جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی از منظر امام خمینی


ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی از منظر امام خمینی

در این پژوهش, درصدد ارائه دیدگاه های امام خمینی برای موفقیت در ایجاد عدالت اقتصادی در جامعه هستم اندیشمندی که خود تلاش در پیاده نمودن اندیشه های خویش در جامعه ایران داشته است و بطور ملموس با شرایط و مقتضیات عینی عدالت اقتصادی آشنا گشته است هدف چیزی جز دست یافتن به راه های عینی تر تحقق عدالت اقتصادی در جامعه نمی باشد

● مقدمه

نابرابری و منازعه معلول کمبود امکانات و منابع و فقدان توزیع مناسب و عادلانه در جامعه است. آگاهی از این مساله، از مهمترین انگیزه‏های تلاش انسان‏ها در کسب ثروت به شمار می‏رود و این تلاش، کشمکش و نزاع و ستم را به دنبال می‏آورد . زیرا همه از قدرت یکسانی برخوردار نیستند . اما آیا نزاع و نابرابری، سرنوشت محتوم و همیشگی بشر است؟

در بحث عدالت اقتصادی با نفی این پرسش در صدد ارائه پاسخ یا پیشنهاد راههایی هستم که نشان دهد چگونه می‏توان با شرایط و امکانات موجود، به عدالت و برابری دست‏یافت . یعنی دستیابی به موقعیتی که همگان به حقوق خود رسیده و در جایگاه و مرتبه‏ای متناسب با شان خویش قرار گیرند .

در این پژوهش، درصدد ارائه دیدگاه‏های امام خمینی برای موفقیت در ایجاد عدالت اقتصادی در جامعه هستم . اندیشمندی که خود تلاش در پیاده نمودن اندیشه‏های خویش در جامعه ایران داشته است و بطور ملموس با شرایط و مقتضیات عینی عدالت اقتصادی آشنا گشته است . هدف چیزی جز دست‏یافتن به راه‏های عینی‏تر تحقق عدالت اقتصادی در جامعه نمی‏باشد .

● سوال و نظریه

سوال اصلی این است که: ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی در اندیشه امام خمینی چیست؟ فرضیه‏ام این است که: امام مجموعه‏ای از ساز و کارهای دولتی و مردمی از قبیل ایجاد آرامش اقتصادی، تامین اجتماعی، مشارکت مردم، تولید کافی و ... را برای تحقق عدالت اقتصادی لازم می‏شمرد .

عدالت اقتصادی متغیر وابسته و مجموعه ساز و کارهای دولتی و مردمی متغیرهای مستقل هستند .

این نوشته در چند عنوان سامان یافته است: الف) چارچوب نظری; ب) عدالت اقتصادی در اندیشه امام; ج) ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی از دیدگاه امام خمینی; د) فرجام سخن .

چارچوب نظری پژوهش از ارتباط میان ابعاد عدالت و ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی حاصل می‏شود . لذا دارای دو بخش است و به تشریح این دو قسمت پرداخته می‏شود .

الف) چارچوب نظری

عدالت مفهومی است که برای فهم بهتر و انطباق آن با شرایط جامعه و افراد، نیازمند عملیاتی شدن است . در این‏جا، به بیان ابعاد و مولفه‏های عدالت می‏پردازم و در پایان به تعریف عدالت اقتصادی از دیدگاه امام اشاره خواهم نمود .

ساز و کارهای عدالت اقتصادی، مبحثی است که در ادامه بحث مفهومی عدالت تشریح خواهد شد و بنا به مقتضای پژوهش، به ارائه دیدگاه‏های امام خمینی در این خصوص خواهم پرداخت .

