
۵۴ . امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۶۴ .
۵۵ . صحیفه امام، ج ۱۲، ۱۸۶ - ۱۸۵ .
۵۶ . همان، ج ۸، ص ۲۵۱; ج ۱۰، ص ۱ - ۲۷۰; ج ۱۱، ص ۴۷; ج ۲۰، ص ۷۴; ج ۲۰، ص ۱۰ .
۵۷ . همان، ج ۱۹، ۳۷ - ۳۶ .
۵۸ . همان، ج ۷، ص ۷ - ۶ - ۱۰۵ .
۵۹ . همان، ج ۳، ص ۷ - ۶ - ۵ - ۳ - ۲ - ۱ .
۶۰ . همان، ج ۵، ص ۸ - ۳۳۷ .
۶۱ . ج ۵، ص ۵ - ۲۸۴ .
۶۲ . همان، ج ۱۵، ص ۸ - ۷ - ۳۸۶ .
فهرست منابع
۱ . ارسطو، سیاست . تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ .
۲ . آقابخشی، علی . فرهنگ علوم سیاسی . تهران: مرکز اطلاعات و مدارک ایران، ۱۳۷۵ .
۳ . امام خمینی، ولایتفقیه . تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۳ .
۴ . بهشتی، محمد . اقتصاد اسلامی . تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲ .
۵ . حق و باطل از دیدگاه قرآن . تهران: بقعه، ۱۳۷۸ .
۶ . توسلی، حسین . "فلسفه حق در اندیشه سیاسی آیتالله مطهری . " فصلنامه علوم سیاسی . سال چهارم، شماره سیزدهم، بهار ۱۳۸۰ .
۷ . جعفری، محمدتقی . ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه . ج ۳ . تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۵۸ .
۸ . خامنهای، محمد . "ریشهها و مفهوم عدالت در فقه و حقوق اسلام" عدالت در روابط بینالملل و بین ادیان از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی . تهران: انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۷۴ .
۹ . ساعی، احمد . مسائل سیاسی - اقتصادی جهان سوم . تهران: سمت، ۱۳۷۷ .
۱۰ . صدر، محمدباقر . اقتصاد ما . ترجمه: ع - اسپهبدی . ج ۲ . تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰ .
۱۱ . صحیفه نور .
۱۲ . طالب، مهدی . تامین اجتماعی . تهران: بنیاد فرهنگی رضوی، ۱۳۶۸ .
۱۳ . مطهری، مرتضی . بیست گفتار . تهران: صدرا، ۱۳۷۴ .
۱۴ . وحی و نبوت . ۱۳۷۳ .
۱۵ . مجموعه آثار (۱) . ۱۳۷۰ .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست