دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

تاملات پراگماتیستی پیرس در فلسفه


تاملات پراگماتیستی پیرس در فلسفه

چارلز ساندرس پیرس (۱۸۳۹- ۱۹۱۴) از پایه گذاران فلسفه پراگماتیسم یا اصالت عمل در آمریکا در قرن نوزده می باشد. وی بر این باور است که تمامی انسان ها دارای یک هدف و آرمان مشترک و نهایی …

چارلز ساندرس پیرس (۱۸۳۹- ۱۹۱۴) از پایه گذاران فلسفه پراگماتیسم یا اصالت عمل در آمریکا در قرن نوزده می باشد. وی بر این باور است که تمامی انسان ها دارای یک هدف و آرمان مشترک و نهایی می باشند. اعتقاد پیرس به این آرمان مشترک تا اندازه ای است که وی بر این عقیده است که تمامی انسان ها نسبت به این هدف نیز دارای خود آگاهی و علم می باشند و در نتیجه به آن گرایش و تمایل دارند. وی معتقد است که اخلاق فردی و جمعی نیز ضرورتاً از طریق همین هدف و غایت نهایی و مشترک قابل توجیه منطقی و دفاع می باشد.

از مسائل کلیدی فلسفه اخلاق چارلز ساندرس پیرس می توان به تعیین غایت رفتار و تعیین گزاره های اخلاقی و استلزامات اخلاقی اشاره نمود. وی بر این باور است که اساساٌ بدون ترسیم هدف و غایتی برای رفتار انسان قضاوت در باب باید و نباید اخلاق امکان پذیر نمی باشد.

وی در زمینه تبیین مفهوم غایت معتقد است که مفهوم غایت را باید براساس پیامدهای عملی آن سنجید. البته این بدان معنا نیست که وی طرفدار عمل برای عمل باشد. بلکه در اینجا عمل ارادی و عقلانی مدنظر وی است که معطوف به تحقق یک آرمان و یک هدف می باشد. مفهوم و تعبیر خیر و اراده و اختیار از مفاهیم اساسی در فلسفه پیرس محسوب می گردد. رفتار از منظر وی ضرورتاً یک عمل ارادی محسوب می گردد. یا عملی که حاکی از اختیار انسان است. ‏

در لسان چارلز ساندرس پیرس اخلاق در دو سطح قابل بحث می باشد:

۱) اخلاق محض.

۲) اخلاق عملی. اخلاق محض درباره ماهیت خیر و بد و آرمان و غایت اخلاق به مباحثه می پردازد. وی در این باره اظهار می دارد: "زندگی می تواند اهداف متعددی داشته باشد. این اخلاق است که آن اهداف را تعریف و تبیین می‌نماید".

چارلز ساندرس پیرس مطالعه اخلاق محض را تکامل تدریجی شناخت مشخص یک هدف مطلوب بر می شمارد. وی اخلاق محض را علم پیش از هنجار می داند که هدف اخلاق در این سطح از اخلاق تبیین و توصیف می گردد. ‏

امّا اخلاق عملی به سازگاری عمل با آرمان و غایت می پردازد. اخلاق عملی را پیرس اخلاق هنجار آفرین تلقی می کند. وی معتقد است اخلاق عملی به انسان برنامه در جهت رفتار ارادی و اختیاری را می دهد.‏

به زعم چارلز ساندرس پیرس، غایت مطلوب رفتار ارادی انسان می بایست یک غایت نامتناهی و غیر النهایه باشد. وی رسیدن به غایت نهایی اخلاق را در عقلانی نمودن جهان تعبیر می نماید. وی علاوه بر این غایت نهایی رفتار و اخلاق را غایت کیهانی عنوان می نماید. وی بر این باور است که غایت کیهانی یک هدف اجتماعی و مشترک بین انسان ها می باشد. ‏

وی معتقد است که استکمال و نیل به غایت کیهانی از طریق فرایند "خودمهاری" صورت می پذیرد. خود مهاری از منظر چارلز ساندرس پیرس فرایندی است که ملاک و معیار ارزیابی در خطا و صواب اعمال انسان و باید و نباید اخلاق به شمار می آید. در این راستا دو پیش فرض مهم و اساسی را می توان مطمح نظر قرار داد:

۱) عامل وجدان.

۲) آگاهی اجتماعی. ‏

وجدان در رویکرد پیرس از امور پیش اخلاقی بوده و از طریق تجربه به دست می آید. وجدان به چیزی تعلق دارد که می توان آن را آگاهی اجتماعی تلقی نمود. در فلسفه اخلاق پیرس، اخلاق با توجه به اهداف و غایات آن و در نتیجه آثار و تبعات آن توجیه منطقی گشته و تحلیل و تبیین می شود.‏

با توجه به آرای چارلز ساندرس پیرس و همچنین تاملات بعدی اندیشمندان باید اذعان داشت مبنای پراگماتیسم در معنا قابل قبول و پذیرش نبوده و در توجیه گزاره های اخلاقی و اخلاقیات دچار چالش های متعدد می باشد. افزون بر این رویکرد پیرس از آموزه های غنی و ژرف خالی بوده و مخاطب خود را با ترسیم پرسش های اساسی با سرگردانی و ابهام روبه رو می سازد.

رضا علوی راد