۱) ابعاد و مولفه‏های عدالت

۱ - ۱ ) برابری و مساوات: برابری از مهمترین ابعاد و بلکه اصلی‏ترین معنای عدالت است . معنای برابری این است که همه افراد صرفنظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، از حق برابر به منظور استفاده از نعمت‏های مادی و معنوی موجود در جامعه مطابق کار انجام شده برخوردار باشند . (۱) مبنای برابری نیز این است که "انسان‏ها به حسب گوهر و ذات برابرند و از این نظر دوگونه یا چندگونه آفریده نشده‏اند . " (۲) اما آیا برابری ذاتی انسان‏ها سبب برابری آنها در همه زمینه‏هاست؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگی‏های افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمی‏گردد؟ به شیوه‏های متفاوت می‏توان به این سوالات پاسخ داد: ارسطو عقیده دارد برابری نسبی است و نسبت‏به اشخاص مختلف فرق می‏کند و باید با هرکس مطابق با ویژگی‏های آن شخص برخورد نمود . (۳) بنابراین ارسطو برابری را در لحاظ نمودن تفاوت‏های افراد در برخورداری از ثروت و قدرت و احترام می‏داند .

از طرف دیگر، عده‏ای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزانی آزادی معقولانه می‏دانند تا میدان برای فعالیت کلیه افراد فراهم گردد و در چنین صورتی است که "به موجب اینکه مقدار فعالیت‏ها و کوشش‏ها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان می‏آید، یکی جلو می‏افتد و یکی عقب می‏ماند، یکی جلوتر می‏رود و یکی عقب‏تر، به عبارتی معنای مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصی در کار نباشد . " (۴) البته هر دو گروه بر موضع یکسانی پای می‏فشرند اما گروه دوم آزادی را شرط لازم برابری می‏داند .

۲ - ۱) قانونمندی: قانون مجموعه مقرراتی است که برای استقرار نظم در جامعه وضع می‏گردد . کار ویژه اصلی قانون، آموختن شیوه‏های صحیح رفتار اجتماعی به افراد جامعه است و اجبارا از افراد می‏خواهد همانگونه رفتار کنند که قانون می‏گوید . مطابق اصول جامعه‏شناختی نیز فردی بهنجار تلقی می‏شود که طبق قوانین جامعه رفتار نماید . اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت می‏گردد؟ در پاسخ باید گفت هر قانونی توان چنین کاری را ندارد . قانون در صورتی تعادل‏بخش است که خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است که منبع قانون، مجریان و واضعین آن عادل باشند . تنها در چنین صورتی است که قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها می‏گردد . اما علاوه بر این مطلب شرط دیگری نیز وجود دارد . و آن اینکه قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز روبرو گردد; که البته وقتی منبع قانون مورد قبول مردم باشد و آنان به عدالت در وجود قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را می‏پذیرند و به آن عمل می‏کنند .

در جامعه‏ای دینی که اکثریت مردم آن مسلمان هستند، قانون اسلام حاکم است، زیرا منبع قانون مورد پذیرش مردم است . لذا قانون مجوز امر و نهی داشته و عمل به آن عادلانه است . بطور کلی هماهنگی مستمر انسان با هنجارهای اجتماعی و سنن و آداب منطقی جامعه، از مظاهر عدالت انسانی است و فرد را جامعه‏پسند و استاندارد معرفی می‏کند . (۵) علامه محمدتقی جعفری در این مورد می‏نویسد: "زندگی اجتماعی انسان‏ها دارای قوانین و مقرراتی است که برای امکان‏پذیر بودن آن زندگی و بهبود آن وضع شده‏اند، رفتار مطابق آن قوانین عدالت و تخلف از آنها یا بی‏تفاوتی در برابر آنها ظلم است . " (۶)

۳ - ۱) اعطای حقوق: "منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوه‏ای است که برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند . " (۷) طبق این تعریف، عدالت زمانی مستقر می‏گردد که به حقوق دیگران احترام نهاده شود و اجازه و اختیار و اولویت و یا تصرفی که حق فرد است‏به او داده شود و از تجاوز به حقوق او پرهیز شود . حق در معنای ذکر شده نه به معنای آن چه که هست و وجود دارد، بلکه به معنای آن چیزی است که باید باشد . چه تا به حال رعایت‏شده باشد و چه نشده باشد . (۸)

هر چیزی در اجتماع دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر می‏گردد که این حقوق مراعات شود . برای مثال یکی از بزرگترین حقوقی که افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب شود، به عدالت رفتار نشده است .

برای اینکه این بعد از عدالت اجتماعی به خوبی اجرا شود، کارهایی باید صورت گیرد . در درجه اول باید حقوق، اولویت‏ها و آزادی‏های افراد به درستی معین و مشخص گردد، ثانیا این حقوق به خوبی و از سوی افراد و مراجع صلاحیت‏دار مراعات شود و ثالثا جایگاه صحیح این حقوق معین شود . همه افراد ملزم به شناخت‏حقوق متقابل خود با دیگران هستند . سعادت و کمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است که بر گردن اوست .

۴ - ۱) توازن: توازن ارتباط زیادی با توزیع عادلانه دارد البته نه فقط به این معنا که امکانات بطور صحیح به افراد مستحق برسد، بلکه علاوه بر آن، امکانات باید به حد لازم و موردنیاز وجود داشته باشد . هرچیزی که برای اجتماع لازم است‏باید به قدر لازم باشد . نکته دیگر در بحث توازن این است که تقسیم امکانات نیز درست صورت بگیرد . برای مثال، در جامعه کارهای فراوانی در بخش‏های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... وجود دارد، این کارها باید اولا میان افراد تقسیم شود و ثانیا تقسیم کار باید به اندازه لازم و ضروری باشد و مطابق احتیاجات هر بخش بودجه و نیرو مصرف شود . (۹)

عدل به این معنا سبب بقا و دوام کل مجموعه می‏گردد . همچنین از پیدایش شکاف طبقاتی و ایجاد طبقات مرفه و ثروتمند با ثروت‏های کلان و از سوی دیگر طبقات فقیر و نیازمند جلوگیری می‏کند .

توازن، مصلحت کل جامعه را تامین می‏کند و به این مساله نظر دارد که توزیع نقش‏ها و امکانات، بخشی و مقطعی و محدود نباشد . بلکه همه‏جانبه بوده و کلیه قسمت‏ها و افراد را دربرگیرد .

۲) ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی

۱ - ۲) اقدامات دولت در تحقق عدالت اقتصادی: با نگاهی به وضعیت اقتصادی جامعه درمی‏یابیم که عمده‏ترین مشکلات اقتصادی که سد راه تحقق عدالت اقتصادی می‏گردند، در هر سه بخش تولید، توزیع و مصرف نهفته‏اند . گام نخست‏برای رفع این مشکلات، حل نمودن مشکل تولید است . زیرا با تولید انبوه و کافی، بخش زیادی از مسائل توزیع و مصرف نیز مرتفع خواهد شد . عمده‏ترین ضروریات مساله تولید عبارتند از:

۱ ) تولید ضروریات زندگی به اندازه کافی;

۲ ) ایجاد کار مناسب برای همه افراد در سن کار و برابری افراد در داشتن شرایط مساعد کاری .

برای انجام این کارها، به دولت اجازه داده شده است تا در اقتصاد مداخله داشته باشد، زیرا تصور می‏شود در اختیار قرار دادن تمامی مراحل تولید به بخش خصوصی، نابسامانی‏های اجتماعی و افراد و تفریطهایی را در پی داشته باشد . از این روی "به منظور تضمین و تعیین حداکثر و حداقل تولید کالاهای ضروری" (۱۰) دولت در عرصه تولید نقش ایفا می‏کند به این شکل که در درجه اول با تاسیس واحدهای اقتصادی مردم را در فعالیت‏های اقتصادی شرکت دهد و در مرتبه بعد، تسهیلات سرمایه‏ای و تامین مالی سرمایه‏گذاری‏ها را تامین کند تا مقدمات کار فراهم گردد . (۱۱)

علاوه بر مطالب ذکر شده، همه افراد در سن کار، باید از شغل مناسب برخوردار باشند، چرا که بیکاری علاوه بر جنبه اقتصادیش که سبب گسترش فقر شده و از طریق تاثیر بر دستمزدها، بر فقر تعدادی از شاغلان می‏افزاید، (۱۲) به لحاظ اجتماعی معضلات بسیاری به همراه دارد و نوعی بیماری اجتماعی محسوب می‏شود .

دولت‏با مدیریت صحیح، بایستی از بوجود آمدن افراد بیکاره نیز پیشگیری نماید . "بیکاره کسی است که اصولا برای هیچ کاری آمادگی پیدا نکرده است و کاری به او یاد نداده‏اند و اگر هم بخواهد کار کند از عهده برنمی‏آید . " (۱۳)

تامین شرایط اشتغال در جامعه از سوی دولت، بایستی همراه با در نظر گرفتن برابری همه افراد باشد . یعنی شرایط و امکانات کار کردن برای همه اقشار فراهم شود که یکی از لوازم آن داشتن آزادی شغل است; تا به تناسب استعداد، علاقه، توان و شایستگی‏های خویش شغلی را که می‏خواهند برگزینند و به آن مشغول شوند .

برنامه‏های دولت در بخش توزیع در دو جهت متمرکز می‏گردد:

۱) رعایت‏برابری اقتصادی در توزیع ثروت‏های عمومی و تسهیلات رفاهی، عمرانی و بهداشتی;

۲) رعایت‏حقوق افراد در دادن دستمزد واقعی به آنها (تناسب درآمد با میزان کار) .

دولت موظف است امکانات رفاهی مانند وسایل حمل و نقل عمومی، لوله‏کشی فاضلاب شهری، روشنایی معابر، جمع‏آوری زباله و عمران و آبادانی تمامی نقاط کشور را برای همه بخش‏ها و مناطق کشور و همه افراد بطور برابر تامین نماید . به عبارت بهتر، توزیع این امکانات باید همه‏جانبه باشد و کل مناطق کشور را در برگیرد .

توزیع ناصحیح پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ناگواری ایجاد می‏کند مانند: مهاجرت روستائیان به شهرها و یا مهاجرت از شهرهای کوچک و دورافتاده به شهرهای بزرگ، گسترش بی‏رویه شهرنشینی، پیدایش شهرهای خیلی بزرگ، حاشیه‏نشینی، زاغه‏نشینی و ... از سویی توزیع نامتناسب در درون خود شهرها نیز سبب می‏گردد تا این شهرها به دو بخش مرفه‏نشین و فقیرنشین تقسیم گردد و شکاف طبقاتی ایجاد گردد .

علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، باید دستمزد افراد مطابق کار و استحقاق آنها به آنها پرداخت‏شود . و بدین ترتیب از استثمار و تضییع حقوق افراد جلوگیری شود .

آنچه در بخش مصرف مطلوب است، بهره‏مندی عموم مردم از امکانات ضروری یک زندگی سالم و مناسب است . برای نیل به چنین هدفی، دولت‏بایستی با آموزش روش‏های کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، مانع از افزایش بی‏رویه مصرف‏کنندگان گردد و با تعلیم روش صحیح مصرف و الگوی صحیحی از آن، از اسراف و اتلاف منابع اقتصادی بکاهد .

مداخله دولت در اقتصاد می‏تواند به شکل‏های نظارت، قانونگذاری و اجرای طرح‏های اقتصادی باشد . برای کارساز بودن مداخله دولت در اقتصاد، محدوده‏ای به نام قلمرو آزادی نظر قانونی در نظر گرفته شده است تا تغییرات و مقتضیات زمانی نیز در قانونگذاری دولت لحاظ شود . به این ترتیب دولت قادر به برنامه‏ریزی صحیح و حل پیشامدهای اقتصادی ناشی از تحولات فنی و تکنولوژیکی خواهد بود .

علاوه بر اعمالی که بطور ایجابی صورت می‏گیرد، فعالیت‏هایی نیز از جانب دولت‏بطور سلبی در جهت‏بهبود وضعیت اقتصادی صورت می‏گیرد، مانند مبارزه با فساد اداری، رشوه، ربا، استثمار، مقابله با احتکارگران و گرانفروشان، جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع و ...

مولفه اصلی برخورداری افراد از دارایی‏های موجود، کار است . با این وجود در برخی مواقع حوادثی اتفاق می‏افتد که موجب از بین رفتن و یا کاهش درآمد می‏گردد . زیرا برای شخص اتفاقاتی پیش می‏آید که از انجام کار محروم می‏شود . همچون بیماری، از کارافتادگی، فوت، بیکار شدن و ... و یا مسائلی چون افزایش تورم، هزینه‏های غیرمترقبه و ... سبب کاهش درآمد و یا کاهش بهره‏مندی افراد می‏گردند . (۱۴)

در اینگونه موارد دولت کوشش‏هایی در جهت جبران این خسارت‏ها و کمبودها انجام می‏دهد که از آن به تامین اجتماعی تعبیر می‏شود . اصول ۴۳ تا ۴۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این امر مهم اختصاص یافته است .

شهید سیدمحمدباقر صدر، مسئولیت و ضمان دولت در تامین اجتماعی افراد را از نوع ضمان اعاله می‏داند به این نحو که "اعاله فرد، تهیه وسایل و لوازم زندگی او بطور مکفی است ... دولت‏باید حاجات اصلی عمومی به غذا، مسکن و لباس را تامین کند . " (۱۵)

مبنای اصلی تعهد دولت در تامین اجتماعی افراد جامعه، ایجاد توازن اقتصادی در جامعه است . منظور از توازن این است که افراد جامعه از حیث "سطح زندگی" متوازن باشند تا به این وسیله از شکاف طبقاتی کاسته گردد . حدود و اندازه کمک دولت‏به نیازمندان تا زمانی است که آنان بی‏نیاز گردند . یعنی "بتوانند متناسب با مقتضیات روز، از مزایای زندگی بهره‏مند گردند . " این کمک‏ها علاوه بر مسلمین، غیرمسلمانان ساکن در قلمرو اسلامی را نیز شامل می‏شود . (۱۶)

منابع دولت در تامین اجتماعی، علاوه بر مالیات‏های شرعی مانند خمس و زکات، از محل درآمدهای عمومی و ثروت‏های دولتی است، مانند فئ که در اصل "ثروت‏هایی است که مسلمانان از کفار، بدون قتال به غنیمت گرفته و در اختیار پیغمبر یا امام، به اعتبار مقام و منصب ایشان قرار می‏داده‏اند ... " (۱۷) یا مانند طسق که "به استناد آن امام اختیار دارد از احیا کننده زمین و شخص منتفع مالیات اخذ کرده و آن را در راه تامین هزینه‏های عمومی جامعه به مصرف برساند . " (۱۸)

۲ - ۲) مشارکت اقتصادی مردم در تامین عدالت اقتصادی: اصلاح و بهسازی امور اقتصادی زمانی میسر خواهد گردید که علاوه بر فعالیت‏های دولت در این زمینه، مردم در حل این مسائل مشارکت فعال نمایند . "در جامعه اسلامی باید کوشش شود دولت همه مصالح مردم را مورد توجه قرار بدهد و تامین کند ولی از سوی دیگر کارها هرچقدر ممکن است کمتر دولتی شود . " (۱۹) تجربه اقتصادی کشورها نشان داده است که جمع زدن میان آزادی اقتصادی افراد و مداخله دولت در اقتصاد ناممکن است . زیرا زندگی در دوران کنونی، از یکسو نیازمند مداخله فزاینده دولت در اقتصاد و تامین مسائل رفاهی، بهداشتی و عمرانی است و از طرف دیگر، این مداخله سبب کاهش آزادی‏های افراد می‏گردد . بدین جهت مناسب‏ترین راه این است که کارها تا حد ممکن با سعی و تلاش خود مردم حل و فصل گردد و دخالت دولت تنها برای تضمین عادلانه بودن امور اقتصادی صورت گیرد . (۲۰)

مردم با اجرای قوانین و عدم تخلف از آنها، بزرگترین مشارکت را در اقتصاد می‏نمایند; بطور مثال در بخش تولید درست کار می‏کنند و طفره نمی‏روند و از طرفی کم‏کاری نیز نمی‏کنند; به عبارت بهتر وجدان کاری دارند و بدینوسیله از فساد اداری، کاهش تولید و یا تولید نامطلوب پرهیز می‏کنند .

در بخش توزیع به گرانفروشی، احتکار، کم‏فروشی، استثمار و ... نمی‏پردازند و در صورت مشاهده قصوری از جانب دولت‏به انتقاد پرداخته و آرا و پیشنهادات خود را ارائه می‏دهند .

در بخش مصرف، مهمترین نقش مردم، پرهیز از اسراف و تبذیر و اتلاف منابع است که اصلی‏ترین نقش مردم در تمام مراحل اقتصاد است . بکار بردن الگوی صحیح مصرف در انجام این وظیفه به مردم کمک می‏نماید .

شهروندان با پرداخت مالیات‏هایی که موظف به پرداخت آن هستند، می‏توانند مشارکت‏خود را در اقتصاد نشان دهند و حتی اگر در جامعه وضعیتی پیش آید که به کمک بیشتر مردم نیاز داشته باشد، در حد توان خود به دولت‏یاری می‏رسانند . دولت در این مواقع ضریب‏های مشخصی برای این مالیات‏ها تعیین می‏کند .

ب) عدالت اقتصادی در اندیشه امام خمینی

نظر امام به عدالت اقتصادی، برخاسته از برداشتی است که از اسلام دارد . ایشان، اسلام را دینی می‏داند که برای همه بخش‏های زندگی انسان چه در اجتماع و چه در خانواده، قوانین و مقررات دارد که مطابق با روحیه و خلقت انسان است و در صورت عمل به آنها، به سعادت و کمال خواهد رسید و از این رو این قوانین مطابق با عدالت و انصاف است .

با این مقدمه می‏توان گفت از آنجا که همه انسان‏ها در خلقت‏برابرند، در برابر قوانین خلقت نیز برابر خواهند بود . نژاد، رنگ، جنسیت، قومیت، زبان و ... به این اصل خدشه‏ای وارد نمی‏کنند، زیرا یگانه عامل برتری انسان‏ها بر یکدیگر، تقوا و اخلاق نیکوست . (۲۱) قانون برای همه مردم است و همه باید آن را مراعات کنند و هیچ قشر و گروهی از آن مستثنا نیستند . (۲۲)

پس از بیان این مسئله، امام به آزاد بودن افراد در برخورداری و بکار انداختن استعدادها و لیاقت‏ها و توانایی‏هایشان تاکید می‏نماید و بیان می‏کند مردم می‏توانند از این استعدادها بهره‏برداری نموده و به هر جایگاه و مقامی که خواستارند دست‏یابد، زیرا از نظر ایشان، هیچ فرد یا گروهی دارای حق ویژه نیست و ملاک و معیار همان توانی است که فرد از خود نشان می‏دهد .

نجمه کیخا

پی‏نوشت‏ها:

۱ . علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، ۱۳۷۵، ص ۱۲۸ .

۲ . مرتضی مطهری، وحی و نبوت، تهران: صدرا، ۱۳۷۳، ص ۱۲۷ .

۳ . ارسطو، سیاست، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (شرکت‏سهامی)، ۱۳۷۱، ص ۱۲۲ .

۴ . مرتضی مطهری، بیست گفتار، تهران: صدرا، ۱۳۷۴، ص ۱۲۸ .

۵ . سیدمحمد خامنه‏ای "ریشه‏ها و مفهوم عدالت در فقه و حقوق اسلام"، عدالت در روابط بین‏الملل و بین ادیان از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی، تهیه‏کننده: سیدعبدالمجید میردامادی، تهران: انتشارات بین‏المللی الهدی، ۱۳۷۴، ص ۳۱ .

۶ . محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه، ج ۳، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، ص ۲۵۵ .

۷ . حسین توسلی، "فلسفه حق در اندیشه سیاسی آیهٔ‏الله مطهری"، فصلنامه علوم سیاسی، سال چهارم، شماره سیزدهم، بهار ۱۳۸۰، ص ۱۸۱ .

۸ . دکتر بهشتی، حق و باطل از دیدگاه قرآن، تهران: بقعه، ۱۳۷۸، ص ۲۱ .

۹ . مرتضی مطهری، مجموعه آثار (۱)، تهران: صدرا، ۱۳۷۰، ص ۷۸ .

۱۰ . محمدباقر صدر، اقتصاد ما، ج ۲، مترجم: ع اسپهبدی، تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰، ص ۲۸۶ .

۱۱ . همان، ص ۲۹۰ .

۱۲ . احمد ساعی، مسائل سیاسی - اقتصادی جهان سوم، تهران: سمت، ۱۳۷۷، ص ۸۸ .

۱۳ . محمد بهشتی، اقتصاد اسلامی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲، صص ۱۴۱ - ۱۴۰ .

۱۴ . مهدی طالب، تامین اجتماعی، تهران: بنیاد فرهنگی رضوی، ۱۳۶۸، ص ۴۴ .

۱۵ . محمدباقر صدر، پیشین، ص ۲۹۳ .

۱۶ . همان، ص ۲۹۷ .

۱۷ . همان، ص ۳۰۸ .

۱۸ . همان، ص ۱۶۶ .

۱۹ . دکتر بهشتی، پیشین، ص ۱۲۱ .

۲۰ . محمدباقر صدر، پیشین، ص ۲۷۳ .

۲۱ . صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۷۶ .

۲۲ . همان، ج ۴، ص ۳۳۰ - ۳۲۹ .

۲۳ . همان، ج ۲، ص ۷ - ۶ - ۳۴۵ .

۲۴ . همان، ج ۱۴، ص ۴۱۳ و ۴۱۴ .

۲۵ . همان، ج ۱۴، ص ۴۱۳ و ۴۱۴ .

۲۶ . امام خمینی، ولایت فقیه، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی: ۱۳۷۳، ص ۶۲ .

۲۷ . صحیفه امام، ج ۶، ص ۵۲۵ .

۲۸ . امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۷۴ .

۲۹ . صحیفه امام، ج ۸، ص ۴۷۰ .

۳۰ . همان، ج ۱۷، ص ۱۳۰ .

۳۱ . همان، ج ۱۲، ص ۴ - ۴۲۳ .

۳۲ . همان، ج ۸، ص ۲۱۰ .

۳۳ . همان، ج ۱۲، ص ۴۲۳ .

۳۴ . همان، ج ۴، ص ۵۰۵ .

۳۵ . همان، ج ۱۱، ص ۲۹۲ .

۳۶ . همان، ج ۶، ص ۸۰ و ۸۱ .

۳۷ . همان، ج ۱۴، ص ۳۳۶ .

۳۸ . امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۱۶۲ و ۱۶۳ .

۳۹ . صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۶ - ۱۹۵ .

۴۰ . همان ج ۲۱، ص ۱۱ - ۴۱۰ .

۴۱ . از جمله صحیفه امام، ج ۱۷، صفحات ۲۷۵، ۲۷۶، ۳۹۱، ۳۹۲ .

۴۲ . صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۷ - ۱۵۶ .

۴۳ . همان، ج ۲۰، ۵ - ۴۳۴ .

۴۴ . همان، ج ۱۴، ص ۲۸۷ .

۴۵ . همان، ج ۱۷، ص ۶ - ۱۶۵ .

۴۶ . همان، ج ۱۲، ص ۲۰۵ .

۴۷ . همان، ج ۱۲، ص ۳۶۲ و ۳۶۳ و نیز: همان، ج ۱۸، ص ۴۶۲ .

۴۸ . همان، ج ۲۱، ص ۲۹۱، ۲۹۲، ۲۹۳ .

۴۹ . همان، ج ۸، ص ۴۶۹ .

۵۰ . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۳ .

۵۱ . همان، ج ۶، ص ۲۶۲ .

۵۲ . همان، ج ۶، ص ۴۵۴ .

۵۳ . همان، ج ۸، ص ۲۴۰ .

۵۴ . امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۶۴ .

۵۵ . صحیفه امام، ج ۱۲، ۱۸۶ - ۱۸۵ .

۵۶ . همان، ج ۸، ص ۲۵۱; ج ۱۰، ص ۱ - ۲۷۰; ج ۱۱، ص ۴۷; ج ۲۰، ص ۷۴; ج ۲۰، ص ۱۰ .

۵۷ . همان، ج ۱۹، ۳۷ - ۳۶ .

۵۸ . همان، ج ۷، ص ۷ - ۶ - ۱۰۵ .

۵۹ . همان، ج ۳، ص ۷ - ۶ - ۵ - ۳ - ۲ - ۱ .

۶۰ . همان، ج ۵، ص ۸ - ۳۳۷ .

۶۱ . ج ۵، ص ۵ - ۲۸۴ .

۶۲ . همان، ج ۱۵، ص ۸ - ۷ - ۳۸۶ .

فهرست منابع

۱ . ارسطو، سیاست . تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ .

۲ . آقابخشی، علی . فرهنگ علوم سیاسی . تهران: مرکز اطلاعات و مدارک ایران، ۱۳۷۵ .

۳ . امام خمینی، ولایت‏فقیه . تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۳ .

۴ . بهشتی، محمد . اقتصاد اسلامی . تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲ .

۵ . حق و باطل از دیدگاه قرآن . تهران: بقعه، ۱۳۷۸ .

۶ . توسلی، حسین . "فلسفه حق در اندیشه سیاسی آیت‏الله مطهری . " فصلنامه علوم سیاسی . سال چهارم، شماره سیزدهم، بهار ۱۳۸۰ .

۷ . جعفری، محمدتقی . ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه . ج ۳ . تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۵۸ .

۸ . خامنه‏ای، محمد . "ریشه‏ها و مفهوم عدالت در فقه و حقوق اسلام" عدالت در روابط بین‏الملل و بین ادیان از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی . تهران: انتشارات بین‏المللی الهدی، ۱۳۷۴ .

۹ . ساعی، احمد . مسائل سیاسی - اقتصادی جهان سوم . تهران: سمت، ۱۳۷۷ .

۱۰ . صدر، محمدباقر . اقتصاد ما . ترجمه: ع - اسپهبدی . ج ۲ . تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰ .

۱۱ . صحیفه نور .

۱۲ . طالب، مهدی . تامین اجتماعی . تهران: بنیاد فرهنگی رضوی، ۱۳۶۸ .

۱۳ . مطهری، مرتضی . بیست گفتار . تهران: صدرا، ۱۳۷۴ .

۱۴ . وحی و نبوت . ۱۳۷۳ .

۱۵ . مجموعه آثار (۱) . ۱۳۷۰ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.